پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    پاسخ به شبهات حدیث منزلت - قسمت دوم

    حسین قربانی | چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۴۸ ب.ظ

    شبهه ی دوم: چون حضرت هارون علیه السلام زودتر از حضرت موسی علیه السلام از دنیا رفت، لذا باطل بودن استدلال شیعه به حدیث منزلت برای اثبات خلافت پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله روشن می شود!

    این استدلال به این می ماند که من به زید بگویم: تو مثل پسرم هستی جز این که از من ارث نمی بری.
    بعد از مرگم مردم به این جمله استناد کنند که تمام ارث مال زید است. آیا نباید به او خندید؟!

    پاسخ:

    در واقع مهم ترین و بلکه تنها شبهه در دلالت حدیث منزلت، همین شبهه است؛ چرا که بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت دلالت حدیث بر خلافت را میپذیرند، اما آن را مقید به زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله میکنند به این خاطر که حضرت هارون علیه السلام قبل از حضرت موسی علیه السلام از دنیا رفت و جانشینش نشد.

    ابن حجر عسقلانی می نویسد:

    «به این حدیث استدلال شده بر استحقاق علی _ نه دیگر صحابه _  برای خلافت، بدان روی که هارون علیه السلام خلیفه موسی علیه السلام بود.

    در پاسخ گفته شده است: هارون جانشین موسی در حیاتش بود نه پس از مرگش؛ چون بنابر اتّفاق، او پیش از موسی درگذشت. خطابی به این جواب اشاره کرده است.

    طیّبی گوید: معنی حدیث این است که او به من پیوسته و در جایگاه هارون نسبت به موسی قرار گرفته است. در این جمله، تشبیه مبهمی وجود دارد که با این کلام آن را بیان کرده که فرمود: «جز این که پس از من پیامبری نیست.» پس دانسته شد که پیوستگی مزبور بین آن دو، از جهت نبوّت نیست، بلکه از جهت درجه ی مادون آن است؛ یعنی خلافت. از آن جا که هارون موردِ تشبیه، فقط در حیات موسی جانشین او بود، پس خلافت علی فقط در حیات پیامبر صلی الله علیه وآله معنی دارد نه پس از آن.»[1]

    {تصویر1} {تصویر2}

    اینگونه حرف ها از تفسیر و معناکردن اشتباه کلمه ی منزلت منشأ میگیرد.

    ابن منظور (لغت شناس معروف اهل سنت) می نویسد:

    «منزلت: یعنی رتبه و جمع نمی شود و استنزل فلان یعنی از مرتبه اش نزول کرد و المنزل: یعنی درجه . سیبویه می گوید: او نسبت به من به منزله ی پرده درونی قلب است؛ یعنی او در آن رتبه است.»[2]

    زین الدین رازی حنفی نیز منزلت را به معنای مرتبه دانسته است:

    «منزلت همچنین به معنای مرتبه است.»[3]

    {تصویر1}  {تصویر2}

    پس معنی حدیث این می شود که: یا علی ! مرتبه ی قرب ، درجه ، جایگاه و... تو به من، همان مرتبه ی قرب، درجه، جایگاه و... حضرت هارون علیه السلام نسبت به حضرت موسی علیه السلام است بجز نبوت.

    نکته در خور توجه بیشتر این است که در حدیث منزلت، پیامبر اکرم‏ صلی الله علیه وآله امیر مؤمنان على‏ علیه السلام‏ را در مقام‏ها و منزلت‏هاى او به سان هارون قرار دادند، نه در آن چه که در خارج اتفاق افتاده است؛ به این بیان که پیامبر اکرم‏ صلی الله علیه وآله نفرموده چون هارون صلی الله علیه وآله چهل روز خلافت کرده، تو نیز همانند او چهل روز بر این منصب خواهى بود، بلکه سخن از منزلت‏ها و مقام‏هاست، نه آنچه در خارج روى داده است. هارون علیه السلام داراى مقام خلافت، وزارت و ... بود و این مقام حتّى در زمان حضور حضرت موسى‏ علیه السلام‏ در میان بنى اسرائیل براى او محفوظ بود.

    مقام های حضرت هارون علیه السلام در قرآن، به قرار ذیل است:

    1. وزارت. ((واجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی))[4] ؛ از خانواده ام برادرم هارون را وزیرم قرار بده.
    2. تکیه گاه محکم. ((اشْدُدْ بِهِ أَزْری))[5] ؛ پشتم را به وسیله ی او استوار گردان.
    3. شریک رسالت. ((وَأَشْرِکهُ فی أَمْری))[6] ؛ و او را در کارم شریک کن.
    4. خلافت. ((وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی))[7] ؛ و موسی به برادرش هارون گفت: جانشینم در میان قومم باش.
    5. اخوت . ((ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآیاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ))[8] ؛ سپس موسى و برادرش هارون را با معجزات و دلیلى روشن فرستادیم. 
    6. نبوت. ((وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِیا))[9] ؛ و از رحمت خویش ، برادرش هارون پیامبر را به او بخشیدیم.

    ضمن اینکه طبق حدیث معتبر اهل سنت، رسول خدا صلی الله علیه وآله این اشکال را رفع کرده اند؛ زیرا تصریح کرده اند که امیر مؤمنان علیه السلام بعد از خودشان ، خلیفه هستند:

    «رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمودند: تو به من به منزله ی هارون برای موسی علیهما السلام هستی، بجز اینکه پیامبر نیستی و سزاوار نیست که من بروم بجز اینکه تو خلیفه ی من در میان تمام مؤمنین بعد از من باشی.»[10]

    این روایت را ابن ابی عاصم نقل کرده و برنامه ی جوامع الکلم[11]، ألبانی[12] و باسم بن فیصل الجوابره[13] سندش را حسن دانسته اند.

    {تصویر1} {تصویر2} {تصویر3}

    «بعدی» در این حدیث، یعنی بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله ؛ زیرا آن حضرت صحابه را با خود به جنگ بردند و در واقع امام علی علیه السلام خلیفه بر آنها نبود، در حالی که حدیث، خلافت بر همه ی مومنان را مطرح می کند؛ یعنی یا هیچکدام از صحابه مومن نبوده اند و فقط زن و بچه ها مومن بودند و یا اینکه صحابه مومن بوده اند، ولی از رفتن به جنگ تخلف کردند !!

    در ضمن ، معنی ندارد که پیامبر صلی الله علیه وآله بفرمایند: تا وقتی من سفر هستم ، هیچ پیامبری نیست!! و چون رسول خدا صلی الله علیه وآله اشاره به بعد از رحلت خویش داشته اند ، پس تمامی خصوصیات حضرت هارون علیه السلام جز نبوت برای حضرت امیرالمومنین علیه السلام ، ثابت می گردد.

    اما نقد مثال طراح شبهه:

    خودش میگوید: تنها تفاوت زید با پسر من این است که او ارث نمی برد و در ادامه میگوید: اگر مردم بیایند بگویند ارث مال زید است همه به او میخندند! بله ما هم میخندیم!

    ما ادعا نکردیم که حضرت علی علیه السلام مقام نبوت را هم دارا می باشند تا حرف ما خنده دار باشد!

    اگر بعد از مرگ این شبهه افکن ، مردم بگویند: زید مثل پسر او بود ، آیا این خنده دار خواهد بود؟ مسلماً خیر.

    نبی مکرم صلی الله علیه وآله هم به جای شمردن منزلت های حضرت علی علیه السلام ، ایشان را به حضرت هارون علیه السلام تشبیه کردند و به آن مقامی که دارا نبودند اشاره فرمودند.

    در ضمن ، اگر حضرت هارون علیه السلام بعد از حضرت موسی علیه السلام زنده می ماند، بدون شک جانشین آن حضرت می شدند.

    مرحوم شیخ صدوق رضوان الله علیه در جواب به این شبهه چنین فرموده است:

    «اگر زمامداری به وزیر خود گفت: هر روزی که زید نزد تو آمد یک اشرفی به او بده، و آنچه درباره او به تو گفتم باید نسبت به عمرو نیز انجام دهی، با این دستور حق بخشش پادشاه برای عمرو هم بطور مطلق ثابت شد، حالا اگر زید تا سه روز نزد وزیر آمد، و سه دینار گرفت و سپس نیامد و عمرو نیز سه روز آمد و سه دینار گرفت، نمی‌توان گفت: چون زید دیگر نمی‌آید، در روز چهارم عمرو هم حقّی ندارد، بلکه عمرو حق دارد که روز چهارم و پنجم و تا زنده است نزد وزیر آید و بر وزیر نیز واجب است هر روز که او آمد یک دینار به وی بپردازد، اگر چه زید از سه روز بیشتر نیامده و سه دینار بیشتر نگرفته باشد. و وزیر حقّ ندارد به عمرو بگوید من از آن سه دینار که زید گرفته بیشتر به تو نمی‌دهم؛ زیرا قرار داد آن بود که هر چند روز زید نزد وزیر آمد باید یک دینار به وی بپردازد چنان که در مورد عمرو نیز همین فرمان را داشت و حال که او آمده است باید یک دینارش را بگیرد.

    همین گونه است نسبت هارون به موسی علیهما السلام؛ چون او وزیر و وصیّ موسی بود، و قرار بر آن بود که باید هنگام غیبت در میان قومش خلیفه و قائم مقام او باشد، و همان وظیفه و مسئولیّت را بر طبق مضمون حدیث منزلت، علی نسبت به پیغمبر علیهما السلام داشت و به حکم مثالی که در باره زید و عمرو آوردیم او باید جانشین و خلیفه پیغمبر در میان قومش باشد؛ روشن است که اگر نظری واقع ‌بینانه بر مثال داشته باشیم، ناگزیر از پذیرفتن و استفاده از این معناییم.

    حال اگر شخصی بگوید: به فرض اگر هارون پس از موسی علیهما السلام هم زنده می‌ماند، معلوم نبود جانشین او در میان قومش باشد، تا این مقام برای علی علیه السلام نسبت به پیغمبر صلی الله علیه وآله ثابت شود؟ به او پاسخ داده می‌شود؛ آیا به چه دلیل خلافت هارون را از منزلتهای دیگرش جدا می‌سازی و اگر کسی به تو بگوید: هارون علیه السلام هیچ امتیازی نداشت، و بعد از موسی علیه السلام نه برترین مردم زمان خود بود، و نه مورد اعتماد او بیشتر از دیگران، و نه جایگزین او در دانش، چگونه خود را خلاص می‌کنی و پاسخش را چه خواهی داد؟ آیا به او نمی‌گویی این مقامها برای هارون نسبت به موسی علیهما السلام مشهور است؟ ما نیز خواهیم گفت: مقام خلافت او همانند آنها مشهور است و اگر شخصی یکی از آنها را از روی کینه‌ ورزی منکر شود، باید همه‌اش را انکار نماید.»[14]

    دهلوی نیز در تحفه ی اثنا عشری چنین شبهه کرده است که حضرت هارون علیه السلام اگر زنده می ماند، برای خودش رسالت مستقل داشت و جانشین حضرت موسی علیه السلام نمی بود (یعنی حکومتش به خاطر نبوت خودش می بود، نه به خاطر جانشینی حضرت موسی علیهما السلام)!

    در جوابش می گویم:

    حکومت منحصرا متعلق به مقام نبوت نیست و نکته اینجاست که حضرت هارون علیه السلام به خاطر شایستگی و افضلیتش و اینکه بعد از فوت حضرت موسی علیه السلام افضل قومش است و کسی از او برای تصدی حکومت شایسته تر نیست، حکومت به او می رسد و دقیقا به همین خاطر نیز به مقام نبوت رسید و به خاطر همین شایستگی و افضلیتش بود که حضرت موسی علیه السلام وقتی که قرار شد به مدت 30 روز از میان قومش برود او را جانشینش قرار داد و چون ده روز دیگر بر موعد او افزوده شد، همچنان حضرت هارون علیه السلام به خاطر داشتن شایستگی، افضلیت و مقام ها و منزلت هایی که داشت به خصوص مقام جانشینی حضرت موسی علیه السلام، همچنان خلیفه ی بر حق بود و اگر حضرت موسی علیه السلام در همان غیبتش از دنیا می رفت، بدون هیچ شکی همچنان جانشینی حضرت هارون علیه السلام ادامه می یافت، حتی اگر پیامبر نمی بود و چون امیرالمومنین علیه السلام طبق نص نبوی برای حضرت رسول صلی الله علیه وآله مثل حضرت هارون علیه السلام برای حضرت موسی علیه السلام هستند؛ بنابراین شایستگی، افضلیت و دیگر مقام های هارونی به خصوص جانشینی برای امیرالمومنین علیه السلام ثابت می شود (همانطور که طیّبی و دیگر علمای اهل سنت به آن اعتراف کرده اند) و چون این مقام های هارونی منحصر به زمان خاصی نیستند، بنابراین ثبوت آنها برای بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز ثابت می شود.

    اهل سنت منکر نیستند که حدیث منزلت حداقل در جانشینی در آن محدوده ی زمانی خاص، امیرالمومنین علیه السلام را به حضرت هارون علیه السلام تشبیه کرده است و چون رسول خدا صلی الله علیه وآله در این تشبیهشان مقام نبوت را برای امیرالمومنین علیه السلام استثنا نموده اند، روشن می شود که جانشینی حضرت هارون علیه السلام در آن چهل روز به خاطر نبوّتش نبود، بلکه به خاطر دارا بودن منزلت جانشینی و افضلیتش بود و چون حضرت هارون علیه السلام تا لحظه ی آخر حیاتش منزلت افضلیت، وزارت و جانشینی برای حضرت موسی علیه السلام را دارا بود، امیرالمومنین علیه السلام نیز تا لحظه ی آخر حیاتشان این منزلت ها را خواهند داشت. 

    حتی اگر بپذیریم که جانشینی حضرت هارون علیه السلام منزلت موقتی بوده است، اما به تصریح قرآن آن حضرت مقام وزارت را دارا بودند[15] که نشانگر افضلیتش است و با غایب شدن یا فوت کردن حضرت موسی علیه السلام حق جانشینی را برای آن حضرت به وجود می آورد (با فرض پیامبر نبودن هارون) و با وجود او کس دیگری حق حکومت ندارد مگر اینکه پیامبر باشد که گفتیم پیامبر افضل قومش است، ولی اگر هر دو پیامبر بودند، خدا افضلشان را برای حکومت برمیگزیند و آن یکی را وزیر و جانشین پیامبر حاکم قرار میدهد.

    از این سخن نیز روشن شد که خداوند حکومت را به افضل می دهد نه صرفا نبی .

    بنابراین پوچی سخن دهلوی نیز روشن شد. الحمد لله

     

    [[1]] فتح الباری  ج 7   ص 74 در شرح ح 3503 واستدل بحدیث الباب على استحقاق علی للخلافة دون غیره من الصحابة فان هارون کان خلیفة موسى وأجیب بان هارون لم یکن خلیفة موسى الا فی حیاته لا بعد موته لأنه مات قبل موسى باتفاق أشار إلى ذلک الخطابی وقال الطیبی معنى الحدیث انه متصل بی نازل منی منزلة هارون من موسى وفیه تشبیه مبهم بینه بقوله الا انه لا نبی بعدی فعرف ان الاتصال المذکور بینهما لیس من جهة النبوة بل من جهة مادونها وهو الخلافة ولما کان هارون المشبه به انما کان خلیفة فی حیاة موسى دل ذلک على تخصیص خلافة علی للنبی nبحیاته والله اعلم

     

    [[2]] لسان العرب  ج 11   ص 658 و المنزلة : الرتبة ، لا تجمع . و استنزل فلان أی حط عن مرتبته . و المنزل : الدرجة . قال سیبویه : وقالوا هو منی منزلة الشغاف أی هو بتلک المنزلة

    [[3]] مختار الصحاح  ج 1   ص 273 والمنزلة أیضا المرتبة

    [[4]] طه: 29و30

    [[5]] طه:31

    [[6]] طه:32

    [[7]] اعراف:142

    [[8]] مومنون:45

    [[9]] مریم:53

    [[10]] قال رسول الله nلعلی أنت منی بمنزلة هارون من موسى إلا أنک لست نبیا إنه لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی

    [[11]] السنة لابن أبی عاصم  ج 2   ص 565 ح 1188 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده حسن رجاله ثقات عدا یحیى بن سلیم الفزاری وهو صدوق حسن الحدیث

    [[12]] السنة لابن أبی عاصم ومعها ظلال الجنة للألبانی ، ج 2 ص 565 ح 1188 سایت شامله / قال الألبانی : إسناده حسن

    [[13]] السنة لابن ابی عاصم با تحقیق باسم بن فیصل الجوابره - ج 1 ص 799-800 ح 1222 پی دی اف/ قال المحقق: إسناده حسن

    [[14]] معانی الاخبار، ص 149-151 ترجمه محمدی

    [[15]] طه: 29

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی