پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    اعتراض عمر به پیامبر (ص) در امر تبشیر

    حسین قربانی | چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۳۳ ب.ظ

    مسلم در صحیحش از ابو هریره روایت کرده است که گفت:

    « ما اطراف رسول خدا صلی الله علیه وآله نشسته بودیم که با ما ابوبکر و عمر و عده‏اى بودند. حضرت از میان ما برخاست و آمدنش طولانى شد. ترسیدیم برایش حادثه‏اى اتفاق افتاده باشد؛ برخاستیم و من از همه جلوتر رفتم تا به باغى از انصار - از طایفه بنى النجار – رسیدم، اطرافش را گشتم، ولی درى ندیدم. جدولى دیدم که آب از آنجا درون باغ مى‏رفت که همچون روباه توانستم از آن راه آب، داخل باغ شده و بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد شوم.

    حضرت پرسید: ابو هریره‏ هستی؟ گفتم: آرى یا رسول اللّه. فرمود: چه خبر؟ گفتم: شما بین ما بودید و رفتید و آمدنتان طولانى شد، ترسیدیم حادثه‏اى برایتان اتفاق افتاده باشد و من زودتر از همه از راه آب وارد باغ شدم و بقیه پشت سرم مى‏باشند.

    حضرت در حالى که کفشهایش را به من مى‏داد، فرمود: اى ابو هریره! این را بگیر و برو؛ هر که را که در پشت این باغ دیدى که گوینده «لا اله إلاّ اللّه» است در حالى که قلبش به آن یقین دارد، به او مژده بهشت بده.

    اول کسى را که دیدم عمر بود. گفت: این کفشها چیست؟ گفتم: کفش رسول خدا صلی الله علیه وآله است و مرا با همین فرستاد که هر که گوینده «لا اله إلاّ اللّه» است در حالى که قلبش به آن یقین دارد به او مژده بهشت بدهم.

    عمر با دست به سینه‏ام زد که محکم بر زمین نشستم و گفت: برگرد اى ابو هریره! برگشتم و گریه کنان نزد پیامبر صلی الله علیه وآله رفتم و عمر هم پشت سرم آمد.

    حضرت به من فرمود: «چه شده اى ابو هریره؟» گفتم: عمر را دیدم و پیام شما را به او رساندم؛ او محکم به سینه‏ام زد و من از پشت به زمین افتادم. به من گفت: برگرد.

    رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: اى عمر ! چرا چنین کردى؟ گفت: اى رسول خدا صلی الله علیه وآله ! آیا ابو هریره را با کفشهایت فرستادى که بگوید: هر که را دیدى که مى‏گوید: «لا اله إلاّ اللّه» در حالى که قلبش بدان یقین دارد، به بهشت مژده دهد؟

    فرمود: آرى. عمر گفت: این کار را نکن ! من مى‏ترسم که مردم به همان تکیه کنند؛ بگذار اینان عمل کنند.

    حضرت فرمود: بگذار.»[[1]]

    مرحوم علامه امینی می فرماید: بشارت و ترسانیدن از وظائف پیامبری است از لحاظ کتاب، سنت و اعتبار و خداوند پیامبران را بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاد، و اگر در بشارت دادن مانعی از عمل بود، هر آینه بر رسول خدا واجب بود که هرگز بشارت به چیزی ندهند و حال آنکه قطعا در قرآن کریم بشارت داده شده به مانند فرمایش خدای تعالی: ((وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا کبِیرًا)) (احزاب: 47) = «و مؤمنان را بشارت ده که برای آنان از سوی خدا فضل بزرگی است.» و این فرمایش خداوند: ((وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ)) (یونس: 2) = «و به کسانی که ایمان آورده‌اند بشارت ده که برای آنها، سابقه نیک (و پاداشهای مسلّم) نزد پروردگارشان است.»

    و در سنت نبویه روایات بسیاری وارد شده درباره ترغیب در شهادت به خدا و ذکر لا اله الا الله.

     

    [[1]] صحیح مسلم  ج 1   ص 59-60 ح 31 أبو هریرة قال کنا قعودا حول رسول الله صلى الله علیه وسلم معنا أبو بکر وعمر فی نفر فقام رسول الله صلى الله علیه وسلم من بین أظهرنا فأبطأ علینا وخشینا أن یقتطع دوننا وفزعنا فقمنا فکنت أول من فزع فخرجت أبتغی رسول الله صلى الله علیه وسلم حتى أتیت حائطا للأنصار لبنی النجار فدرت به هل أجد له بابا فلم أجد فإذا ربیع یدخل فی جوف حائط من بئر خارجة والربیع الجدول فاحتفزت کما یحتفز الثعلب فدخلت على رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال أبو هریرة فقلت نعم یا رسول الله قال ما شأنک قلت کنت بین أظهرنا فقمت فأبطأت علینا فخشینا أن تقتطع دوننا ففزعنا فکنت أول من فزع فأتیت هذا الحائط فاحتفزت کما یحتفز الثعلب وهؤلاء الناس ورائی فقال یا أبا هریرة وأعطانی نعلیه قال اذهب بنعلی هاتین فمن لقیت من وراء هذا الحائط یشهد أن لا إله إلا الله مستقینا بها قلبه فبشره بالجنة فکان أول من لقیت عمر فقال ما هاتان النعلان یا أبا هریرة فقلت هاتان نعلا رسول الله صلى الله علیه وسلم بعثنی بهما من لقیت یشهد أن لا إله إلا الله مستیقنا بها قلبه بشرته بالجنة فضرب عمر بیده بین ثدیی فخررت لاستی فقال ارجع یا أبا هریرة فرجعت إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم فأجهشت بکاء ورکبنی عمر فإذا هو على أثری فقال لی رسول الله صلى الله علیه وسلم ما لک یا أبا هریرة قلت لقیت عمر فأخبرته بالذی بعثنی به فضرب بین ثدیی ضربه خررت لاستی قال ارجع فقال له رسول الله صلى الله علیه وسلم یا عمر ما حملک على ما فعلت قال یا رسول الله بأبی أنت وأمی أبعثت أبا هریرة بنعلیک من لقی یشهد أن لا إله إلا الله مستیقنا بها قلبه بشره بالجنة قال نعم قال فلا تفعل فإنی أخشى أن یتکل الناس علیها فخلهم یعملون قال رسول الله صلى الله علیه وسلم فخلهم

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی