پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    یاد آوری حق امیرالمومنین (ع) در سقیفه و بعد از آن

    حسین قربانی | شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۵۶ ب.ظ

    بر خلاف تصور عموم مخالفین، در سقیفه و بعد از آن حق امیر المومنین علیه السلام برای خلافت توسط عده ای از صحابه یاد آوری شد.

    بعد از اینکه بر خلاف میل انصار، بیعت به سمت ابوبکر سوق داده شد، بعضی از آن ها از کرده ی خود پشیمان شدند و گفتند: فقط با علی (علیه السلام) بیعت می کنیم!

    روایت یکم:

    زبیر بن بکار (متوفای 256 هـ) که خطیب بغدادی از او به عنوان «ثقه، عالم به انساب و عارف به اخبار متقدمین و آثار» یاد کرده است[1]، می نویسد :

    «هنگامی که بشیر بن سعد با ابوبکر بیعت کرد و مردم گرد ابوبکر جمع شدند و با او بیعت کردند، ابوسفیان بن حرب به خانه ای که در آن علی بن ابی طالب علیه السلام بود گذر کرد و و ایستاد و شعری سرود ...

    ای بنی هاشم مردم را در مورد خودتان به طمع نیندازید، مخصوصا قبیله ی تیم بن مره یا عدی ؛ حکومت نیست جز در شما و به سوی شما و هیچ کس جز ابو الحسن علی علیه السلام شایسته ی آن نیست ؛ ای ابوالحسن آن را محکم ببند و تو به کاری که امید می رود توانا هستی ؛ و کدام انسان قصی را ترک می کند در حالی که نظرش قابل محافظت و مراقبت است و مردم از غالب دور هستند.

    پس علی علیه السلام به ابوسفیان فرمود: تو کاری را می خواهی که ما از یاری کنندگانش نیستیم و رسول خدا صلی الله علیه وآله با من پیمانی بسته است که من بر آن پیمان هستم و ابوسفیان او را رها کرد و نزد عباس بن عبد المطلب در منزلش رفت و گفت: ای ابوالفضل، تو سزاوارتر به ارث برادرت هستی؛ دستت را بده تا با تو بیعت کنم و بعد از بیعت من کسی از مردم با تو مخالفت نکند. پس عباس خندید و گفت: ای ابوسفیان ! علی (علیه السلام) آن را رد می کند و عباس آن را در خواست می کند ؟! و ابوسفیان نافرجام  برگشت.»[2]

    روایت دوم:

    بنابر روایتی که طبری با سند معتبر[3] نقل کرده، انصار هنگامی که دیدند آنچه را که از خلافت می خواستند از دستشان رفت، همگی یا بعضی از آن ها گفتند: فقط با علی علیه السلام بیعت می کنیم![4]

    ابن اثیر جزری نیز این مطلب را در تاریخش آورده و چنین گفته است:

    «عمر و مردم با ابوبکر بیعت کردند؛ پس همه یا بعضی از انصار گفتند: فقط با علی علیه السلام بیعت می کنیم. علی علیه السلام، بنی هاشم، زبیر و طلحه از بیعت کردن تخلف کردند.»[5]

    روایت سوم:

    چون کار بیعت برای ابوبکر تمام شد، بسیاری از انصار بر بیعتشان با ابوبکر پشیمان شدند و یکدیگر را ملامت کرده و حضرت علی علیه السلام را یاد می کردند.

    زبیر بن بکار می نویسد:

    «هنگامی که با ابوبکر بیعت شد و حکومتش مستقر شد، بسیاری از انصار برای بیعتشان با او پشیمان شدند و یکدیگر را ملامت کردند و علی بن ابی طالب (علیه السلام) را یاد کردند و اسمش را صدا زدند.»[6]

    ابن تیمیه نیز به صراحت می گوید: اکثر عبد مناف از بنی امیه، بنی هاشم و غیر آنها تمایل زیادی داشتند که حضرت علی علیه السلام خلیفه شود.

    «مسلمانان با ابوبکر بیعت کردند، در حالی که بیشتر بنی عبد مناف از بنی امیه، بنی هاشم و غیر آنها تمایل زیادی به علی بن ابی طالب علیه السلام و پذیرفتن ولایت و حکومتش داشتند.»[7]

    روایت چهارم:

    زبیر بن بکار می نویسد:

    بعد از تمام شدن بیعت گیری نیز هنوز بحث و گفتگو ادامه داشت و عبد الرحمن بن عوف خطاب به انصار گفت:

    «در میان شما در فضیلت کسی مانند ابوبکر، عمر، علی علیه السلام و ابو عبیده جراح نیست.»

    که زید بن ارقم جواب داد: ما منکر فضل آنها نیستیم، اما در میان ما نیز اشخاص با فضیلتی چون سعد بن عباده، ابی بن کعب، معاذ بن جبل و ذو الشهادتین خزیمة بن ثابت وجود دارد و اضافه کرد که :

    «و ما می دانیم که از میان کسانی که از قریش نام بردی، کسی است که اگر خلافت را بخواهد، کسی با او نزاع نمی کند و او علی بن ابی طالب علیه السلام است.»[8]

    روایت پنجم:

    زبیر بن بکار سپس نقل می کند که کسی از مهاجرین و انصار در این شکی نداشت که خلیفه بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله، حضرت علی علیه السلام است.

    «محمد بن اسحاق روایت کرده است که: هنگامی که با ابوبکر بیعت شد، تیم بن مره افتخار کردند.

    وی همچنین گفته است: عموم مهاجرین و انصار شکی نداشتند که علی علیه السلام خلیفه ی بعد از رسول خدا (ص) است. پس فضل بن عباس گفت: ای قریشیان و خصوصا ای بنی تیم، شما تنها خلافت را به وسیله ی نبوت به دست گرفتید، در حالی که ما بر خلاف شما اهل آن هستیم و اگر ما این امر خلافت را که خودمان شایسته ی آن هستیم بخواهیم، کراهت مردم نسبت به ما بزرگتر از کراهتشان نسبت به دیگران خواهد بود به خاطر حسد و کینه شان بر ما و ما می دانیم که نزد صاحب ما عهدی است که به او منتهی می شود و یکی از فرزندان ابو لهب بن عبد المطلب بن هاشم (عتبه) چنین شعر گفت:

    گمان نمی کردم که امر (خلافت) از بنی هاشم و از ابو الحسن (علی علیه السلام) برگردانده شود

    آیا او اولین کسی نیست که به قبله ی شما نماز خواند ؟ آیا او داناترین مردم به قرآن و سنت ها نیست؟

    آیا او آخرین کسی نیست که از پیامبر جدا شد ؟ و کسی که جبرئیل علیه السلام در غسل و کفن پیامبر (ص) او را یاری کرد

    خصوصیاتی که در او (علی) است در دیگران نیست و شکی در آن ندارند و در میان این قوم نیکی های او وجود ندارد

    چه چیز آنان را از او بازداشت تا ما آن را بدانیم، ضرر و زیان ما از بزرگترین زیان ها است

    زبیر بن بکار گوید: پس علی (علیه السلام) شخصی را به سوی او فرستاد و فرمود: دیگر تکرار نکن؛ چرا که حفظ دین برای ما از هر چیزی محبوب تر است.»[9]

     

    [[1]] تهذیب التهذیب  ج 3   ص 269 رقم 580 الزبیر بن بکار بن عبد الله بن مصعب بن ثابت بن عبد الله بن الزبیر بن العوام الأسدی المدنی أبو عبد الله بن أبی بکر قاضی مکة ... وقال الدارقطنی ثقة وقال الخطیب کان ثقة ثبتا عالما بالنسب عارفا بأخبار المتقدمین ومآثر الماضین

    [[2]] الأخبار الموفقیات للزبیر بن بکار ، ص 219 سایت شامله / لَمَّا بَایَعَ بَشِیرُ بْنُ سَعْدٍ أَبَا بَکْرٍ، وَازْدَحَمَ النَّاسُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ فَبَایَعُوهُ، مَرَّ أَبُو سُفْیَانَ بْنُ حَرْبٍ بِالْبَیْتِ الَّذِی فِیهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلامُ، فَوَقَفَ وَأَنْشَدَ :

    بَنِی هَاشِمٍ لا تُطْمِعُوا النَّاسَ فِیکُمُ ... وَلا سِیَّمَا تَیْمُ بْنُ مُرَّةَ أَوْ عَدِی

    فَمَا الأَمْرُ إِلا فِیکُمُ وَإِلَیْکُمُ ... وَلَیْسَ لَهَا إِلا أَبُو حَسَنٍ عَلِی

    أَبَا حَسَنٍ فَاشْدُدُ بِهَا کَفَّ حَازِمٍ ... فَإِنَّکَ بِالأَمْرِ الَّذِی یُرْتَجَى مَلِی

    وَأَیُّ امْرِئٍ یَرْمِی قُصَیًّا وَرَأْیُهَا ... مَنِیعُ الْحِمَى وَالنَّاسُ مِنْ غَالَبٍ قَصِی

    فَقَالَ عَلِیٌّ لأَبِی سُفْیَانَ: " إِنَّکَ تُرِیدُ أَمْرًا لَسْنَا مِنْ أَصْحَابِهِ، وَقَدْ عَهِدَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَهْدًا فَأَنَا لَهُ فَتَرَکَهُ أَبُو سُفْیَانَ، وَعَدَلَ إِلَى الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فِی مَنْزِلِهِ، فَقَالَ: یَا أَبَا الْفَضْلِ، أَنْتَ أَحَقُّ بِمِیرَاثِ أَخِیکَ، امْدُدْ یَدَکَ لأُبَایِعَکَ، فَلا یَخْتَلِفُ عَلَیْکَ النَّاسُ بَعْدَ بَیْعَتِی إِیَّاکَ فَضَحِکَ الْعَبَّاسُ، وَقَالَ: یَا أَبَا سُفْیَانَ، یَدْفَعُهَا عَلِیٌّ وَیَطْلُبُهَا الْعَبَّاسُ! فَرَجَعَ أَبُو سُفْیَانَ خَائِبًا

    [[3]] طبق برنامه ی جوامع الکلم، تمام رجال سند این روایت ثقه هستند بجز محمد بن حمید که توثیقش قبلا در بحث حدیث یوم الدار ذکر شد.

    [[4]] تاریخ الطبری  ج 2   ص 233 بحدثنا ابن حمید قال حدثنا جریر عن مغیرة عن أبی معشر زیاد بن کلیب عن أبی أیوب عن إبراهیم قال لما قبض النبی ... فقالت الأنصار أو بعض الأنصار لا نبایع إلا علیا

    [[5]] الکامل فی التاریخ  ج 2   ص 189 فبایعه عمر وبایعه الناس فقالت الأنصار أو بعض الأنصار لا نبایع إلا علیا قال وتخلف علی وبنو هاشم والزبیر وطلحة عن البیعة

    [[6]] الأخبار الموفقیات للزبیر بن بکار ، ص 222 ح 382 سایت شامله / حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الأَنْصَارِیُّ الْمَعْرُوفُ بَابْنِ مَخْرَمَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعِیدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ الزُّهْرِیُّ، قَالَ: " لَمَّا بُویِعَ أَبُو بَکْرٍ وَاسْتَقَرَّ أَمْرُهُ، نَدِمَ قَوْمٌ کَثِیرٌ مِنَ الأَنْصَارِ عَلَى بَیْعَتِهِ، وَلامَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا، وَذَکَرُوا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَهَتَفُوا بِاسْمِهِ

    [[7]] منهاج السنة النبویة  ج 7   ص 49 و بایع المسلمون أبا بکر و کان اکثر بنی عبد مناف من بنی أمیة و بنی هاشم و غیرهم لهم میل قوی إلى علی بن أبی طالب یختارون ولایته

    [[8]] الأخبار الموفقیات للزبیر بن بکار ، ص 220 وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِمَّنْ سَمَّیْتَ مِنْ قُرَیْشٍ مَنْ لَوْ طَلَبَ هَذَا الأَمْرَ لَمْ یُنَازِعْهُ فِیهِ أَحَدٌ: عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ

    [[9]] الأخبار الموفقیات للزبیر بن بکار ، ص 220-221 سایت شامله / رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ: أَنَّ أَبَا بَکْرٍ لَمَّا بُویِعَ افْتَخَرَتْ تَیْمُ بْنُ مُرَّةَ قَالَ: وَکَانَ عَامَّةُ الْمُهَاجِرِینَ وَجُلُّ الأَنْصَارِ لا یَشُکُّونَ أَنَّ عَلِیًّا هُوَ صَاحِبُ الأَمْرِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فَقَالَ الْفَضْلُ بْنُ الْعَبَّاسِ: یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ، وَخُصُوصًا یَا بَنِی تَیْمٍ، إِنَّکُمْ، إِنَّمَا أَخَذْتُمُ الْخِلافَةَ بِالنُّبُوَّةِ وَنَحْنُ أَهْلُهَا دُونَکُمْ، وَلَوْ طَلَبْنَا هَذَا الأَمْرَ الَّذِی نَحْنُ أَهْلُهُ لَکَانَتْ کَرَاهَةُ النَّاسِ لَنَا أَعْظَمَ مِنْ کَرَاهَتِهِمْ لِغَیْرِنَا، حَسَدًا مِنْهُمْ لَنَا وَحِقْدًا عَلَیْنَا، وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ عِنْدَ صَاحِبِنَا عَهْدًا هُوَ یَنْتَهِی إِلَیْهِ وَقَالَ بَعْضُ وَلَدِ أَبِی لَهَبِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ شِعْرًا

    مَا کُنْتُ أَحْسَبُ أَنَّ الأَمْرَ مُنْصَرِفٌ ... عَنْ هَاشِمٍ ثُمَّ مِنْهَا عَنْ أَبِی حَسَنِ

    أَلَیْسَ أَوَّلَ مَنْ صَلَّى لِقِبْلَتِکُمْ ... وَأَعْلَمَ النَّاسِ بِالْقُرْآنِ وَالسُّنَنِ

    وَأَقْرَبَ النَّاسِ عَهْدًا بِالنَّبِیِّ وَمَنْ ... جِبْرِیلُ عَوْنٌ لَهُ فِی الْغُسْلِ وَالْکَفَنِ

    مَا فِیهِ مَا فِیهِمُ لا یَمْتَرُونَ بِهِ ... وَلَیْسَ فِی الْقَوْمِ مَا فِیهِ مِنَ الْحَسَنِ

    مَاذَا الَّذِی رَدَّهُمْ عَنْهُ فَتَعْلَمُهُ ... هَا إِنَّ ذَا غَبْنُنَا مِنْ أَعْظَمَ الْغَبَنِ

    قَالَ الزُّبَیْرُ: فَبَعَثَ إِلَیْهِ عَلِیٌّ فَنَهَاهُ وَأَمَرَهُ أَلا یَعُودَ، وَقَالَ: سَلامَةُ الدِّینِ أَحَبُّ إِلَیْنَا مِنْ غَیْرِهِ

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی