پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    شاهد اول: اهتمام حضرت رسول (ص) به حدیث غدیر

    حسین قربانی | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۳۶ ب.ظ

    نسائی با سند صحیح از جابر بن عبد الله نقل می کند که گفت:

    «رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمان سفر حج صادر نمود، کسی نبود که قدرت داشته باشد سواره یا پیاده در این حج شرکت کند مگر اینکه حاضر بود، و در میقات (ذو الحلیفه) حاضر شدند. اسماء دختر عمیس فرزندش محمد بن ابو بکر را به دنیا آورد، کسی را نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله فرستاد تا وظیفه اش را بداند، پس دستور داد تا غسل کند وخودش را بپوشاند و همراه شود.»[1]

    مسلم نیز در صحیحش از امام صادق علیه السلام و او از پدرشان امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود:

    « بر جابر بن عبدالله وارد شدم و از قبیله سوال کرد تا به من رسید. گفتم: من محمد بن علی بن حسین (علیهم السلام) هستم، پس دستش را به سوی من پایین آورد و دکمه بالا و پایین لباس من را باز کرد و دستش را بین دو سینه ام قرار داد و من در آن زمان نوجوان بودم و جابر گفت: سلام بر تو ای برادر زاده ام! از هر چه می خواهی بپرس. من از او سوال کردم و او نابینا بود و وقت نماز رسید و در بافتی که خود را پوشانده بود به نماز ایستاد که هر زمان آن را روی شانه هایش می گذاشت ، دو طرفش از کوچکی به خود او بر می گشت و عبایش نزد او روی جا لباسی بود و با ما نماز خواند.

    گفتم: از حج رسول خدا صلی الله علیه وآله به من خبر بده و اشاره به دستش کرد و نه تا را بست و گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله نه سال ایستاد و حج انجام نداد، سپس در سال دهم به مردم اعلام شد که رسول خدا صلی الله علیه وآله حج می گذارد و عده ی زیادی خود را به مدینه رساندند و هر یک می خواست که به رسول خدا صلی الله علیه وآله اقتدا کند و مانند او عمل کند.

    پس با او خارج شدیم تا اینکه به ذو الحلیفه رسیدیم و اسماء بنت عمیس محمد بن ابو بکر را به دنیا آورد و نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله فرستاد که چه کار کنم؟ فرمود : غسل کن و با پارچه ای مابین پاهایت را بپوشان و احرام کن.

    رسول خدا صلی الله علیه وآله در مسجد نماز خواند، سپس شترش را سوار شد و روی شترش را سوی صحرا آورد و نگاه کردم و روبروی ایشان تا چشم کار می کرد سواره و پیاده بود و سمت راستش همینطور و سمت چپش نیز همینطور و پشت سرش نیز همینطور بود.»[2]

    اضافه کنم که این عملکرد جابر بن عبد الله که دکمه های پیراهن امام باقر علیه السلام را باز کرد ، دستش را روی سینه ی امام گذاشت و سلام داد، علتش همان دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله به جابر بن عبد الله بر ابلاغ سلام آن حضرت به ایشان بود.[3]

    محمد بن عبد الباقی الزرقانی در شرحش بر موطأ مالک در خصوص تعداد شرکت کنندگان در حجة الوداع می گوید:

    «از عروه بن زبیر از عایشه نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله در سال حجة الوداع با 90 هزار نفر به سوی حج خارج شدند و گفته می شود به همراه 114 هزار نفر و بیشتر از این هم گفته شده که بیهقی نقل کرده است. و این تعداد ، عدد کسانی است که به همراه آن حضرت از مدینه به حج رفتند و اما کسانی که همراه ایشان حج کردند، بیشترشان ساکنان مکه بودند و کسانی که از یمن به همراه علی (علیه السلام ) و ابو موسی آمده بودند.»[4]

    شاه ولی الله دهلوی نیز جمعیت شرکت کنندگان را 124 هزار نفر ذکر کرده است:

    «سپس به سمت حج از شهر بیرون آمد و با او 124 هزار نفر بودند و به آنها مناسک حج را یاد داد و تحریف های شرک را رد کرد.»[5]

    جلوتر ، کلام سبط بن جوزی حنفی را نیز ذکر خواهیم کرد که گفته است: «جمعیت حاضر در غدیر به اتفاق علمای تاریخ ، 120 هزار نفر بوده است.»

    رسول خدا صلی الله علیه وآله در بازگشت از حج زمانی فرمان خدا را ابلاغ کردند که گرمای شدید هوا آنقدر آزار دهنده بود که مردم مجبور می‌شدند از نصف عبا به عنوان سایه و از نصف دیگر برای زیر انداز استفاده کنند. در چنین وضعیتی دستور داد که جلو رفتگان بازگردند و صبر کردند تا عقب ماندگان نیز برسند.

    روایت یکم:

    «سعد بن ابی وقاص گفت: همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله در راه مکه بودیم ، پس هنگامی که به غدیر خم رسید ، مردم را متوقف کرد. سپس جلو رفتگان بازگشتند و عقب ماندگان نیز به ایشان پیوستند . پس هنگامی که مردم اجتماع کردند ، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای مردم ! آیا [پیام خدا را] رساندم؟ گفتند: آری . فرمود: خداوندا شاهد باش و آن را سه مرتبه گفتند ، سپس فرمود: ای مردم ! ولی شما کیست؟ گفتند: خدا و رسولش . و این را سه مرتبه گفتند ، سپس پیامبر صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و بلندش کرد و سپس فرمود: هرکس را که خدا و رسولش ولی اوست ، پس این ولی اوست. خداوندا دوست دار هر کس را که دوستش داشته باشد و دشمن بدار هرکس را که دشمنش بدارد.»[6]

    این روایت را نسائی نقل کرده و برنامه جوامع الکلم حکم به حسن بودن سندش در متابعات و شواهد داده است.[7]

    همین روایت را با همین سند ، ضیاء مقدسی نقل کرده اما محقق کتاب، دکتر عبد الملک بن عبد الله بن دهیش، گفته که سندش به خاطر مجهول الحال بودن یعقوب بن جعفر بن ابی کثیر، ضعیف است.[8]

    در حالی که او مجهول الحال نیست و ابن حجر عسقلانی او را مقبول دانسته است.[9]

    روایت دوم:

    «زید بن ارقم گفت: بیرون شدیم با رسول خداصلی الله علیه وآله [از مکه] تا رسیدیم به غدیر خم در روزى که تاکنون گرم‏تر از آن روز بر ما نگذشته بود . پس حسب امر آن جناب ، خار و خاشاک آنجا رفته شد. پس آنجناب حمد و ثناى خداوند را بجا آورد و سپس خطاب به مردم فرمود: هیچ پیغمبرى مبعوث نشده مگر آنکه بیش از نیمى از عمر پیغمبر قبل از خود زیست نکرده است و من نزدیک شده که به سراى دیگر خوانده شوم و اجابت نمایم.

    همانا من وا می گذارم در میان شما چیزى را که هرگز گمراه نشوید بعد از آن (یعنى بعد از تبعیت و اداى حق آن)- کتاب خداى عزّ و جلّ. سپس برخاست و دست على علیه السلام را گرفت و خطاب به مردم فرمود: کیست که اولى (سزاوارتر) است به شما از خود شما؟ گفتند خدا و رسول او داناترند. فرمود: هر کس که من مولاى اویم ، پس على (علیه السلام ) مولاى او است.»[10]

    این روایت را حاکم نقل و تصحیح کرده و ذهبی نیز با او موافقت کرده است.[11]

    روایت سوم:

    «زید بن ارقم گفت: با رسول خدا صلی الله علیه وآله در وادى که خم نامیده می شود فرود آمدیم. آن حضرت امر به اقامه نماز فرمود و در گرماى نیمروز نماز را بجا آورد ، سپس براى ما خطبه ایراد فرمود در حالیکه با افکندن پارچه بر یک درخت بزرگ ، براى آنجناب سایه تشکیل داده شده بود. آنگاه فرمود: آیا نمیدانید؟ آیا شهادت نمیدهید به اینکه من اولى (سزاوارتر) هستم به هر مؤمنى از خود او؟ گفتند آرى چنین است. فرمود: پس هر که من مولاى اویم ، همانا على علیه السلام مولاى او است. بار خدایا دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و دوست دار آنکه را که او را دوست دارد.»[12]

    این روایت را احمد نقل کرده و وصی الله بن محمد عباس سندش را حسن لغیره دانسته است.[13]

    روایت چهارم:

    «همسر زید بن ارقم گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله در حجة الوداع (در مراجعت) آمد تا در جحفه _بین مکه و مدینه‏_ نزول فرمود. پس امر فرمود زیر درختان عظیم و انبوه آنجا را از خار و خاشاک پاک کردند، سپس مردم را به اجتماع عمومى براى نماز دعوت کردند. آن روز بسیار گرم و سوزان بود و همگى حسب الامر پیغمبر صلی الله علیه وآله به سوى آن حضرت گرد آمدیم، در حالی که بعضى از ما قسمتى از رداى خود را بر سر کشیده و قسمتى را از شدت سوزندگى زمین زیر پا نهاده بود. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز ظهر را با ما به جا آورد و سپس رو به طرف ما گردانید و فرمود ... .»[14]

    آیا پیامبر صلی الله علیه وآله 120 هزار نفر را در آن گرمای سوزان نگه داشتند تا بین چند صحابی رفع کدورت بکنند؟! و آخر سر حضرت علی علیه السلام را (نه صحابه را) مکلف کنند که صحابه را دوست بدارد ؟!

     

    [[1]] صحیح النسائی للألبانی ، ج 2 ص 275 ح 2760 أخبرنا محمد بن عبد الله بن عبد الحکم عن شعیب أنبأنا اللیث عن بن الهاد عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جابر بن عبد الله قال أقام رسول الله صلی الله علیه وآله تسع سنین لم یحج ثم أذن فی الناس بالحج فلم یبق أحد یقدر أن یأتی راکبا أو راجلا إلا قدم فتدارک الناس لیخرجوا معه حتى جاء ذا الحلیفة فولدت أسماء بنت عمیس محمد بن أبی بکر فأرسلت إلى رسول الله nفقال اغتسلی واستثفری بثوب ثم أهلی ففعلت مختصر

    [[2]] صحیح مسلم  ج 2   ص 886-887 ح 1218 عن جعفر بن محمد عن أبیه قال دخلنا على جابر بن عبد الله فسأل عن القوم حتى انتهى إلی فقلت أنا محمد بن علی بن حسین فأهوى بیده إلى رأسی فنزع زری الأعلى ثم نزع زری الأسفل ثم وضع کفه بین ثدیی وأنا یومئذ غلام شاب فقال مرحبا بک یا بن أخی سل عما شئت فسألته وهو أعمى وحضر وقت الصلاة فقام فی نساجة ملتحفا بها کلما وضعها علی منکبه رجع طرفاها إلیه من صغرها ورداؤه إلى جنبه على المشجب فصلى بنا فقلت أخبرنی عن حجة رسول الله صلی الله علیه وآله فقال بیده فعقد تسعا فقال إن رسول الله صلی الله علیه وآله مکث تسع سنین لم یحج ثم أذن فی الناس فی العاشرة أن رسول الله صلی الله علیه وآله حاج فقدم المدینة بشر کثیر کلهم یلتمس أن یأتم برسول الله صلی الله علیه وآله ویعمل مثل عمله فخرجنا معه حتى أتینا ذا الحلیفة فولدت أسماء بنت عمیس محمد بن أبی بکر فأرسلت إلى رسول الله صلی الله علیه وآله کیف أصنع قال اغتسلی واستثفری بثوب وأحرمی فصلى رسول الله صلی الله علیه وآله فی المسجد ثم رکب القصواء حتى إذا استوت به ناقته على البیداء نظرت إلى مد بصری بین یدیه من راکب وماش وعن یمینه مثل ذلک وعن یساره مثل ذلک ومن خلفه مثل ذلک

    [[3]] ذهبی در شرح حال امام باقر علیه السلام می نویسد: «ابن عقدة حدثنا محمد بن عبد الله بن أبی نجیح حدثنا علی بن حسان القرشی عن عمه عبد الرحمن بن کثیر عن جعفر بن محمد قال قال أبی أجلسنی جدی الحسین فی حجرة وقال لی رسول الله صلی الله علیه وآله یقرئک السلام . عن أبان بن تغلب عن محمد بن علی قال أتانی جابر بن عبد الله وأنا فی الکتاب فقال لی اکشف عن بطنک فکشفت فألصق بطنه ببطنی ثم قال أمرنی رسول الله أن أقرئک منه السلام.» ترجمه: «ابن عقده از محمد بن عبد الله بن ابی نجیح از علی بن حسان قرشی از عمویش عبد الرحمن بن کثیر از جعفر بن محمد نقل می کند که می فرماید: پدرم فرمود: جد من حسین (علیه السلام) مرا در حجره ای نشاند و به من فرمود: رسول خدا (ص) به تو سلام می رساند و از ابان بن تغلب از محمد بن علی نقل است که می فرماید: جابر بن عبد الله در حالی که من در مکتب بودم، نزد من آمد و به من گفت: شکمت را آشکار کن و پیراهنم را بالا زدم و شکمش را به شکم من چسباند و سپس گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله به من دستور داد که به تو سلام برسانم.»  سیر أعلام النبلاء  ج 4   ص 404

    [[4]] شرح الزرقانی  ج 2   ص 341  عن عروة عن عائشة أن رسول الله صلی الله علیه وآله عام حجة الوداع خرج إلى الحج فی تسعین ألفا ویقال مائة ألف وأربعة عشر ألفا ویقال أکثر من ذلک حکاه البیهقی وهذا فی عدة الذین خرجوا معه وأما الذین حجوا معه فأکثر المقیمین بمکة والذین أتوا من الیمن مع علی وأبی موسى

    [[5]] حجة الله البالغة  ج 1   ص 876 ثم خرج إلى الحج وحضر معه نحو من مائة ألف وأربعة وعشرون ألفا فأراهم مناسک الحج ورد تحریفات الشرک

    [[6]] أخبرنی زکریا بن یحیى قال حدثنا محمد بن یحیى قال حدثنا یعقوب بن جعفر بن أبی کثیر عن مهاجر بن مسمار قال أخبرتنی عائشة بنت سعد عن سعد قال کنا مع رسول الله nبطریق مکة وهو موجه إلیها فلما بلغ غدیر خم وقف الناس ثم رد من مضى ولحقه من تخلف فلما اجتمع الناس إلیه قال أیها الناس هل بلغت قالوا نعم قال اللهم اشهد ثلاث مرات یقولها ثم قال أیها الناس من ولیکم قالوا الله ورسوله ثلاثا ثم أخذ بید علی فأقامه ثم قال من کان الله ورسوله ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه

    [[7]] سنن النسائی الکبرى  ج 5   ص 135 ح 8481 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده حسن فی المتابعات والشواهد

    [[8]] الأحادیث المختارة ، ج 3 ص 213 ح 1014 پی دی اف

    [[9]] تقریب التهذیب  ج 1   ص 607 رقم 7814 یعقوب بن جعفر بن أبی کثیر الأنصاری المدنی مقبول من التاسعة س

    [[10]] عن زید بن أرقم رضی الله عنه قال خرجنا مع رسول الله صلی الله علیه وآله حتى انتهینا إلى غدیر خم فأمر بروح فکسح فی یوم ما أتى علینا یوم کان أشد حرا منه فحمد الله وأثنى علیه وقال یا أیها الناس أنه لم یبعث نبی قط إلا ما عاش نصف ما عاش الذی کان قبله وإنی أوشک أن أدعى فأجیب وإنی تارک فیکم ما لن تضلوا بعده کتاب الله عز وجل ثم قام فأخذ بید علی رضی الله عنه فقال یا أیها الناس من أولى بکم من أنفسکم قالوا الله ورسوله أعلم ألست أولى بکم من أنفسکم قالوا بلى قال من کنت مولاه فعلی مولاه

    [[11]] المستدرک على الصحیحین  ج 3   ص 613 ح 6272 و المعجم الکبیر للطبرانی  ج 5   ص 171 ح 4986

    [[12]] مسند أحمد بن حنبل  ج 4   ص 372 ح 19344 قال زید بن أرقم وانا أسمع نزلنا مع رسول الله صلی الله علیه وآله بواد یقال له وادی خم فأمر بالصلاة فصلاها بهجیر قال فخطبنا وظلل لرسول الله صلی الله علیه وآله بثوب على شجرة سمرة من الشمس فقال الستم تعلمون أو لستم تشهدون انی أولى بکل مؤمن من نفسه قال بلى قال فمن کنت مولاه فإن علیا مولاه اللهم عاد من عاداه ووال من والاه

    [[13]] فضائل الصحابة لابن حنبل ، ص 739 ح 1017 پی دی اف ؛ قال وصی الله : إسناده حسن لغیره

    [[14]] مناقب علی لابن المغازلی ، ص 44 ح 23 سایت شامله ؛ عن امرأة زید بن أرقم قالت: أقبل نبی الله من مکة فی حجة الوداع حتى نزل صلی الله علیه وآله بغدیر الجحفة بین مکة والمدینة، فأمر بالدوحات فقم ما تحتهن من شوک ثم نادى: الصلاة جامعة! فخرجنا إلى رسول الله صلی الله علیه وآله فی یوم شدید الحر، وإن منا لمن یضع رداءه على رأسه وبعضه على قدمیه من شدة الرمضاء، حتى انتهینا إلى رسول اللهصلی الله علیه وآله فصلى بنا الظهر ثم انصرف إلینا فقال ...

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی