پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    حجیت روایات از منظر عقل و نقل

    حسین قربانی | شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۳۸ ب.ظ

    بعضی ها می گویند: در اینکه سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله حجت است، بحثی نیست؛ اما به دلیل اینکه روایات سال ها بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله نوشته شده اند، به دلیل فراموشی راویان، دست خوش تغییر در متن احادیث شده اند و از طرف دیگر، عده ای به غرایض مختلف حدیث جعل می کردند و از آن طرف، کتاب های حدیث بعد از قرن ها به دست ما رسیده است و معلوم نیست واقعا همان کتاب های منتسب به مؤلفانشان باشند و حتی خود این مؤلفان هم معلوم نیست راستگو و امانت دار باشند.

    در پاسخ به این شبهه که بیشتر از جانب دین گریزان و مسلمانان روشن فکر مآب مطرح می شود، در ادامه ادله ای از عقل و قرآن ارائه می دهیم.

    حجیت روایات از منظر عقل

    با مراجعه به عقل سلیم در می یابیم که حجیت روایت را مورد تایید قرار می دهد که چند دلیل عقلی را ذکر می کنیم.

    دلیل اول: قبول شهادت یک شاهد در همه ی دادگاه های دنیا

     اصل حجیت خبر شخص عادل، از منظر عقلای عالم ثابت است؛ و در تمام دادگاه های دنیا، شهادت شخص عادل، حجت است؛ و اگر این مسأله از جوامع انسانی حذف شود، خیلی از امور مختل شده و زندگی کردن بسی سخت می شود.

    دلیل دوم: حُسن عقلی رجوع به پزشک با وجود جهل و خطاهای احتمالی او

    در همه جای دنیا، قاعده ی عقلی انتخاب بین بد و بدتر پذیرفته شده است و انسان ها فطرتا این قاعده را می دانند و به آن عمل می کنند؛ از این رو بیماران از قدیم تاکنون به پزشک رجوع می کنند، با اینکه همواره اطلاع داشته اند که پزشکشان دانای مطلق نیست و ممکن الخطا است.

      جالب است بدانید که با وجود پیشرفت های چشمگیر علم پزشکی در عصر ما، تحقیقات محققان دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا نشان می‌دهد در سال ۲۰۱۳ ، حداقل ۲۵۰ هزار نفر در آمریکا به دلیل اشتباهات قابل پیشگیری پزشکی فوت کرده‌اند:

    مارتین ماکاری، سرپرست تیم تحقیق می‌گوید: «در مجموع مشخص می‌شود که اشتباهات پزشکی سومین عامل مرگ در آمریکا است!!»[1]

    بنابراین با این بهانه که در میان روایات غربال شده ، احتمال دارد تعدادی روایت جعلی یا اشتباه وجود داشته باشد، نمی توان از سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله که شاکله ی اصلی دین است، چشم پوشید.

    دلیل سوم: عدم تفاوت متن روایات با گذشت چندین قرن

    بر خلاف تصور روشن فکر مآبان، اکثر راویان، روایات را مکتوب می کردند و از روی کتاب حدیثشان برای راویان دیگر حدیث نقل می کردند (رجوع شود به شرح حال عبد الله بن لهیعه)؛ لذا اشتباهی در نقل رخ نمیداد.

    برای نمونه اگر روایاتی که در مسند احمد بن حنبل متوفای 241 هـ آمده است با روایات کتاب الأحادیث المختارة ضیاء الدین مقدسی متوفای 643 هـ که در سند احمد بن حنبل مشترکند مقایسه کنیم، به این نتیجه می رسیم که متن احادیث هر دو کتاب یکی است، با اینکه نویسندگان این دو کتاب 4 قرن از هم فاصله دارند! 

    روایت احمد بن حنبل:

    «حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا یونس بن محمد ثنا حرب بن میمون أبو الخطاب الأنصاری عن النضر بن أنس عن أنس قال حدثنی نبی الله صلى الله علیه وسلم انی لقائم أنتظر أمتی تعبر عن الصراط إذ جاءنی عیسى فقال هذه الأنبیاء قد جاءتک یا محمد یشتکون أو قال یجتمعون إلیک ویدعون الله عز وجل أن یفرق جمع الأمم إلى حیث یشاء الله لغم ما هم فیه والخلق ملجمون فی العرق وأما المؤمن فهو علیه کالزکمة وأما الکافر فیتغشاه الموت قال قال عیسى انتظر حتى أرجع إلیک قال فذهب نبی الله صلى الله علیه وسلم حتى قام تحت العرش فلقى ما لم یلق ملک مصطفى ولا نبی مرسل فأوحی الله عز وجل إلى جبریل اذهب إلى محمد فقل له ارفع رأسک سل تعط واشفع تشفع قال فشفعت فی أمتی أن اخرج من کل تسعة وتسعین إنسانا واحدا قال فما زلت أتردد على ربی عز وجل فلا أقوم مقاما الا شفعت حتى أعطانی الله عز وجل من ذلک ان قال یا محمد أدخل من أمتک من خلق الله عز وجل من شهد انه لا إله الا الله یوما واحدا مخلصا ومات على ذلک.»[2]

    روایت ضیاء مقدسی:

    «أخبرنا أبو طاهر المبارک بن المبارک بن المعطوش الحریمی بقراءتی علیه بالجانب الغربی من بغداد قلت له أخبرکم أبو القاسم هبة الله بن محمد بن عبد الواحد فأقر به أبنا أبو علی الحسن بن علی بن المذهب أبنا أبو بکر أحمد بن جعفر بن حمدان بن مالک ثنا أبو عبد الرحمن عبد الله بن أحمد بن حنبل ثنا أبی ثنا یونس بن محمد ثنا حرب بن میمون أبو الخطاب الأنصاری عن النضر بن أنس عن أنس قال حدثنی نبی الله صلى الله علیه وسلم إنی لقائم أنتظر أمتی تعبر الصراط إذ جاءنی عیسى قال فقال هذه الأنبیاء قد جاءتک یا محمد یسألون أو قال یجتمعون إلیک ویدعون الله عز وجل أن تفرق بین جمع الأمم إلى حیث یشاء الله لغم ما هم فیه فالخلق ملجمون فی العرق فأما المؤمن فهو علیه کالزکمة وأما الکافر فیتغشاه الموت قال قال عیسى إنتظر حتى أرجع إلیک قال فذهب نبی الله صلى الله علیه وسلم فقام تحت العرش فلقی ما لم یلق ملک مصطفى ولا نبی مرسل فأوحى الله عز وجل إلى جبریل أن اذهب إلى محمد صلى الله علیه وسلم فقال له ارفع رأسک سل تعطه واشفع تشفع قال فشفعت فی أمتی أن أخرج من کل تسعة وتسعین إنسانا واحدا قال فما زلت أتردد على ربی عز وجل فلا أقوم منه مقاما إلا شفعت حتى أعطانی الله من ذلک أن قال یا محمد أدخل من أمتک من خلق الله من شهد أن لا إله إلا الله یوما واحدا مخلصا ومات على ذلک.»[3]

    کار انتساب کتاب به مؤلفش نیز به صورت تخصصی توسط نسخه شناسان انجام می شود و آن ها طبق ادله و قرائن مختلف به این نتیجه رسیده اند که فلان کتاب برای فلان عالم است یا نه.

     البته کتابت حدیث در میان اهل سنت، از سال 99 هجری به دستور عمر بن عبد العزیز اموی به طور رسمی آغاز شد (؟) و لذا تابعین، این روایات را بعد از گذشت حدود 90 سال بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله به طور رسمی مکتوب کرده اند و می توان گفت که اغلب آنچه از اشتباه در نقل یا تحریف و دروغ در روایات اهل سنت به وقوع پیوسته، مربوط به طبقه ی تابعین و صحابه است و به ندرت می توان روایتی را یافت که جعل و تحریف آن مربوط به بعد از قرن سوم باشد.

    اما در شیعه چنین نبود و خود امیرالمومنین علیه السلام بلافاصله بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله مبادرت به نوشتن قرآن به همراه شأن نزولش و احادیث نبوی کردند و آن کتاب ها را به دست امامان بعدی رساندند و نیز رجال سلسله سند روایات شیعه، ائمه ی معصوم علیهم السلام هستند که به ترتیب، پسر از پدرش نقل نموده است و همه ی آن بزرگواران بر مبنای علم رجال اهل سنت نیز ثقه بوده و سند روایاتشان صحیح است و بر مبنای اعتقاد شیعه به عصمت آنها، آن بزرگواران هرگز اشتباهی در نقل روایت نمی کردند و هر چه هست مربوط به واسطه های نقل روایت از آن ها است که گفتیم: «به صورت مکتوب نقل روایت می کردند نه به صورت شفاهی و سینه به سینه». لذا تنها، می ماند بررسی وثاقت یا عدم وثاقت این راویان که در علم رجال به آن پرداخته شده است.

    نکته ی دیگر اینکه در اواخر حکومت بنی امیه و اوایل حکومت بنی عباس، امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرصت یافتند و بسیاری از احادیث صحیح نبوی را برای شاگردانشان بیان کردند و این کار تا زمان امام حسن عسکری علیه السلام ادامه یافت که حاصل آن، اصول اربعمائة -چهار صد مجموعه مکتوب حدیثی- بود که مستقیماً توسط شاگردان ائمه علیهم السلام نوشته شده بود تا اینکه نویسندگان کتب اربعه، آن ها را به صورت منظم و طبقه بندی شده در آوردند.

    دلیل چهارم: اثرات درمانی روایات طبی

    در سال های اخیر با تحقیق بر اثرات درمانی روایات طبی به ویژه در درمان بیماری های لاعلاج و صعب العلاج آنقدر درمان دیده شده که طب مستقلی به نام طب اسلامی به وجود آمده و استقبال خوبی نیز از طرف بیماران شده است.[4]

    حجیت روایات از منظر قرآن

    در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که می توان از آن ها حجیت روایت (نقل کردن خبر) را استنباط نمود که در اینجا به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم.

    آیه ی اول: تأیید حجیت خبر شخص عادل

    خداوند در قرآن کریم حجیت خبر شخص عادل را مورد تأیید قرار داده است، آنجا که می فرماید:

    ((یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ.))[5]

    «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید؛ مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید.»

     آیه مى گوید: تحقیق و تبیّن در خبر «فاسق» لازم است، و مفهوم آن این است که اگر شخص «عادل» خبرى دهد، بدون تحقیق مى توان پذیرفت.

    آیه ی دوم: تأیید خبر عالم و منذر دینی

    ((وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا کَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ.))[6]

    شایسته نیست مؤمنان همگی کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‌ای کوچ نمی‌کند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خودداری کنند.

    طبق این آیه، مردم باید خبر طلبه های دینی را - هر چند به صورت خبر واحد و غیر متواتر - بشنوند و بترسند؛ پس خبر واحد آنان حجیت دارد.

    آیه ی سوم: تصدیق مؤمنان توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله

    ((وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ ۚ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّـهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ.))[7]

    «از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار می‌دهند و می‌گویند: «او آدم خوش‌باوری است!» بگو: «خوش‌باور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد؛ و (تنها) مؤمنان را تصدیق می‌کند؛ و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آورده‌اند!» و آنها که رسول خدا را آزار می‌دهند، عذاب دردناکی دارند.»

    طبق این آیه، رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل قول ها و اخبار مؤمنان را تصدیق می کردند.

    آیه ی چهارم: قبول خبر هدهد به شرط راستگو بودنش توسط سلیمان نبی علیه السلام

    ((فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ.))[8]

    «چندان درنگ نکرد (که هدهد آمد و) گفت: «من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی؛ من از سرزمین «سبا» یک خبر قطعی برای تو آورده‌ام.»

    ((قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ.))[9]

    (سلیمان) گفت: «به زودی می بینیم راست گفتی یا از دروغگویان هستی.»

    در این آیه ، " کاذبین" به معنای دروغ گویان ( نه "کذبت" به معنای دروغ گفتی ) در مقابل "صدقت" به معنای راست گفتی به کار رفته است؛ یعنی اگر برای حضرت سلیمان علیه السلام از پیش، راستگو بودن هدهد محرز می شد، بی درنگ خبر او را باور می کرد؛ اما چون احوال او مجهول بود، صبر کرد تا ببیند راست گفته است یا از دروغگویان بوده است (؛ چون شخص با گفتن حتی یک دروغ، به گروه دروغگویان ملحق می شود).

    ضمن اینکه از این آیه این مطلب نیز استنباط می شود که خبر راوی مجهول الحال نباید فورا کنار گذاشته شود و باید به آن نیز توجه نمود و درباره ی صحت و سقمش تحقیق کرد.

    آیه ی پنجم: حجیت نوشته ی دارای دو شاهد مرد یا یک مرد و دو زن

    ((یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ ۚ وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ ... وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِن رِّجَالِکُمْ ۖ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ ۚ وَلَا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا ۚ وَلَا تَسْأَمُوا أَن تَکْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ کَبِیرًا إِلَىٰ أَجَلِهِ ۚ ذَٰلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّـهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَىٰ أَلَّا تَرْتَابُوا ... .))[10]

    «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که بدهی مدّت ‌داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده‌ای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد ... و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت می‌کنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهیِ خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر می باشد.»

    بنابر این آیه، حجیت روایات مستفیض (روایاتی که راویانش در هر طبقه حداقل سه نفر باشند) ثابت میشود.

    البته  آیه ی بعدی اش سخن دیگری دارد و از آن چنین استنباط می شود که اگر وثاقت راویان قطعی بود، به حدیث غریب (روایتی که در هر طبقه تنها یک راوی باشد) نیز می توان اعتماد نمود.

    ((وَإِن کُنتُمْ عَلَىٰ سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا کَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ ۖ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُم بَعْضًا فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللَّـهَ رَبَّهُ ... .))[11]

    «و اگر در سفر بودید، و نویسنده‌ای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد؛ و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد... .»

     

    [[1]] سایت سلامت آنلاین ، کد خبر : 8290

    [[2]] مسند أحمد بن حنبل  ج 3   ص 178 ح 12847

    [[3]] الأحادیث المختارة  ج 7   ص 248-249 ح 2695 قال عبد الملک بن عبد الله بن دهیش : إسناده صحیح

    [[4]] گفتنی است که این طب به صورت افراطی رویه ی اخباری گری پیش گرفته و همه ی روایات طبی را ولو بدون سلسله سند باشند، حجت می داند و بر اساس آنها دارو ساخته و تجویز می کنند و جالب تر اینکه بر اساس آن ها به صورت اجتهادی برای امراض مختلف، داروی ترکیبی تجویز می کنند! هر چند کارایی بعضی از داروهای این طب به تجربه ثابت شده است؛ مانند داروی امام کاظم علیه السلام برای تقویت سیستم ایمنی، داروی ترکیبی جامع امام رضا علیه السلام + مرزنجوش برای مشکلات تیروئیدی و ... اما بایسته و شایسته است که این داروها قبل از تجویز، مورد مطالعه و کارآزمایی علمی قرار بگیرند.

    [[5]] حجرات: 6

    [[6]] توبه: 122

    [[7]] توبه: 61

    [[8]] نمل: 22

    [[9]] نمل: 27

    [[10]] بقره: 282

    [[11]] بقره: 283

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی