پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    نسخه تحت وب کتابچه «اجر رسالت» + دانلود

    حسین قربانی | چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۱۳ ب.ظ

    جهت دانلود کتابچه «اجر رسالت» اینجا کلیک کنید

    فهرست:

    مقدمه

    اسناد نزول آیه ی مودت در حق اهل بیت علیهم السلام

    پاسخ به شبهات مخالفین

    دلالت آیه بر وجوب مودت به قربی

    منابع و مآخذ

     

    یکی از آیاتی که شیعه برای حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام بدان استناد می‌کند، آیۀ مودّت است:

    ((قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا .))[1]

    بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم]‌ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‌اش می‌افزاییم.»

    این آیه‌ی مبارکه به جهات زیر به امامت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد:

    1. خویشاوندی خاندانی و امامت
    2. لزوم مهرورزی سبب لزوم پیروی و اطاعت
    3. دوستی مطلق (همه جانبه) باعث برتری در تمام جهات
    4. لزوم دوستی مطلق (همه جانبه) باعث پاکدامنی و ناآلودگی

    از آنجایی که برخی از علمای اهل سنت؛ از جمله ابن تیمیه با تشکیک در شمول «فی القربی» تلاش می‌کنند دلالت این آیه را فراتر از اهل بیت علیهم السلام نشان دهند؛ برخی از علمای شیعه در تفسیر آیۀ مودت با استناد به منابع اهل سنت به امثال وی پاسخ گفته‌اند.

    یکی از کتابهایی که در تفسیر این آیه و احادیث آن نگاشته شده، کتاب جواهر الکلام اثر آیت الله سید علی حسینی میلانی حفظه الله است. ویژگی کتاب ایشان استناد به منابع اهل سنت در بررسی سند و توضیح واژگانی این آیه است که ما در اینجا، مختصری از آن را به همراه بررسی سندی به سبک خودمان آورده ایم.

    اسناد نزول آیه ی مودت در حق اهل بیت علیهم السلام

    در تفسیر این آیه، روایات متعددی نقل شده است که منظور آیه، وجوب محبت به قربی است و قربی، آل محمد علیهم السلام هستند و عده ای از علمای بزرگ اهل سنت هم بر همین معتقد شده اند.

    شهاب الدین آلوسی می گوید:

    «ابن منذر، ابن ابی حاتم، طبرانی و ابن مردویه از طریق ابن جبیر از ابن عباس نقل کرده اند که گفت: هنگامی که آیه ی مودت نازل شد، گفتند: ای رسول خدا، آن نزدیکان شما که مودت آن ها واجب شده چه کسانی هستند ؟ فرمود: علی ، فاطمه و فرزندانش صلوات الله علیهم ... و قبلا گفتیم که از گروهی از اهل بیت نیز روایاتی نقل شده که آن را تأیید می کند.»[2]

    همانطور که آلوسی گفته، نزول آیه در حق آل عبا، از اهل بیت علیهم السلام نقل شده و علاوه بر آن ها از تعدادی دیگر؛ از جمله تعدادی تابعی نیز نقل شده است.

    بعضی از اسناد این روایات، معتبر هستند و بعضی دیگر نیز تنها یک راوی مجهول یا ضعیف (نه راوی جاعل حدیث) در سندشان دارند که در کنار دیگر اسانید، تقویت می شوند.

    یکم: ابن عباس از پیامبر صلی الله علیه وآله

    «سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کرده است که گفت: هنگامى که آیه ی مودت نازل شد، از پیامبر صلی الله علیه وآله سؤال کردند که ای رسول خدا صلی الله علیه وآله، آن نزدیکان شما که دوستى آنها بر ما واجب شده چه کسانى هستند ؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: على، فاطمه و پسرانش (علیهم السلام).»[3]

    این روایت را احمد بن حنبل در کتاب فضائل الصحابه[4] و ابن ابی حاتم در تفسیرش[5] نقل کرده اند و سندش معتبر است.[6]

    نور الدین هیثمی بعد از نقل این روایت می گوید:

    «طبرانی این روایت را نقل کرده و همه ی رجال سندش توثیق شده اند و عده ای از آن ها را گروهی از علما تضعیف کرده اند و بقیه ی رجالش از ثقات هستند.»[7]

    ابن حجر هیثمی مکی نیز می گوید:

    «احمد، طبرانی، ابن ابی حاتم و حاکم از ابن عباس نقل کرده اند: هنگامی که این آیه نازل شد، صحابه گفتند: ای رسول خدا، آن نزدیکان شما که مودت آن ها بر ما واجب شده چه کسانی هستند؟ فرمودند: علی ، فاطمه و پسرانشان (علیهم السلام) . و در سندش شیعی غالی وجود دارد، ولی راستگو است.»[8]

    از سخنان نور الدین هیثمی و ابن حجر هیثمی مکی می توان نتیجه گرفت که سند این روایت، حسن است.

    بدر الدین عینی (متوفای 855 هـ) از شارحین صحیح بخاری اما، این روایت را به صورت مسلّم به ابن عباس نسبت داده است:

    «مفسران در مورد آن بر چند نظر اختلاف کرده اند: یکی از آن ها: محبت نزدیکان رسول خدا صلی الله علیه وآله است و آن ها اهل بیتش از آل هاشم و کسانی دیگر بعد از آن ها از اهل بیت هستند. دومی: مودت قریش است. سومی: مراد علی، فاطمه و فرزندانشان (علیهم السلام) هستند که این مطلب از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده و نظر ابن عباس نیز همین است.»[9]

    دوم: جابر بن عبدالله

    «حدثنا أبو عبدالله محمد بن أحمد بن علی بن أحمد بن مخلد ثنا محمد بن عثمان بن أبی شیبة ثنا عبادة بن زیاد ثنا یحیى بن العلاء عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جابر قال جاء أعرابی إلى النبی صلى الله علیه وسلم فقال یا محمد اعرض علی الاسلام فقال تشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له وأن محمدا عبده ورسوله قال تسألنی علیه أجرا قال لا إلا المودة فی القربى قال قربای أو قرباک قال قربای قال هات أبایعک فعلى من لا یحبک ولا یحب قرباک لعنة الله قال صلى الله علیه وسلم آمین هذا حدیث غریب من حدیث جعفر بن محمد لم نکتبه إلا من حدیث یحیى بن العلاء کوفی ولی قضاء الری.»

    این روایت را ابو نعیم اصفهانی نقل کرده[10] و همه ی راویانش ثقه یا صدوق هستند بجز یحیی بن العلاء قاضی ری که تضعیف شده است.[11]

    سوم: امیرالمومنین علیه السلام

    ابو نعیم اصفهانی با سندش از حضرت علی علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمودند:

    «در حق ما (اهل بیت) آل حم نازل شده است و تنها، مومنین مودت ما را رعایت می کنند، سپس آیه ی مودت را خواندند.»[12]

    چهارم: امام حسن علیه السلام

    امام حسن مجتبی علیه السلام پس از شهادت امیر مومنان علیه السلام خطبه ای خواندند و در آن ضمن اشاره به افضلیت امیر مومنان علیه السلام بر جمیع خلایق، در قسمتی از آن به نزول آیه ی مودت در حق خودشان و اهل بیت اشاره کردند، اما بسیاری از محدثین عامه، آن را به طور ناقص نقل کرده و قسمت های مربوط به آیه ی مودت را نقل نکرده اند.

    در ادامه به نقل و بررسی اسناد این روایت می پردازیم:

    سند اول: دارای یک راوی ضعیف به نام سلام بن ابی عمره

    طبرانی با سندش از ابو طفیل صحابی روایت می کند که گفت:

    «حسن بن علی ابن ابیطالب (علیهم السلام) برای ما خطبه خواند... و فرمود: هر که مرا می شناسد شناخته است مرا و هر که نشناخته است ، منم حسن پسر محمّد صلی الله علیه وآله؛ آنگاه این آیه را خواند که فرمایش حضرت یوسف علیه السلام است و ترجمه آن اینست که "پیروی می کنم ملّت پدران خود ابراهیم و اسحق و یعقوب را" و گرفت کتاب خدا را و فرمود: منم پسر بشارت دهنده؛ منم پسر بیم دهنده ؛ منم پسر پیغمبر ؛ منم پسر دعوت کننده به سوی خدا به اذن او ؛ منم پسر چراغ نوردهنده ؛ منم پسر کسی که فرستاده شد تا رحمت باشد برای جهانیان؛ منم از اهل خانه ای که خدا پلیدی ها را از ایشان برد و پاک گردانید ایشان را پاک گردانیدنی ؛ منم از اهل خانه ای که خدای عزّوجل واجب گردانیده است مودت و ولایت ایشان را و در قرآنی که برای پیغمبر خود محمد صلی الله علیه وآله فرستاده فرموده است که ((بگو من مزدی از شما نمی خواهم مگر دوست داشتن خویشان نزدیک.))»[13]

    تنها اشکال سند این روایت، ضعیف الحدیث بودن «سلام بن ابی عمرة» است؛ اما نور الدین هیثمی و ابن حجر هیثمی مکی این روایت را با اسناد دیگر این روایت که به طور ناقص نقل شده است، جمع کرده و حکم به اعتبار بعضی از طرقش داده اند و این سند را تضعیف نکرده اند.

    نور الدین هیثمی می نویسد:

    «از ابو طفیل روایت است که گفت: امام حسن بن على بن ابى طالب علیهم السلام براى ما سخنرانى کرد و پس از حمد و ستایش خدا و ثناى او، از امیر مؤمنان على علیه السلام یاد کرد ... این روایت را طبرانى در المعجم الاوسط و المعجم الکبیر و ابویعلى به اختصار نقل کرده اند. نظیر آن را بزّار نیز نقل کرده است. احمد بن حنبل شیبانى نیز با اختصار بیشتری این روایت را نقل کرده است و سندهاى احمد بن حنبل و برخى از سندهاى بزّار و طبرانى در المعجم الکبیر حسن هستند.»[14]

    ابن حجر هیتمی مکی نیز چنین می نویسد:

    «بزار و طبرانی با اسنادی که بعضی از آن ها حسن است ، از امام حسن علیه السلام نقل کرده اند که آن حضرت خطبه ای خواندند... .»[15]

    سند دوم: دارای یک راوی مجهول الحال به نام اسماعیل بن محمد بن اسحاق

    ابو بشر الدولابی (متوفای 310 هـ) با سندش از زید فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام روایت می کند که گفت:

    «هنگامی که حضرت علی علیه السلام به شهادت رسید، امام حسن علیه السلام خطبه خواندند و فرمودند: ... من از خاندانى هستم که خداوند هر گونه رجس و پلیدى را از آن ها زدود و پاک و پاکیزه شان ساخت. من از خاندانى هستم که خداوند بزرگ، مودّت و مهرورزى به آن ها را واجب کرد و در قرآن بر پیامبر صلى اللّه علیه وآله فرمود: ((بگو: من از شما پاداشى درخواست نمى کنم جز مودّت و مهربانى به خویشاوندان.)) پس، منظور از دریافت حسنه و نیکى، مودّت و دوستى ما اهل بیت است.»[16]

    تنها اشکال سند این روایت، مجهول الحال بودن «اسماعیل بن محمد بن اسحاق» است؛ اما حاکم نیشابوری در مستدرکش از طریق او، همین روایت را با سند دیگری نقل کرده است.[17]

    ابو الفرج اصفهانی متوفای 356 هـ که ذهبی از او به عنوان علامه اخباری[18] و صدوق[19] یاد کرده و در برنامه ی جوامع الکلم نیز به او رتبه ی صدوق داده شده است، این روایت را با چندین سند نقل کرده است که بعضی از آن ها معتبر هستند:

    سند سوم:

    «حدثنی أحمد بن عیسى العجلی، قال: حدثنا حسین بن نصر، قال: حدثنا زید ین المعذل، عن یحیى شعیب، عن أبی مخنف، قال: حدثنی أشعث بن سوار عن أبی إسحاق " السبیعی " عن سعید بن رویم»[20]

    سند چهارم: معتبر

    «وحدثنی علی بن إسحاق المخرمی وأحمد بن الجعد، قالا: حدثنا عبد الله بن عمر شکدانه، قال: حدثنا وکیع عن إسرائیل، عن أبی إسحاق، عن عمرو بن حبشی»[21]

    سند این روایت طبق برنامه جوامع الکلم، معتبر است.[22]

    سند پنجم: معتبر

     «وحدثنی علی بن إسحاق، قال: حدثنا عبد الله بن عمر، قال: حدثنا عمران بن عیینة عن الأشعث، عن أبی إسحاق موقوفا»[23]

    سند این روایت نیز معتبر بوده، اما مرسل است.[24]

    سند ششم: معتبر

    ابو الفرج اصفهانی می نویسد:

    « حدیث کرد مرا محمّد بن حسین الخثعمى، از عبّاد بن یعقوب، از عمرو بن ثابت، از ابو اسحاق و او از هبیرة بن بریم.

    عمرو بن ثابت (راوی این روایت) گوید: من در سالى نزد ابو اسحاق سبیعى رفت و آمد مى کردم و درباره خطبه حسن بن على علیهما السلام از او مى پرسیدم، اما آن را براى من نقل نمى کرد. اما در یک روز سرد زمستانى بر او وارد شدم، در حالى که او در آفتاب ایستاده بود و کلاه بر سر داشت ... به من گفت: تو که هستى؟ خودم را معرفى کردم. او گریه کرد و گفت: پدر و خانواده ات در چه حالى هستند؟ گفتم خوبند. گفت: امسال در ارتباط با چه مسأله اى پیش من مى آمدى؟ گفتم: درباره خطبه حسن بن على c که پس از رحلت پدرش علیه السلام ایراد کرد. گفت هبیره بن بریم حدیث کرد مرا ... که:

    حسن بن على علیهما السلام پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام خطبه خواند و فرمود: ... من از اهل بیتى هستم که خداوند در کتاب خود مودتشان را واجب کرده است، آنجا که مى فرماید: ((و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‌اش می‌افزاییم)) پس منظور از انجام نیکى، مودّت ما اهل بیت است.»[25]

    سند این روایت نیز معتبر بوده و متصل است.[26]

    پنجم: امام حسین علیه السلام

    احمد بن یحیی بلاذری (متوفای 279 هـ) با سندش از امام حسین علیه السلام روایت می کند که فرمودند:

    «به راستى که اسلام کارهاى فرومایه را زدود و کاستى ها را کامل کرد و سرزنش ها را از میان برد؛ اکنون هیچ سرزنشى براى مسلمان نیست مگر در گناه. به راستى خویشاوندى که خداوند حقّ آن را بزرگ داشته و به مردم رعایت آن را دستور داده و این که پیامبرش به عنوان پاداش مهرورزى به خاندانش را بخواهد، همان خویشاوندى ما اهل بیت است.»[27]

    ششم: امام زین العابدین علیه السلام

    طبری در تفسیرش با سندش از ابو دیلم روایت می کند که گفت:

    «هنگامى که امام على بن الحسین علیهما السلام به اسارت وارد دمشق شد ، در ورودى شهر ، مردى از شامیان برخاست و گفت: سپاس خدایى را که شما را کشت، ریشه شما را برکند و دو شاخ فتنه را برید !! امام سجاد علیه السلام به او فرمودند: آیا قرآن خوانده ای ؟ پاسخ داد: آری ! پس فرمودند: آیا "آل حم" را خوانده ای ؟ گفت: قرآن خوانده ام ، ولی آل حم را نه ، پس امام علیه السلام فرمودند: آیا آیه ی مودت را نخوانده ای ؟ گفت: آیا آنها شما هستید ؟ فرمودند: بله .»[28]

    بعضی دیگر از تابعین

    ابو حیان آندلسی، مفسر شهیر اهل سنت می نویسد:

    «علی بن الحسین علیه السلام نیز همین معنا را بیان کرده است و استشهاد کرده است به این آیه هنگامی که به عنوان اسیر به شام برده می شدند. سعید بن جبیر، سدی و عمرو بن شعیب نیز همین مطلب را گفته اند. و بر همین تأویل، ابن عباس گفته است: به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفته شد: مقربین شما چه کسانی هستند که ما به مودت نسبت به آن ها امر شده ایم؟ فرمودند: علی، فاطمه و فرزندانشان (علیهم السلام).»[29]  

    ابن حجر عسقلانی نیز می گوید:

    «نتیجه اینکه سعید بن جبیر و موافقانش؛ مانند علی بن حسین (علیهما السلام)، سدی و عمرو بن شعیب طبق روایتی که طبری نقل کرده است، این آیه را حمل کرده اند بر دستور به مخاطبین بر اینکه نزدیکان پیامبر صلی الله علیه وآله را دوست داشته باشند.»[30]

    فخر الدین رازی

    فخر رازی، از مشاهیر مفسران اهل سنت، می نویسد:

    «زمخشری روایت کرده است که وقتی آیه ی مودت نازل شد، گفته شد: یا رسول الله، این نزدیکان شما که مودت آنها بر ما واجب شد، چه کسانی هستند؟ فرمودند: علی، فاطمه و دو پسرشان (علیهم السلام). پس ثابت است که این چهار تن، نزدیکان پیامبر صلی الله علیه وآله هستند و وقتی این ثابت بشود، واجب است که ایشان مخصوص به تعظیم زیادی باشند، به چند دلیل:

    اول: سخن خدای متعال ((إِلاَّ ٱلْمَوَدَّةَ فِى ٱلْقُرْبَىٰ)) و وجه دلالت آن گذشت.»[31]

    مرکز فتوای اسلام وب

    در مرکز فتوای اسلام وب که از سایت های مرکزی وهابیت است، چنین استفتا شده است:

    سوال: مقصود از «قربی» در تعدادی از آیات قرآن کریم مانند ((بر آن اجری از شما نمی خواهم مگر مودت در قربی)) و ((خمس آن برای خداست و رسولش و برای ذی القربی)) چیست؟

    جواب: اهل تفسیر ذکر کرده اند که مراد از قربی در دو آیه ی مورد اشاره ، نزدیکان پیامبر صلی الله علیه وآله هستند و سیوطی در الدر المنثور گفته است: ابن منذر، ابن ابی حاتم ، طبرانی و ابن مردویه با سند ضعیف از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: هنگامی که آیه ی «بگو از شما اجری در برابر رسالتم نمی خواهم مگر مودت قربی» نازل شد، گفتند: ای رسول خدا صلی الله علیه وآله، آن هایی که مودتشان بر ما واجب شده، چه کسانی هستند؟ فرمود: علی، فاطمه و فرزندانشان (علیهم السلام). در نتیجه مقصود از قربی، نزدیکان رسول خدا صلی الله علیه وآله و اهل بیتش هستند، با وجود اختلاف در محدوده ی آن ها.[32]

    پاسخ به شبهات مخالفین

    ابن تیمیه در مقام پاسخ به استدلال مرحوم علامه حلی به آیه ی مودت برای اثبات فضیلت امیر المومنین علیه السلام، چند اشکال مطرح کرده است:

    1. روایت بخاری از ابن عباس که نظر سعید بن جبیر را که قربی را آل محمد علیهم السلام می دانست، رد نمود و گفت: همه ی قریش خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه وآله هستند !

    «محمّد بن بشار، از محمّد بن جعفر، از شعبه، از عبدالملک بن میسره نقل کرد که گفت: از طاووس شنیدم که از ابن عباس درباره آیه ((إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى)) سؤال شد. سعید ابن جبیر گفت: قربى، آل محمّد صلی الله علیه وآله هستند.

    ابن عباس به سعید بن جبیر گفت: عجله کردى! همانا هیچ قبیله اى در قریش نیست مگر آن که پیامبر صلی الله علیه وآله در میان آن ها خویشاوندى دارد. آن گاه پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: در این صورت موظفید که به خاطر خویشاوندى که میان من و شما است، صله رحم کنید.»[33]

    2. آیه نگفته ذو القربی، بلکه فی القربی گفته است؛ بنابر این رسول خدا صلی الله علیه وآله هیچ اجری نخواسته است !

    3. قربی با لام ، معرفه شده است؛ از این رو ناگزیر باید نزد مخاطبان شناخته شده باشد، ولی در مکه حضرت علی علیه السلام با حضرت فاطمه علیها السلام ازدواج نکرده بود و فرزندانی نداشتند.

    4. اشکال دیگرى که از جانب بعضی ها مطرح شده، آن است که استثناء در آیه، استثناء منقطع است؛ از این رو «مودّت فی القربى» اجر رسالت نیست و از این آیه لزوم و وجوب مودّت قربى استفاده نمى شود.

    لذا اکثر اهل سنت معتقدند که رسول خدا صلی الله علیه وآله با نزول این آیه در مکه، به کفار قریش فرمودند: در برابر رسالتم هیچ مزد و پاداشی از شما نمی خواهم، بلکه از شما می خواهم پیوند خویشاوندی میان من و خود را در نظر بگیرید و آن را وصل کنید و آزارمان ندهید !!

    پاسخ به شبهه مکّى بودن سوره شورى با روایات اهل سنت

    در علوم قرآن ثابت شده است که بعضی از آیاتی که در مدینه نازل شده اند، در سوره های مکی قرار گرفته اند؛ به عبارت دیگر، همه ی آیات سوره های مکی، مکی نیستند، بلکه گاها بعضی از آیاتش مدنی می باشند.

    سیوطی در کتابش «الإتقان فی علوم القرآن» ، فصلی باز کرده با عنوان «فصل فی ذکر ما استثنی من المکی والمدنی» و در آن، به این بحث پرداخته است.[34]

    براساس ادلّه و شواهد محکمِ موجود در منابع سنیان، آیه مودّت در مدینه نازل شده است و جماعتى از عالمان سنى به این حقیقت معترفند:

    ماوردی شافعی متوفای 450 هـ از مفسرین شهیر اهل سنت می گوید:

    «سوره شورى بنابر قول حسن بصری، عکرمه، عطا و جابر، مکى است. ابن عباس و قتاده نیز همین مطلب را گفته اند، مگر چهار آیه از آن که در مدینه نازل شده است؛ یعنى آیه ((قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى)) تا آخر آن.»[35]

    قرطبی متوفای 671 هـ که یکی دیگر از مفسرین بزرگ اهل سنت است نیز همین مطلب را گفته است.[36]

    ابو حیان آندلسی متوفای 745 هـ که او هم از مفسرین بزرگ اهل سنت است،همین سخن را تکرار کرده است.[37]

    پاسخ به شبهه مکّى بودن سوره شورى با صرف نظر از روایات

    بر فرض که این آیه در مکه نازل شده باشد، برای رسیدن به این حقیقت که این آیه در حق اهل بیت علیهم السلام نازل شده است، باید ثابت شود که مراد از «قربى» در آیه، خویشاوندان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هستند و خطاب آیه ی شریفه به مسلمانان است.

    خطاب آیه طبق سیاق آیات، به مسلمانان است

    ((ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّـهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ شَکُورٌ ﴿٢٣﴾ أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ کَذِبًا ۖ فَإِن یَشَإِ اللَّـهُ یَخْتِمْ عَلَىٰ قَلْبِکَ ۗ وَیَمْحُ اللَّـهُ الْبَاطِلَ وَیُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ ۚ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿٢٤﴾ وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴿٢٥﴾ وَیَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَیَزِیدُهُم مِّن فَضْلِهِ ۚ وَالْکَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ﴿٢٦﴾.))

    « این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نوید می‌دهد! بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‌اش می‌افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.

    آیا می‌گویند: «او بر خدا دروغ بسته است»؟! در حالی که اگر خدا بخواهد بر قلب تو مُهر می‌نهد (و اگر خلاف بگویی قدرت اظهار این آیات را از تو می‌گیرد) و باطل را محو می‌کند و حقّ را بفرمانش پابرجا می‌سازد؛ چرا که او از آنچه درون سینه‌هاست آگاه است.

    او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدی ها را می‌بخشد، و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند.

    و درخواست کسانی را که ایمان آورده و کارهای نیک انجام داده‌اند می‌پذیرد و از فضل خود بر آنها می‌افزاید، امّا برای کافران عذاب شدیدی است.»

    از سیاق آیات روشن مى شود که خطاب خداوند در آیه مودّت به مسلمانان است؛ زیرا خداوند خطاب خویش را با بشارت و مژده به مؤمنان آغاز مى کند و پیش از سخن گفتن درباره مودّت قربى، مى فرماید: ((این همان چیزى است که خداوند بندگان مؤمن و نیک کردارش را بدان مژده مى دهد.)) و در ادامه ی همان آیه، باز خطاب به مسلمانان می فرماید: ((و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‌اش می‌افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.))

    در آیه ی بعدی اش از منافقان سخن به میان می آورد و می فرماید: ((او از آنچه درون سینه‌هاست آگاه است.))

    سپس در آیه ی بعد از آن، از پذیرش توبه ی بندگانش و در گذشتن از گناهانشان سخن می گوید و می فرماید: ((او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدیها را می‌بخشد، و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند.)) و روشن است که توبه در اینجا برای مسلمانان استعمال شده است؛ زیرا توبه به معنای بازگشت از شرک و کفر و دخول به اسلام، در قرآن، تنها با الفاظ ((تاب معک)) (هود: 112) و ((تاب وآمن)) آمده است ( مریم: 60، طه: 82 ، فرقان: 70 و قصص: 67 ) .

    خود عبارت  ((یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ)) نیز دو بار در قرآن به کار رفته است؛ یکی در اینجا و بار دیگر در سوره ی توبه: آیه ی 104 که قطعا درباره ی مسلمانان است؛ زیرا درباره ی گرفتن زکات از آن ها صحبت می کند:

    ((خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿١٠٣﴾ أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّـهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.)) [38]

    از اموال آنها صدقه‌ای (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست. آیا نمی‌دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد، و صدقات را می‌گیرد، و خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.

    و در نهایت در آیه ی 26 این سوره از پذیرش دعای مومنان صحبت می کند. 

    ضمن اینکه بسیار بعید است که رسول خدا صلی الله علیه وآله برای کفار و مشرکین قریش، از اجر رسالت صحبت کنند و اجر نخواستن از آنها در قبال رسالت را به آن ها تذکر دهند؛ زیرا آن ها اساساً رسالت رسول خدا صلی الله علیه وآله را قبول نداشتند و آن را مایه ی آزار و اذیت می دانستند، نه کاری مثبت !

    دلالت آیه بر وجوب مودت به قربی

    درباره ی استثناء موجود در آیه (الّا) دو قول وجود دارد: نخست این که استثناء ، منقطع است؛ زیرا مودّت در قربى اجر محسوب نمى شود و به این تقدیر، معنا چنین مى شود: ((لیکن مودّت در نزدیکانم را به شما یادآور مى شوم.)) دوم این که استثناء ، حقیقى است و معنا چنین مى شود: «اجر من مودّت در قربى است»، گویا مودّت در قربى اجر است، اگر چه اجر حساب نشود.»

    لذا، استثناء (الّا) چه متصل باشد و چه منقطع، چه مودّت اهل بیت را اجر رسالت بدانیم و چه دستور و توصیه پیامبر صلی الله علیه وآله، در هر صورت ، آیه بر لزوم و وجوب مودّت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد.

    زمخشری می نویسد:

    «جایز است که استثناء ، متصل باشد، [از این رو] معناى آیه این مى شود: «از شما اجرى نمى خواهم جز این که به خویشان نزدیکم مودّت بورزید» و این در حقیقت اجر نیست؛ زیرا نزدیکى به او همان نزدیکى به ذوى القرباى ایشان است؛ پس صله آنان از باب مروّت تمامى مسلمانان لازم است.

    و نیز جایز است که استثنا، منقطع باشد [که در این صورت] معناى آیه این مى شود: «به تحقیق از شما اجرى نمى خواهم، لیکن از شما درخواست دارم که به نزدیکانم که همان نزدیکان شما هستند مودّت بورزید و آنان را اذیت نکنید». پس اگر بگویى که چرا در آیه گفته نشده است: «الا مودة القربى» یا «الا المودة للقربی»؟ و معناى آیه ((إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى)) چیست؟ مى گویم: خویشاوندان، مکان و محل استقرار مودّت قرار گرفته اند؛ مانند آن که مى گویى: براى من در آل فلانى مودتى است و براى من در ایشان عشق و محبت شدیدى وجود دارد و این گونه سخن گفتن به معناى آن است که ایشان را دوست دارم و ایشان مکان و محل محبت من هستند. «فى» مانند «لام» متعلّق مودّت محسوب نمى شود؛ از این رو فى در اینجا به مانند لام زائده نیست، زمانى که مى گویى: «الاّ المودة للقربى»

    همانا «فى» از باب ظرفیت، متعلّق به محذوف است؛ مانند این سخن که مى گویى: «المال فى الکیس» ؛ یعنى «مال در کیسه است» و با در نظر گرفتن محذوف، معنا در عبارت ((الا المودة فى القربى)) چنین است: اجرى نمى خواهم جز مودتى که در «قربى» ثابت و در او متمکن است و «قربى» در این، مصدر است؛ همانند «زلفى» و «بشرى» که به معناى نزدیکى است. و مراد از قربى، خویشِ نزدیک است.»[39]

    ابو البرکات نسفی متوفای 710 هـ نیز همین مطلب را گفته است.[40]

    نظام الدین نیشابوری نیز به این مطلب اشاره کرده است:

    «و اما دیگران، عده ای از آنها گفته اند که : استثنا متصل است، ولی از قبیل تاکید مدح به شبیه ذم است؛ مانند گفتار عرب: عیبی در آنها نیست جز آنکه شمشیر های آنها در اثر جنگ با لشکر ها کند شده است و معناى آیه این مى شود: ((از شما اجرى نمى خواهم جز این که به خویشان نزدیکم مودّت بورزید)) و این در حقیقت اجر نیست؛ زیرا حصول مودت بین مسلمانان امری واجب است و همچنین در حق خویشان همانطور که خداوند عز و جل می فرماید: ((آنان که آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده پیوند می دهند.)) )رعد: 21( و عده ای از آن ها گفته اند: استثنا، منقطع است؛ یعنی البته که بر آن پاداشی از شما نمی خواهم، ولی مودت را در میان خویشان به یاد داشته باشید.»[41]

    حمد بن ناصر حنبلی متوفای 1225 هـ نیز گفته است:

    «بدان، اولا که در آیه ی ((مگر مودت در قربی))، چهار نظر وجود دارد: ... و هنگامی که اجری بجز این -که اجر نیست- نخواهد، محقق می شود که ایشان اجری نمی خواهد ... دوم: اینکه معنی آیه این می شود که نزدیکانم و عترتم را اذیت نکنید و مواظبشان باشید. و این سخن، از سعید بن جبیر، عمرو بن شعیب و علی بن حسین (علیه السلام) روایت می شود که بر آن نیز اشکالی وارد نیست؛ زیرا مودت بین مسلمانان در میانشان واجب است.»[42]

    محمد امین شنقیطی متوفای 1393 هـ نیز همین سخن او را تکرار کرده است.[43]

    ابو السعود العمادی نیز در تفسیرش می نویسد:

    «((بجز مودت برای قربی)) ؛ یعنی بجز اینکه مرا به خاطر خویشاوندیمان دوست بدارید یا نزدیکانم را دوست داشته باشید و گفته شده است که استثناء ، منقطع است و معناى آن این است که: هیچ اجرى از شما نمی خواهم؛ بلکه از شما مودّت مى خواهم. و «فى القربى» بیان حال مودّت است؛ یعنى مودتى که در قربى ثابت و در اهل آن یا در حق نزدیکان وجود دارد. و «قربى» نیز مصدر است همانند «زلفى» و به معناىِ نزدیکى است.»[44]

    مبارکفوری نیز در شرح سنن ترمذی می نویسد:

    «((هیچ اجری مگر مودت در قربی))؛ یعنی مظروفی در آن به جهت اینکه قربی موضع و ظرفی برای مودت است که چیزی از محبت شما از آن خارج نمی شود و استثنا ، متصل است؛ یعنی به خاطر خوشاوندیمان مرا دوست بدارید یا اهل نزدیکم را دوست بدارید و مجاز است که منقطع باشد.»[45]

    ظاهر آیه ی مودت، به خویشاوندان پیامبر (ص) اشاره دارد

    قبلا روایت بخاری از طاووس از ابن عباس مطرح شد. در این روایت، سعید بن جبیر، آل محمّد صلی الله علیه وآله را مصداق «قربى» معرفى کرده بود. از نظر شارحین صحیح بخارى نیز آن چه سعید بن جبیر گفته، همان است که از آیه به ذهن تبادر مى کند.

    بدر الدین عینی و شمس الدین کرمانی[46] گفته اند:

    «حاصل کلام ابن عباس آن است که همه قریش، نزدیکان پیامبر صلی الله علیه وآله هستند و مراد از قربى در آیه، بنو هاشم و امثال ایشان نیستند، چنان که از گفته سعید بن جبیر چنین مطلبى به ذهن متبادر مى شود.»[47]

    و همین تبادر، بهترین قرینه است براى آن که مراد از «قربى» در آیه ی شریفه، خویشاوندان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هستند.

    امّا خداوند مسلمانان را به مودّت کدامیک از خویشاوندان پیامبر امر کرده است؟ آیا مسلمانان به مودّت عموها و عموزادگان پیامبر صلی الله علیه وآله امر شده اند؟!

    مسلّماً پاسخ این سؤال منفى است؛ زیرا مودّت برخى از عموهاى پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که مشرک بودند بى معنا و امر به مودّت آنان محال است و اگر گفته شود که عموها و عموزادگان مؤمن پیامبر صلی الله علیه وآله مورد نظرند، باید دانست که به هنگام نزول این آیه و پس از آن، هیچ یک از ایشان در مکّه جایگاه قابل توجهى نداشته اند. پس مراد از «قربى» در آیه ، مسلّماً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ چرا که مشرکان از او خشمگین و با او دشمن بودند و منافقان نسبت به او حسادت و با او دشمنى مى کردند و تنها مؤمنان بودند که امیرالمؤمنین علیه السلام را دوست داشته و به ایشان مودّت مى کردند. دو واژه «مودّت» و «یقترف» از این حقیقت حکایت دارند؛ یعنى خداوند به مؤمنان نیک کردار بشارت مى دهد، همانانى که مودّت امیرالمؤمنین علیه السلام را داشته و بدین وسیله نیکى را به دست آورده اند.

    پس حتى اگر بپذیریم که آیه ی مودّت در مکّه نازل شده است، باز هم مصداق قربى کسى نخواهد بود جز امیرالمؤمنین علیه السلام. و اگر «قربى» در مکّه تنها یک مصداق داشته است، پس از ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت فاطمه علیها السلام و تولّد حسنین علیهما السلام، این بزرگواران نیز از مصادیق قربى شده اند [48].

     

    [[1]] شوری: 23

    [[2]] روح المعانی  ج 25   ص 31 أخرج ابن المنذر وابن أبی حاتم والطبرانی وابن مردویه من طریق ابن جبیر عن ابن عباس قال : لما نزلت هذه الآیة ( قل لا أسئلکم ) الخ قالوا : یا رسول الله من قرابتک الذین وجبت مودتهم قال علی وفاطمة وولدها صلى الله تعالى علیه وسلم على النبی وعلیهم ... وقد تقدم إلا أنه روی عن جماعة من أهل البیت ما یؤید ذلک

    [[3]] وفیما کتب إلینا محمد بن عبد الله بن سلیمان الحضرمی یذکر ان حرب بن الحسن الطحان حدثهم قال نا حسین الأشقر عن قیس عن الأعمش عن سعید بن جبیر عن بن عباس قال لما نزلت قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربى قالوا یا رسول الله من قرابتنا هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم قال علی وفاطمة وابناها علیهم السلام

    [[4]] فضائل الصحابة لابن حنبل  ج 2   ص 669 ح 1141

    [[5]] تفسیر ابن أبی حاتم  ج 10   ص 3277 ح 18477

    [[6]] بررسی سند روایت:

    محمد بن عبد الله الحضرمی: ثقة / حرب بن الحسن الطحان: مقبول / الحسین بن الحسن الأشقر: در ادامه توثیقش را ذکر می کنیم. / قیس بن الربیع الأسدی: صدوق / سلیمان بن مهران الأعمش: ثقة / سعید بن جبیر الأسدی: ثقة / عبد الله بن العباس القرشی: صحابی

    توثیق حسین الأشقر:

    ابن حجر عسقلانی در شرح حال او می نویسد:

    «حسین بن حسن اشقر فرازی کوفی که نسائی از او روایت نقل کرده است ... ابن حبان او را در زمره ی ثقات ذکر کرده است ... و ابن جنید گفته است: از ابن معین شنیدم که اشقر را یاد کرد و گفت: از شیعیان غالی بود. گفتم: حدیثش چگونه است؟ گفت: اشکالی به آن نیست. گفتم: راستگو است؟ گفت: آری ؛ از او حدیث نوشتم.»

    تهذیب التهذیب  ج 2   ص 291 رقم 596 س النسائی الحسین بن الحسن الأشقر الفزاری الکوفی ... وذکره بن حبان فی الثقات ... وقال بن الجنید سمعت بن معین ذکر الأشقر فقال کان من الشیعة الغالیة قلت فکیف حدیثه قال لا بأس به قلت صدوق قال نعم کتبت عنه

    ابن حجر عسقلانی اقوال مختلف علمای اهل سنت درباره ی أشقر را اینگونه جمع بندی می کند که او راستگو است.

    تقریب التهذیب  ج 1   ص 166 رقم 1318 الحسین بن الحسن الأشقر الفزاری الکوفی صدوق یهم ویغلو فی التشیع من العاشرة مات سنة ثمان ومائتین س

    و حاکم نیشابوری روایتش را تصحیح کرده است.

    المستدرک على الصحیحین  ج 3   ص 148 ح 4669 هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه

    [[7]] مجمع الزوائد  ج 7   ص 103 رواه الطبرانی من روایة حرب بن الحسن الطحان عن حسین الأشقر عن قیس بن الربیع وقد وثقوا کلهم وضعفهم جماعة وبقیة رجاله ثقات

    [[8]] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 2   ص 487 أخرج أحمد والطبرانی وابن أبی حاتم والحاکم عن ابن عباس رضی الله عنهما أن هذه الآیة لما نزلت قالوا یا رسول الله من قرابتک هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم قال علی وفاطمة وابناهما. وفی سنده شیعی غال لکنه صدوق

    [[9]] عمدة القاری  ج 16   ص 71 واختلف المفسرون فی ذلک على أقوال : أحدها : محبة قرابة رسول الله ، صلى الله علیه وسلم ، وهم : أهل بیته من آل هاشم فمن بعدهم من أهل البیت . والثانی : مودة قریش . الثالث : المراد علی وفاطمة وولداها ، ذکر فی ذلک عن رسول الله ، صلى الله علیه وسلم ، وبه قال ابن عباس

    [[10]] حلیة الأولیاء  ج 3   ص 201

    [[11]] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:

    محمد بن أحمد الجوهری: صدوق حسن الحدیث / محمد بن عثمان بن أبی شیبة: صدوق حسن الحدیث / عبادة بن زیاد الأسدی: صدوق / یحیى بن العلاء البجلی: متروک الحدیث، متهم بالوضع / جعفر الصادق: صدوق فقیه إمام / محمد الباقر: ثقة / جابر بن عبد الله الأنصاری: صحابی

    [[12]] أخبار أصبهان  ج 7   ص 440 حدثنا الحسین بن أحمد بن علی أبو عبد الله ، ثنا الحسن بن محمد بن أبی هریرة ، ثنا إسماعیل بن یزید ، ثنا قتیبة بن مهران ، ثنا عبد الغفور ، عن أبی هاشم ، عن زاذان ، عن علی ... ثم قال علی : وفینا آل حم إنه لا یحفظ مودتنا إلا کل مؤمن ، ثم قرأ قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فی القربى

    [[13]] المعجم الأوسط  ج 2   ص 336-237 ح 2155 حدثنا أحمد بن زهیر قال نا أحمد بن یحیى الصوفی قال نا إسماعیل بن أبان الوراق قال نا سلام بن أبی عمرة عن معروف بن خربوذ عن أبی الطفیل قال خطب الحسن بن علی بن أبی طالب فحمد الله وأثنى علیه ... ثم أخذ فی کتاب الله فقال أنا بن البشیر وأنا بن النذیر وأنا بن النبی وأنا بن الداعی إلى الله بإذنه وأنا بن السراج المنیر وأنا بن الذی أرسل رحمة للعالمین وأنا من أهل البیت الذین أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا وأنا من أهل البیت الذین افترض الله عز وجل مودتهم وولایتهم فقال فیما أنزل الله على محمد صلى الله علیه وسلم ( قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربى)

    [[14]] مجمع الزوائد  ج 9   ص 146 عن أبی الطفیل قال خطبنا الحسن بن علی بن أبی طالب فحمد الله وأثنى علیه وذکر أمیر المؤمنین علیا رضی الله عنه ... رواه الطبرانی فی الأوسط والکبیر باختصار إلا أنه قال لیلة سبع وعشرین من رمضان وأبو یعلى باختصار والبزار بنحوه إلا أنه قال ویعطیه الرایة فإذا حم الوغى فقاتل جبریل عن یمینه وقال وکانت إحدى وعشرین من رمضان ورواه أحمد باختصار کثیر وإسناد أحمد وبعض طرق البزار والطبرانی فی الکبیر حسان

    [[15]] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 2   ص 487-488 وأخرج البزار والطبرانی عن الحسن رضی الله عنه من طرق بعضها حسان أنه خطب ...

    [[16]] الذریة الطاهرة للدولابی ج 1   ص 74 ح 121 أخبرنی أبو القاسم کهمس بن معمر أن أبا محمد إسماعیل بن محمد ابن إسحاق بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب حدثهم حدثنی عمی علی بن جعفر بن محمد بن حسین بن زید عن الحسن بن زید بن حسن بن علی عن أبیه قال خطب الحسن بن علی الناس حین قتل علی ... وأنا من أهل البیت الذی کان جبریل ینزل فینا ویصعد من عندنا وأنا من أهل البیت الذین أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا وأنا من أهل البیت الذین افترض الله مودتهم على کل مسلم فقال لنبیه ( قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربى ومن یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ) فاقتراف الحسنة مودتنا أهل البیت

    [[17]] المستدرک على الصحیحین  ج 3   ص 188 ح 4802 حدثنا أبو محمد الحسن بن محمد بن یحیى بن أخی طاهر العقیقی الحسنی ثنا إسماعیل بن محمد بن إسحاق بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین حدثنی عمی علی بن جعفر بن محمد حدثنی الحسین بن زید عن عمر بن علی عن أبیه علی بن الحسین قال خطب الحسن بن علی الناس حین قتل علی ...

    [[18]] سیر أعلام النبلاء  ج 16   ص 201-202 العلامة الاخباری أبوالفرج علی بن الحسین بن محمد القرشی الاموی الاصبهانی الکاتب مصنف کتاب الاغانی والعجب انه اموی شیعی ... قلت لا بأس به

    [[19]] میزان الاعتدال فی نقد الرجال  ج 5   ص 151 رقم 5831 و لسان المیزان  ج 4   ص 221 رقم 584 علی بن الحسین أبو الفرج الأصبهانی الأموی صاحب کتاب الأغانی ... والظاهر أنه صدوق

    [[20]] مقاتل الطالبیین  ج 1   ص 13

    [[21]] مقاتل الطالبیین  ج 1   ص 13

    [[22]] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:

    علی بن الحسین الأصبهانی: صدوق / علی بن إسحاق المخرمی: صدوق حسن الحدیث / عبد الله بن عمر بن محمد: ثقة / وکیع بن الجراح الرؤاسی: ثقة / إسرائیل بن یونس السبیعی: ثقة / أبو إسحاق السبیعی: ثقة / عمرو بن حبشی الزبیدی: مقبول

    [[23]] مقاتل الطالبیین  ج 1   ص 13

    [[24]] بررسی سند روایت:

    علی بن الحسین الأصبهانی: صدوق / علی بن إسحاق المخرمی: صدوق حسن الحدیث / عبد الله بن عمر بن محمد: ثقة / عمران بن عیینة الهلالی: صدوق / أشعث بن سوار الکندی: در ادامه شرح حالش بیان می شود / أبو إسحاق السبیعی: ثقة

    توثیق أشعث بن سوار الکندی:

    محققان کتاب تقریب التهذیب ابن حجر عسقلانی گفته اند:

    «بلکه: ضعیفی است که روایاتاش معتبر می شود (یعنی در متابعات و شواهد): مجموع ترجمه اش بر آن دلالت دارد، و مسلم نیز [در صحیحش] به عنوان شاهد از او روایت نقل کرده است.»

    تحریر تقریب التهذیب، ج 1 ص 146 رقم 524 پی دی اف / بل: ضعیف یعتبر به (یعنی فی المتابعات والشواهد) : فجماع ترجمته تدل علی ذلک. وإنما أخرج له مسلم فی المتابعات.

    [[25]] مقاتل الطالبیین  ج 1   ص 13 وحدثنی محمد بن الحسین الخثعمی، قال: حدثنا عباد بن یعقوب، قال: حدثنا عمرو بن ثابت عن أبی إسحاق، عن هبیرة بن بریم، قال: قال عمرو بن ثابت: کنت أختلف إلى أبی إسحاق " السبیعی " سنة أسأله عن خطبة الحسن بن علی، فلا یحدثنی بها، فدخلت إلیه فی یوم شات وهو فی الشمس وعلیه برنسه کأنه غول، فقال لی: من أنت؟ فأخبرته، فبکى وقال: کیف أبوک؟ کیف أهلک؟ قلت: صالحون، قال: فی أی شیء تردد منذ سنة؟ قلت: فی خطبة الحسن بن علی بعد وفاة أبیه قال: " حدثنی هبیرة بن بریم " ...قالوا: خطب الحسن بن علی بعد وفاة أمیر المؤمنین علی علیه السلام، فقال: ... وأنا من أهل البیت الذین أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا، والذین افترض الله مودتهم فی کتابه إذ یقول: " ومن یقترف حسنة نزد فیها حسنا " . فاقتراف الحسنة مودتنا أهل البیت

    [[26]] بررسی سند روایت:

    محمد بن الحسین الخثعمی: ثقة / طبق برنامه جوامع الکلم

    *عباد بن یعقوب الرواجنی: صدوق

    ابن حجر عسقلانی بعد از جمع بندی اقوال علما درباره ی او، در نهایت به وی درجه ی صدوق می دهد.

    تقریب التهذیب  ج 1   ص 291 عباد بن یعقوب الرواجنی بتخفیف الواو وبالجیم المکسورة والنون الخفیفة أبو سعید الکوفی صدوق رافضی حدیثه فی البخاری مقرون بالغ بن حبان فقال یستحق الترک من العاشرة مات سنة خمسین خ ت ق

    عمرو بن أبی المقدام البکری: صدوق

    اغلب علمای اهل سنت، به خاطر رافضی بودنش تضعیفش کرده اند، اما ابو داود صاحب یکی از صحاح سته اعتراف کرده است که او در حدیث، راستگو است.

    سنن أبی داود  ج 1   ص 76 ذیل رقم 287 قال أبو داود وعمرو بن ثابت رافضی رجل سوء ولکنه کان صدوقا فی الحدیث

    أبو إسحاق السبیعی: ثقة / هبیرة بن یریم الشبامی: صدوق حسن الحدیث / طبق برنامه جوامع الکلم

    [[27]] أنساب الأشراف  ج 2   ص 127 حدثنی محمد بن سعد عن الواقدی عن عبد الله بن جعفر عن أم بکر بنت المسور عن أبیها قال: ... فتکلم الحسین فحمد الله وأثنى علیه ثم قال: ان الإسلام دفع الخسیسة وتمم النقیصة وأذهب اللائمة، فلا لوم على مسلم إلا فی أمر مأثم؛ وإن القرابة التی عظم الله حقها وأمر برعایتها، وأن یسأل نبیه الأجر له بالمودة لأهلها قرابتنا أهل البیت

     

    [[28]] تفسیر الطبری  ج 25   ص 25 حدثنی محمد بن عمارة قال ثنا إسماعیل بن أبان قال ثنا الصباح بن یحیى المری عن السدی عن أبی الدیلم قال لما جیء بعلی بن الحسین رضی الله عنهما أسیرا فأقیم على درج دمشق قام رجل من أهل الشام فقال الحمد لله الذی قتلکم واستأصلکم وقطع قربى الفتنة فقال له علی بن الحسین رضی الله عنه أقرأت القرآن قال نعم قال أقرأت آل حم قال قرأت القرآن ولم أقرأ آل حم قال ما قرأت قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربى قال وإنکم لأنتم هم قال نعم

    [[29]] تفسیر البحر المحیط  ج 7   ص 494 قال بهذا المعنى علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب ، واستشهد بالآیة حین سیق إلى الشام أسیرا ، وهو قول ابن جبیر والسدی وعمرو بن شعیب ، وعلى هذا التأویل قال ابن عباس : قیل یا رسول الله : من قرابتک الذین أمرنا بمودتهم ؟ فقال : ( علی وفاطمة وابناهما ) .

    [[30]] فتح الباری  ج 8   ص 564 والحاصل أن سعید بن جبیر ومن وافقه کعلی بن الحسین والسدی وعمرو بن شعیب فیما أخرجه الطبری عنهم حملوا الآیة على أمر المخاطبین بان یواددوا أقارب النبی صلى الله علیه وسلم

    [[31]] التفسیر الکبیر  ج 27   ص 143 وروى صاحب "الکشاف" أنه لما نزلت هذه الآیة ، قیل : یا رسول الله ، من قرابتک هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم ؟ فقال : علی وفاطمة وابناهما فثبت أن هؤلاء الأربعة أقارب النبی - صلى الله علیه وسلم - وإذا ثبت هذا وجب أن یکونوا مخصوصین بمزید التعظیم ، ویدل علیه وجوه: الأول : قوله تعالى : ( إلا المودة فی القربى ) ووجه الاستدلال به ما سبق

    [[32]] رقم الفتوى: 60893 ، الأحد 1 ربیع الأول 1426 - 10-4-2005 السؤال: ماهو المقصود ب ( القربى ) فی عدة آیات کریمة مثل (ما أسالکم علیه من أجرا إلا المودة فی القربى) (لله خمسه وللرسول ولذی القربى) . الإجابــة : فقد ذکر أهل التفسیر أن القربى المشار إلیها فی الآیتین المذکورتین قرابة رسول الله صلى الله علیه وسلم، وقال السیوطی فی الدر المنثور: وأخرج ابن المنذر وابن أبی حاتم والطبرانی وابن مردویه بسند ضعیف عن ابن عباس قال: لما نزلت هذه الآیة: قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى، قالوا: یا رسول الله؛ من هم قرابتک هؤلاء الذین وجبت مودتهم؟ قال: علی وفاطمة وولداها. والحاصل أن المقصود بالقربى قرابة رسول الله صلى الله علیه وسلم وأهل بیته على اختلاف فی تحدیدهم

    [[33]] صحیح البخاری  ج 4   ص 1819 ح 4541 حدثنا محمد بن بشار حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن عبد الملک بن میسرة قال سمعت طاوسا عن بن عباس رضی الله عنهما أنه سئل عن قوله ( إلا المودة فی القربى ) فقال سعید بن جبیر قربى آل محمد صلى الله علیه وسلم فقال بن عباس عجلت إن النبی صلى الله علیه وسلم لم یکن بطن من قریش إلا کان له فیهم قرابة فقال إلا أن تصلوا ما بینی وبینکم من القرابة

    [[34]] الإتقان فی علوم القرآن  ج 1   ص 47-55

    [[35]] النکت والعیون تفسیر الماوردی  ج 5   ص 191 سورة الشورى مکیة فی قول الحسن ، وعکرمة ، وعطاء ، وجابر ، وقاله ابن عباس ، وقتادة ، إلا أربع آیات منها نزلت بالمدینة ( قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة ) إلى آخرها

    [[36]] تفسیر القرطبی  ج 16   ص 1 تفسیر سورة الشورى . مکیة فی قول الحسن وعکرمة وعطاء وجابر وقال بن عباس وقتادة : إلا أربع آیات منها أنزلت بالمدینة : قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربى إلى آخرها

    [[37]] تفسیر البحر المحیط  ج 7   ص 486 هذه السورة مکیة فی قول الحسن وعطاء وعکرمة وجابر . وقال ابن عباس : مکیة إلا أربع آیات من قوله : ( قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فى القربى ) إلى آخر الأربع آیات ، فإنها نزلت بالمدینة

     

    [[38]] توبه: 103 و 104

    [[39]] الکشاف  ج 4   ص 223 یجوز أن یکون استثناء متصلا ، أی : لا أسألکم أجرا إلا هذا ، وهو أن تودوا أهل قرابتی ؛ ولم یکن هذا أجرا فی الحقیقة ؛ لأن قرابته قرابتهم ، فکانت صلتهم لازمة لهم فی المروءة . ویجوز أن یکون منقطعا ، أی : لا أسألکم أجرا قط ولکننی أسألکم أن تودوا قرابتی الذین هم قرابتکم ولا تؤذوهم . فإن قلت : هلا قیل : إلا مودة القربى : أو إلا المودة للقربى . وما معنى قوله : ( إلا المودة فى القربى ) ( الشورى : 23 ) ؟ قلت : جلعوا مکانا للمودة ؟ ومقرا لها ، کقولک : لی فی آل فلان مودة . ولی فیهم هوى وحب شدید ، ترید : أحبهم وهم مکان حبی ومحله ، ولیست ( فی ) بصلة للمودة ، کاللام إذا قلت : إلا المودة للقربى . إنما هی متعلقة بمحذوف تعلق الظرف به فی قولک : المال فی الکیس . وتقدیره : إلا المودة ثابتة فی القربى ومتمکنة فیها . والقربى : مصدر کالزلفى والبشرى ، بمعنى : قرابة . والمراد فی أهل القربى

    [[40]] تفسیر النسفی  ج 3   ص 252 سایت شامله / یجوز ان یکون استثناء متصلا اى لا اسالکم علیه اجرا الا هذا وهو ان تودوا اهل قرابتی ویجوز ان یکون منقطعا اى لا اسالکم اجرا قط ولکنى اسالکم ان تودوا قرابتی الذین هم قرابتکم ولا تؤذوهم ولم یقل الا مودة القربى أو المودة للقربى لانهم جعلوا مکانا للمودة ومقرا لها

    [[41]] تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان  ج 6   ص 73 وأما الآخرون فمنهم من قال : الاستثناء متصل ولکنه من قبیل تأکید المدح بما یشبه الذم کقوله : ولا عیب فیهم غیر أن سیوفهم بهن فلول من قراع الکتائب والمعنى لا أطلب منکم أجرا , إلا هذا وهو فی الحقیقة لیس أجرا لأن حصول المودة بین المسلمین أمر واجب ولا سیما فی حق الأقارب کما قال عز من قائل ( والذین یصلون ما أمر الله به أن یوصل ) [ الرعد : 21 ] ومنهم من قال : الاستثناء منقطع أی لا أسألکم علیه أجرا ألبتة , ولکن أذکرکم المودة فی القربى

    [[42]] الفواکه العذاب فی الرد على من لم یحکم السنة والکتاب  ج 7   ص 168 اعلم أولا أن فی قوله تعالى ( إلا المودة فی القربى ) أربعة أقوال : ... وإذا کان لا یسأل أجرا إلا هذا الذی لیس بأجر تحقق أنه لا یسأل أجرا ... الثانی : أن معنى الآیة ( إلا المودة فی القربى ) [ الشورى : 23 ] أی لا تؤذوا قرابتی وعترتی واحفظونی فیهم ، ویروى هذا القول عن سعید بن جبیر وعمرو بن شعیب وعلی بن الحسینن وعلیه فلا إشکال أیضا لأن المودة بین المسلمین واجبة فیما بینهم

    [[43]] أضواء البیان  ج 7   ص 70

    [[44]] تفسیر أبی السعود  ج 8   ص 30 ( إلا المودة فی القربى ) أی إلاأن تودونی لقرابتی أو تودوا أهل قرابتی وقیل الاستثناء منقطع والمعنى لا أسالکم أجرا قط ولکن أسألکم المودة وفی القربى حال منها أى إلا المودة ثابتة فی القربى متمکنة فی أهلها أو فی حق القرابة والقربى مصدر کالزلفى بمعنى القرابة

    [[45]] تحفة الأحوذی  ج 9   ص 90( أجرا إلا المودة فی القربى ) أی مظروفة فیها بحیث تکون القربى موضعا للمودة وظرفا لها لا یخرج شیء من محبتکم عنها والإستثناء متصل أی إلا أن تودونی لقرابتی بینکم أو تودوا أهل قرابتی ویجوز أن یکون منقطعا

    [[46]] عمدة القاری  ج 19   ص 157 و الکواکب الدراری فی شرح صحیح البخاری ، ج 18 ص 80 رقم 4500  سایت شامله

    [[47]] وحاصل کلام ابن عباس أن جمیع قریش أقارب النبی صلى الله علیه وسلم ولیس المراد من الآیة بنو هاشم ونحوهم ، کما یتبادر الذهن إلى قول سعید بن جبیر ، والله أعلم

    [[48]] با استفاده از کتاب جواهر الکلام فی معرفة الإمامة والإمام ـ جلد چهارم، تألیف آیت الله سید علی میلانی

    منابع و مآخذ

    1. القرآن الکریم، با ترجمه های سایت::http://tanzil.net
    2. برنامه الجامع الکبیر لکتب التراث العربی والاسلامی ؛ مرکز التراث للبرمجیات ؛ الأردن – عمان
    3. سایت برنامه ی شامله به آدرس: :  http://www.shamela.ws
    4. برنامه ی جوامع الکلم متعلق به سایت اسلام وب: : http://gk.islamweb.net
    5. جواهرالکلام فی معرفه الامامه و الامام: دروس خارج امامت/ علی حسینی میلانی؛ تدوین و ویرایش هیئت تحریریه مرکز حقایق اسلامی. مشخصات نشر : قم: مرکزالحقائق الاسلامیه
    6. الجامع الصحیح المختصر اسم المؤلف:  محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
    7. سنن أبی داود اسم المؤلف:  سلیمان بن الأشعث أبو داود السجستانی الأزدی ، دار النشر : دار الفکر -  - ، تحقیق : محمد محیی الدین عبد الحمید
    8. المستدرک على الصحیحین اسم المؤلف:  محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا
    9. فضائل الصحابة اسم المؤلف:  أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. وصی الله محمد عباس
    10. موطأ الإمام مالک اسم المؤلف:  مالک بن أنس أبو عبدالله الأصبحی ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - مصر -  - ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی
    11. مسند الشافعی ، اسم المؤلف:  محمد بن إدریس أبو عبد الله الشافعی ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت -  -
    12. المعجم الأوسط اسم المؤلف:  أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی ، دار النشر : دار الحرمین - القاهرة - 1415 ، تحقیق : طارق بن عوض الله بن محمد ,‏عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی
    13. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد اسم المؤلف:  علی بن أبی بکر الهیثمی ، دار النشر : دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت - 1407
    14. الذریة الطاهرة النبویة اسم المؤلف:  الإمام الحافظ أبو بشر محمد بن أحمد بن حماد الدولابی ، دار النشر : الدار السلفیة - الکویت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : سعد المبارک الحسن
    15. أنساب الأشراف ، اسم المؤلف:  أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری (المتوفى : 279هـ) ، بر مبنای برنامه الجامع الکبیر
    16. مقاتل الطالبیین اسم المؤلف:  أبو الفرج الاصفهانی ، علی بن الحسین (المتوفى : 356هـ) ، بر مبنای برنامه الجامع الکبیر
    17. أخبار أصبهان ، اسم المؤلف:  أبو نعیم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهانی (المتوفى : 430هـ) ، بر مبنای برنامه الجامع الکبیر
    18. المطالب العالیة، المؤلف: ابن حجر العسقلانی المحقق: سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشثری وآخرون ، الناشر: دار العاصمة - دار الغیث ، سنة النشر: 1419 هـ - 1998 م / پی دی اف
    19. تفسیر النسفی (مدارک التنزیل وحقائق التأویل) المؤلف: أبو البرکات عبد الله بن أحمد بن محمود حافظ الدین النسفی (المتوفى: 710هـ) حققه وخرج أحادیثه: یوسف علی بدیوی راجعه وقدم له: محیی الدین دیب مستو الناشر: دار الکلم الطیب، بیروت الطبعة: الأولى، 1419 هـ - 1998 م / سایت شامله
    20. الکواکب الدراری فی شرح صحیح البخاری المؤلف: محمد بن یوسف بن علی بن سعید، شمس الدین الکرمانی (المتوفى: 786هـ) الناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت-لبنان طبعة أولى: 1356هـ - 1937م طبعة ثانیة: 1401هـ - 1981م / سایت شامله
    21. الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة اسم المؤلف:  أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط
    22. فتح الباری شرح صحیح البخاری اسم المؤلف:  أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی ، دار النشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب
    23. عمدة القاری شرح صحیح البخاری اسم المؤلف:  بدر الدین محمود بن أحمد العینی ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت
    24. تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی اسم المؤلف:  محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم المبارکفوری أبو العلا ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت
    25. تهذیب التهذیب اسم المؤلف:  أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى
    26. تقریب التهذیب اسم المؤلف:  أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی ، دار النشر : دار الرشید - سوریا - 1406 - 1986 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : محمد عوامة
    27. تحریر تقریب التهذیب للحافظ أحمد بن علی بن حجر العسقلانی المؤلف: أحمد بن علی بن حجر العسقلانی شهاب الدین أبو الفضل - بشار عواد معروف - شعیب الأرناؤوط الناشر: مؤسسة الرسالة سنة النشر: 1417 هـ - 1997 م الطبعة الأولی / پی دی اف
    28. سیر أعلام النبلاء اسم المؤلف:  محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی
    29. میزان الاعتدال فی نقد الرجال ، اسم المؤلف:  شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود
    30. تفسیر القرآن ، اسم المؤلف:  عبد الرحمن بن محمد بن إدریس الرازی ، دار النشر : المکتبة العصریة - صیدا ، تحقیق : أسعد محمد الطیب
    31. جامع البیان عن تأویل آی القرآن اسم المؤلف:  محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر ، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405
    32. تفسیر البحر المحیط اسم المؤلف:  محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422هـ -2001م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : الشیخ عادل أحمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض، شارک فی التحقیق 1) د.زکریا عبد المجید النوقی 2) د.أحمد النجولی الجمل
    33. التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب اسم المؤلف:  فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى
    34. الجامع لأحکام القرآن اسم المؤلف:  أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی ، دار النشر : دار الشعب – القاهرة
    35. النکت والعیون (تفسیر الماوردی) اسم المؤلف:  أبو الحسن علی بن محمد بن حبیب الماوردی البصری ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - لا یوجد ، الطبعة : لا یوجد ، تحقیق : السید ابن عبد المقصود بن عبد الرحیم
    36. الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل اسم المؤلف:  أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت ، تحقیق : عبد الرزاق المهدی
    37. تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان اسم المؤلف:  نظام الدین الحسن بن محمد بن حسین القمی النیسابوری ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1416هـ - 1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : الشیخ زکریا عمیران
    38. الإتقان فی علوم القرآن اسم المؤلف:  جلال الدین عبد الرحمن السیوطی ، دار النشر : دار الفکر - لبنان - 1416هـ- 1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : سعید المندوب
    39. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی اسم المؤلف:  العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت
    40. الفواکه العذاب فی الرد على من لم یحکم السنة والکتاب ، اسم المؤلف:  حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر التمیمی الحنبلی (المتوفى : 1225هـ) ، بر مبنای برنامه الجامع الکبیر
    41. أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن اسم المؤلف:  محمد الأمین بن محمد بن المختار الجکنی الشنقیطی.  ، دار النشر : دار الفکر للطباعة والنشر.  - بیروت. - 1415هـ - 1995م.  ، تحقیق : مکتب البحوث والدراسات
    42. إرشاد العقل السلیم إلى مزایا القرآن الکریم ، اسم المؤلف:  أبی السعود محمد بن محمد العمادی ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت
    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی