پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    صحابه ای که امام حسین (ع) را به شهادت رساندند

    حسین قربانی | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۴۹ ق.ظ

    ابن حجر هیثمی می نویسد:

    «غزالی و دیگران می گویند: بر واعظ و غیر واعظ حرام است که روضه حسین علیه السلام و سرگذشت او و جریاناتى را که میان اصحاب رخ داده است؛ مانند دشمنى آنان با یکدیگر و پرخاش نمودن نسبت به هم را براى مردم بخواند؛ زیرا چنین کارى باعث مى‏شود شنوندگان و مردم کینه اصحاب را که پرچمداران دینند به دل بگیرند و زبان به انتقاد و بد گویى آنها بگشایند. ائمه دین از آنها روایات را آموخته و ما نیز از ائمه دین درایت روایات را آموخته ایم؛ پس هر کس از اصحاب بدگویی نماید، (در حقیقت) بر خودش و دینش طعن زده است.»[1]

    از این بیان روشن می شود که قاتلان امام حسین علیه السلام، صحابه بوده اند که در اینجا به اسامی تعدادی از آن ها اشاره می کنیم.

    1. کثیر بن شهاب بن الحصین

    ابن حجر عسقلانی او را در زمره ی صحابه ذکر کرده و چنین نوشته است:

    «کثیر بن شهاب بن الحصین ... ابن عساکر گفته است: گفته می شود که او با پیامبر صلی الله علیه وآله مصاحبت داشته است ... (منِ ابن حجر) می گویم: و آنچه که صحابی بودن او را تقویت می کند، این است که آن ها فقط صحابه را امیر خود می کردند.»[2]

    احمد بن یحیی بلاذری درباره ی جنایت او می نویسد:

    «سپس ابن زیاد از شهر خارج شد و اردو زد و نزد حصین بن تمیم فرستاد و حصین با چهار هزار نفر در قادسیه بود؛ پس با گروهی که با او بود به نخیله رسید. سپس ابن زیاد، کثیر بن شهاب حارثی، محمد بن اشعث بن قیس، قعقاع بن سوید بن عبد الرحمن منقری و اسماء بن خارجه فزاری را فراخواند و گفت: «بین مردم بچرخید و آن ها را به اطاعت و پایداری دستور دهید و آن ها را از سرانجام کار ها و فتنه و سرپیچی بترسانید و به آمدن سمت اردوگاه تشویق کنید.»

    پس خارج شدند و  در کوفه چرخیدند. سپس به ابن زیاد ملحق شدند، غیر از کثیر بن شهاب که او بسیار در کوفه می چرخید و مردم را دستور به باهم بودن می داد و آن ها را از فتنه و تفرقه می ترساند و از حسین علیه السلام دور می ساخت.»[3]

    بلاذری در کتاب دیگرش می نویسد:

    «از عوانه منقول است که گفت: کثیر بن شهاب بن حصین بن ذی الغصه حارثی، عثمانی بود و نسبت به علی بن ابی طالب علیهما السلام بد گویی میکرد و مردم را از اطراف حسین علیه السلام پراکنده می کرد و اندکی قبل از خروج مختار بن ابی عبید یا در ابتدای روز های خروج مختار مُرد و در مورد او مختار بن ابی عبید در سجعی می گوید: «هان قسم به پروردگار ابر که مجازاتش شدید و محاسبه اش سریع و نازل کننده ی کتاب است، قبر کثیر بن شهاب تهمت زن دروغ گو را نبش می کنم».»[4]

    2. أسماء بن خارجة الفزاری

    ابن حجر عسقلانی او را در زمره ی صحابه ذکر کرده و چنین نوشته است:

    «اسماء بن خارجه بن حصن ... و ابن عبد البر در کتاب الکنی در ترجمه ی ابی العریان گفته است: بعید نیست که او از صحابه باشد، به خاطر روایت بزرگان تابعی از او . علما ، پدر و عمویش حر را در میان صحابه ذکر کرده اند؛ پس او طبق شروط ابن عبد البر، از صحابه است.»[5]

    یکی از مطالب در جنایت او در بحث جنایت کثیر بن شهاب که بلاذری در انساب الاشراف آورده بود، گذشت. 

    بلاذری همچنین نوشته است:

    «اسماء بن خارجه پنهان بود؛ پس مختار روزی هنگامی که یارانش نزدش بودند گفت: هان قسم به پروردگار زمین و آسمان و نور و تاریکی، از آسمان آتشی تیره یا قرمز یا سیاه نازل می شود و خانه ی اسماء را آتش میزند.

    خبر به اسماء رسید و گفت: ابو اسحاق در مورد ما قافیه پردازی کرده است؛ اینجا دیگر جای ماندن نیست و فرار کرد تا به بادیه رسید و در آنجا مدتی نزد بنی عبس اقامت می کرد و مدتی نزد غیر آن ها، تا این که مختار کشته شد و مختار سه تا از خانه های او را خراب کرد.»[6]

    بدیهی است که مختار بن ابی عبید از قاتلان امام حسین علیه السلام انتقام می گرفت و به همین دلیل، اسماء بن خارجه پنهان شده بود.

    ابو الفرج اصفهانی نیز مطلبی درباره ی شرکت اسماء بن خارجه در جنایت ابن زیاد در واقعه ی کربلا آورده و نوشته است:

    «روزی ابن زیاد گفت: چه چیزی باعث می شود که هانی به نزد ما نیاید ؟ پس اشعث و اسماء بن خارجه با هانی ملاقات کردند و به او گفتند: چه چیزی مانع آمدنت به نزد امیر می شود، در حالی که او شما را یاد میکند ... (پس وقتی هانی به نزد ابن زیاد رفت) ابن زیاد به او خشم گرفت، با شلاق به صورتش زد و زندانی اش کرد.»[7]  

    3. حجار بن ابجر العجلی

    ابن حجر عسقلانی او را در زمره ی صحابه ذکر کرده و چنین نوشته است:

    «حجار بن ابجر بن جابر عجلی، پیامبر صلی الله علیه وآله را درک نمود.»[8]

    حجار بن ابجر از جمله کسانی بود که به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و آن حضرت را به کوفه دعوت کردند و سبب به وجود آمدن واقعه ی کربلا شدند.

    بلاذری می نویسد:

    «مورخان گفته اند: اشراف اهل کوفه به او (امام حسین علیه السلام) نامه نوشتند که اسامی آن ها از این قرار است: شبث بن ربعی، محمد بن عمیر، عطارد بن حاجب، حجار بن ابجر، یزید بن حارث، عزرة بن قیس احمسی، عمرو بن حجاج زبیدی که گفتند: «خرماها سبز شده ، میوه ‏ها رسیده و هنگام چیدن آنها شده و زمین پر از گیاه شده است؛ پس اگر خواستی به نزد ما بیا که سپاهى آماده در انتظار توست. والسلام.»[9]

    4. عبد الرحمن بن أبى سبرة

    ابن عبد البر او را در زمره ی صحابه ذکر کرده و چنین نوشته است:

    «عبد الرحمن بن ابی سبره ... اسمش عزیر بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله اسمش را عبد الرحمن گذاشت.»[10]

    ابن اثیر جزری درباره ی جنایت او می نویسد:

    «عمر بن سعد بر یک چهارم لشکرش که اهل مدینه بودند عبد الله بن زهیر؛ بر یک چهارم دیگر لشکرش که ربیعه و کنده بودند قیس بن اشعث؛ بر یک چهارم دیگر لشکرش که مذحج و اسد بودند عبد الرحمن بن ابی سبره و بر یک چهارم دیگر آن که تمیم و همدان بودند حر بن یزید ریاحی را فرمانده قرار داد و همه ی این ها در مقتل حسین علیه السلام حضور داشتند بجز حر بن یزید که به طرف حسین علیه السلام عدول کرد و همراه آن حضرت کشته شد.»[11]  

    5. عبد الله بن حصن الأزدی

    ابن حجر عسقلانی او را در زمره ی صحابه ذکر کرده و چنین نوشته است:

    «عبد الله بن حصن بن سهل: طبرانی اسمش را در زمره ی صحابه ذکر کرده است.»[12]

    بلاذری درباره ی جنایت او می نویسد:

    «عبدالله بن حصن ازدی فریاد زد: ای حسین، آیا به آب نگاه نمی کنی که مثل جگر آسمان است ؟ به خدا قسم، از آن قطره ای نمی نوشی تا این که از تشنگی بمیری.  حسین علیه السلام فرمود: خدایا، او را با تشنگی بمیران و هرگز او را نبخش. پس با تشنگی مرد؛ مدام آب می نوشید تا اینکه به مرض تشنگی دچار شد و سیراب نمیشد و همیشه این عادتش بود تا این که نفس آخرش را کشید.»[13]

    6. عزرة بن قیس بن غزیة الأحمسی

    ابن حجر عسقلانی او را در زمره ی صحابه ذکر کرده و چنین نوشته است:

    «عزرة بن قیس بن غزیه الاحمسی البجلی که در زمان عمر در حلوان ساکن شد ... و ابن سعد او را در طبقه اول (صحابه) ذکر کرده است.»[14]

    بلاذری درباره ی جنایت او می نویسد:

    «عزره بن قیس به زهیر بن قین گفت: تو از نظر ما عثمانی بودی. چه شد که به آن طرف رفتی ؟ زهیر جواب داد: به خدا قسم، من به حسین علیه السلام نامه ننوشتم و پیکی به سوی او نفرستادم؛ ولی راه، من و او را در یکجا جمع کرد. وقتی او را دیدم، به وسیله ی او رسول خدا صلی الله علیه وآله را به یاد آوردم و حیله، بیعت شکنی و میل شما به دنیا را دانستم؛ پس تصمیم گرفتم که او را یاری کنم و از حزبش شوم تا آنچه را که شما از حق رسول خدا صلی الله علیه وآله ضایع کردید، حفظ کنم.»[15] 

    بلاذری همچنین می نویسد:

    «عمر بن سعد در قسمت راست سپاه، عمرو حجاج زبیدی را قرار داد و در قسمت چپ سپاه، شمر بن ذی الجوشن ضبابی و بر سواره ها، عزرة بن قیس احمسی و بر پیاده سواران، شبث بن ربعی ریاحی و پرچم را به غلامش درید داد.»[16]

    7. محمد بن الأشعث بن قیس الکندی

    ابن اثیر جزری نام او را در کتاب معرفة الصحابه ذکر کرده است.[17]

    ابن اثیر همچنین در تاریخش درباره ی جنایت او می نویسد:

    «و محمد بن اشعث ایستاد و با زیاد در مورد هانی گفت و گو کرد و به او گفت: جایگاه هایی در شهر و خاندانش را می دانی و قبیله اش می دانند که من به همراه یارم او را نزد تو آوردیم ... و از جمله کسانی که با مسلم مبارزه کردند، محمد بن اشعث و شبث بن ربعی تمیمی و قعقاع بن شور می باشند.»[18]

    عبد القاهر بغدادی نیز می نویسد:

    «سپس مختار خودش در مزار (قسمتی از کوفه) با مصعب بن زبیر مبارزه کرد و در آن مبارزه، محمد بن اشعث کندی را کشت.

    مختار می گوید: از قتل او خرسند شدم؛ چرا که از قاتلین حسین علیه السلام کسی غیر از او باقی نمانده بود.»[19]

    ابن کثیر دمشقی می نویسد:

    «و محمد بن اشعث بن قیس از کسانی بود که به سوی مصعب بن زبیر فرار کرد؛ پس مختار دستور به ویران کردن خانه اش داد.»[20]

    ابن عساکر نیز چنین روایت می کند:

    «اهل بصره وارد کوفه شدند و مختار را محاصره کردند؛ پس مختار شبانه با افرادش خارج شد و محمد بن اشعث را دید؛ پس او را کشت. وی در آن شب افراد دیگری را نیز کشت. و سبب پیوستن محمد بن اشعث به مصعب در بصره این بود که مختار هنگامی که بر کوفه دست یافت، تمام کسانی را که با حسین علیه السلام جنگیده بودند را می کشت و محمد بن اشعث از کسانی بود که در قتل آن حضرت دست داشت.»[21]

    قبلا مدرکی نیز از کتاب انساب الاشراف بلاذری ، ج 1 ص 416 در مورد شرکت محمد بن اشعث در به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام و یارانش ارائه دادیم.

    8. عمرو بن حجاج الزبیدی

    ابن حجر عسقلانی او را در زمره ی صحابه ذکر کرده و چنین نوشته است:

    «عمرو بن حجاج زبیدی را وثیمه در کتاب الردة (مرتدین) ذکر کرده و گفته است: در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله مسلمان بود و مقام قابل ستایشی داشت.»[22]

    طبری در مورد جنایت او چنین نقل کرده است:

    «از عبید الله بن زیاد نامه ای به سوی عمر بن سعد آمد که در آن گفته بود: بین حسین علیه السلام  و یارانش با آب حایل شو و نگذار قطره ای از آن را بچشند؛ همانطور که با عثمان چنین کردند. گفت: پس عمر بن سعد، عمرو بن حجاج را با 500 نفر جنگجو به شریعه فرستاد و آن ها بین حسین علیه السلام و یارانش با آب حایل شدند از اینکه قطره ای از آن را بنوشند و این اتفاق 3 روز قبل از قتل حسین علیه السلام بود و گفته شده است که عمرو بن حجاج گفت: ای حسین، این فرات را سگ ها می لیسند و الاغ ها و خوک ها از آن می نوشند. به خدا قسم، جرعه ای از آن نمی چشی تا اینکه آب داغ در آتش جهنم را بچشی.»[23]

    بلاذری نیز همین مطلب را آورده است؛

    «و گفته شده است که عمرو بن حجاج گفت: ای حسین، این فرات را سگ ها می لیسند و الاغ ها و خوک ها از آن می نوشند. به خدا قسم، جرعه ای از آن نمی چشی تا اینکه آب داغ در آتش جهنم را بچشی.»[24]

    بلاذری همچنین نوشته است:

    عمربن سعد در قسمت راست سپاه ، عمرو حجاج زبیدی را قرار داد و در قسمت چپ سپاه ، شمر بن ذی الجوشن ضبابی و بر سواره ها، عزرة بن قیس احمسی و بر پیاده سواران، شبث بن ربعی ریاحی و پرچم را به غلامش درید داد.»[25]

     

    [[1]] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 2   ص 640 قال الغزالی وغیره ویحرم على الواعظ وغیره روایة مقتل الحسین وحکایاته وما جرى بین الصحابة من التشاجر والتخاصم فإنه یهیج على بغض الصحابة والطعن فیهم وهم أعلام الدین تلقى الأئمة الدین عنهم روایة ونحن تلقیناه من الأئمة درایة فالطاعن فیهم مطعون طاعن فی نفسه ودینه

    [[2]] الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 5   ص 571  رقم 7383 کثیر بن شهاب بن الحصین ... قال بن عساکر یقال ان له صحبة ... قلت ومما یقوی ان له صحبة ما تقدم انهم ما کانوا یؤمرون الا الصحابة

    [[3]] أنساب الأشراف  ج 1   ص 416 ثم خرج ابن زیاد فعسکر وبعث إلى الحصین بن تمیم، وکان بالقادسیة فی أربعة آلاف فقدم النخیلة فی جمیع من معه، ثم دعا ابن زیاد کثیر بن شهاب الحارثی، ومحمد بن الأشعث بن قیس، والقعقاع بن سوید بن عبد الرحمن المنقری، وأسماء بن خارجة الفزاری، وقال: طوفوا فی الناس فمروهم بالطاعة والاستقامة وخوفوهم عواقب الأمور والفتنة والمعصیة، وحثوهم على العسکرة. فخرجوا فعذروا وداروا بالکوفة ثم لحقوا به غیر کثیر بن شهاب فإنه کان مبالغا یدور بالکوفة یأمر الناس بالجماعة ویحذرهم الفتنة والفرقة، ویخذل عن الحسین

    [[4]] فتوح البلدان  ج 1   ص 305 عن عوانة قال کان کثیر بن شهاب بن الحصین بن ذی الغصة الحارثی عثمانیا یقع فی علی بن أبی طالب ویثبط الناس عن الحسین ومات قبیل خروج المختار بن أبی عبید أو فی أول أیامه وله یقول المختار بن أبی عبید فی سجعه أما ورب السحاب شدید العقاب سریع الحساب منزل الکتاب لأنبشن قبر کثیر بن شهاب المفتری الکذاب

    [[5]] الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 1   ص 195 رقم 450 أسماء بن خارجة بن حصن ... وقال بن عبد البر فی الکنى فی ترجمة أبی العریان لا یبعد أن یکون صحابیا لروایة کبار التابعین عنه انتهى وقد ذکروا أباه وعمه الحر فی الصحابة وهو على شرط بن عبد البر

    [[6]] أنساب الأشراف  ج 2   ص 360 وکان أسماء بن خارجة مستخفیا فقال المختار ذات یوم وعنده أصحابه: أما ورب الأرض والسماء. والضیاء والظلماء. لنزلن من السماء. نار دهماء. أو أحمر أو سحماء. فلتحرقن دار أسماء؛ فأتى الخبر أسماء فقال: سجع أبو إسحاق بنا، لیس على هذا مقام، فخرج هاربا حتى أتى البادیة فلم یزل بها ینزل مرة فی بنی عبس، ومرة فی غیرهم حتى قتل المختار وهدم المختار له ثلاثة آدر

    [[7]] مقاتل الطالبیین  ج 1   ص 27 فقال ابن زیاد یوما: ما یمنع هانئا منا؟ فلقیه ابن الأشعث، وأسماء بن خارجة فقالا له: ما یمنعک من إتیان الأمیر وقد ذکرک؟ ... فأغلظ له، فضرب وجهه بالقضیب وحبسه

    [[8]] الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 2   ص 167 رقم 1957 حجار بن أبجر بن جابر العجلی له إدراک

    [[9]] أنساب الأشراف  ج 1   ص 411 قالوا: وکتب إلیه أشراف أهل الکوفة شبث بن ربعی الیربوعی، ومحمد بن عمیر بن عطارد بن حاجب التمیمی، وحجار بن أبجر العجلی، ویزید بن الحارث بن یزید بن رویم الشیبانی، وعزرة بن قیس الأحمسی، وعمرو بن الحجاج الزبیدی: أما بعد فقد اخضر الجناب، وأینعت الثمار، وطمت الجمام، فإذا شئت فأقدم علینا فإنما تقدم على جند لک مجند، والسلام

    [[10]] الاستیعاب  ج 2   ص 834 رقم 1419 عبد الرحمن بن أبى سبرة الجعفى واسم أبى سبرة زید بن مالک معدود فى الکوفیین وکان اسمه عزیرا فسماه رسول الله صلى الله علیه وسلم عبد الرحمن

    [[11]] الکامل فی التاریخ  ج 3   ص 417 وجعل عمر بن سعد علی ربع أهل المدینة عبد الله بن زهیر الأزدی وعلی ربع ربیعة وکندة قیس بن الأشعث بن قیس وعلی ربع مذحج وأسد عبد الرحمن بن أبی سبرة الجعفی وعلی ربع تمیم وهمدان الحر بن یزید الریاحی فشهد هؤلاء کلهم مقتل الحسین إلا الحر بن یزید فإنه عدل إلی الحسین وقتل معه

    [[12]] الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 4   ص 61 عبد الله بن حصن بن سهل ذکره الطبرانی فی الصحابة

    [[13]] أنساب الأشراف  ج 1   ص 61 وناداه عبد الله بن حصن الأزدی: یا حسین ألا تنظر إلى الماء کأنه کبد السماء، والله لا تذوق منه قطرة حتى تموت عطشا. فقال الحسین: اللهم اقتله عطشا ولا تغفر له أبدا، فمات بالعطش، کان یشرب حتى یبغر فما یروى فما زال ذاک دأبه حتى لفظ نفسه

    [[14]] الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 5   ص 125 رقم 6431 عزرة بن قیس بن غزیة الأحمسی البجلی وسکن حلوان فی عهد عمر ... وذکره بن سعد فی الطبقة الأولى

    [[15]] أنساب الأشراف  ج 1   ص 418 وقال عزرة لزهیر بن القین: کنت عندنا عثمانیا فما بالک ؟ فقال: والله ما کتبت إلى الحسین ولا أرسلت إلیه رسولا ولکن الطریق جمعنی وإیاه فلما رأیته ذکرت به رسول الله صلى الله علیه وسلم وعرفت ما تقدم علیه من غدرکم ونکثکم ومیلکم إلى الدنیا، فرأیت أن أنصره وأکون فی حزبه حفظا لما ضیعتم من حق رسول الله

    [[16]] أنساب الأشراف  ج 1   ص 419 وجعل عمر بن سعد على میمنته عمرو بن الحجاج الزبیدی، وعلى میسرته شمر بن ذی الجوشن الضبابی، وعلى الخیل عزرة بن قیس الأحمسی، وعلى الرجالة شبث بن ربعی الریاحی، وأعطى الرایة دریدا مولاه

    [[17]] اسد الغابة  ج 5   ص 81 رقم 4690( د ع ) محمد بن الأشعث بن قیس الکندی . تقدم نسبه عند ذکر أبیه

    [[18]] الکامل فی التاریخ  ج 3   ص 398 وقام محمد بن الأشعث فکلم زیاد فی هانئ وقال له قد عرفت منزلته فی المصر وبیته وقد علم قومه أنی أنا وصاحبی سقناه إلیک ... وکان فیمن قاتل مسلما محمد بن الأشعث وشبث بن ربعی التمیمی والقعقاع بن شور

    [[19]] الفرق بین الفرق  ج 1   ص 37 ثم ان المختار باشر قتال مصعب بن الزبیر بنفسه بالمذار من ناحیة الکوفة وقتل فی تلک الواقعة محمد بن الأشعث الکندی قال المختار طابت نفسی بقتله ان لم یکن قد بقى من قتلة الحسین غیره

    [[20]] البدایة والنهایة  ج 8   ص 273 وکان محمد بن الأشعث بن قیس ممن هرب إلى مصعب فأمر المختار بهدم داره

    [[21]] تاریخ مدینة دمشق  ج 52   ص 132 دخل أهل البصرة الکوفة فحصروا المختار فخرج لیلة فی رجاله فأدرک محمد بن الأشعث بن قیس فقتله وقتل فی تلک اللیلة رجالا وکان سبب لحوق محمد بن الأشعث بمصعب إلى البصرة أن المختار لما ظهر على الکوفة فأخذ فی قتل کل من قاتل الحسین وکان محمد ممن شهد قتله

    [[22]] الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 5   ص 144 رقم 6483 عمرو بن الحجاج الزبیدی ذکره وثیمة فی کتاب الردة وقال کان مسلما فی عهد النبی صلى الله علیه وسلم وله مقام محمود

    [[23]] تاریخ الطبری  ج 3   ص 311 قال أبو مخنف حدثنی سلیمان بن أبی راشد عن حمید بن مسلم الأزدی قال جاء من عبیدالله بن زیاد کتاب إلى عمر بن سعد أما بعد فحل بین الحسین وأصحابه وبین الماء ولا یذوقوا منه قطرة کما صنع بالتقی الزکی المظلوم أمیر المؤمنین عثمان بن عفان قال فبعث عمر بن سعد عمرو بن الحجاج على خمسمائة فارس فنزلوا على الشریعة وحالوا بین حسین وأصحابه وبین الماء أن یسقوا منه قطرة وذلک قبل قتل الحسین بثلاث قال ونازله عبدالله بن أبی حصین الأزدی وعداده فی بجیلة فقال یا حسین ألا تنظر إلى الماء کأنه کبد السماء والله لا تذوق منه قطرة حتى تموت عطشا فقال حسین اللهم اقتله عطشا ولا تغفر له أبدا

    [[24]] أنساب الأشراف  ج 1   ص 417 ویقال أن عمرو بن الحجاج قال: یا حسین. إن هذا الفرات تلغ فیه الکلاب وتشرب منه الحمیر والخنازیر، والله لا تذوق منه جرعة حتى تذوق الحمیم فی نار جهنم

    [[25]] أنساب الأشراف  ج 1   ص 419 وجعل عمر بن سعد على میمنته عمرو بن الحجاج الزبیدی، وعلى میسرته شمر بن ذی الجوشن الضبابی، وعلى الخیل عزرة بن قیس الأحمسی، وعلى الرجالة شبث بن ربعی الریاحی، وأعطى الرایة دریدا مولاه

     

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی