پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    روایات نزول آیه ی ولایت در حق امام علی (ع)

    حسین قربانی | دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۰۳ ب.ظ

    در کتب اهل سنت از 10 صحابی و جمعا با 17 سند و نیز از تعدادی از تابعین بزرگ نزد اهل سنت نقل شده که آیه ی ولایت در حق حضرت علی علیه السلام نازل شده است، در آن هنگام که بین ظهر و عصر در مسجد مشغول خواندن نماز مستحبی و در حال رکوع بودند که سائلی کمک خواست و امیرالمومنین علیه السلام در آن حال انگشترشان را به او دادند.

    #امتداد رسالت

    راویان از طبقه ی صحابه

    اول: امام علی علیه السلام

    «از علی بن ابی طالب علیهما السلام روایت شده است که فرمود: آیه ))إِنَّمَا وَلِیُّکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ رَاکعُونَ(( بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شد و آن حضرت به مسجد رفت در حالی که مردم مشغول نماز بودند، آن حضرت نیز نماز گذارد تا آن که سائلی آمد و حضرت به او فرمود: ای سائل آیا کسی چیزی به تو بخشش نمود؟ سائل گفت: خیر به جز این شخص که در حال رکوع است ـ یعنی علی بن ابی طالب ـ و به من انگشتری عطا فرمود.»[1]

    این روایت را حاکم نیشابوری با سند معتبر نقل کرده است. (تصویر 1 - تصویر 2 - تصویر 3 )[2]

    ضمن اینکه ابن حجر عسقلانی پنج روایت درباره ی شأن نزول این آیه در حق حضرت علی علیه السلام نقل می کند و به سند دوتای آنها اشکال می گیرد، ولی به روایت حاکم نیشابوری اشکالی نمی گیرد. (تصویر 1 - تصویر 2 - تصویر 3 )[3]

    دوم: عبد الله بن عباس

    نزول آیه ی ولایت در حق امیرالمومنین علیه السلام  با 8 سند از ابن عباس نقل شده است:

    سند اول:

    حاکم حسکانی چنین روایت کرده است[4]:

    «ابن عباس گفت: ))انما ولیکم الله ورسوله» ؛ ولی شما خدا و پیامبر او محمد (ص)  است.(( سپس گفت: ))و کسانی که ایمان آوردند(( ؛ پس از میان مؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام را برگزید. و گفت: ))کسانی که نماز را به پا میدارند(( ؛ یعنی وضوء، قرائت، رکوع، سجود و خشوع آن را در اوقات آن کامل می کنند. ))و در حالی که در رکوع هستند زکات یا صدقه میدهند(( و این مربوط به این جریان است که روزی پیامبر صلی الله علیه وآله با اصحاب خود نماز ظهر را خواند و او و اصحابش رفتند و در مسجد کسی جز علی علیه السلام نماند که میان ظهر وعصر نماز می خواند. در این هنگام فقیری از فقرای مسلمانان به مسجد وارد شد و در مسجد جز علی علیه السلام کسی را ندید ؛ پس به طرف او آمد و گفت: ای ولی خدا تو را سوگند به کسی که به او نماز خوانده می شود، آن مقدار که در توان داری مرا صدقه بده. علی علیه السلام که یک انگشتر عقیق یمنی سرخ داشت و آن را در وقت نماز به دست راست خود می کرد، دستش را دراز کرد و آن را بر پشت خود نهاد و به سائل اشاره کرد که آن را در آورد و او انگشتر را در آورد و به علی علیه السلام  دعا کرد و رفت و جبرئیل علیه السلام نازل شد. پیامبر صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: همانا امروز خداوند به وسیله تو بر فرشتگانش مباهات کرد ؛ بخوان: ((انما ولیکم الله ورسوله)).»

    سند دوم:

    حاکم حسکانی می نویسد:

    «أخبرنا عقیل بن الحسین قال: أخبرنا علی بن الحسین قال : حدثنا محمد بن عبید الله قال: حدثنا أبو عمرو عثمان بن أحمد بن عبد الله الدقاق ببغداد ابن السماک قال: حدثنا عبد الله بن ثابت المقری قال: حدثنی أبی عن الهذیل، عن مقاتل، عن الضحاک [عن‌] ابن عباس [به‌]- و حدثنی الحسن بن محمد بن عثمان الفسوی عن ابن عباس.»‌[5]

    ابن کثیر دمشقی اما این طریق را از ابن مردویه نقل کرده است.[6]

    ابن کثیر بعد از نقل این روایت، چنین اشکال می کند که ضحاک، ابن عباس را ندیده است.

    در جوابش باید گفت که ضحاک روایات تفسیری ابن عباس را از سعید بن جبیر اخذ کرده است.

    «عبد الملک بن میسره گوید: ضحاک ، ابن عباس را ملاقات نکرده است؛ وی تنها سعید بن جبیر را در ری ملاقات کرده و روایات تفسیری را از او گرفته است.»[7]

    اما سرّ این که ضحّاک طریق خود را به ابن عباس ذکر نمى کرده، آن است که سعید بن جبیر از سوى حجّاج تحت تعقیب بوده است که البته در نهایت، حجّاج ایشان را دستگیر کرد و به شهادت رساند.[8]

    شاید به همین جهت است که ابن حجر، روایت ضحّاک از ابن عباس را نقل مى کند و هرگز به این مسأله اشاره نکرده و در سند خدشه اى نمى کند.[9]

    بنابراین سند روایت ابن مردویه ـ که در تفسیر ابن کثیر آمده ـ ظاهرا صحیح و بدون اشکال است.

    سند سوم:

    ابن کثیر از ابن مردویه چنین نقل می کند:

    «وروى ابن مردویه أیضا من طریق محمد بن السائب الکلبی وهو متروک عن أبی صالح عن ابن عباس قال خرج رسول الله (ص) إلى المسجد والناس یصلون بین راکع وساجد وقائم وقاعد وإذا مسکین یسأل فدخل رسول الله (ص) فقال أعطاک أحد شیأ قال نعم قال من قال ذلک الرجل القائم قال وعلى أی حال أعطاکه قال وهو راکع قال وذلک علی بن أبی طالب قال فکبر رسول الله (ص) عند ذلک وهو یقول )) ومن یتول الله ورسوله والذین آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون (( وهذا إسناد لا یقدح به.»[10]

    ابن کثیر بعد از نقل این حدیث می گوید: این سندی است که به آن خدشه ای وارد نیست.

    سرّ اینکه ابن کثیر ابتدا کلبی را متروک دانسته و در آخر، سند روایتش را بدون ایراد دانسته، این است که علمای اهل سنت احادیث تفسیری کلبی را بر خلاف دیگر احادیثش معتبر می دانند.[11]

    جمال الدین مِزّی می نویسد:

    «ابو احمد بن عدی گفته است: کلبی غیر از این احادیثی که ذکر کردم ، احادیث معتبری به خصوص از ابی صالح دارد که در تفسیر معروف است و طولانی ترین تفسیر متعلق به او است و بعد از آن ، تفسیر مقاتل بن سلیمان است ، مگر اینکه کلبی بر مقاتل برتری می یابد به دلیل آنچه که در مورد انحرافی بودن مذهب مقاتل گفته شده است. سفیان بن عیینه ، حماد بن سلمه ، هشیم و غیر آن ها از افراد مورد اعتماد از کلبی حدیث نقل کرده و در تفسیر به روایات او راضی شده اند.»[12]

    ابو الحسن واحدی نیز روایتی نزدیک به این از حیث سند و متن، در تفسیرش_ که ملتزم به صحت تمام روایات آن است_ نقل کرده است.[13]

    سند چهارم:

    ابن کثیر از ابن مردویه روایت دیگری نقل کرده از طریق میمون بن مهران از ابن عباس که در تفسیر آیه ی ولایت گفت: «در حق مؤمنین نازل شده است و اولین آن ها علی بن ابی طالب علیه السلام است.»[14]

    ابن کثیر به سند این روایت نیز اشکالی نمی گیرد.[15]

    سند پنجم:

    «حدثنا حصین بن مخارق عن عبد الصمد عن أبیه عن ابن عباس :(( إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا (( نزلت فی علی بن أبی طالب علیه السلام[16]

    این روایت را شجری جرجانی نقل کرده است.

    سند ششم:

    «أخبرنا أبو أحمد محمد بن علی بن محمد المکفوف المؤدب بقراءتی علیه بأصفهان ، قال أخبرنا أبو محمد عبد الله بن محمد بن جعفر بن حیان ، قال حدثنا الحسن بن محمد بن أبی هریرة ، قال حدثنا أحمد بن یحیى بن زهیر التستری وعبد الرحمن بن أحمد الزهری ، قالا حدثنا أحمد بن منصور ، قال حدثنا عبد الرزاق عن عبد الوهاب بن مجاهد عن أبیه عن ابن عباس : ))إنما ولیکم الله ورسوله((  قال نزلت فی علی ابن أبی طالب علیه السلام[17]

    سند هفتم:

    «أَخْبَرَنَا السَّیدُ عَقِیلُ بْنُ الْحُسَینِ الْعَلَوِی قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ الطَّبَرِی مِنْ لَفْظِهِ بِسِجِسْتَانَ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَینِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُزَنِی قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَکرٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا الْفَهْمُ بْنُ سَعِیدِ بْنِ الْفَهْمِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ‌ سُلَیک بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْغَطْفَانِی صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ بْنُ هَمَّامٍ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ ابْنِ طَاوُسٍ‌ عَنْ أَبِیهِ قَالَ‌ کنْتُ جَالِساً مَعَ ابْنِ عَبَّاسٍ إِذْ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ- فَقَالَ: أَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ الْآیةِ: ))إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌(( فَقَالَ: ابْنُ عَبَّاسٍ: أُنْزِلَتْ فِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ.» [18]

    سند هشتم:

    «أَخْبَرَنَا الْحُسَینُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِی قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ شَیبَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَیدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مَنْصُورٍ الْکسَائِی قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَقِیلٍ مُحَمَّدُ بْنُ حَاتِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ مُجَاهِدٍ، عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‌ فِی قَوْلِهِ: ))إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا(( قَالَ: عَلِی علیه السلام[19]

    وَ أَخْبَرَنَا الْحُسَینُ [بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِی‌] قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْفَتْحِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَینِ الْأَزْدِی الْمَوْصِلِی قَالَ: حَدَّثَنَا عِصَامُ بْنُ غِیاثٍ السَّمَّانُ الْبَغْدَادِی [قَالَ:] حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ سَیارٍ الْمَرْوَزِی قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ‌ بِهِ، [وَ] قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ.» [20]

    سوم: عمار بن یاسر

    ابوالقاسم طبرانی چنین روایت می کند:

    «محمّد بن صائغ، از خالد بن یزید عمرى، از اسحاق بن عبدالله بن محمّد بن على بن حسین، از حسن بن زید، از پدرش زید بن حسن، از جدش (امام حسن علیه السلام)، از عمار بن یاسر نقل کرد که مى گفت: سائلى نزد على بن ابى طالب علیه السلام ایستاد در حالى که ایشان در رکوع نماز نافله بود. امیر مؤمنان علیه السلام انگشتر خود را بیرون آورد و به او عطا فرمود. سپس نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله رفت و آن حضرت را از این امر مطلع ساخت. در این هنگام این آیه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شد: ))همانا سرپرست و صاحب اختیار شما خدا و رسولش و مؤمنانى هستند که نماز را به پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند.(( رسول خدا صلی الله علیه وآله آیه را قرائت کرد و فرمود: هر که من مولاى اویم پس على مولاى اوست. خداوندا ! دوست بدار کسى را که با او دوستی کند و دشمن بدار کسى را که با او دشمنى کند.»[21]

    چهارم: ابو رافع

    «طبرانی ، ابن مردویه و ابو نعیم از ابو رافع نقل می کنند که گوید : وارد بر رسول خدا صلی الله علیه وآله شدم در حالی که خوابیده بود و وحی به ایشان می شد و ماری در گوشه خانه بود و نخواستم که به مار حمله کنم و ترسیدم که به ایشان وحی شود و بین مار و پیغمبر صلی الله علیه وآله خوابیدم که اگر بدی از مار برسد به ایشان نرسد و مقداری ماندم پس پیغمبر صلی الله علیه وآله بیدار شد در حالی که می فرمود :(( إنما ولیکم الله ...)) ستایش خدایی را که نعمت هایش را برای علی علیه السلام تمام کرد و برای علی علیه السلام مهیا کرد با برتری دادن خداوند به او .»[22]

    پنجم: ابوذر غفاری

    ابو اسحاق ثعلبی از اعمش از عبایة بن ربعی نقل می کند که می گوید :

    «در حالی که عبد الله بن عباس کنار زمزم نشسته بود، مردی معمم آمد و ابن عباس نمی گفت رسول خدا n فرمود تا این که آن مرد گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود و ابن عباس گفت: تو را به خدا قسم، تو کیستی ؟ راوی گوید: عمامه اش را از صورتش برداشت و گفت: ای مردم ، هر که مرا می شناسد که می شناسد و هر که مرا نمی شناسد من جندب بن جناده بدری ، أبوذر غفاری هستم. با همین دو گوش از رسول خدا صلی الله علیه وآله  شنیدم که اگر جز این باشد کر شوند و با این دو چشمم دیدم که اگر جز این باشد کور شوند که فرمود: علی علیه السلام رهبر انسان ها و قاتل کفار است. هر کس او را یاری کند یاری می شود و هر کسی او را یاری نکند یاری نمی شود.

     بدانید من روزی از روز ها نماز ظهر را با رسول خدا (ص) می خواندم که فقیری وارد مسجد شد و کسی به او چیزی نداد و فقیر دستش را به سمت آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول خدا (ص) درخواست کردم و کسی به من چیزی نداد و علی علیه السلام در حال رکوع بود و به او به انگشت راستش اشاره کرد که انگشتر داشت و فقیر آمد و انگشتر را از انگشتش درآورد و این جلوی چشم پیغمبر (ص) اتفاق افتاد و هنگامی که پیغمبر (ص) از نماز فارغ شد ، سرش را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود : خدایا برادرم موسی علیه السلام از تو درخواست کرد و گفت: )) پروردگارا سینه ام را فراخ کن و کارم را برایم آسان ساز و برای من دستیاری از خانواده ام قرار بده هارون برادرم را ، پشت من را با او محکم کن تا آخر آیه. (( پس سخن گویایی به او نازل کردی که: )) به زودی بازویت را به وسیله برادرت محکم خواهیم کرد و برای شما دو نفر تسلطی قرار خواهیم داد. (( خدایا من پیغمبر و برگزیده تو هستم ، پس سینه ام را فراخ کن و کارم را برایم آسان ساز و برای من علی علیه السلام را از خانواده ام به عنوان وزیر قرار بده ؛ پشت من را با او محکم کن. ابوذر می گوید : به خدا قسم، رسول خدا (ص) سخن را تمام نکرد تا این که جبرئیل علیه السلام از نزد خدا نازل شد و گفت: ای محمد بخوان. فرمود : چه بخوانم ؟ گفت : بخوان ))انما ولیکم الله و رسوله (( تا )) راکعون (([23]

    ششم: جابر بن عبدالله

    «حَدَّثَنَا الْحَاکمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ غَیرَ مَرَّةٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَکرٍ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ یزِیدَ الْأَدَمِی الْقَارِئُ بِبَغْدَادَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى بْنِ یزِیدَ الشَّطَوِی‌ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ هُوَ أَبُو إِسْحَاقَ الْکوفِی‌ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْحَسَنِ التَّغْلِبِی قَالَ: حَدَّثَنَا یحْیى بْنُ یعْلَى، عَنْ عُبَیدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى، عَنْ أَبِی الزُّبَیرِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ‌ جَاءَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ أُنَاسٌ مَعَهُ یشْکونَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مُجَانَبَةَ النَّاسِ إِیاهُمْ مُنْذُ أَسْلَمُوا- فَقَالَ النَّبِی (ص) : ابْتَغُوا إِلَی سَائِلًا. فَدَخَلْنَا الْمَسْجِدَ فَوَجَدْنَا فِیهِ مِسْکیناً- فَأَتَینَا [بِهِ‌] النَّبِی (ص) فَسَأَلَهُ هَلْ أَعْطَاک أَحَدٌ شَیئاً قَالَ: نَعَمْ مَرَرْتُ بِرَجُلٍ یصَلِّی فَأَعْطَانِی خَاتَمَهُ- قَالَ اذْهَبْ فَأَرِهِمْ إِیاهُ [قَالَ جَابِرٌ] فَانْطَلَقْنَا وَ عَلِی قَائِمٌ یصَلِّی قَالَ: هُوَ هَذَا فَرَجَعْنَا وَ قَدْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیةُ: ))إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌ (( الْآیةَ.» [24]

    هفتم: أنس بن مالک

    «أَخْبَرَنِی الْحَاکمُ الْوَالِدُ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ‌ أَنَّ عُمَرَ بْنَ أَحْمَدَ بْنِ عُثْمَانَ الْوَاعِظَ أَخْبَرَهُمْ: أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَحْمَدَ بْنِ أَیوبَ بْنِ الصَّلْتِ الْمُقْرِئَ حَدَّثَهُمْ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ وَ کانَ ثِقَةً- قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ زَکرِیا بْنُ دُوَیدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیسٍ الْکنْدِی قَالَ: حَدَّثَنَا حُمَیدٌ الطَّوِیلُ عَنْ أَنَسٍ قَالَ‌ خَرَجَ النَّبِی (ص) إِلَى صَلَاةِ الظُّهْرِ- فَإِذَا هُوَ بِعَلِی یرْکعُ وَ یسْجُدُ، وَ إِذَا بِسَائِلٍ یسْأَلُ فَأَوْجَعَ قَلْبَ عَلِی کلَامُ السَّائِلِ- فَأَوْمَأَ بِیدِهِ الْیمْنَى إِلَى خَلْفِ ظَهْرِهِ فَدَنَا السَّائِلُ مِنْهُ فَسَلَّ خَاتَمَهُ عَنْ إِصْبَعِهِ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ آیةً مِنَ الْقُرْآنِ وَ انْصَرَفَ عَلِی إِلَى الْمَنْزِلِ- فَبَعَثَ النَّبِی (ص) إِلَیهِ فَأَحْضَرَهُ- فَقَالَ: أَی شَی‌ءٍ عَمِلْتَ یوْمَک هَذَا بَینَک وَ بَینَ اللَّهِ تَعَالَى فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ لَهُ: هَنِیئاً لَک یا [أَ] بَا الْحَسَنِ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیک آیةً مِنَ الْقُرْآنِ: ))إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌ (( الْآیةَ.» [25]

    هشتم: عبد الله بن سلام

    ابن اثیر جزری در کتاب جامع الاصول که تمام روایات آن را از صحاح شش گانه اهل سنت ؛ یعنی صحیح بخاری ، مسلم ، موطأ مالک ، سنن ترمذی ، ابو داود و نسائی انتخاب کرده است،[26] روایتی را از عبدالله بن سلام درباره ی نزول آیه ی ولایت در حق امیرالمومنین علیه السلام چنین نقل می کند:

    « ( ) عبدالله بن سلام می گوید: با گروهی از قبیله ام نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمدیم و گفتیم: هنگامی که ما خدا و رسولش را تصدیق کردیم، قبیله ما با ما مخالفت کردند و قسم خوردند که با ما سخن نگویند. پس خداوند متعال نازل کرد که: ))ولی شما تنها خدا و رسول اوست و کسانی که ایمان آورده اند.(( سپس بلال برای نماز ظهر اذان گفت و مردم به نماز ایستادند و عده ای در حال سجده و رکوع و عده ای در حال دعا بودند که فقیری درخواست کمک می کرد و علی علیه السلام انگشترش را در حالی که در رکوع بود به او داد و فقیر به رسول خدا صلی الله علیه وآله خبر داد و رسول خدا صلی الله علیه وآله آیات مذکور را برای ما تلاوت کرد. این روایت را ... نقل کرده است.»[27]

    فخر رازی نیز این روایت از عبد الله بن سلام را نقل کرده است.[28]

    اما اینکه این روایت در کدام یک از صحاح سته نقل شده بوده، مولوی عبید الله امر تسری حنفی تصریح می کند که این روایت را ابن اثیر از صحیح نسائی نقل کرده است.[29]

    اما اکنون نه در سنن نسائی و نه در هیچ یک از صحاح سته، اثری از این روایت وجود ندارد.

    نهم: مقداد بن اسود

    «مقداد بن أسود کندی می گوید: نزد رسول خدا (ص) نشسته بودیم که بادیه نشینی در حالی که کمانش به دوشش بود آمد و حدیث را با طولش بیان کرد تا اینکه گفت: و علی بن ابی طالب علیه السلام ایستاده بود و بین نماز ظهر و عصر نماز می خواند و انگشترش را به او داد و پیغمبر (ص) فرمود: احسنت ، غرفه های بهشتی بر تو واجب شد. و بادیه نشین شروع به سرودن کرد :

    ای سرپرست تمام مؤمنان و آقای أوصیاء از حضرت آدم *** ای ابوالحسن ، با این بخشش رستگار شدی هنگامی که دستت انگشتر را بخشش کرد

    بخشش شاخه است و تو آن را کاشته ای و شما سرور عالمیان هستید *** و در این هنگام جبرئیل با این آیه نازل شد: " إنّما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین ... " »[30]

    دهم: حسّان بن ثابت

    بعد از اینکه این آیه در حق امیر المومنین علیه السلام نازل شد ، حسّان بن ثابت (شاعر صحابی) شعری در این باره سرود :

    « یا علی ! تو آن کسی هستی که در حال رکوع صدقه و زکات عطا فرمودی. جان به فدای تو باد

    ‌ای بهترین رکوع کنندگان ! انگشتر مبارکت را عطا نمودی؛ ‌ای بهترین سرور و آقا و ‌ای بهترین خریدار و ‌ای بهترین فروشنده در راه خدا

    به پاسخ همین عطا در حال رکوعت بود که خداوند دستور بهترین ولایت را برای تو نازل کرد و آن را در قرآن در محکمات شرایع دین خود بیان فرمود.»[31]

     

    راویان از طبقه ی تابعین

    جا دارد به تعدادی دیگر از روایات اشاره کنیم که مرسل هستند، اما از آنجایی که از تابعین بزرگ نقل شده اند، به عقیده ی تعدادی از علمای اهل سنت، این روایات نیز حجت هستند؛ به خصوص که علمای اهل سنت تصریح کرده اند که روایات تفسیری که از تابعین نقل می شود، حکم مرفوع (روایت نبوی) دارند.

    جلال الدین سیوطی می نویسد:

    «روایات سبب نزول آیات اگر از تابعی نقل شود، حکم مرفوع را دارد و پذیرفته می شود ؛ البته اگر سند تا تابعی صحیح باشد و شخص تابعی از ائمه ی تفسیری باشد که تفسیر را از صحابه اخذ کردند؛ مانند مجاهد ، عکرمه و سعید بن جبیر یا اینکه روایت مرسلش به کمک روایت مرسل دیگری کمک داده شود و از این قبیل .»[32]

    دکتر احمد عمر هاشم، از اساتید علوم حدیث الازهر می گوید :

    «از جمله احادیث مقطوعی که حکم مرفوع دارند، سخن تابعی در سبب نزول [آیات قرآن] است.»[33]

    یکم: سلمة بن کهیل

    «از سلمه بن کهیل روایت شده است که  گفت: علی علیه السلام انگشترش را در حالی که در رکوع بود، صدقه داد؛ پس آیه ی ولایت نازل شد.»[34]

    این روایت را ابن ابی حاتم با سند معتبر نقل کرده است. (تصویر 1 - تصویر 2 )[35]

    دوم: سدی

    «سدی گفت: منظور از الذین آمنوا ... در آیه ی ولایت ، همه ی مؤمنان هستند، اما سائلی از کنار علی بن طالب علیه السلام می گذشت، در حالی که در مسجد و در رکوع بود، پس انگشترش را به او عطا کرد.»[36]

    این روایت را طبری با سند معتبر در تفسیرش نقل کرده است. (تصویر 1 - تصویر 2 )[37]

    سوم: عتبة بن أبی حکیم

    «عتبه بن ابی حکیم در تفسیر آیه ی ))همانا ولی شما تنها خدا است و رسولش و کسانی که ایمان آوردند((  گفت: مراد علی بن ابی طالب علیه السلام است.»

    این روایت را نیز ابن ابی حاتم[38] و طبری (تصویر 1 - تصویر 2 )[39] با سند معتبر[40] در تفسیرشان نقل کرده اند.

    چهارم: مجاهد

    طبری در تفسیرش چنین روایت کرده است:

    «حدثنی الحارث قال ثنا عبد العزیز قال ثنا غالب بن عبید الله قال سمعت مجاهدا یقول فی قوله )) إنما ولیکم الله ورسوله (( الآیة قال نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع»[41]

    پنجم: محمد بن حنفیه

    حاکم حسکانی با دو سند نزول این آیه در حق امیرالمومنین علیه السلام را از فرزندشان محمد بن حنفیه روایت کرده است.

    سند یکم:

    «أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ النَّیسَابُورِی السُّفْیانِی قِرَاءَةً قَالَ: حَدَّثَنَا ظَفْرَانُ بْنُ الْحُسَینِ‌ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِی بْنُ عُثْمَانَ، بْنِ تَارُخَ الْمَعْمَرِی‌ قَالَ: حَدَّثَنَا یحْیى بْنُ عَبْدَک الْقَزْوِینِی قَالَ: حَدَّثَنَا حَسَّانُ بْنُ حَسَّانَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ قَطَنٍ الْکوفِی‌ عَنِ الْحَکمِ بْنِ عُتَیبَةَ عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیةِ أَنَّ سَائِلًا سَأَلَ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ فَلَمْ یعْطِهِ [غَیرُ عَلِی‌] أَحَدٌ شَیئاً، فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ قَالَ: هَلْ أَعْطَاک أَحَدٌ شَیئاً قَالَ: لَا إِلَّا رَجُلٌ مَرَرْتُ بِهِ وَ هُوَ رَاکعٌ فَنَاوَلَنِی خَاتَمَهُ. فَقَالَ النَّبِی ص: وَ تَعْرِفُهُ قَالَ: لَا. فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیةُ: ))إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ- وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ‌ فَکانَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ.(( [42]

    سند دوم:

    « وَ أَخْبَرَنَا [أَیضاً] قِرَاءَةً قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ حَمْدَانَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ التَّنُّوخِی قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ حُمَیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِی بْنُ أَبِی بَکرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى مَوْلَى آلِ طَلْحَةَ عَنِ الْحَکمِ عَنِ الْمِنْهَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیةِ قَالَ‌ جَاءَ سَائِلٌ فَلَمْ یعْطِهِ أَحَدٌ، فَمَرَّ بِعَلِی وَ هُوَ رَاکعٌ فِی الصَّلَاةِ فَنَاوَلَهُ خَاتَمَهُ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ: ))إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌ الْآیةَ((

    و [رواه أیضا] الحمانی عن موسى بن مطیر عن المنهال [کما رواه‌] فی [التفسیر] العتیق.»‌ [43]

    ششم: عطاء بن سائب

    «حَدَّثَنِی الْحَاکمُ أَبُو بَکرٍ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْفَارِسِی‌ [حَدَّثَنَا] أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَفِیفٍ بِشِیرَازَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الطَّیبِ النُّعْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یعْمُرَ الْوَاسِطِی‌ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ الْقُرَشِی قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ حُمَیدٍ الصَّفَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیمَانَ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ‌ [فِی قَوْلِهِ تَعَالَى‌]: ))إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌(( الْآیةَ- قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِی مَرَّ بِهِ‌ سَائِلٌ وَ هُوَ رَاکعٌ فَنَاوَلَهُ خَاتَمَهُ.»[44]

    هفتم: عبد الملک بن جریج

     «أَخْبَرَنَا الْحُسَینُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ الْجَبَلِی قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِی بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ لُؤْلُؤٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا الْهَیثَمُ بْنُ خَلَفٍ الدُّورِی قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الدَّوْرَقِی قَالَ: حَدَّثَنَا حَجَّاجٌ، عَنِ ابْنِ جُرَیجٍ قَالَ‌ لَمَّا نَزَلَتْ: ))إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌)) الْآیةَ، خَرَجَ النَّبِی (ص) إِلَى الْمَسْجِدِ فَإِذَا سَائِلٌ یسْأَلُ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ لَهُ النَّبِی (ص) هَلْ أَعْطَاک أَحَدٌ شَیئاً وَ هُوَ رَاکعٌ قَالَ: نَعَمْ رَجُلٌ لَا أَدْرِی مَنْ هُوَ. قَالَ: مَا ذَا [أَعْطَاک‌] قَالَ: هَذَا الْخَاتَمَ. فَإِذَا الرَّجُلُ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ، وَ الْخَاتَمُ خَاتَمُهُ عَرَفَهُ النَّبِی (ص)

    این روایت را نیز حاکم حسکانی نقل کرده و همه ی رجال سندش ثقه هستند بجز حسین بن محمد جبلی که ترجمه ای برایش نیافتیم.[45]

    هشتم: امام باقر علیه السلام

    ابوبکر جصاص حنفی (متوفای 370 هـ) می نویسد:

    «در تفسیر آیه ی ولایت از مجاهد، سدی، ابو جعفر (امام باقر علیه السلام) و عتبه بن ابی حکیم روایت شده است که آن در حق حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شد هنگامی که انگشترش را صدقه داد.»[46]

     

    [[1]] النضر بن إسماعیل البجلی حدثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الصفار قال ثنا أبو یحیى عبد الرحمن بن محمد بن سلام الرازی بأصبهان قال ثنا یحیى بن الضریس قال ثنا عیسى بن عبد الله بن عبید الله بن عمر بن علی بن أبی طالب قال ثنا أبی عن أبیه عن جده عن علی قال نزلت هذه الآیة على رسول الله nإنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکوة وهم راکعون فخرج رسول الله A ودخل المسجد والناس یصلون بین راکع وقائم فصلى فإذا سائل قال یا سائل أعطاک أحد شیئا فقال لا إلا هذا الراکع لعلی أعطانی خاتما

    [[2]] معرفة علوم الحدیث  ج 1   ص 102

    بررسی سند روایت:

    محمد بن عبد الله الصفار: ثقة  / عبد الرحمن بن سلم الرازی: ثقة  / یحیى بن الضریس البجلی: ثقة ؛ طبق برنامه جوامع الکلم

    عیسى بن عبد الله الهاشمی: ثقة

    این راوی را ابن حبان توثیق کرده و جرح مفسّری ندارد؛ تنها تعدادی از علمای متعصب اهل سنت به خاطر نقل چنین روایاتی از او بدگویی کرده اند.

    «عیسى بن عبد الله بن محمد بن عمر بن على بن أبى طالب الهاشمی کنیته أبو بکر یروى عن أبیه عن جده روى عنه یوسف بن راشد فی حدیثه بعض المناکیر.» الثقات  ج 8   ص 492 رقم 14614

    عبد الله بن محمد القرشی: مقبول / محمد بن عمر القرشی: مقبول / عمر بن علی القرشی: ثقة ؛ طبق برنامه جوامع الکلم / علی بن أبی طالب الهاشمی: صحابی

    [[3]] الکافی الشاف فی تخریج احادیث الکشاف ، ص 56-57 مخطوط

    [[4]] شواهد التنزیل حاکم حسکانی ، ج 1 ص 164 ح 221  وَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْفَسَوِی بِالْبَصْرَةِ قَالَ: حَدَّثَنَا یعْقُوبُ بْنُ سُفْیانَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیمٍ الْفَضْلُ بْنُ دُکینٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیانُ الثَّوْرِی عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سُفْیانُ: وَ حَدَّثَنِی الْأَعْمَشُ عَنْ مُسْلِمٍ الْبَطِینِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‌ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌ یعْنِی نَاصِرَکمُ اللَّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ یعْنِی مُحَمَّداً ص ثُمَّ قَالَ: وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَخَصَّ مِنْ بَینِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَ: الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ یعْنِی یتِمُّونَ وُضُوءَهَا وَ قِرَاءَتَهَا وَ رُکوعَهَا وَ سُجُودَهَا وَ خُشُوعَهَا فِی مَوَاقِیتِهَا [وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ‌] وَ ذَلِک أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَلَّى یوْماً بِأَصْحَابِهِ صَلَاةَ الظُّهْرِ- وَ انْصَرَفَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ- فَلَمْ یبْقَ فِی الْمَسْجِدِ غَیرُ عَلِی قَائِماً یصَلِّی بَینَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ- إِذْ دَخَلَ [الْمَسْجِدَ] فَقِیرٌ مِنْ فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یرَ فِی الْمَسْجِدِ أَحَداً خَلَا عَلِیاً فَأَقْبَلَ نَحْوَهُ- فَقَالَ: یا وَلِی اللَّهِ- بِالَّذِی یصَلَّى لَهُ أَنْ تَتَصَدَّقَ عَلَی بِمَا أَمْکنَک. وَ لَهُ خَاتَمٌ عَقِیقٌ یمَانِی أَحْمَرُ [کانَ‌] یلْبَسُهُ فِی الصَّلَاةِ فِی یمِینِهِ- فَمَدَّ یدَهُ فَوَضَعَهَا عَلَى ظَهْرِهِ وَ أَشَارَ إِلَى السَّائِلِ بِنَزْعِهِ، فَنَزَعَهُ وَ دَعَا لَهُ، وَ مَضَى وَ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ النَّبِی ص لِعَلِی: لَقَدْ بَاهَى اللَّهُ بِک مَلَائِکتَهُ الْیوْمَ، اقْرَأْ إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌

    [[5]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 163 ح 220 پی دی اف

    [[6]] تفسیر ابن کثیر  ج 2   ص 72 وروی ابن مردویه من طریق سفیان الثوری عن أبی سنان عن الضحاک عن ابن عباس قال کان علی بن أبی طالب قائما یصلی فمر سائل وهو راکع فأعطاه خاتمه فنزلت ( إنما ولیکم الله ورسوله ) الآیة الضحاک لم یلق ابن عباس

    [[7]] تهذیب الکمال  ج 13   ص 293 رقم 2928  وقال أبو داود الطیالسی ، عن شعبة : حدثنی عبدالملک بن میسرة ، قال : الضحاک لم یلق ابن عباس ، إنما لقی سعید بن جبیر بالری ، فأخذ عنه التفسیر

    [[8]] سیر أعلام النبلاء  ج 4 ص 340

    [[9]] الکافی الشاف فی تخریج احادیث الکشاف ، ص 56

    [[10]] تفسیر ابن کثیر  ج 2   ص 72

    [[11]] جواهر الکلام فی معرفة الامامة والامام، جلد دوم، آیت الله سید علی حسینی میلانی

    [[12]] تهذیب الکمال  ج 25   ص 251-252 رقم 5234 وقال أبو أحمد بن عدی : وللکلبی غیر ما ذکرت من الحدیث ، أحادیث صالحة وخاصة عن أبی صالح ، وهو معروف بالتفسیر ، ولیس لاحد تفسیر أطول منه ، ولا أشبع منه ، وبعده مقاتل ابن سلیمان ، إلا أن الکلبی یفضل على مقاتل لما قیل فی مقاتل من المذاهب الردیئة . وحدث عنه ابن عیینة ، وحماد بن سلمة ، وهشیم ، وغیرهم من ثقات الناس ورضوه فی التفسیر.

    [[13]] أسباب النزول ت الحمیدان ، ج 1 ص 200 سایت شامله

    [[14]] تفسیر ابن کثیر  ج 2   ص 72 ثم روى (یعنی ابن مردویه) بإسناده عن میمون بن مهران عن ابن عباس فی قوله ( إنما ولیکم الله ورسوله ) نزلت فی المؤمنین وعلی بن أبی طالب أولهم

    [[15]] کتاب ابن مردویه مفقود شده، ولی ابن کثیر آن را در دست داشته و سلسله سند روایاتش را دیده است و آن کتابی که در زمان ما با عنوان «مناقب علی بن أبی‌طالب‌ علیه‌السلام و ما نزل من القرآن فی علی» به نام ابن مردویه چاپ می شود، در واقع جمع آوری شده از منقولات کتاب هایی مثل همین تفسیر ابن کثیر است.

    [[16]] الأمالی للشجری الجرجانی  ج 1   ص 180

    [[17]] الأمالی للشجری الجرجانی  ج 1   ص 181

    [[18]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 161-162 ح 217

    [[19]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 162-163 ح 218

    [[20]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 163 ح 219

    [[21]] المعجم الأوسط  ج 6   ص 218 ح 6232 حدثنا محمد بن علی الصائغ قال نا خالد بن یزید العمری قال نا إسحاق بن عبد الله بن محمد بن علی بن حسین عن الحسن بن زید عن أبیه زید بن الحسن عن جده قال سمعت عمار بن یاسر یقول وقف على علی بن أبی طالب سائل وهو راکع فی تطوع فنزع خاتمه فأعطاه السائل فأتى رسول الله nفأعلمه ذلک فنزلت على النبی nهذه الآیة ( إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون ) فقرأها رسول الله nثم قال من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه

    [[22]] الدر المنثور للسیوطی ج 3   ص 106 و المعجم الکبیر  ج 1   ص 320 ح 955 وأخرج الطبرانی وابن مردویه وأبو نعیم عن أبی رافع قال دخلت على رسول الله nوهو نائم یوحى الیه فاذا حیة فی جانب البیت فکرهت أن أبیت علیها فأوقظ النبی nوخفت أن یکون یوحى الیه فاضطجعت بین الحیة وبین النبی nلئن کان منها سوء کان فی دونه فمکثت ساعة فاستیقظ النبی nوهو یقول ( إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون ) الحمد لله الذی أتم لعلی نعمه وهیأ لعلی بفضل الله ایاه

    [[23]] تفسیر الثعلبی  ج 4   ص 80-81 أبو الحسن محمد بن القاسم بن أحمد ، أبو محمد عبد الله بن أحمد الشعرانی ، أبو علی أحمد بن علی بن زرین ، المظفر بن الحسن الأنصاری ، السدی بن علی العزاق ، یحیى بن عبدالحمید الحمانی عن قیس بن الربیع عن الأعمش عن عبادة بن الربعی ، قال : بینا عبد الله بن عباس جالس على شفیر زمزم إذ أقبل رجل متعمم بالعمامة فجعل ابن عباس لا یقول ، قال رسول الله : إلا قال الرجل : قال رسول الله ؟ فقال ابن عباس : سألتک بالله من أنت ؟ قال : فکشف العمامة عن وجهه ، وقال : یا أیها الناس من عرفنی فقد عرفنی ومن لم یعرفنی فأنا جندب بن جنادة البدری ، أبو ذر الغفاری : سمعت رسول الله nبهاتین وإلا صمتا ورأیته بهاتین وإلا فعمیتا یقول : علی قائد البررة ، وقاتل الکفرة ، منصور من نصره ، مخذول من خذله أما إنی صلیت مع رسول الله یوما من الأیام صلاة الظهر فدخل سائل فی المسجد فلم یعطه أحد فرفع السائل یده إلى السماء وقال : اللهم اشهد إنی سألت فی مسجد رسول الله فلم یعطنی أحد شیئا وکان علی راکعا فأومى إلیه بخنصره الیمنى وکان یتختم فیها فأقبل السائل حتى أخذ الخاتم من خنصره وذلک بعین النبی nفلما فرغ النبی nمن الصلاة فرفع رأسه إلى السماء وقال :  اللهم إن أخی موسى سألک ، فقال : ( رب إشرح لی صدری ویسر لی أمری واجعل لی وزیرا من أهلی هارون أخی أشدد به أزری ) الآیة ، فأنزلت علیه قرآنا ناطقا ( سنشد عضدک بأخیک ونجعل لکما سلطانا ) اللهم وأنا محمد نبیک وصفیک اللهم فاشرح لی صدری ویسر لی أمری واجعل لی وزیرا من أهلی علیا أشدد به ظهری. قال أبو ذر : فوالله ما استتم رسول الله الکلمة حتى أنزل علیه جبرئیل من عند الله ، فقال : یا محمد إقرأ ، فقال : وما أقرأ ؟ قال : إقرأ ( إنما ولیکم الله ورسوله ) ، إلى ( راکعون )

    [[24]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 174-175 ح 232

    [[25]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 166-167 ح 223

    [[26]] جامع الاصول  ج 1   ص 48-49

    [[27]] جامع الاصول  ج 8   ص 664-665 ح 6515 ( ) عبد الله بن سلام - رضی الله عنه - : قال : أتیت رسول الله - n- ، ورهط من قومی ، فقلنا : إن قومنا حادونا لما صدقنا الله ورسوله ، وأقسموا لا یکلمونا ، فأنزل الله تعالى : ( إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا ) [ المائدة : 55 ] ثم أذن بلال لصلاة الظهر ، فقام الناس یصلون ، فمن بین ساجد وراکع وسائل ، إذا سائل یسأل ، فأعطاه علی خاتمه ، وهو راکع ، فأخبر السائل رسول الله - n- ، فقرأ علینا رسول الله - n- : ( ) إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا ، الذین یقیمون الصلاة ، ویؤتون الزکاة ، وهم راکعون . ومن یتول الله ورسوله والذین آمنوا ، فإن حزب الله هم الغالبون } [ المائدة : 55 ، 56 ] ) . أخرجه . . . . [ شرح الغریب ] ( المحادة ) : المخالفة والمنازعة

    [[28]] التفسیر الکبیر  ج 12   ص 23 روی أن عبدالله بن سلام قال: لما نزلت هذه الآیة قلت یا رسول أنا رأیت علیا تصدق بخاتمه على محتاج وهو راکع ، فنحن نتولاه

    [[29]] أرجح المطالب  فی عد مناقب اسد الله الغالب، ص 96 پی دی اف ؛ اخرجه الواحدی فی کتابه المسمی باسباب نزول القرآن - والحافظ ابن الاثیر فی کتابه جامع الأصول عن صحیح النسائی وابن الجوزی

    [[30]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 177 ح 234 أَخْبَرَنَا أَبُو عُثْمَانَ سَعِیدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحِیرِی‌ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَکرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَدِینِی قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْفِهْرِی قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ عَلِی بْنِ صَدَقَةَ عَنْ هِلَالٍ عَنِ الْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْکنْدِی قَالَ‌ کنَّا جُلُوساً بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ إِذْ جَاءَ أَعْرَابِی بَدَوِی مُتَنَکبٌ عَلَى قَوْسِهِ . وَ سَاقَ الْحَدِیثَ بِطُولِهِ حَتَّى قَالَ: وَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَائِمٌ- یصَلِّی فِی وَسَطِ الْمَسْجِدِ رَکعَاتٍ بَینَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ- فَنَاوَلَهُ خَاتَمَهُ فَقَالَ النَّبِی ص:بَخْ بَخْ بَخْ وَجَبَتِ الْغُرُفَاتُ. فَأَنْشَأَ الْأَعْرَابِی یقُولُ : یا وَلِی الْمُؤْمِنِینَ‌ کلِّهِمْ‌ * * * وَ سَیدَ الْأَوْصِیاءِ مِنْ آدَمَ‌ ؛ قَدْ فُزْتَ بِالنَّفْلِ یا أَبَا حَسَنٍ‌ * * * إِذْ جَادَتِ الْکفُّ مِنْک بِالْخَاتَمِ‌ ؛ فَالْجُودُ فَرْعٌ وَ أَنْتَ مُغْرِسُهُ‌ * * * وَ أَنْتُمْ سَادَةٌ لِذَا الْعَالَمِ‌ ؛ فَعِنْدَهَا هَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِالْآیةِ: إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ‌ الْآیةَ

    [[31]] الأمالی للشجری الجرجانی ج 1   ص 182 و روح المعانی للآلوسی ج 6   ص 167 أبا حسن تفدیک نفسی ومهجتی . . . وکل بطیء فی الهوى ومسارع ؛ أیذهب مدحی والمحبر ضائعا . . . وما المدح فی جنب الإله بضائع ؛ فأنت الذی أعطیت إذ کنت راکعا . . . وزکاة فدتک النفس یا خیر راکع ؛ فأنزل فیک الله خیر ولایة . . . وبینها فی محکمات الشرائع

    [[32]] الإتقان فی علوم القرآن  ج 1   ص 94  و لباب النقول  ج 1   ص 15 ما تقدم أنه من قبیل المسند من الصحابی إذا وقع من تابعی فهو مرفوع أیضا لکنه مرسل فقد یقبل إذا صح السند إلیه وکان من أئمة التفسیر الآخذین عن الصحابة کمجاهد وعکرمة وسعید بن جبیر أو اعتضد بمرسل آخر ونحو ذلک

    [[33]] قواعد اصول الحدیث ، ص 140  پی دی اف / ومن المقطوع الذی به حکم المرفوع قول التابعی فی سبب النزول

    [[34] ]حدثنا أبو سعید الاشج ثنا الفضل بن دکین أبو نعیم الاحوال ، ثنا موسى بن قیس الحضرمی عن سلمة بن کهیل قال : تصدق علی بخاتمه وهو راکع فنزلت انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون

    [[35]] تفسیر ابن أبی حاتم  ج 4   ص 1162 ح 6551

    بررسی سند روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم:

    عبد الله بن سعید الکندی : ثقة / الفضل بن دکین الملائی : ثقة

    موسى بن قیس الحضرمی : ثقة (در برنامه جوامع الکلم بی انصافی شده و به او رتبه ی مقبول داده اند)

    شمس الدین ذهبی از او به عنوان «ثقه» یاد کرده است:

    الکاشف  ج 2   ص 307 «موسى بن قیس الحضرمی عصفور الجنة عن سلمة بن کهیل وعطیة العوفی وعنه أبو نعیم وخلاد بن یحیى ثقة شیعی د.»

    ابن حجر عسقلانی هم او را «صدوق» دانسته است:

    تقریب التهذیب  ج 1   ص 553 رقم 7003 «موسى بن قیس الحضرمی أبو محمد الفراء الکوفی یلقب عصفور الجنة صدوق رمی بالتشیع من السادسة د س

    سلمة بن کهیل الحضرمی : ثقة

    شمس الدین ذهبی از او به عنوان «الإمام الثبت الحافظ» یاد کرده است.

    سلمة بن کهیل ابن حصین الإمام الثبت الحافظ أبو یحیى الحضرمی

    سیر أعلام النبلاء  ج 5   ص 298

    [[36] ]حدثنا محمد بن الحسین قال ثنا أحمد بن المفضل قال ثنا أسباط عن السدی قال ثم أخبرهم بمن یتولاهم فقال إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون هؤلاء جمیع المؤمنین ولکن علی بن أبی طالب مر به سائل وهو راکع فی المسجد فأعطاه خاتمه

    [[37]] تفسیر الطبری  ج 6   ص 288 با سند معتبر

    بررسی سند روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم:

    محمد بن الحسین الحنینی : ثقة  / أحمد بن المفضل القرشی : صدوق  / أسباط بن نصر : صدوق  / السدی الکبیر : صدوق حسن الحدیث

    شمس الدین ذهبی از او به عنوان «الإمام المفسر» یاد کرده است.

    السدی إسماعیل بن عبد الرحمن بن أبی کریمة الإمام المفسر أبو محمد الحجازی ثم الکوفی الأعور السدی أحد موالی قریش

    سیر أعلام النبلاء  ج 5   ص 264

    [[38]] تفسیر ابن أبی حاتم  ج 4   ص 1162 ح 6549 حدثنا الربیع بن سلیمان المرادی ، ثنا ایوب بن سوید عن عقبة بن ابى حکیم فی قوله : انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا قال : علی بن ابى طالب .

    [[39]] تفسیر الطبری  ج 6   ص 288 حدثنا إسماعیل بن إسرائیل الرملی قال ثنا أیوب بن سوید قال ثنا عتبة بن أبی حکیم فی هذه الآیة إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا قال علی بن أبی طالب

    [[40]] بررسی سند روایت:

    الربیع بن سلیمان المرادی : ثقة ؛ طبق برنامه جوامع الکلم

     أیوب بن سوید الرملی : صدوق

    أیوب بن سوید الرملی أبو مسعود الحمیری السیبانی بمهملة مفتوحة ثم تحتانیة ساکنة ثم موحدة صدوق یخطىء من التاسعة مات سنة ثلاث وتسعین وقیل سنة اثنتین ومائتین د ت ق

    تقریب التهذیب  ج 1   ص 118 رقم 615

    عتبة بن أبی حکیم الشعبانی : صدوق / طبق برنامه جوامع الکلم

    البته تابعی بودن عتبه بن ابی حکیم جای بحث دارد.

    [[41]] تفسیر الطبری  ج 6   ص 288

    [[42]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 167 ح 224

    [[43]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 167-168 ح 225

    [[44]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 168 ح 226

    [[45]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 168 ح 227

    [[46]] أحکام القرآن للجصاص  ج 4   ص 102 قال الله تعالى ( إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون ) روی عن مجاهد والسدی وأبی جعفر وعتبة بن أبی حکیم أنها نزلت فی علی بن أبی طالب حین تصدق بخاتمه

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی