پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    جایگاه معاویه در روایات اهل سنت

    حسین قربانی | چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۱۷ ب.ظ

    به اعتراف علمای بزرگ اهل سنت، هیچ روایت صحیحی در فضیلت معاویه وجود ندارد. از طرف دیگر روایات فراوانی درباره ی دشمنی او با حضرت علی علیه السلام  وجود دارد که نفاق و جهنمی بودنش را ثابت می کند؛ زیرا طبق روایات صحیح اهل سنت، دشمن حضرت علی علیه السلام  دشمن خدا و رسول بوده و منافق است. روایات معتبر دیگری نیز در کتب اهل سنت نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه وآله معاویه را لعنت کرده و خبر از جهنمی بودن او داده است.

    معاویه هیچ فضیلت صحیحی ندارد

    بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت و حتی علمای سلفی مسلک و طرفدار معاویه اعتراف کرده اند که هیچ روایت صحیحی در فضیلت معاویه وجود ندارد!

    «بخارى» که در صحیح خود حدیثى در ذکر مناقب «معاویه» نیافته، به ناچار آنجا که از مناقب صحابه سخن گفته، بابى گشوده است به نام " ذکر (یاد کرد) معاویه " !

    ابن حجر عسقلانی در شرح این عبارت صحیح بخاری، می نویسد:

    «این نکته ای که سبب شده است بخاری از بیان لفظ «منقبت» ( برای معاویه ) عدول کند زیرا بر کلام شیخ خود ( ابن راهویه ) اعتماد نموده است... این خود دلیل آن است که فضایلى که در خصوص معاویه نقل شده ساختگی است ( هیچ اساس و صحتى ندارد ) و در فضایل معاویه احادیث فراوانى وارد شده که هیچ یک طریق درستى ندارد و اسحاق بن راهویه و نسائى و دیگران هم بر این عقیده‏اند.»[[1]]

    بدر الدین عینی، دیگر شارح صحیح بخاری، نیز همین سخن را گفته است:

    «هرگاه بگویى که در فضایل معاویه احادیث فراوانى هست، گویم آرى، ولکن هیچیک از آن احادیث طریق صحیح ندارد و صحیح نیست. اسحاق بن راهویه و نسائى و دیگران نیز همین مطلب را ذکر کرده ‏اند و بیهوده نیست که بخارى عبارت «باب ذکر معاویه» آورده و نگفته : فضیلت و یا منقبت معاویه‏.»[[2]]

    شیخ الاسلام وهابیان، ابن تیمیه، می نویسد:

    «گروهی برای معاویه فضلیت تراشی کرده و احادیثی را از قول رسول الله صلی الله علیه وآله روایت کردند که همه آنها دروغ است.»[[3]]

    دستور معاویه به حرامخواری و خونریزی

    مسلم در صحیحش از عبد الرحمن بن عبد رب الکعبه روایت کرده است که گفت:

    «وارد مسجد شدم و دیدم که عبد الله بن عمرو بن عاص در سایه ی کعبه است و مردم نزد او جمع شده اند؛ پس من نیز به نزد آنها رفتم و نشستم؛ پس او احادیثی نقل کرد ... پس من گفتم: تو را به خدا سوگند میدهم، آیا خودت این ها را از رسول الله صلی الله علیه وآله شنیدی ؟

    عبد الله بن عمرو بن العاص با دو دستش به گوش هایش و قلبش اشاره کرد و گفت: گوش هایم شنیدند و قلبم آن را حفظ کرد.

    [عبد الرحمن بن عبد رب الکعبه می گوید:] گفتم: این پسر عمویت معاویه به ما دستور می دهد تا اموالمان را به باطل بخوریم و خودمان را بکشیم و خداوند در قرآن می فرماید: ((ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.)) (نساء: 29)

    عبد الله بن عمرو بن العاص مدتی ساکت شد و سپس گفت: از او (معاویه) در مواردی که اطاعت از خداست، اطاعت کن و در مواردی که معصیت خداست، نافرمانی کن !»[[4]]

    این روایت، بسیاری از حقایق را در مورد معاویه مشخص می سازد؛ این که معاویه امر به حرامخواری و خونریزی می کند و کسانی که حکومت او را پذیرفته اند، از او به ستوه می آیند و پسر عموی او، عبد الله بن عمرو بن العاص، نهایتا پاسخش این است که اگر معاویه امر به معصیت خداوند کرد، او را اطاعت نکن! و این خود دلیل محکمی است بر این که معاویه امر به معصیت خداوند می کرده و خواهد کرد.

    نکته ی دیگر این که عبد الله بن عمرو بن العاص در صدد دفاع مطلق از معاویه بر نیامد و نشان می دهد که خود می دانست که معاویه حال و روزش چگونه است.

    دشمنی معاویه با حضرت علی علیه السلام

    از آشکارترین و مسلّم ترین حقایق تاریخ اسلام، دشمنی معاویه با حضرت امیر المومنین علیه السلام  است که ارائه همه ی مدارک آن، کتابی جدا می طلبد؛ لذا در اینجا به چند مدرک اشاره می کنیم تا حق جویان حدیث مفصل بخوانند از این مجمل.

    روایت یکم:

    ابن ماجه روایت کرده است که:

    «معاویه بعد از مراسم حجّ وارد مدینه شد و سعد بن أبی وقّاص وارد بر او شد. صحبت از علی علیه السلام  شد و معاویه شروع به بدگویی و ناسزا گفتن به آن حضرت نمود. سعد عصبانی شد ... .»[[5]]

    سند این روایت را برنامه جوامع الکلم تصحیح کرده است.[[6]]

    ابو الحسن سندی در شرح این روایت می گوید:

    «قول راوی که «فنال منه»؛ یعنی معاویه به حضرت علی علیه السلام جسارت کرد، به ایشان ناسزا گفت و دشنام داد؛ بلکه به سعد نیز دستور داد حضرت علی علیه السلام  را سب کند، همانطور که گفته شد: در صحیح مسلم و ترمذی آمده است.»[[7]]

    ألبانی[[8]] و شعیب الأرنؤوط [[9]] نیز ضمن تصحیح سند این روایت،«فنال منه» را دشنام دادن معنی کرده اند.

    روایت دوم:

    مسلم بن حجاج در صحیحش اینگونه روایت می کند:

    «عامر بن سعد بن ابى وقّاص از پدرش روایت کرده است که در یکى از روزها ، معاویه بن ابى سفیان به سعد دستور داد [تا به حضرت على علیه السلام  ناسزا بگوید! «سعد» از دستور او سرپیچى کرد ] ، معاویه از وى پرسید: به چه سبب على را آماج ناسزا و دشنامت قرار نمی دهی ؟ سعد گفت: بخاطر آن که سه فضیلت از رسول خدا صلی الله علیه وآله در شأن على علیه السلام  شنیده ام که با توجه به آن ها، هیچگاه به سبّ و دشنام او اقدام نمى‏کنم و هر گاه یکى از آن ها براى من بود ، بهتر و ارزنده‏تر از شتران سرخ مو بود که در اختیار من باشد ... [[10]]

    همانطور که ملاحظه می شود، جمله ی «أَمَرَ مُعَاوِیةُ بْنُ أَبِی سُفْیانَ سَعْدًا» به صورت ناقص آمده و «مأمور به» حذف شده است.

    دکتر شیخ موسی شاهین لاشین در شرحش بر صحیح مسلم می‌نویسد:

    «در این جمله از معاویه که به سعد دستور داده ، «مأمور به» محذوف و محتوای دستور به سبب آلوده نشدن زبان به مذمت معاویه، حذف شده است که در حقیقت معنای جمله چنین می‌شود:

    معاویه به سعد بن أبی وقاص دستور داد تا به علی علیه السلام  دشنام و ناسزا بگوید؛ زیرا سعد در حوادث خونین آن زمان گوشه‌گیری را انتخاب کرده بود و به عنوان شخصی که مدافع علی (علیه السلام) بود، مشهور شده بود و لذا معاویه گفت: چه چیزی مانع دشمنی تو با علی علیه السلام  شده است؟

    نووی تلاش می‌کند تا معاویه را از این دستور زشت تبرئه کند ... ، ولی این توجیه تأسف بار و دور از حقیقت است؛ زیرا مستندات تاریخی ثابت می‌کند که معاویه دستور لعن و سب علی علیه السلام  را صادر کرده است و نیازی به تبرئه وی نیست؛ چون معصوم از خطا و لغزش نیست. با همه این ها بر ما واجب است که از وارد کردن نقص بر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله پرهیز کنیم، اگر چه ناسزا گویی به علی علیه السلام  از زمان معاویه امری واضح و روشن است.»[[11]]

    و این مطلب به قدری واضح است که ابن تیمیه مأمور به را به حدیث اضافه کرده است.

    «و اما حدیث سعد وقتی که معاویه به او دستور داد تا علی بن ابی طالب (علیهما السلام ) را سب و شتم نماید و سعد ابا کرد و معاویه گفت: چه چیز تو را مانع می شود از اینکه علی بن ابی طالب (علیهما السلام ) را سب نکنی ؟ (سعد) گفت: سه خصلت می باشد که پیامبر اکرم n در مورد علی (علیه السلام) فرموده است که بخاطر آنها، علی (علیه السلام ) را سب نمی کنم؛ زیرا اگر یکی از آنها برای من بود، از داشتن شتر سرخ موی در نزد من محبوبتر است. این حدیث صحیحی است که مسلم بن حجاج آن را در صحیحش آورده است.»[[12]]

    روایت سوم:

    از سعید بن جبیر روایت شده است که گفت: «من در عرفات با ابن عباس بودم که گفت: چه شده که از مردم صداى تلبیه‏ را نمی شنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از معاویه‏ خوف دارند. آن‏گاه ابن‌عباس از خیمه خود بیرون آمد و شروع به تلبیه گفتن کرد و گفت: مردم سنّت را به‏ سبب بغض با على (ع) ترک کرده اند.»[13]

    این روایت را نسائی نقل کرده و ألبانی سندش را تصحیح کرده[14] و همچنین ابن خزیمه در صحیحش آورده و محققش دکتر محمد الأعظمی سندش را صحیح دانسته است.[15] حاکم نیز در مستدرکش آورده و تصحیح کرده و ذهبی نیز با نظر او موافقت کرده است.[16] همچنین ضیاء مقدسی در صحیحش آورده و محققش دکتر عبدالملک بن دهیش سندش را حسن دانسته است.[17]

    در روایت دیگری از سعید ‌بن جبیر نقل شده است که روز عرفه به حضور ابن‌عباس رسیدم. او ضمن سخنی گفت: «خداوند فلانی را لعنت کند. به سراغ برترین روزهای حج رفتند و زینت آن را محو کردند. همانا زینت حج، تلبیه است[18]

    این روایت را احمد در مسندش نقل کرده و شعیب الارنؤوط آن را صحیح دانسته است.[19]

    هرچند در این روایت، نام معاویه با صراحت ذکر نشده و به جای آن، از لفظ مبهم «فلانی» استفاده شده است؛ اما به قرینه ی روایت پیشین، پرواضح است که منظور، همان معاویه بوده است.

    روایت چهارم:

    «راوی می گوید: آنگاه که معاویه از کوفه خارج شد، مغیرة بن شعبه را والی آنجا نمود؛ او نیز گویندگان را وا می‏داشت که علی علیه السلام  را بر منابر لعن کنند. سعید بن زید که آنجا بود، در غضب شد و بلند شد و دستم را گرفت، پس من تبعیت کردم و بلند شدم. پس سعید گفت: آیا نمی‏بینی که این مرد ظالم به خودش، دستور به لعن مردی از اهل بهشت می‏دهد؟ ... .»[[20]]

    این روایت را احمد بن حنبل نقل کرده و احمد شاکر سندش را صحیح[[21]] و شعیب الارنؤوط حسن[[22]] دانسته اند.

    البته سعید بن زید در ادامه، حدیث عشره مبشره را به رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت می دهد که خودش هم یکی از همین ده نفر بشارت داده شده به بهشت است!

    ابن اثیر جزری که در مقدمه ی تاریخش ملتزم شده که تنها حقایق را نقل کند، در ذکر حوادث سال 51 هـ می نویسد: 

    «در این سال، حجر بن عدی و اصحابش کشته شدند و سبب آن این بود که معاویه، مغیرة بن شعبة را در سال 41 هـ والی کوفه کرد. پس زمانی که معاویه دستور داد و مغیره را خواست، به او گفت:

    می خواستم خیلی چیزها را به تو سفارش کنم ؛ اما به اعتماد آنکه می دانی رضایت من به چیست و حکومتم چه می خواهد و صلاح رعیتم به چیست، از آن چشم می پوشم؛ ولی یک کار را سفارش می کنم: ناسزا گفتن به علی علیه السلام  و و مذمت وی و نیز از رحمت فرستادن بر عثمان و آمرزش خواستن برای او. و یاران علی علیه السلام  را عیب گو و دور کن و سخنانشان مشنو  و [در مقابل]  پیروان عثمان را ستایش گو و تقرب ده و سخنانشان را بشنو .»[[23]]

    روایت پنجم:

    یکی از شروط امام حسن علیه السلام  برای صلح با معاویه این بود که او حضرت علی علیه السلام  را سب نکند که معاویه به آن عمل نکرد.

    «و آن چیزهایی که حسن علیه السلام از معاویه خواست، این بود که موجودی خزانه کوفه را به وی تحویل بدهد که مبلغ آن 5000 بود  و همچنین مالیات دارابگرد فارس را به وی بدهد و همچنین علی علیه السلام  را ناسزا نگوید. [معاویه همه شرطها را قبول کرد، ولی] شرط ناسزا نگفتن را نپذیرفت؛ لذا [امام حسن علیه السلام ] از وی خواست که در حضور وی، امیرالمومنین علیه السلام  را ناسزا نگوید. معاویه ابتدا این شرط را قبول کرد، ولی بعدا به آن نیز وفا نکرد.»[[24]]

    روایت ششم:

    احمد بن محمد بن عبد ربه آندلسی (متوفای سال 328 هـ) که ذهبی از او به عنوان  علامه ی ثقه[[25]] و زرکلی به عنوان الادیب الامام[[26]] یاد کرده اند، تصریح می کند که:

    «و زمانی که حسن بن علی علیه السلام از دنیا رفت، معاویه حج کرد و سپس داخل مدینه شد و خواست که بر منبر رسول خدا n، علی علیه السلام  را لعن کند. پس به او گفته شد: اینجا سعد بن ابی وقاص است که فکر نمی کنیم راضی به این کار باشد؛ پس کسی را به سوی او بفرست و نظرش را جویا شو . پس معاویه چنین کرد و سعد گفت: اگر این کار را بکنی تو را از مسجد بیرون می کنم و دیگر به آن برنمی گردانم. پس معاویه از لعنت کردن ساکت شد تا اینکه سعد بن ابی وقاص فوت شد. پس وقتی سعد مرد ، معاویه لعن علی علیه السلام را آغاز کرد و برای حکامش نوشت که علی علیه السلام را بر روی منابر لعن کنند و آنها هم انجام می دادند.

    ام سلمه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به معاویه نوشت: شما ، خداوند و رسولش را بر روی منابر لعن می کنید؛ زیرا شما علی بن ابی طالب علیهما السلام و هر که محب اوست را لعن می کنید و من شهادت می دهم که خداوند و رسولش، محب علی علیه السلام هستند؛ ولی معاویه به سخن ام سلمه توجهی نکرد.»[[27]]

    معاویه بن ابی سفیان صحابه ی اهل جهنم در کلام نبوی

    بنا بر چندین روایت معتبر اهل سنت، رسول الله صلی الله علیه وآله خبر از جهنمی بودن معاویه داده اند که در ادامه ذکر می کنیم.

    روایت یکم: عمار را گروهی ستمگر و یاغی که دعوتگر به جهنم هستند، می کشند.

    بخاری در صحیحش از پیامبر صلی الله علیه وآله چنین نقل می کند:

    «رحمت بر عمار، گروه باغی و ستمگر او را می‌کشند. عمار آنها را به بهشت دعوت می‌کند، ولی آنها عمار را به آتش جهنم دعوت می‌کنند.»[[28]]

    مسلم نیز در صحیحش چنین نقل می کند:

    «افسوس ای پسر سمیه، که گروهی یاغی تو را می‌کشد.»[[29]]

    و اختلافی نیست که جناب عمار رضوان الله علیه در جنگ صفین توسط افراد معاویه به شهادت رسید.

    روایت دوم: هرگاه معاویه را بر منبر دیدید، بکشیدش

    سند اول:

    «عبد الله بن مسعود از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که فرمودند: هرگاه معاویه پسر ابو سفیان را دیدید که بر منبر خطبه می خواند، گردنش را بزنید.»[[30]]

    این روایت را بلاذری نقل کرده و برنامه ی جوامع الکلم سندش را تحسین کرده است.[[31]]

    سند دوم:

    بلاذری همچنین از ابو سعید خدری روایت کرده است که گفت:

    «مردی از انصار خواست معاویه را بکشد، پس ما به او گفتیم: در خلافت عمر شمشیرت را غلاف کن تا اینکه به عمر نامه بنویسی و او را در جریان تصمیمت بگذاری. مرد انصاری گفت: من از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: زمانی که معاویه را دیدید که بر روی چوب ها خطبه می خواند، بکشیدش. ابوسعید خدری گفت: ما نیز این سخن را از آن حضرت شنیده ایم؛ ولی اینکار را انجام نمی دهیم تا اینکه به عمر نامه بنویسیم. پس به عمر نامه نوشتند ، ولی جواب نامه شان نیامد تا اینکه آن مرد انصاری از دنیا رفت.»[[32]]   

    همه ی رجال سند این روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم، ثقه هستند بجز علی بن زید بن جدعان که تضعیف شده است، در حالی که او نیز به اقرار علمای بزرگ عامه ثقه و یا حسن الحدیث است.[[33]]

    سند سوم:

    بلاذری همچنین از حسن بصری تابعی روایت کرده است که گفت:

    «رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: هرگاه معاویه را بر منبر من دیدید، او را بکشید. پس مردم دستور پیامبر صلی الله علیه وآله را ترک کردند؛ لذا رستگار و پیروز نشدند.»[[34]]

    تمام رجال سند این روایت طبق برنامه جوامع الکلم ثقه هستند.[[35]]

    درباره ی اتصال سند این روایت نیز باید گفت که از حسن بصری نقل شده است که گفت:

    «روایاتی که بدون ذکر واسطه، از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل می کنم، آن ها را از حضرت علی علیه السلام  شنیده ام؛ اما از ترس بنی امیه نمی توانم نام ایشان را ذکر کنم.»[[36]]

    بنابراین، سند این روایت نیز صحیح و متصل است.

    و نهایت سخن این است که حکم به مرسل بودنش داده شود، ولی از آنجایی که حسن بصری از بزرگان تابعی است؛ لذا حدیث مرسلش در نزد عامه، از جمله مرسل های معتبر است.[[37]] و با وجود داشتن شاهد با سند متصل، دیگر جایی برای شکاکیت در سند این روایت باقی نمی ماند.

    روایت سوم: معاویه مسلمان نمی میرد

    سند اول:

    بلاذری از عبد الله بن عمرو بن العاص روایت کرده است که گفت:

    «پیش پیامبر صلی الله علیه وآله بودم که ایشان فرمودند: الان از این دره کسی بر شما ظاهر می شود که بر غیر اسلام می میرد. [عبد الله بن عمرو بن العاص] گوید: پدرم داشت وضو می گرفت و من بسیار مضطرب بودم؛ مانند کسی که ادرار خود را بسیار نگه داشته، از ترس اینکه مبادا پدرم بیاید. [عبد الله بن عمرو بن العاص] گوید: پس معاویه آمد و پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: این شخص همان است.»[[38]]

    برنامه ی جوامع الکلم حکم به حسن بودن سند این روایت داده است.

    سند دوم:

    بلاذری با سندی دیگر چنین روایت کرده است:

    «وحدثنی عبد الله بن صالح حدثنی یحیى بن آدم عن شریک عن لیث عن طاووس عن عبد الله بن عمرو قال: کنت جالسا عند النبی صلی الله علیه وآله فقال: یطلع علیکم من هذا الفج رجل یموت یوم یموت على غیر ملتی، قال: وکنت ترکت أبی یلبس ثیابه فخشیت أن یطلع، فطلع معاویة.»[[39]]

    تنها اشکال سند این روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم ، ضعیف الحدیث بودن لیث بن أبی سلیم است که از جهت بدی حافظه تضعیف شده است؛ اما باید دانست که او از رجال صحاح سته است و این حدیثش به دلیل داشتن شاهد معتبر، حسن می شود.

    سند سوم و چهارم:

    ابوالقاسم طبرانی همین قضیه را با اسنادی که هیثمی آنها را تصحیح کرده، روایت کرده ؛ با این تفاوت که اسم معاویه را نیاورده است.

    «وعنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وآله لیطلعن علیکم رجل یبعث یوم القیامة على غیر سنتی أو على غیر ملتی وکنت ترکت أبی فی المنزل فخفت أن یکون هو فاطلع رجل غیره فقال رسول الله صلی الله علیه وآله هو هذا رواه الطبرانی فی الکبیر ورجاله رجال الصحیح إلا أن فیه رجلا لم یسم وعنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وآله یطلع علیکم رجل من هذا الفج من أهل النار وکنت ترکت أبی یتوضأ فخشیت أن یکون هو فاطلع غیره فقال رسول الله صلی الله علیه وآله هو هذا ورجاله رجال الصحیح.»[[40]]

    روایت چهارم: معاویه ملعون است

    در مواردی رسول خدا صلی الله علیه وآله معاویه را لعن کرده اند که به دو نمونه اشاره می کنیم:

    مورد یکم: هنگام خروج از مسجد

    عاصم لیثی می گوید: داخل مسجد رسول الله صلی الله علیه وآله شدم، دیدم که اصحاب می گویند: از خشم خدا و رسولش به خدا پناه می بریم. گفتم: چه شده است؟ گفتند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بالای منبر خطبه می خواندند که ابو سفیان و معاویه برخاسته و از مسجد بیرون رفتند؛ پس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:«خداوند پیش رو و دنباله رواش را لعنت کند. وای بر این امت از معاویه درشت سرین!»

    این مورد که دارای اسناد صحیحی نیز هست، به دلیل حفظ آبروی دو صحابی جلیل القدر (!) به شدت دچار دستبرد شده است و تنها کسی که این ماجرا را کامل و درست نقل کرده، ابن ابی الحدید معتزلی شافعی (586 - 656 هـ) است.[[41]]

    اما ابن سعد (متوفای 230 هـ) که از نظر زمانی از بقیه مقدم است و سند روایتش طبق برنامه ی جوامع حسن است، اولین اقدام را برای حذف و سانسور انجام داده است. او نام معاویه و پدرش را ذکر کرده؛ ولی سخن پیامبر صلی الله علیه وآله را نقل نکرده و لعن را تبدیل به عبارت نامعلوم "قول" نموده است![[42]]

    اما طبرانی (متوفای 360 هـ) اقدام دیگری کرده است؛ وی سخن پیامبر صلی الله علیه وآله را آورده، ولی نام آن دو ملعون را نیاورده است![[43]]

     هیثمی[[44]]، ضیاء مقدسی و دکتر دهیش[[45]] بر صحت حدیث طبرانی اذعان کرده اند.

    ابن ابی عاصم ضحاک (متوفای 287 هـ)[[46]] و ابو نعیم اصفهانی (متوفای 430 هـ)[[47]] هم به اسناد خودشان این ماجرا را مانند طبرانی نقل نموده اند، که سند نقل هر دو صحیح است.

    مورد دوم: هنگام شتر یا الاغ سواری

    روزی نبی اکرم صلی الله علیه وآله ابوسفیان را دید که سوار بر شتر یا الاغی می آید، در حالی که معاویه پشت سرش می آمد و یزید (یا عتبه) برادر معاویه آن را می راند؛ پس فرمود:«خداوند جلودار ، سواره و دنباله رواش را لعنت کند.»

    این ماجرا از قول افراد بسیاری نقل شده است؛ اما برای حفظ آبروی این سه صحابی (!) ، نام آن ها از برخی مدارک حذف گردیده است!

    احمد بن یحیی بلاذری (متوفای 279 هـ) این قضیه را با سند حسن روایت کرده است:

    «از سفینه غلام ام سلمه منقول است که پیامبر صلی الله علیه وآله نشسته بود و ابوسفیان سوار بر شتر رد شد، در حالی که معاویه و برادرش همراه او بودند که یکی شتر را می راند و دیگری از پشت هی می کرد؛ پس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: خداوند حمل کننده، حمل شونده، راه برنده و دنبال کننده را لعنت کند.»[[48]]

    ابوبکر بزار (متوفای 292 هـ) همین روایت را با همان سند بلاذری که هیثمی آن را تصحیح کرده[[49]] آورده، ولی از ذکر نام لعن شدگان خود داری کرده است.[[50]]

    به این روایت در موارد متعددی علیه معاویه استدلال شده است که به ذکر یک مورد اکتفا می کنیم:

    در سال 283 هـ معتضد عباسی دستور به انتشار نامه ی بلندی در مطاعن بنی امیه و از جمله ابو سفیان و پسرانش معاویه و یزید داد که مامون آن را نگاشته بود. از جمله ی آنچه در آن نوشته شده بود، ذکر واقعه ی فوق بود.[[51]]

     

    [[1]] فتح الباری  ج 7   ص 104 فهذه النکتة فی عدول البخاری عن التصریح بلفظ منقبة اعتمادا على قول شیخه ... فأشار بهذا إلى ما اختلقوه لمعاویة من الفضائل مما لا أصل له وقد ورد فی فضائل معاویة أحادیث کثیرة لکن لیس فیها ما یصح من طریق الإسناد وبذلک جزم إسحاق بن راهویه والنسائی وغیرهما والله اعلم

    [[2]] عمدة القاری  ج 16   ص 249 فإن قلت : قد ورد فی فضیلته أحادیث کثیرة . قلت : نعم ، ولکن لیس فیها حدیث یصح من طریق الإسناد نص علیه إسحاق بن راهویه والنسائی وغیرهما ، فلذلک قال : باب ذکر معاویة، ولم یقل : فضیلة ولا منقبة .

    [[3]] منهاج السنة النبویة  ج 4   ص 400 وطائفة وضعوا لمعاویة فضائل ورووا أحادیث عن النبی صلى الله علیه وسلم فی ذلک کلها کذب

    [[4]] صحیح مسلم  ج 3   ص 1472 ح 1844 عن عبد الرحمن بن عبد رب الکعبة قال دخلت المسجد فإذا عبد الله بن عمرو بن العاص جالس فی ظل الکعبة والناس مجتمعون علیه فأتیتهم فجلست إلیه فقال ... فقلت له أنشدک الله آنت سمعت هذا من رسول الله صلى الله علیه وسلم فأهوى إلى أذنیه وقلبه بیدیه وقال سمعته أذنای ووعاه قلبی فقلت له هذا بن عمک معاویة یأمرنا أن نأکل أموالنا بیننا بالباطل ونقتل أنفسنا والله یقول ( یا أیها الذین آمنوا لا تأکلوا أموالکم بینکم بالباطل إلا أن تکون تجارة عن تراض منکم ولا تقتلوا أنفسکم إن الله کان بکم رحیما ) قال فسکت ساعة ثم قال أطعه فی طاعة الله واعصه فی معصیة الله

    [[5]] عن سعد بن أبی وقاص قال قدم معاویة فی بعض حجاته فدخل علیه سعد فذکروا علیا فنال منه فغضب سعد ...

    [[6]] سنن ابن ماجه  ج 1   ص 45 ح 121 حکم برنامه ی جوامع الکلم: إسناده صحیح

    [[7]] حاشیة السندی علی ابن ماجه ، ج 1 ص 58 شرح ح 121 و سنن ابن ماجه بتحقیق محمد فؤاد عبد الباقی ، ج 1 ص 45 ح 121 سایت شامله / قوله : ( فنال منه ) أی نال معاویة من علی ووقع فیه وسبه بل أمر سعدا بالسب کما: قیل فی مسلم والترمذی

    [[8]] صحیح سنن ابن ماجه للألبانی ج 1 ص 58 ح 120  پی دی اف / (فنال منه) أی نال معاویة من علی ، ووقع فیه وسبّه

    [[9]] سنن ابن ماجه بتحقیق الأرنؤوط ، ج 1 ص 88 ح 121 سایت شامله ./ حکم الارنؤوط : حدیث صحیح، وهذا سند رجاله ثقات / فنال منه : أی نال معاویة من علیّ ، وتکلّم فیه

    [[10]] صحیح مسلم  ج 4   ص 1871 ح 2404 عن عامر بن سعد بن أبی وقاص عن أبیه قال أمر معاویة بن أبی سفیان سعدا فقال ما منعک ان تسب أبا التراب فقال أما ما ذکرت ثلاثا قالهن له رسول الله صلى الله علیه وسلم فلن اسبه لان تکون لی واحدة منهن أحب الی من حمر النعم ...

    [[11]] فتح المنعم شرح صحیح مسلم ، ج 9 ، ص 332 سایت شامله / أمر معاویة بن أبی سفیان سعدا» المأمور به محذوف ، لصیانة اللسان عنه ، و التقدیر : أمره بسب علی رضی الله عنه ، و کان سعد قد اعتزل الفتنة (حرب علی مع خصومه) ولعله اشتهر عنه الدفاع عن علی . فقال : ( ما منعک أن تسب أبا التراب ) ؟ معطوف علی محذوف ، والتقدیر : امر معاویه سعدا أن یسب علیا ، فأمتنع ، فقال له : ما منعک؟ ویحاول النووی تبرئة معاویة من هذا السوء ... وهذا تأویل واضح التعسف والبعد ، والثابت أن معاویة کان یأمر بسب علی ، وهو غیر معصوم فهو یخطئ ،‌ ولکننا یجب أن نمسک عن أی انتقاص من أصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم ، و سب علی فی عهد معاویة صریح

    [[12]] منهاج السنة النبویة ، ج 5 ص 42 وأما حدیث سعد لما أمره معاویة بالسب فأبى فقال ما منعک أن تسب علی بن أبی طالب فقال ثلاث قالهن رسول الله صلی الله علیه وسلم فلن أسبه لأن یکون لی واحدة منهن أحب إلی من حمر النعم الحدیث فهذا حدیث صحیح رواه مسلم فی صحیحه

    [[13] ] عن سعید بن جبیر قال کنت مع بن عباس بعرفات فقال ما لی لا أسمع الناس یلبون قلت یخافون من معاویة فخرج بن عباس من فسطاطه فقال لبیک اللهم لبیک لبیک فإنهم قد ترکوا السنة من بغض علی

    [[14] ] سنن النسائی (المجتبى)  ج 2 ص 343 ح 3006 قال الآلبانی: صحیح الإسناد / پی دی اف

    [[15] ] صحیح ابن خزیمة  ج 4   ص 260 ح 2830 قال محمد الأعظمی: إسناده صحیح / پی دی اف

    [[16] ] المستدرک على الصحیحین  ج 1   ص 636 ح 1706 قال الحاکم: هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه

    [[17] ] الأحادیث المختارة  ج 10   ص 378 رقم 403 قال عبد الملک بن دهیش: إسناده حسن / پی دی اف

    [[18] ] حدثنا عبد الله حدثنی أبى قال ثنا إسماعیل ثنا أیوب قال لا أدرى أسمعته من سعید بن جبیر أم نبأته عنه قال أتیت على بن عباس بعرفة وهو یأکل رمانا فقال أفطر رسول الله صلى الله علیه وسلم بعرفة وبعثت إلیه أم الفضل بلبن فشربه وقال لعن الله فلانا عمدوا إلى أعظم أیام الحج فمحوا زینته وإنما زینة الحج التلبیة

    [[19] ] مسند أحمد بن حنبل  ج 3 ص 364 ح 1870 قال شعیب الأرنؤوط : صحیح رجاله ثقات رجال الشیخین

    [[20]] لما خرج معاویة من الکوفة استعمل المغیرة بن شعبة قال فأقام خطباء یقعون فی علی قال وأنا إلى جنب سعید بن زید بن عمرو بن نفیل قال فغضب فقام فأخذ بیدی فتبعته فقال ألا ترى إلى هذا الرجل الظالم لنفسه الذی یأمر بلعن رجل من أهل الجنة ...

    [[21]] مسند احمد ، ج 2 ص 294 ح 1644 پی دی اف / قال أحمد محمد شاکر : إسناده صحیح

    [[22]] مسند احمد ، ج 3 ص 185 ح 1644 سایت شامله / قال الارنؤوط : إسناده حسن

    [[23]] الکامل فی التاریخ  ج 3   ص 326 فی هذه السنة قتل حجر بن عدی وأصحابه وسبب ذلک أن معاویة استعمل المغیرة بن شعبة علی الکوفة سنة إحدى وأربعین فلما أمره علیها دعاه وقال له أما بعد فإن لذی الحلم قبل الیوم ما تقرع العصا وقد یجزی عنک الحکیم بغیر التعلیم وقد أردت إیصاءک بأشیاء کثیرة أنا تارکها اعتمادا علی بصرک ولست تارکا إیصاءک بخصلة لا تترک شتم علی وذمه والترحم علی عثمان والاستغفار له والعیب لأصحاب علی والإقصاء لهم والإطراء بشیعة عثمان والإدناء لهم

    [[24]] الکامل فی التاریخ  ج 3   ص 272 و المختصر فی أخبار البشر  ج 1   ص 126 وکان الذی طلب الحسن من معاویة أن یعطیه ما فی بیت مال الکوفة ومبلغه خمسة آلاف وخراج دارابجرد من فارس وأن لا یشتم علیا فلم یجبه إلی الکف عن شتم علی فطلب أن لا یشتم وهو یسمع فأجابه إلی ذلک ثم لم یف له به أیضا

    [[25]] سیر أعلام النبلاء  ج 15   ص 283

    [[26]] الأعلام للزرکلی ج 1 ص 207 سایت شامله

    [[27]] العقد الفرید  ج 4   ص 342 ولما مات الحسن بن علی حج معاویة فدخل المدینة وأراد أن یلعن علیا على منبر رسول الله صلى الله علیه وسلم فقیل له إن ههنا سعد بن أبی وقاص ولا نراه یرضى بهذا فابعث إلیه وخذ رأیه فأرسل إلیه وذکر له ذلک فقال إن فعلت لأخرجن من المسجد ثم لا أعود إلیه فأمسک معاویة عن لعنه حتى مات سعد فلما مات لعنه على المنبر وکتب إلى عماله أن یلعنوه على المنابر ففعلوا فکتبت أم سلمة زوج النبی صلى الله علیه وسلم إلى معاویة إنکم تلعنون الله ورسوله على منابرکم وذلک أنکم تلعنون علی بن أبی طالب ومن أحبه وأنا أشهد أن الله أحبه ورسوله فلم یلتفت إلى کلامها

    [[28]] صحیح البخاری  ج 1 ص 172 ح 436 ویح عمار ، تقتله الفئة الباغیة یدعوهم إلى اللّه ویدعونه إلى النار

    [[29]] صحیح مسلم  ج 4   ص 2235 ح 2915 بؤس بن سمیة تقتلک فئة باغیة

    [[30]] وحدثنی إبراهیم بن العلاف البصری قال، سمعت سلاما أبا المنذر یقول: قال عاصم بن بهدلة حدثنی زر بن حبیش عن عبد الله بن مسعود قال: قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : (إذا رأیتم معاویة بن أبی سفیان یخطب على المنبر فاضربوا عنقه

    [[31]] أنساب الأشراف  ج 2   ص 122 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناد حسن

    [[32]] أنساب الأشراف  ج 2   ص 121 حدثنا إسحاق بن أبی اسرائیل وأبو صالح الفراء الأنطاکی قالا: حدثنا حجاج بن محمد حدثنا حماد بن سلمة عن علی بن زید عن أبی نضرة عن أبی سعید الخدری أن رجلا من الأنصار أراد قتل معاویة، فقلنا له: لا تسل السیف فی عهد عمر حتى تکتب إلیه، قال: إنی سمعت روسل الله صلى الله علیه وسلم یقول: " إذا رأیتم معاویة یخطب على الأعواد فاقتلوه " ، قال: ونحن قد سمعناه ولکن لا نفعل حتى نکتب إلى عمر، فکتبوا إلیه فلم یأتهم جواب الکتاب حتى مات

    [[33]] توثیق علی بن زید بن جدعان:

    علی بن زید از رجال بخاری در غیر از صحیحش و بقیه ی صحاح سته است.

    تهذیب التهذیب  ج 7   ص 283 رقم 545  بخ م 4 البخاری فی الأدب المفرد ومسلم والأربعة علی بن زید بن عبد الله بن أبی ملیکة

    عجلی نام او را در کتاب ثقاتش ذکر کرده است.

    معرفة الثقات للعجلی  ج 2   ص 154 رقم 1298 على بن زید بن جدعان بصرى یکتب حدیثه ولیس بالقوی وکان یتشیع وقال مرة لا بأس به

    ابو عیسی ترمذی _صاحب یکی از کتب صحاح سته_ احادیث او را صحیح دانسته است.

    سنن الترمذی  ج 2   ص 430 ح 545 حدثنا أحمد بن منیع حدثنا هشیم أخبرنا علی بن زید بن جدعان القرشی عن أبی نضرة قال سئل عمران بن حصین عن صلاة المسافر فقال حججت مع رسول الله صلى الله علیه وسلم ... قال أبو عیسى هذا حدیث حسن صحیح

    حاکم نیشابوری نیز حدیث او را تصحیح کرده است:

    المستدرک على الصحیحین  ج 2   ص 606 ح 4041... عن علی بن زید عن الحسن ... قال نبی الله داود یا رب أسمع الناس یقولون رب إسحاق قال إن إسحاق جاد لی بنفسه هذا حدیث صحیح رواه الناس عن علی بن زید بن جدعان تفرد به

    حافظ ضیاء مقدسی روایتی را از علی بن زید نقل کرده و محقق کتاب، سندش را حسن دانسته است.

    الأحادیث المختارة  ج 2   ص 101 ح 475... عن علی بن زید بن جدعان عن سعید بن المسیب ... وصحح الدارقطنی الروایة التی ذکرنا من روایة علی بن زید بن جدعان ( إسناده حسن )

    شمس الدین ذهبی نام او را در کتاب "ذکر من تکلم فیه وهو موثق  ج 1   ص 140 رقم 253 " ذکر کرده و در کتاب دیگرش از او به عنوان صالح الحدیث یاد کرده است.

    المغنی فی الضعفاء  ج 2   ص 447 رقم 4265 علی بن زید بن جدعان صالح الحدیث

    المستدرک علی الصحیحین ، ج 4 ص 551 در تعلیق بر ح 8543 سایت شامله

    و در جای دیگر از تعلیقش بر روایتی که حاکم نیشابوری از علی بن زید نقل می کند، از آن به عنوان "إسناده قوی" یاد می کند.

    المستدرک علی الصحیحین ، ج 4 ص 613 ح 8699 سایت شامله

    نور الدین هیثمی او را حسن الحدیث دانسته است.

    مجمع الزوائد  ج 10   ص 384 رواه أحمد والبزار وزاد هل خفتنی ورجاله رجال الصحیح غیر علی بن زید وهو حسن الحدیث

    کشمیری هم او را حسن الحدیث دانسته و گفته است:

    «از جمله آن ها روایتی در مسند است و در سندش علی بن زید بن جدعان می باشد و مسلم با شخص دیگری با سند از او روایت کرده و همراه با دیگری بودن، گاهی سند را تصحیح می کند و با این وجود، علی بن زید بالاتفاق راستگو است بجز اینکه حافظه اش بد بوده است و روایت مثل این شخص نیکو شمرده می شود.»

    العرف الشذی للکشمیری  ج 1   ص 121 منها ما فی مسند أحمد ، وفی سنده علی بن زید بن جدعان ، وأخرج عنه مسلم مقرونا مع الغیر ، والمقرون مع الغیر قد یکون ملینا ، ومع هذا علی بن زید صدوق اتفاقا ، إلا أنه سیء الحفظ ، وقد یحسن روایة مثل هذا

    صالحی شامی نیز سند روایتش را حسن دانسته است.

    سبل الهدى والرشاد  ج 10   ص 374 وأبو یعلى بسند حسن ، عن علی بن زید بن جدعان

    محمد بن علی شوکانی سلفی او را ثقه دانسته است.

    نیل الأوطار  ج 4   ص 149 حدیث بن عباس فیه علی بن زید وفیه کلام وهو ثقة

     احمد محمد شاکر نیز او را ثقه دانسته و سند احادیثش را تصحیح کرده است.

    مسند احمد ، ج 1 ص 179 ح 26 پی دی اف / إسناده صحیح ، علی بن زید : هو ابن جدعان ، وهو ثقة .

    و در جای دیگر می گوید:

    «علی بن زید بن جدعان: گذشت که در حدیث شماره 26 توثیقش کردیم و او مختلف فیه است؛ ولی آنچه که در نزد ما ارجحیت دارد، توثیق او است و ترمذی نیز احادیثی از او را تصحیح کرده است.»

    مسند احمد ، ج 1 ص 504-505 ح 783 پی دی اف / علی بن زید : هو ابن جدعان ، وقد سبق فی 26 أننا وثقناه ، وهو مختلف فیه ، والراجح عندنا توثیقه ، وقد صحح له الترمذی أحادیث

    ابو اسحاق حوینی نیز سند حدیث او را صحیح دانسته است.

    خصائص الامام علی (ع) للنسائی ، ص 55 ح 47

    ولی محمد ناصرالدین ألبانی گفته است که اگر احادیث علی بن زید بن جدعان اسناد دیگری داشته باشند، به مرتبه ی حسن و حتی صحیح می رسند:

    سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 1 ص 322 ح 168 سایت شامله / فمثله یحسن حدیثه أو یصحح إذا توبع

    شعیب الارنؤوط وهابی نیز با آن سخت گیری که دارد، می گوید:

    «می گوییم: این اسناد بر مدار علی بن زید بن جدعان قرار دارند و حدیث او در هنگام داشتن شواهد، حسن است و این، از آن جمله است.

    مسند أحمد ط الرسالة، ج 28 ص 44 در تعلیق ح 16832 سایت شامله / قلنا: ویبقى مدار هذا الإسناد على علی بن زید بن جدعان، وحدیثه حسن فی الشواهد، وهذا منها

    [[34]] أنساب الأشراف  ج 2   ص 121 حدثنا یوسف بن موسى وأبو موسى إسحاق الفروی قالا: حدثنا جریر بن عبد الحمید حدثنا إسماعیل والأعمش عن الحسن قال: قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: (إذا رأیتم معاویة على منبری فاقتلوه " ؛ فترکوا أمره فلم یفلحوا ولم ینجحوا

    [[35]] إسحاق بن إبراهیم الهروی: ثقة / جریر بن عبد الحمید الضبی: ثقة / إسماعیل بن أبی خالد البجلی: ثقة / الحسن البصری: ثقة

    [[36]] تهذیب الکمال  ج 6   ص 124 إنی فی زمان کما ترى - وکان فی عمل الحجاج - کل شئ سمعتنی أقول : قال رسول الله صلى الله علیه وسلم ، فهو عن علی بن أبی طالب ، غیر أنی فی زمان لا أستطیع أن أذکر علیا

    [[37]] عبد الله بن یوسف الجدیع در تقسیم بندی اعتبار روایات مرسل تابعین، می نویسد:

    « الطبقة الثانیة: أوساط التابعین، وهم الذین أدرکوا علی بن أبی طالب، ومن بقی حیا إلى عهده وبعیده من الصحابة، کحذیفة بن الیمان، وأبی موسى الأشعری، وأبی أیوب الأنصاری، وعمران بن حصین، وسعد بن أبی وقاص، وعائشة أم المؤمنین، وأبی هریرة، والبراء بن عازب، وعبد الله بن عمر، وعبد الله بن عباس، ووقع سماعهم من بعضهم. ومثال هؤلاء التابعین: الحسن البصری، ومحمد بن سیرین، وعطاء بن أبی رباح، وطاوس الیمانی، والقاسم بن محمد، وأبو سلمة بن عبد الرحمن، وعامر الشعبی، ومجاهد بن جبر فمراسیل هذه الطبقة صالحة تکتب ویعتبر بها.» ترجمه: طبقه دوم: تابعین طبقه متوسط و آن ها کسانی هستند که علی بن ابی طالب g ... عائشه و .. را درک نموده اند و از بعضی از آنها حدیث شنیده اند. و مثال این تابعین: حسن بصری، .. ،طاووس یمانی، قاسم بن محمد، ... عامر شعبی و مجاهد بن جبر است. پس مرسل های این طبقه صلاحیت دارند، نوشته می شوند و معتبر هستند.  تحریر علوم الحدیث، ج 2 ص 929-930  سایت شامله

    شمس الدین ذهبی نیز مراسیل این طبقه از تابعین را نیکو و بی اشکال دانسته است:

    «فَمِن صِحاح المراسیل : مُرسَل سعید بن المسیب ... ونحوُ ذلک . فإنَّ المرسَل إذا صَحَّ إلى تابعی کبیر، فهو حُجَّة عند خلق من الفقهاء ... وإن صَحَّ الإسنادُ إلى تابعی متوسّط الطبقة، کمراسیل : مجاهد، وإبراهیم، والشعبی. فهو مُرسَل جید لا بأسَ به، یقَبلُه قومٌ ویرُدُّه آخَرون.» ترجمه: «از مرسل های صحیح: مرسل سعید بن مسیب ... و از این قبیل است. اگر سند حدیث مرسل تا تابعی بزرگی صحیح باشد، پس آن در نزد بسیاری از فقها حجت است ... و اگر سند روایت تا تابعی متوسط الطبقه صحیح باشد؛ مانند مرسل های مجاهد ، ابراهیم و شعبی، پس آن مرسل نیکویی است که اشکالی به آن نیست و گروهی قبولش میکنند و دیگران ردش می کنند.  الموقظة فی علم مصطلح الحدیث ، ص 38-40 سایت شامله

    [[38]] أنساب الأشراف  ج 2   ص 120 وحدثنی إسحاق وبکر بن الهیثم قالا حدثنا عبد الرزاق بن همام انبأنا معمر عن ابن طاوس عن أبیه عن عبد الله بن عمرو بن العاص قال: کنت عند النبی صلى الله علیه وسلم فقال: یطلع علیکم من هذا الفج رجل یموت على غیر ملتی، قال: وکنت ترکت أبی قد وضع له وضوء، فکنت کحابس البول مخافة أن یجیء، قال: فطلع معاویة فقال النبی صلى الله علیه وسلم : هو هذا

    [[39]] أنساب الأشراف  ج 2   ص 121

    [[40]] مجمع الزوائد  ج 1   ص 112

    [[41]] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج 4 ص 47 وروى شیخنا أبو عبد الله البصری المتکلم رحمه الله تعالى ، عن نصر بن عاصم اللیثی ، عن أبیه ، قال : أتیت مسجد رسول الله صلى الله علیه وآله ، والناس یقولون : نعوذ بالله من غضب الله وغضب رسوله ! فقلت : ما هذا ؟ قالوا : معاویة قام الساعة ، فأخذ بید أبی سفیان ، فخرجا من المسجد ، فقال رسول الله صلى الله علیه وآله : (لعن الله التابع والمتبوع ، رب یوم لامتی من معاویة ذی الإستاه.

    [[42]] الطبقات الکبرى، محمد بن سعد، ج 7 ص 78 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناد حسن / قال أخبرت عن أبی مالک کثیر بن یحیى البصری قال حدثنا غسان بن مضر قال حدثنا سعید بن یزید عن نصر بن عاصم اللیثی عن أبیه قال دخلت مسجد رسول الله صلى الله علیه و سلم وأصحاب النبی صلى الله علیه و سلم یقولون نعوذ بالله من غضب الله وغضب رسوله قلت ما هذا قالوا معاویة مر قبیل أخذ بید أبیه ورسول الله صلى الله علیه و سلم على المنبر یخرجان من المسجد فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم فیهما قولا

    [[43]] المعجم الکبیر، الطبرانی، ج 17 ص 176 حدثنا العباس بن الفضل الأسفاطی ثنا موسى بن إسماعیل ح وحدثنا عبد الرحمن بن الحسین العابوری التستری ثنا عقبة بن سنان الدارع قالا ثنا غسان بن مضر عن سعید بن یزید أبی مسلمة عن نصر بن عاصم المؤذن عن أبیه قال دخلت مسجد المدینة فإذا الناس یقولون نعوذ بالله من غضب الله وغضب رسوله قال قلت ماذا قالوا کان رسول الله صلى الله علیه وسلم یخطب على منبره فقام رجل فأخذ بید ابنه فأخرجه من المسجد فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم لعن الله القائد والمقود ویل لهذه یوما لهذه الأمة من فلان ذی الاستاه

    [[44]] مجمع الزوائد، الهیثمی، ج 5 ص 242 قال الهیثمی: رواه الطبرانی ورجاله ثقات

    [[45]] الأحادیث المختارة، الضیاء المقدسی، ج 8 ص 179-180 قال عبد الملک دهیش: إسناده صحیح

    [[46]] الآحاد والمثانی، الضحاک، ج 2 ص 192 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده متصل ورجاله ثقات

    [[47]] معرفة الصحابة، أبو نعیم الأصبهانی، ج 4 ص 2142 ح 5378

    [[48]] أنساب الأشراف ، ج 2 ص 121 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده حسن / حدثنا خلف حدثنا عبد الوارث بن سعید بن جمهان عن سفینة مولى أم سلمة أن النبی صلی الله علیه وسلم کان جالساً فمر أبو سفیان على بعیر ومعه معاویة وأخ له أحدهما یوقود البعیر والآخر یسوقه، فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم لعن الله الحامل والمحمول والقائد والسائق

    [[49]] مجمع الزوائد، ج 1 ص 113 قال الهیثمی: رواه البزار ورجاله ثقات

    [[50]] البحر الزخار، البزار، ج 9 ص 286 ، ح 3839 حدثنا السکن بن سعید ، قال : حدثنا عبد الصمد ، قال : حدثنا أبی وحدثنا حماد بن سلمة ، عن سعید بن جمهان ، عن سفینة رضی الله عنه ، أن النبی صلى الله علیه وسلم کان جالسا ، فمر رجل على بعیر وبین یدیه قائد وخلفه سائق ، فقال : لعن الله القائد ، والسائق والراکب

    [[51]] تاریخ الطبری (متوفای 310 هـ) ، ج 5 ص 622 أن المعتضد أمر بإخراج الکتاب الذى کان المأمون أمر بإنشائه بلعن معاویة فأخرج له من الدیوان فأخذ من جوامعه نسخة هذا الکتاب وذکر أنها نسخة الکتاب الذى أنشئ للمعتضد بالله...ومنه قول الرسول علیه السلام وقد رآه ( اباسفیان ) مقبلا على حمار ومعاویة یقود به ویزید ابنه یسوق به لعن الله القائد والراکب والسائق

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی