اعتراض عمر به پیامبر (ص) در تقسیم غنائم
مسلم در صحیحش روایت کرده است که:
«رسول خدا صلی الله علیه وآله مالى را تقسیم کرد. [عمر مىگوید:] من گفتم: یا رسول اللّه ! غیر اینان بر اینان سزاوارترند! فرمود: «اینها با اصرار و پافشاری خود در درخواست این مال، مرا مخیّر کردند که به اینها بدهم یا مرا بخیل بخوانند، در حالی که من بخیل نیستم.»[[1]]
خداوند در قرآن درباره ی چنین کسی قسم می خورد که ایمان نیاورده است:
((أَشِحَّةً عَلَیکمْ ۖ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَیتَهُمْ ینظُرُونَ إِلَیک تَدُورُ أَعْینُهُمْ کالَّذِی یغْشَىٰ عَلَیهِ مِنَ الْمَوْتِ ۖ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَیرِ ۚ أُولَـٰئِک لَمْ یؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّـهُ أَعْمَالَهُمْ ۚ وَکانَ ذَٰلِک عَلَى اللَّـهِ یسِیرًا.)) [[2]]
[آنها در همه چیز] بر شما بخیلند، و هنگامی که بیم [جنگ] پیش آید، آنها را میبینی که به تو مینگرند و چشمانشان [از ترس در حدقه] میگردد، مثل کسی که از مرگ بیهوش شده باشد، و چون ترس برطرف شد، شما را به خاطر حرص مال با زبانهای تند [و نیشدار در بارهی غنیمت] آزار میدهند؛ آنها ایمان نیاوردند، پس خدا اعمالشان را تباه ساخت و این بر خدا آسان است.»
و در آیه ی دیگر می فرماید:
((فَلَا وَرَبِّک لَا یؤْمِنُونَ حَتَّى یحَکمُوک فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لَا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُوا تَسْلِیمًا.)) [[3]]
«به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملا تسلیم باشند.»
[[1]] صحیح مسلم ج 2 ص 730 ح 1056 قال عمر بن الخطاب رضی الله عنه قسم رسول الله صلى الله علیه وسلم قسما فقلت والله یا رسول الله لغیر هؤلاء کان أحق به منهم قال إنهم خیرونی أن یسألونی بالفحش أو یبخلونی فلست بباخل
[[2]] احزاب: 19
[[3]] نساء: 65
- ۹۹/۰۶/۱۹