پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    صحابه ای که اهل شراب بودند

    حسین قربانی | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۰۳ ق.ظ

    حجت الاسلام اهل سنت، ابو حامد غزالی (متوفای 505 هـ) می گوید:

    «همه مردم ( صحابه ) ربا را ترک نکردند، همچنان که شرب خمر را ترک نکردند و همچنین انجام دیگر گناهان را ترک نکردند. حتی روایت شده است که برخی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله شراب فروختند؛ پس عمر بن خطاب گفت: خداوند فلانی را لعنت کند. او ( یعنی همین صحابی گمنام) اولین کسی است که سنت شراب فروشی را بنیان نهاد.»[1]

    ابن تیمیه می گوید:

    «پیامبر صلی الله علیه وآله فروشنده ی شراب را لعن کرده است و بعضی از صحابه شراب فروختند، تا اینکه خبرش به عمر رسید؛ پس گفت: خدا فلانی (صحابی) را بکشد ... .»[2]

    ابن عثیمین نیز می گوید:

    «شکی در این نیست که گروهی از صحابه سرقت، شرب خمر و قذف کرده و زنای محصنه و غیر محصنه انجام دادند، ولی تمامی این اعمال در کنار فضایل و محاسن ایشان پنهان بوده و بر برخی از ایشان نیز حد جاری شد که به مثابه کفاره آنها می باشد!»[3]

    حال بد نیست که به نام بعضی از این صحابه ی اهل شراب اشاره ای داشته باشیم:

    1. سمرة بن جندب

    مسلم در صحیحش روایت کرده است که:

    «به عمر بن خطاب خبر دادند که سمره [بن جندب] شراب فروخته است؛ پس او گفت: خداوند سمره را بکشد؛ آیا نمی داند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: خداوند یهود را لعنت کند؛ خداوند بر ایشان پیه را حرام نمود، ولی آنها ( پیه را ) جمع کردند و فروختند.»[4]

    این روایت در کتب دیگر هم آمده و محققین آنها از جمله ألبانی سندش را تصحیح کرده اند که از ذکر آنها خود داری می کنیم.

    جالب است بدانید که بخاری این روایت را از استادش حمیدی با همان سند او در «مسند الحمیدی» روایت کرده، ولی در متن آن دست برده و نام «سمره» را به «فلانی» تبدیل کرده است.[5]

    2. نعیمان یا ابن نعیمان (از صحابه ی حاضر در جنگ بدر)

    بخاری در صحیحش از عقبه بن حارث روایت کرده است که گفت:

    «نعیمان یا ابن نعیمان را در حالی که شرب خمر نموده بود گرفتند؛ پس رسول خدا صلی الله علیه وآله دستور دادند تا هر کس که در خانه است او را بزند. عقبه می گوید: من هم از کسانی بودم که او را زدم. من او را با کفش و چوب ( سبز ) زدم.»[6]

    ابن حجر عسقلانی می نویسد:

    «زبیر بن بکار در کتاب انسابش از طریق ابی بکر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش نقل می کند که گفت: در مدینه مردی بود که او را نعمیان صدا می زدند و شرابخوار بود و سپس این حدیث (روایت بخاری) را بیان کرده است. ابن منده از مروان بن قیس از صحابه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل می کند: پیامبر صلی الله علیه وآله به مردی مست رسید که نامش نعیمان بود و دستور دادند تا او را بزنند.

    این مرد همانا نعیمان بن عمرو بن رفاعه بن حارث بن سواد بن مالک بن غنم بن مالک بن نجار انصاری می باشد و از کسانی است که در جنگ بدر شرکت داشت و بسیار شوخ طبع بود.»[7]

    3. ولید بن عقبه

    این صحابی عادل اهل سنت، معروف به شرب خمر بوده است تا جایی که ابن عبدالبر در مورد وی چنین می گوید:

     «اخبار او در مورد شرب خمر و همنشینی وی با ابا زید طائی ( ساقی شراب ) بسیار زیاد است که بیان آنها در اینجا زشت است.»[8]

    ابن حجر عسقلانی نیز می گوید:

    «داستان چهار رکعت نماز صبح خواندنش برای مردم در حالی که مست بود، مشهور است و نقل شده است و داستان عزل او بعد از اینکه ثابت شد شراب خورده است نیز مشهور است و در صحیحین (صحیح بخاری و مسلم) آمده است و عثمان بعد از اینکه او را حد زد، از ولایت کوفه عزلش کرد و به جایش سعید بن عاص را گماشت.»[9]

    4. ابو محجن ثقفی

    ابن عبدالبر در مورد او می نویسد:

    «او شاعری مطبوع و بخشنده بود؛ ولی دائم الخمر و میگسار بود. وی در میگساری بی محابا شده بود و حد بر وی موثر نبود و ملامت دیگران بر وی تاثیر نداشت. ابوبکر از وی کمک می گرفت و عمر بن خطاب بارها وی را بخاطر شرابخواری حد زد و او را به جزیره ای تبعید نمود و همراه وی ماموری را فرستاد؛ ولی ابو محجن از آنجا گریخت و در قادسیه به سعد بن ابی وقاص ملحق شد و او مردی جنگجو و اسب سوار بود و تصمیم گرفت ماموری را که با وی در جزیره بود را به قتل برساند. پس آن مامور از قصد وی مطلع شد و فرار کرده و به نزد عمر بن خطاب رفت و جریان را برای وی بیان نمود. پس عمر بن خطاب برای سعد بن ابی وقاص نامه نوشت تا ابو محجن را دستگیر نموده و حبس نماید. سعد نیز چنین کرد.»[10]

    ابن حجر عسقلانی نیز درباره او می نویسد:

    «ابن فتحون به ابو عمر در مورد آنچه در قصه ابو محجن نقل کرده که ابو محجن غرق در شراب خواری بوده ، خرده گرفته است و می گوید: ذکر اجرای حد بر ابو محجن کافی بود و سکوت نسبت به او سزاوارتر بود و بهتر در داستان او همان است که سیف در الفتوح آن را با سند نقل کرده که زن سعد از او پرسید: برای چه زندانی شده، که او گفت: به خدا قسم به خاطر حرامی که خورده باشم یا نوشیده باشم زندانی نشدم؛ بلکه در زمان جاهلیت ملازم شراب بودم و بسیاری را بر زبان من در وصف شراب بد نام کرد و بدین علت مرا زندانی کرد و سعد را در جریان گذاشتم و سعد گفت: برو . من تو را به چیزی که بگویی مؤاخذه نمی کنم تا آن را انجام دهی.

    می گویم: سیف ضعیف است و روایت هایی که ذکر کردیم قوی تر و مشهور تر است و بن فتحون سخن کسی که روایت کرده که سعد حد را از او برداشت منکر شده و می گوید: این گمان نسبت به سعد نمی رود. سپس گفت: لکن برایش توجیه نیکویی است و آن را بیان نکرد. گویا قصدش این بوده که منظور سعد از سخنش که او را به خاطر شراب شلاق نمی زند، به خاطر آنچه که در درونش بوده می باشد و آن این است که اگر ثابت شود که شراب خورده است، خداوند به او توفیق داده که توبه نصوح کند و به آن بازگردد، همانطوری که در ادامه داستان است.

    و عبد الرزاق با سند صحیح از ابن سیرین نقل کرده که ابو محجن ثقفی همیشه به خاطر شراب شلاق زده می شد و هنگامی که زیاد انجام داد، زندانی و در بندش کردند و وقتی روز قادسیه فرا رسید، دید همدیگر را میکشند.

    عبد الرزاق از ابن جریح نقل کرده که گفت: به من خبر رسید که عمر، ابو محجن بن حبیب بن عمرو بن عمیر بن ثقفی را به خاطر شراب 7 مرتبه حدّ زد.»[11]

    5. قدامه بن مظعون بدری

    بخاری در صحیحش روایت میکند که قدامة بن مظعون از اصحاب بدر است:

    «زهری از عبد الله بن عامر بن ربیعه نقل می کند که عمر بن خطاب، قدامة بن مظعون را که در جنگ بدر حاضر بود و دایی عبد الله بن عمر و حفصه بود را عامل خود بر بحرین کرد.»[12] 

    همین روایت را عبدالرزاق صنعانی با سند صحیح[13] از زهری از عبد الله بن عامر بن ربیعة (همین سند بخاری) به طور مفصل نقل کرده و در آن قضیه ی شرابخواری قدامة را آورده است:

    «زهری از عبد الله بن عامر نقل می کند: عمر بن خطاب، قدامة بن مظعون را که دایی عبد الله بن عمر و حفصه بود را عامل خود بر بحرین کرد. پس جارود از بحرین نزد عمر آمد و گفت: ای امیر مومنان، قدامه شراب نوشید و مست شد ... پس عمر گفت: ... یک شلاق به من بدهید. پس دستور به شلاق زدن قدامه داد و عمر بر قدامه غضب کرد و با او قهر کرد ...  .»[14]

    ابن حزم آندلسی این قضیه را با سند صحیح دیگر (طبق حکم برنامه ی جوامع الکلم) از حسن بصری روایت کرده است:

    «حسن بصری حدیث کرد ما را که جارود شهادت داد که قدامة بن مظعون شراب خورده است و عمر، قدامه را امیر بحرین کرده بود ... .»[15]

    همچنین عبد الرزاق صنعانی با سند صحیح[16] از تابعی ثقه، ایوب بن ابی تمیمه، نقل می کند که گفت:

    «هیچ کس از اهل بدر به خاطر شراب نوشیدن شلاق نخورد مگر قدامة بن مظعون.»[17]

    ابن قدامه مقدسی، از فقهای مشهور حنبلی، می نویسد:

     «جوزجانی به اسنادش از ابن عباس روایت می کند که قدامه بن مظعون شراب نوشید. پس عمر به وی گفت: چه چیزی باعث شد تا جرأت بر این کار داشته باشی ؟ او گفت: خداوند می فرماید:((بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، گناهی در آنچه خورده‌اند نیست.)) (مائده: 93) و من از اولین مهاجرین از اهل بدر و احد می باشم. عمر به اطرافیانش گفت: جواب او را بدهید. پس همه ساکت شدند و جوابی بر آن نداشتند. عمر به ابن عباس گفت: جوابش را بده. ابن عباس گفت: خداوند این آیه را به عنوان عذری برای کسانی که قبل از تحریم شراب، خمر می نوشیدند فرستاد و آیه ی ((انما الخمر و المیسر)) را به عنوان حجت بر مردم در تحریم شرب خمر فرستاد. سپس عمر از تعداد حد بر او سوال نمود. علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: وقتی شراب بنوشد هذیان می گوید، و وقتی هذیان بگوید افترا می بندد؛ پس او را 80 ضربه بزن و عمر نیز 80 ضربه زد.»[18]

    جالب است که ابن تیمیه در اصل شرابخواری ابن مظعون خدشه نکرده، بلکه از روی تعصب و دشمنی با امیرالمومنین علیه السلام، در 80 ضربه زدن خدشه نموده است![19]

    و نیز سایت اسلام وب در جواب استفتائی در مورد شراب خواری قدامة، اصل شراب خواری او را پذیرفته است.[20]

    6. عبد الرحمن بن عمر

    عبدالرزاق صنعانی با سند صحیح از عبدالله بن عمر روایت کرده است که گفت:

    «عبد الرزاق می گوید: معمر از زهری از سالم از ابن عمر روایت کرده که می گوید: «برادرم عبد الرحمن بن عمر شراب خورد و همراه او ابو سروعة عقبة بن حارث هم شراب خورد و هر دو در خلافت عمر و در مصر بودند؛ پس مست شدند و هنگامی که صبح کردند پیش عمرو بن عاص رفتند و او امیر مصر بود و گفتند ما را پاکیزه کن؛ ما از شرابی که خورده ایم مست شدیم.

    و عبد الله گفت: برادرم به من گفت که مست شده است. پس گفتم: داخل خانه شو تا تو را پاکیزه کنم و متوجه نشدم که آن ها پیش عمرو رفتند و برادرم به من خبر داد که امیر را نسبت به آن مطلع کرده است. پس عبد الله گفت: پیش چشم مردم سر نمی تراشند؛ داخل خانه شو تا سرت را بتراشم و آن ها در آن زمان همراه حد، سر را هم می تراشیدند. پس داخل خانه شد و عبد الله گفت: برادرم را با دست خود سر تراشیدم.

    سپس عمرو آن ها را شلاق زد و عمر آن را شنید و به عمرو نوشت که: عبد الرحمن را بر روی جهاز شتر به سوی من بفرست و عمرو آن را انجام داد و هنگامی که نزد عمر رسید، او را شلاق زد و به خاطر انتسابش به عمر او را مجازات کرد. سپس او را فرستاد و یک ماه کامل ماند، سپس اجلش رسید و وفات کرد و عامه ی مردم عقیده داشتند که از شلاق عمر مرد نه از شلاق عمرو .»[21]   

    حافظ جورقانی (متوفای 543 هـ) که ذهبی از او به عنوان «الامام الحافظ »یاد کرده [22]، سند این روایت را تصحیح کرده است.[23]

    7. ربیعة بن امیة

    حاکم نیشابوری از عبدالرحمن بن عوف روایت کرده است که گفت:

    «شبى وى با عمر بن خطاب در مدینه شبگردى مى کرد؛ در آن اثنا که آنها مى گشتند، در خانه اى چراغى را روشن دیدند، به سراغ آن رفتند. وقتى نزدیک شدند، دیدند درب بسته است و جماعتى در خانه صداهاى بلند و نامربوط دارند.

    عمر دست عبدالرحمن را گرفت و گفت: این خانه ربیعة بن امیة است و آنها هم اکنون شراب مى نوشند؛ چه باید کرد؟ عبدالرحمن گفت: چنان مى بینم که ما در جایى آمده ایم که خدا منع کرده است؛ زیرا تجسّس نمودیم. عمر هم از آنجا رفت و آنها را به حال خود گذاشت.»[24]

    ابن سعد در ذیل اولیات عمر، می گوید:

    «از اولیات عمر این بود که ربیعه بن امیه بن خلف را به خیبر تبعید نمود؛ زیرا او شرابخوار بود. پس ربیعه وارد روم شد و مرتد گشت.»[25]

    8. اسود بن عوف

    ابن قتیبه دینوری می نویسد:

    «عبد الرحمن برادرانی داشت ... و برادر دیگرش اسود بن عوف بود که از صحابه بود و عمر بن خطاب او را در مکه در حالی که شراب می نوشید، یافت؛ پس دستور داد بر او حد بزنند. وی در روز جنگ جمل که همراه عایشه بود، کشته شد و فرزندانی از خود به جا گذاشت.»[26]  

    9. وحشی بن حرب

    علمای اهل سنت از سعید بن مسیب نقل کرده اند که می گفت:

    «همواره تعجب می کردم از اینکه قاتل حضرت حمزه علیه السلام چگونه نجات پیدا می کند، تا اینکه به من خبر رسید که او در حوضی از شراب غرق شد. این روایت را دارقطنی طبق شروط بخاری و مسلم نقل کرده است.

    ابن هشام نیز گفته است: به من خبر رسید که وحشی همواره شرب خمر می کرد تا اینکه از دیوان خلع شد (و از حقوق محروم شد) و عمر نیز می گفت: دانستم که خداوند قاتل حمزه را رها نمی کند.»[27]

    برهان الدین حلبی گفته است که این روایت را دارقطنی در صحیحش نقل کرده است.[28]

    ابوداود طیالسی نیز با سند صحیح (طبق حکم برنامه جوامع الکلم) از عبید الله بن عدی روایت کرده است که گفت:

    «از روم آمدیم و هنگامی که نزدیک حمص شدیم، گفتیم اگر راهمان به وحشی افتاد، از او درباره ی قتل حضرت حمزه می پرسیم؛ پس مردی را دیدیم که از او درباره ی وحشی پرسیدیم. او گفت: وحشی مردی است که شرابخواری بر وی چیره شده است.»[29]

    10. معاویة بن ابی سفیان

    احمد بن حنبل از عبد الله بن بریده روایت کرده است که گفت:

    «من و پدرم بر معاویه وارد شدیم. او ما را بر فرشهایی نشاند و برای ما غذا آورد و ما از آن تناول کردیم. بعد از آن، برای ما شراب آورد و معاویه از آن نوشید و سپس پدرم نوشید.

    سپس گفت: از زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله نوشیدن شراب را تحریم کرد، من شراب ننوشیده بودم. سپس معاویه گفت: من زیباترین جوانان قریش و بهترین نوچه ‌های آنان بودم؛ هنگامی که من جوان بودم هیچ چیزی نزد من از شراب لذیذتر نبود مگر شیر و یا انسانی که خوش‌گفتار بود و برای من سخن می‌گفت.»[30]

    سند این روایت را شعیب الارنؤوط قوی[31]، حمزه احمد الزین صحیح[32] و برنامه ی جوامع الکلم حسن[33] دانسته اند و هیثمی نیز ضمن تصریح به اینکه رجال سند این روایت، رجال صحیح [مسلم] هستند، اضافه کرده است که در سخن معاویه چیز [ناپسند]ی بود که آن را رها کردم![34]

     

    [[1]] إحیاء علوم الدین ، ج 2 ص 104 ما ترک الناس الربا بأجمعهم کما لم یترکوا شرب الخمور وسائر المعاصی حتى روى أن بعض أصحاب النبی صلی الله علیه وسلم باع الخمر فقال عمر رضی الله عنه لعن الله فلانا . هو أول من سن بیع الخمر

    [[2]] مجموع الفتاوی ابن تیمیة ، ج 20 ص 264-265 أن النبى صلى الله علیه وسلم قد لعن البائع للخمر وقد باع بعض الصحابة خمرا حتى بلغ عمر فقال قاتل الله فلانا

    [[3]] مجموع الفتاوی والرسائل العثیمین ، ج 8 ص 623 سایت شامله / ولا شک انه حصل من بعضهم سرقة وشرب خمر وقذف وزنی بإحصان وزنی بغیر احصان ، تکن کل هذه الأشیاء تکون مغمورة فی جنب فضائل القوم ومحاسنهم ، وبعضها أقیم فیه الحدود ، فیکون کفارة

    [[4]] صحیح مسلم ، ج 3 ص 1207 ح 1587 بَلَغَ عُمَرَ : أَنَّ سَمُرَةَ بَاعَ خَمْرًا ، فَقَالَ : قَاتَلَ اللَّهُ سَمُرَةَ ، أَلَمْ یعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ ، قَالَ : " لَعَنَ اللَّهُ الْیهُودَ حُرِّمَتْ عَلَیهِمُ الشُّحُومُ ، فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا

    [[5]] سند و متن روایت حمیدی چنین است:

     «حَدَّثَنَا سُفْیانُ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ دِینَارٍ قَالَ أَخْبَرَنِى طَاوُسٌ أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاسٍ یقُولُ : بَلَغَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَنَّ سَمُرَةَ بَاعَ خَمْرًا ، فَقَالَ : قَاتَلَ اللَّهُ سَمُرَةَ ، أَلَمْ یعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ :« لَعَنَ اللَّهُ الْیهُودَ ، حُرِّمَتْ عَلَیهِمُ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا».

    مسند  الحمیدی  ج 1   ص 9 ح 13

    سند و متن روایت بخاری نیز چنین است:

    حَدَّثَنَا الْحُمَیدِىُّ حَدَّثَنَا سُفْیانُ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ دِینَارٍ قَالَ أَخْبَرَنِى طَاوُسٌ أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاسٍ - رضى الله عنهما - یقُولُ بَلَغَ عُمَرَ أَنَّ فُلاَنًا بَاعَ خَمْرًا فَقَالَ قَاتَلَ اللَّهُ فُلاَنًا ، أَلَمْ یعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - قَالَ « قَاتَلَ اللَّهُ الْیهُودَ ، حُرِّمَتْ عَلَیهِمُ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا».

    صحیح البخاری  ج 2 ص 774 ح 2110

    [[6]] صحیح البخاری ، ج 2 ص 814 ح 2191 و ج 6 ص 2487 ح 6392 عَنْ عُقْبَةَ بْنِ الْحَارِثِ قَالَ جِىءَ بِالنُّعَیمَانِ أَوِ ابْنِ النُّعَیمَانِ شَارِبًا ، فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - مَنْ کانَ فِى الْبَیتِ أَنْ یضْرِبُوا قَالَ فَکنْتُ أَنَا فِیمَنْ ضَرَبَهُ ، فَضَرَبْنَاهُ بِالنِّعَالِ وَالْجَرِیدِ

    [[7]] فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج 4 ص 492" وَقَدْ وَقَعَ عِنْد الزُّبَیر اِبْن بَکارٍ فِی النَّسَب مِنْ طَرِیق أَبِی بَکر بْن مُحَمَّد بْن عَمْرو بْن حَزْم عَنْ أَبِیهِ قَالَ " کانَ بِالْمَدِینَةِ رَجُل یقَال لَهُ النُّعَیمَانُ یصِیب الشَّرَاب " فَذَکرَ الْحَدِیث نَحْوه ، و َرَوَى اِبْن مَنْدَهْ مِنْ حَدِیث مَرْوَان بْن قَیس السُّلَمِی مِنْ صَحَابَة رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَیهِ وَسَلَّمَ " أَنَّ النَّبِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ مَرَّ بِرَجُلٍ سَکرَان یقَال لَهُ نُعَیمَانُ فَأَمَرَ بِهِ فَضُرِبَ " الْحَدِیث ، وَهُوَ النُّعَیمَانُ بْن عَمْرو بْن رِفَاعَة بْن الْحَارِث بْن سَوَاد بْن مَالِک بْن غَنْم بْن مَالِک بْن النَّجَّار الْأَنْصَارِی مِمَّنْ شَهِدَ بَدْرًا وَکانَ مَزَّاحًا"

    [[8]] الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ، ج 4 ص 1554 أخباره فی شرب الخمر ومنادمته أبا زید الطائی کثیرة یسمج بنا ذکرها هنا  

    [[9]] الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 6   ص 616 رقم 9153 وقصة صلاته بالناس الصبح أربعا وهو سکران مشهورة مخرجة وقصة عزله بعد أن ثبت علیه شرب الخمر مشهورة أیضا مخرجة فی الصحیحین وعزله عثمان بعد جلده عن الکوفة وولاها سعید بن العاص

    [[10]] الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ، ج 4 ص 1746 وکان شاعرا مطبوعا کریما إلا أنه کان منهمکا فی الشراب لا یکاد یقلع عنه ولا یردعه حد ولا لوم لائم وکان أبو بکر الصدیق یستعین به وجلده عمر بن الخطاب فی الخمر مرارا ونفاه إلى جزیرة فی البحر وبعث معه رجلا فهرب منه ولحق بسعد بن أبی وقاص بالقادسیة وهو محارب للفرس وکان قد هم بقتل الرجل الذی بعثه معه عمر فأحس الرجل بذلک فخرج فارا فلحق بعمر فأخبره خبره فکتب عمر إلى سعد بن أبی وقاص بحبس أبی محجن فحبسه

    [[11]] الاصابة فی تمییز الصحابة ، ج 7 ص 364 رقم 10501 وقد عاب بن فتحون أبا عمر على ما ذکره فی قصة أبی محجن إنه کان منهمکا فی الشراب فقال کان یکفیه ذکر حده علیه والسکوت عنه ألیق والأولى فی أمره ما أخرجه سیف فی الفتوح أن امرأة سعد سألته فیم حبس فقال والله ما حبست على حرام أکلته ولا شربته ولکنی کنت صاحب شراب فی الجاهلیة فند کثیرا على لسانی وصفها فحبسنی بذلک فأعلمت بذلک سعدا فقال اذهب فما أنا بمؤاخذک بشیء تقوله حتى تفعله قلت سیف ضعیف والروایات التی ذکرناها أقوى وأشهر وأنکر بن فتحون قول من روى أن سعدا أبطل عنه الحد وقال لا یظن هذا بسعد ثم قال لکن له وجه حسن ولم یذکر وکأنه أراد أن سعدا أراد بقوله لا یجلده فی الخمر بشرط أضمره وهو إن ثبت علیه أنه شربها فوفقه الله أن تاب توبة نصوحا فلم یعد إلیها کما فی بقیة القصة وأخرج عبد الرّزّاق بسند صحیح، عن ابن سیرین: کان أبو محجن الثقفی لا یزال یجلد فی الخمر، فلما أکثر علیهم سجنوه وأوثقوه، فلما کان یوم القادسیة رآهم یقتتلون وقال عبد الرّزّاق، عن ابن جریج: بلغنی أنّ عمر بن الخطاب حدّ أبا محجن بن حبیب بن عمرو بن عمیر الثقفی فی الخمر سبع مرات

    [[12]] صحیح البخاری، ج 4 ص 1473 ح 3788 حدثنا أبو الیمان أخبرنا شعیب عن الزهری قال أخبرنی عبد الله بن عامر بن ربیعة وکان من أکبر بنی عدی وکان أبوه شهد بدرا مع النبی صلى الله علیه وسلم أن عمر استعمل قدامة بن مظعون على البحرین وکان شهد بدرا وهو خال عبد الله بن عمر وحفصة رضی الله عنهم

    [[13]] بررسی سند روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم:

    عبد الرزاق بن همام : ثقة / معمر بن راشد : ثقة / محمد بن شهاب الزهری : ثقة / عبد الله بن عامر بن ربیعة : صحابی

    [[14]] مصنف عبد الرزاق  ج 9   ص 240-242 ح 17076 عبد الرزاق عن معمر عن الزهری قال أخبرنی عبد الله بن عامر بن ربیعة وکان أبوه شهد بدرا أن عمر بن الخطاب استعمل قدامة بن مظعون على البحرین وهو خال حفصة وعبد الله بن عمر فقدم الجارود سید عبد القیس على عمر  من البحرین فقال یا أمیر المؤمنین إن قدامة شرب فسکر ... فقال عمر ... ائتونی بسوط تام فأمر بقدامة فجلد فغاضب عمر قدامة وهجره ...

    [[15]] المحلى  ج 11   ص 148 حکم برنامه ی جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات / حدثنا الحسن البصری قال شهد الجارود على قدامة بن مظعون أنه شرب الخمر وکان عمر قد أمر قدامة على البحرین ...

    [[16]] بررسی سند روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم:

    عبد الرزاق بن همام : ثقة / عبد الملک بن عبد العزیز بن جریج : ثقة / أیوب السختیانی : ثقة

    [[17]] مصنف عبدالرزاق ، ج 9 ص 240 ح 17075 عبد الرزاق عن بن جریج قال سمعت أیوب بن أبی تمیمة یقول لم یحد فی الخمر أحد من أهل بدر إلا قدامة بن مظعون

    [[18]] المغنی فی فقه الإمام أحمد بن حنبل الشیبانی ، ج 9 ص 135 روى الجوزجانی باسناده عن ابن عباس ان قدامة بن مظعون شرب الخمر فقال له عمر: ما حملک على ذلک فقال ان الله عزوجل یقول [ لیس على الذین آمنوا وعملوا الصالحات جناح فیما طعموا ] الآیة وانی من المهاجرین الاولین من أهل بدر وأحد فقال عمر للقوم أجیبوا الرجل فسکتوا عنه فقال لابن عباس اجبه فقال انما أنزلها الله عذرا للماضین لمن شربها قبل أن تحرم وأنزل (إنما الخمر والمیسر) حجة على الناس، ثم سأل عمر عن الحد فیها فقال علی بن ابی طالب إذا شرب هذى وإذا هذى افترى فاجلدوا ثمانین فجلده عمر ثمانین

    [[19]] منهاج السنة النبویة  ج 6   ص 84-86 وأما قصة قدامة فقد روى أبو إسحاق الجوزجانی وغیره حدیثه عن ابن عباس أن قدامة بن مظعون شرب الخمر ...

    [[20]] رقم الفتوى: 72035 ؛ الإثنین 28 محرم 1427 - 27-2-2006

    [[21]] المصنف لعبدالرزاق ، ج 9 ص 232 ح 17047 عَبْدُ الرَّزَّاقِ قَالَ: أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنِ الزُّهْرِی، عَنْ سَالِمٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: «شَرِبَ أَخِی عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عُمَرَ، وَشَرِبَ مَعَهُ أَبُو سِرْوَعَةَ عُقْبَةُ بْنُ الْحَارِثِ، وَهُمَا بِمِصْرَ فِی خِلَافَةِ عُمَرَ فَسَکرَا، فَلَمَّا أَصْبَحَا انْطَلَقَا إِلَى عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، وَهُوَ أَمِیرُ مِصْرَ» فَقَالَا: طَهِّرْنَا فَإِنَّا قَدْ سَکرْنَا مِنْ شَرَابٍ شَرِبْنَاهُ، فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ: فَذَکرَ لِی أَخِی أَنَّهُ سَکرَ فَقُلْتُ: ادْخُلِ الدَّارَ أُطَهِّرْک، وَلَمْ أَشْعُرْ أَنَّهُمْا أَتَیا عَمْرًا فَأَخْبَرَنِی أَخِی أَنَّهُ قَدْ أَخْبَرَ الْأَمِیرَ بِذَلِک، فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ: «لَا یحْلِقُ الْقَوْمُ عَلَى رُءوسِ النَّاسِ ادْخُلِ الدَّارَ أَحْلِقْک، وَکانُوا إِذْ ذَاک یحْلِقُونَ مَعَ الْحُدُودِ فَدَخَلَ الدَّارَ»، فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ: فَحَلَقْتُ أَخِی بِیدِی، ثُمَّ جَلَدَهُمْ عَمْرٌو فَسَمِعَ بِذَلِک عُمَرُ فَکتَبَ إِلَى عَمْرٍو أَنِ ابْعِثْ إِلَی بِعَبْدِ الرَّحْمَنِ عَلَى قَتَبٍ فَفَعَلَ ذَلِک، فَلَمَّا قَدِمَ عَلَى عُمَرَ جَلَدَهُ، وَعَاقَبَهُ لِمَکانِهِ مِنْهُ، ثُمَّ أَرْسَلَهُ فَلِبَثَ شَهْرًا صَحِیحًا، ثُمَّ أَصَابَهُ قَدَرُهُ فَمَاتَ فَیحْسِبُ عَامَّةُ النَّاسِ أَنَّمَا مَاتَ مِنْ جَلْدِ عُمَرَ وَلَمْ یمُتْ مِنْ جَلْدِ عُمَرَ

    [[22]] سیر اعلام النبلاء ، ج 20 ص 177

    [[23]] الأباطیل والمناکیر والصحاح والمشاهیر ، ج 2 ص 236-238 ح 578  سایت شامله / قال الجورقانی: هَذَا حَدِیثٌ ثَابِتٌ ، وَإِسْنَادُهُ مُتَّصِلٌ صَحِیحٌ

    [[24]] المستدرک علی الصحیحین، ج 4 ص 419 ح 8136 با تصحیح حاکم و ذهبی / عن عبد الرحمن بن عوف : أنه حرس لیلة مع عمر بن الخطاب رضی الله عنه بالمدینة فبینما هم یمشون شب لهم سراج فی بیت فانطلقوا یؤمونه حتى إذا دنوا منه إذا باب مجاف على قوم لهم فیه أصوات مرتفعة فقال عمر رضی الله عنه و أخذ بید عبد الرحمن : أتدری بیت من هذا ؟ قال : لا قال : هذا بیت ربیعة بن أمیة بن خلف و هم الآن شرب فما ترى ؟ فقال عبد الرحمن : أرى قد أتینا ما نهى الله عنه نهانا الله عز و جل فقال { و لا تجسسوا } فقد تجسسنا فانصرف عمر عنهم و ترکهم

    [[25]] الطبقات الکبرى ، ج 3 ص 282 وغرب ربیعة بن أمیة بن خلف إلى خیبر وکان صاحب شراب، فدخل أرض الروم فارتد

    [[26]] المعارف لابن قتیبة الدینوری ،  ج 1   ص 235 وکان لعبد الرحمن إخوة ... والآخر الأسود بن عوف وکانت له صحبة ووجده عمر بن الخطاب رضى الله عنه بمکة شاربا فأمر به فجلد الحد وشهد یوم الجمل مع عائشة فقتل وله عقب

    [[27]] ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى للطبری ، ج 1 ص 179 وعن سعید بن المسیب کان یقول کنت أعجب لقاتل حمزة کیف ینجو حتى بلغنی أنه مات غریقا فی الخمر خرجه (رواه) الدارقطنی على شرط الشیخین قال ابن هشام بلغنی أن وحشیا لم یزل یجد فی الخمر حتى خلع من الدیوان وکان عمر رضی الله عنه یقول لقد علمت أن الله لم یکن لیدع قاتل حمزة

    [[28]] السیرة الحلبیة ، ج 2 ص 538 وروى الدار قطنی فی صحیحه

    [[29]] مسند الطیالسی ، ج 1 ص 186 ح 1314 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات / عن عبید الله بن عدى بن الخیار قال اقبلنا من الروم فلما قربنا من حمص قلنا لو مررنا بوحشی فسألناه عن قتل حمزة فلقینا رجلا فذکرنا ذلک له فقال هو رجل قد غلبت علیه الخمر

    [[30]] عبد الله بن بریدة قال : دخلت أنا وأبی على معاویة فأجلسنا على الفرش ثم أتینا بالطعام فأکلنا ثم أتینا بالشراب فشرب معاویة ثم ناول أبی ثم قال ما شربته منذ حرمه رسول الله صلى الله علیه و سلم ثم قال معاویة کنت أجمل شباب قریش وأجوده ثغرا وما شیء کنت أجد له لذة کما کنت أجده وأنا شاب غیر اللبن أو إنسان حسن الحدیث یحدثنی

    [[31]] مسند احمد ، ج 38 ص 25-26 ح 22941 سایت شامله / قال شعیب الأرنؤوط : إسناده قوی

    [[32]] مسند احمد ، ج 16 ص 473 ح 22837 پی دی اف / قال حمزة احمد الزین: إسناده صحیح

    [[33]] حکم برنامه جوامع الکلم: إسناد حسن ، رجاله رجال مسلم

    [[34]] مجمع الزوائد  ج 5   ص 42 قال الهیثمی: رواه أحمد ورجاله رجال الصحیح وفی کلام معاویة شیء ترکته

     

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی