پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    افضلیت خلیفه در نزد اهل سنت

    حسین قربانی | چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ

    اهل سنت نیز مانند شیعه با تکیه بر قاعده ی عقلی تقدم افضل بر مفضول گفته اند که افضل بر مفضول مقدم است و از این رو خلفای اربعه را به ترتیب، افضل از دیگری می دانند.

    علمای اهل سنت ویژگی هایی را نیز برای تعیین خلیفه بر معیار افضلیت بر شمرده اند؛ مانند شجاعت، علم، ایمان، عدالت و ... که در ادامه به اختصار در مورد هر کدام مدارکی ارائه می دهیم.

    تقدم افضل بر مفضول

    بر اساس قاعده ی عقلی تقدّم افضل بر مفضول یا قُبح تقدیم مفضول بر افضل، جانشین و قائم مقام پیامبر صلی الله علیه وآله باید افضل امت باشد.

    ابن تیمیه حرّانی می گوید:

    «اگر گفته شود که عثمان به خلافت سزاوارتر بود، ولی علی علیه السلام از او افضل بود، گفته می شود که اولا: احدی از امامیه نمی تواند به این مسئله جواب بدهد؛ زیرا افضل در نزد آنها به امامت شایسته تر است و این قول جمهور اهل سنت است.

    و اینجا دو حالت وجود دارد: یا گفته می شود که افضل به امامت شایسته تر است، اما ولایت دادن به مفضول نیز جایز است؛ چه به طور مطلق و چه در صورت نیاز و یا گفته می شود که اینطور نیست که هرکس که در نزد خدا افضل باشد، به امامت شایسته تر باشد.

    و هر دو سخن در اینجا منتفی هستند ... و اما دومی از آنجایی که پیامبر صلی الله علیه وآله افضل مخلوقات است، هرکس که به ایشان شبیه تر باشد، پس او افضل از کسانی است که چنین نیستند و خلافت، خلافت نبوت است نه پادشاهی؛ پس کسی که جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله باشد و در جایگاه ایشان بایستد، به ایشان شبیه تر خواهد بود و هرکسی که به آن حضرت شبیه تر باشد، افضل است؛ پس کسی که جانشین او می شود، از دیگران به او شبیه تر است و شبیه ترین به او، افضل است؛ پس کسی که جانشینش می شود، افضل است.»[[1]]

    ابن قیم جوزیه (شاگرد ابن تیمیه) نیز افضلیت و اعلمیت به قرآن و دین را از شروط حاکم دانسته و گفته است:

    «مستحق برای امارت و امامت بر گروهی، افضل و اعلم آن ها به کتاب خدا و فقیه ترینشان در دین خدا است.»[[2]]

    روایاتی نیز با این مضمون از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده که هرکس مفضول را به جای افضل بر کاری بگمارد، به خدا و رسول و جمیع مسلمین خیانت کرده است.

    محمد بن الطیب الباقلانی متوفای 403 هـ می گوید:

    «این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله که :«هر کس خود را بر گروهی از مسلمانان مقدم کند، در حالی که می داند در میان آن قوم کسی بهتر از او وجود دارد، به درستی که به خدا، رسول او و مسلمانان خیانت کرده است» همانند این روایات، از نظر معنوی به صورت متواتر نقل شده است، اگر چه الفاظ آن ها مختلف هستند.»[[3]]

    در قرآن نیز در ماجرای انتخاب طالوت توسط خداوند به زمامداری بنی اسرائیل، پیامبرشان در مقابل اعتراض مردم به انتخاب او به خاطر نداشتن ثروت، داشتن علم و قدرت جسمانی طالوت را دلیل بر انتخاب الهی ایشان بیان می کند.[[4]]

    تفضیل خلفا بر یکدیگر از جانب اهل سنت

    به دلیل اعتقاد اهل سنت به قاعده ی تقدم افضل بر امت است که آن ها، ابوبکر را از عمر و عمر را از عثمان و عثمان را از امام علیعلیه السلام برتر می دانند.

    البته اینطور نیست که اهل سنت بر افضلیت ابوبکر، سپس عمر، سپس عثمان و سپس حضرت علی علیه السلام اجماع داشته باشند، بلکه در این باره اختلاف کرده اند، تا جایی که بعضی از آنها قاعده ی قبیح تقدم مفضول بر افضل را مطرح کرده اند؛ زیرا از طرفی نتوانسته اند منکر افضلیت حضرت علیعلیه السلام بشوند و از طرف دیگر نیز نتوانسته اند مشروعیت خلافت خلفای ثلاثه را زیر سؤال ببرند!

    ابو عمر ابن عبد البر می گوید:

    «از یحیی بن مَعین (از بزرگترین عالمان رجال اهل سنت) نقل شده است که گفت: بهترین این امت بعد از پیامبرمان ابوبکر و عمر، سپس عثمان و سپس علیعلیه السلام هستند و این مذهب ما و سخن پیشوایان ما است. و یحیی بن معین همواره می گفت: ابوبکر و عمر، سپس علی و سپس عثمان.

    ابن عبد البر سپس گوید: هر کس به حدیث عبد الله بن عمر احتجاج کند که گفت: ما در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله همواره می گفتیم: ابوبکر، سپس عمر، سپس عثمان و سپس سکوت می کردیم؛ یعنی کسی را برتری نمی دادیم، او همان است که ابن معین آن را زشت شمرده و به تندی در مورد آن سخن گفته است؛ زیرا گوینده آن، خلاف آنچه که اهل سنت از سلف و خلف از اهل فقه و اثر بر آن اجماع کرده اند که علی علیه السلام افضل مردم بعد از عثمان است، گفته و این چیزی است که در آن اختلاف نمی کنند، بلکه در برتری بین علیعلیه السلام و عثمان اختلاف کرده اند.  

    و سلف همچنین در برتری بین علیعلیه السلام و ابوبکر نیز اختلاف کرده اند و در اجماع جمیع که توصیف کردیم، دلیلی است بر اینکه حدیث ابن عمر، توهم و غلط بوده و معنایش صحیح نیست، اگرچه سندش صحیح باشد.»[[5]]

    این اختلاف تا جایی است که ابن حزم آندلسی، تفضیل ابوبکر را به بعضی از اهل سنت نسبت می دهد و تصریح می کند که بعضی از اهل سنت، بعضی از صحابه و گروهی از تابعین و فقها، حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام را افضل امت دانسته اند!

    «مسلمانان در مورد این که بعد از انبیا علیهم السلام چه کسی افضل است اختلاف کرده اند و برخی از اهل سنت، برخی از معتزله، برخی از مرجئه و همه ی شیعیان بر این اعتقادند که افضل امت پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله علی بن ابی طالب علیه السلام است و همین قول، از بعضی از صحابه و گروهی از تابعین و فقها نقل شده است، ولی همه خوارج، بعضی از اهل سنت، بعضی از معتزله و بعضی از مرجئه بر این اعتقادند که افضل صحابه بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله، ابوبکر و عمر هستند ... و از حدود بیست نفر از صحابه نقل شده است که بزرگوارترین مردم در نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله علی بن ابی طالب علیه السلام و زبیر بن العوام بودند.»[6]

    محمد ناصر الدین ألبانی وهابی نیز می گوید:

    «بسیاری از سلف (صحابه ، تابعین و تابعینِ تابعین) علیعلیه السلام را بر دیگران برتری می دادند!»[7]

    ذهبی نیز تصریح می کند که تعداد زیادی از صحابه و تابعین قائل به افضلیت امیر المومنین علیه السلام بودند!

    «برتر دانستن علی علیه السلام [نسبت به خلفای ثلاثه]، رفض و بدعت نیست، بلکه بسیاری از صحابه و تابعین اعتقادشان اینچنین بود!» [8]

    ابن حجر هیثمی مکی در بیان افضلیت خلفا نسبت به یکدیگر، می نویسد:

    «و اما افضلیت عثمان بر علی علیه السلام ظنی است (قطعی نیست)؛ چرا که بعضی از بزرگان اهل سنت مانند سفیان ثوری، علی علیه السلام را از عثمان برتر دانسته اند و این اختلاف، ظنی است، و اما احادیث در این مورد، جداً متعارض هستند، بلکه در مورد فضیلت علی علیه السلام احادیثی وارد شده است که در حق سه خلیفه ی قبلی وارد نشده است.»[[9]]

    ابن عبد البر قرطبی، اسامی تعدادی از صحابه را می برد که حضرت علی علیه السلام را افضل می دانستند:

    «از سلمان، ابوذر، مقداد، خباب، جابر، ابوسعید خدری و زید بن ارقم روایت شده است که حضرت علی علیه السلام اول کسی بود که اسلام آورد و اینها (اشخاص نامبرده) حضرت علی علیه السلام را بر دیگران برتری می دادند.»[10]

    محمد بن طیب باقلانی نیز می نویسد:

    «قول به برتری علی رضوان الله علیه در نزد بسیاری از صحابه، مشهور است؛ مانند عبدالله بن عباس، حذیفه بن یمان، عمار، جابر بن عبدالله، ابو الهیثم بن التیهان و غیر از آن ها.»[11]

    قاضی عبدالجبار معتزلی (متوفای 415 هـ ) نیز می گوید:

    «و اما برتری امیرالمومنین علیه السلام؛ پس روایت شده است از زبیر، حذیفه بن یمان، جابر بن عبدالله، عمار، سلمان، ابو ذر و از طبقه ی تابعین و بعد از آن ها مانند مجاهد، عطاء، سلمه بن کهیل و حکم [بن عتیبه].»[12]

    ویژگی های خلیفه و افضل از نظر اهل سنت

    علمای اهل سنت ویژگی هایی را برای تصدی عنوان خلافت ذکر کرده اند؛ از جمله اینکه خلیفه ی مسلمین که زمامدار امور همه ی مسلمانان کشورهای اسلامی است، باید از علم و اجتهاد برخوردار باشد تا حافظ شریعت باشد و باید از ایمان، تقوا و عدالت برخوردار باشد تا در حق رعیتش ظلم نکند و باید شجاع باشد تا در برابر دشمنان خارجی و داخلی بایستد.

    عضد الدین ایجی که از متکلمین عامه است، می گوید:

    «مقصد دوم در شروط امامت: مشهور بر آن است که اهل امامت باید مجتهد در اصول و فروع باشد تا امور دین را برپا دارد؛ صاحب نظر باشد تا به امور مملکت برسد و شجاع باشد تا با قدرت از مناطق اسلام حفاظت کند»[[13]]

    «شرح: مقصد دوم در شروط امامت: مشهور بر آن است که اهل امامت و مستحق امامت کسی است که مجتهد در اصول و فروع باشد تا در امور دین به پا خیزد، در حالی که قدرت اقامه استدلال و حل شبهات عقاید دینی را دارد و مستقل به فتوا در پیشامدها، احکام و اتفاقات، چه در نصوص و چه در استدلال باشد؛ زیرا مهمترین اهداف امامت حفظ عقائد و دادن حکم نهایی و حل درگیری ها است و بدون این شرط، آن به اتمام نمی رسد و صاحب نظر و بصیرت در تدبیر جنگ و صلح و منظم کردن لشکر و حفاظت از مرز ها باشد تا به امور مملکت برسد و شجاع با قوت قلب باشد تا با قدرت از مناطق اسلامی حفاظت کند.»[[14]]

    قاضی محمد بن طیب باقلانی نیز درباره ی اسباب افضلیت چنین می نویسد:

    «مردم (علمای اهل سنت) اسبابی که موجب برتری می شود را در چند چیز محصور کرده اند که اولش سبقت در اسلام است ... سپس جهاد با جان، سپس جهاد مالی، سپس احاطه به علومی از شریعت که به آن نیاز می شود، سپس زهد در دنیا و زیادی رغبت به آنچه در نزد خداوند است، سپس قرابت نسبی [به رسول خدا صلی الله علیه وآله] و گروهی در این اسباب، شجاعت را نیز ذکر کرده اند ... .»[[15]]

     

    [[1]] منهاج السنة النبویة  ج 8   ص 227-228 فإن قیل قد یکون أحق بالإمامة وعلی أفضل منه قیل أولا هذا السؤال لا یمکن أن یورده أحد من الإمامیة لأن الأفضل عندهم أحق بالإمامة وهذا قول الجمهور من أهل السنة . وهنا مقامان إما أن یقال الأفضل أحق بالإمامة لکن یجوز تولیه المفضول إما مطلقا وإما للحاجة وإما أن یقال لیس کل من کان أفضل عند الله یکون أحق بالإمامة . وکلاهما منتف ههنا ... وأما الثانی فلأن النبی أفضل الخلق وکل من کان به أشبه فهو أفضل ممن لم یکن کذلک والخلافة کانت خلافة نبوة لم تکن ملکا فمن خلف النبی وقام مقامه کان أشبه به ومن کان أشبه به کان أفضل فالذی یخلفه أشبه به من غیره والأشبة به أفضل فالذی یخلفه أفضل

    [[2]] زاد المعاد  ج 3   ص 601 أن المستحق لإمرة القوم وإمامتهم أفضلهم وأعلمهم بکتاب الله وأفقههم فی دینه

    [1] تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل  ج 1   ص 474 وقوله ( من تقدم على قوم من المسلمین یرى أن فیهم من هو أفضل منه فقد خان الله ورسوله والمسلمین ) فی أمثال هذه الأخبار مما قد تواترت على المعنى وإن اختلفت ألفاظها

    [[4]] بقره: 246 و 247 « أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ مِن بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِی لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَیتُمْ إِن کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا کتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ ۗ وَاللَّـهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (246) وَقَالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَکمْ طَالُوتَ مَلِکا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ یکونُ لَهُ الْمُلْک عَلَینَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْک مِنْهُ وَلَمْ یؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَیکمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّـهُ یؤْتِی مُلْکهُ مَن یشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (247).» بقره

    آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه‌ها و فرزندانمان رانده شده‌ایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‌اند)؟!» اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است (246) و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‌تریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!». گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، می‌بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد برای منصب‌ها) آگاه است.»

    [[5]] الاستیعاب  ج 3   ص 1116 روى الأصم عن عباس الدورى عن یحیى بن معین أنه قال خیر هذه الأمة بعد نبینا أبو بکر وعمر ثم عثمان ثم على هذا مذهبنا وقول أئمتنا وکان یحیى بن معین یقول أبو بکر وعمر وعلى وعثمان. قال أبو عمر من قال بحدیث ابن عمر کنا نقول على عهد رسول الله أبو بکر ثم عمر ثم عثمان ثم نسکت یعنى فلا نفاضل وهو الذى أنکر ابن معین وتکلم فیه بکلام غلیظ لأن القائل بذلک قد قال بخلاف ما اجتمع علیه أهل السنة من السلف والخلف من أهل الفقه والأثر أن علیا أفضل الناس بعد عثمان رضى الله عنه وهذا مما لم یختلفوا فیه وإنما اختلفوا فى تفضیل على وعثمان واختلف السلف أیضا فى تفضیل على وأبى بکر وفى إجماع الجمیع الذى وصفنا دلیل على أن حدیث ابن عمر وهم وغلط وأنه لا یصح معناه وإن کان إسناده صحیحا

    [[6]] الفصل فی الملل  ج 4   ص 90 ( قال أبو محمد ) اختلف المسلمون فیمن هو أفضل الناس بعد الأنبیاء علیهم السلام فذهب بعض أهل السنة وبعض أهل المعتزلة وبعض المرجئة وجمیع الشیعة إلى أن أفضل الأمة بعد رسول الله صلی الله علیه وآله علی بن أبی طالب وقد روینا هذا القول نصا عن بعض الصحابة رضی الله عنهم وعن جماعة من التابعین والفقهاء وذهبت الخوارج کلها وبعض أهل السنة وبعض المعتزلة وبعض المرجئة إلى أن أفضل الصحابة بعد رسول الله صلی الله علیه وآله أبو بکر وعمر ... وروینا عن نحو عشرین من الصحابة أن أکرم الناس على رسول الله صلی الله علیه وآله علی بن أبی طالب والزبیر بن العوام

    [[7]] سلسلة الأحادیث الضعیفة، ج 13 ص 881 ذیل ح 6392 سایت شامله/ کثیر من السلف کانوا یفضلون علیا

    [[8]] سیر أعلام النبلاء  ج 16   ص 457 لیس تفضیل علی برفض ولا هو ببدعة بل قد ذهب الیه خلق من الصحابة والتابعین

    [[9]]الفتاوى الحدیثیة   ص 113 وأما أفضلیة عثمان على علی رضی الله عنهما فظنیة ، لأن بعض أکابر أهل السنة کسفیان الثوری فضل علیا على عثمان وما وقع فیه خلاف بین أهل السنة ظنی ، وأما الأحادیث فی ذلک فمتعارضة جدا بل علی کرم الله وجهه ورد فیه من الأحادیث المشعرة بفضله ما لم یرد فی الثلاثة .

    [[10]] الاستیعاب  ج 3   ص 1090 وروى عن سلمان وأبى ذر والمقداد وخباب وجابر وأبى سعید الخدرى وزید بن الأرقم أن على بن ابى طالب رضى الله عنه أول من أسلم وفضله هؤلاء على غیره

    [[11]] مناقب الأئمة الأربعة، ص 294 رقم 351 پی دی اف / والقول بتفضیل علی رضوان الله علیه مشهور عند کثیر من الصحابة ، کالذی یروى عن عبد الله بن عباس ، وحذیفة بن الیمان ، وعمار ، وجابر بن عبد الله ، وأبی الهیثم بن التیهان ، وغیرهم

    [[12]] المغنی فی أبواب التوحید والعدل، ج 20 ص 112 ق 2 ، الإمامة) پی دی اف / وأما تفضیل أمیر المؤمنین علیه السلام فمروی عن الزبیر وحذیفة بن الیمان وجابر بن عبد الله وعمار وسلمان وأبی ذر والمقداد وعن طبقة من التابعین ومن بعدهم کمجاهد وعطاء وسلمة بن کهیل والحکم.

    [[13]] المواقف للإیجی  ج 3   ص 585 المقصد الثانی فی شروط الإمامة المتن الجمهور على أن أهل الإمامة مجتهد فی الأصول والفروع لیقوم بأمور الدین ذو رأی لیقوم بأمور الملک شجاع لیقوى على الذب عن الحوزة

    [[14]] المواقف للإیجی  ج 3   ص 586 الشرح: المقصد الثانی فی شروط الإمامة الجمهور على أن أهل الإمامة ومستحقها من هو مجتهد فی الأصول والفروع لیقوم بأمور الدین متمکنا من إقامة الحجج وحل الشبه فی العقائد الدینیة مستقلا بالفتوى فی النوازل والأحکام والوقائع نصا واستنباطا لأن أهم مقاصد الإمامة حفظ العقائد وفصل الحکومات ورفع المخاصمات ولن یتم ذلک بدون هذا الشرط ذو رأی وبصارة بتدبیر الحرب والسلم وترتیب الجیوش وحفظ الثغور لیقوم بأمور الملک شجاع قوی القلب لیقوى على الذب عن الحوزة والحفظ

    [[15]]  مناقب الأئمة الأربعة، ص 295 رقم 354 پی دی اف / وقد ذکر الناس الأسباب الموجبة للتفضیل وحصروها، فأولها: السبق إلى الإسلام، ... ثم الجهاد بالنفس، ثم الجهاد بالمالی، ثم الإحاطة بعلم ما یحتاج إلیه من الشریعة، ثم الزهد فی الدنیا وکثرة الرغبة فیما عند الله عز وجل ثم القرابة الحاصلة بالنسب وقد ذکر قوم فی هذا: الشجاعة ... .

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی