پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    جهل عمر به احکام ازدواج

    حسین قربانی | شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۱۵ ب.ظ

    سند اول:

    ابن المبارک از شعبی از مسروق نقل کرده است که گفت:

    « به عمر خبر رسید که مردى از بنى ثقیف زنى از قریش را در عدّه اش گرفته و به سوى آنها پس فرستاد و بین آنها جدایى انداخت و آنها را هم عقوبت کرد و گفت: هرگز با او ازدواج نکند و صداق را گرفت و در بیت المال قرار داد و این قضاوت در میان مردم شایع شد و به گوش على علیه السلام رسید؛ پس فرمود: خدا رحم کند پیشواى مسلمین را ! صداق چه کار دارد با بیت المال؟! آن مرد و زن نمی دانستند که نکاح در عدّه جایز نیست؛ پس براى پیشوا و رهبر سزاوار است که آن دو را برگرداند به سنّت.

    بعضى گفتند: پس شما درباره آن زن چه میگوئید؟ فرمود: صداق و مهریّه مال آن زن است به سبب آنچه که آمیزش با او را حلال دانسته و بین آنها هم جدایی انداخت و شلّاقى هم بر آنها نیست و نباید آنها را زد و عقوبت نمود. باید عدّه اوّل را تکمیل کند و سپس دوّم و سپس او را خطبه نماید.

    پس چون این قضاوت به گوش عمر رسید، گفت: اى مردم، نادانی ها را به سنّت برگردانید.»

    این روایت را ابن عبد البر قرطبی نقل کرده[[1]] و سندش در متابعات و شواهد، معتبر است.[[2]]

    سند دوم:

    با سند دیگری از طریق داود بن ابی هند از شعبی از مسروق نقل شده است که گفت:

    « به عمر رسانیدند که زنى در عدّه اش شوهر کرده است؛ پس به آن زن گفت: آیا دانستى که در عدّه شوهر کردى؟ گفت: نه، پس به شوهرش گفت: آیا تو فهمیدى که این زن در عدّه است؟ گفت: نه، پس عمر گفت: اگر میدانستید، من هر دو نفر شما را سنگسار میکردم؛ پس آنها را با تازیانه شلاق زد و مهریّه را گرفت و آن را صدقه در راه خدا قرار داد!! و گفت: اجازه نمیدهم مهریّه را و اجازه نمیدهم زناشوئى او را و به مرد گفت: هرگز بر تو حلال نیست.»[[3]]

    این روایت را ابن حزم آندلسی نقل کرده و تمام رجال سندش طبق برنامه جوامع الکلم ثقه هستند[[4]]، بجز «أبو بکر بن أحمد بن خالد» که  همان «محمد بن أحمد بن الجباب» بوده و فرزند عالم معروف اهل سنت مالکی مذهب، ابو عمر بن عبد البر قرطبی می باشد؛ اما شرح حالش در کتب ذکر نشده است. نکته ی قابل توجه دیگر اینکه خود ابن عبد البر در کتابش همین روایت را با سندی دیگر از شعبی از مسروق نقل کرده است و لذا این دو سند، یکدیگر را تقویت می کنند.

    سند سوم:

    ابن حزم از طریق دیگری از مسروق نقل کرده که گفت:

    «عمر مهریه زنی را که در عده اش شوهر کرده بود گرفت و در بیت المال قرار داد و گفت: نکاح و مهریّه اش حرام است.»[[5]]

    ابن حزم واسطه ی بین خود تا وکیع را گویا به دلیل مسلّم بودن صحت آن حذف کرده و سپس سلسله سند را ذکر کرده که از آنجا به بعدش صحیح است.[[6]]

    مرحوم علامه امینى می فرماید: براى چه خلیفه آن دو را شلاق زد و براى چه مهریّه را گرفت و به کدام آیه و یا به کدام روایت صحیح، صداق و مهریّه را در بیت المال قرار داد و آن را صدقه فى سبیل الله گردانید و براى چه و به چه سبب آن زن را بر آن مرد حرام ابدى نمود، من نمیدانم؛ ((فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(( «= از اهل قرآن بپرسید اگر نمی دانید» و ای کاش خلیفه خودش را فراموش نمی کرد و به گفته خودش عمل میکرد که گفت: «نادانی ها را به سنت برگردانید.»

     

    [[1]] الاستذکار  ج 5   ص 475-476 (ح 24167) وحدثنی عبد الوارث بن سفیان قال حدثنی قاسم بن أصبغ قال حدثنی محمد بن إسماعیل قال حدثنی نعیم بن حماد قال أخبرنا بن المبارک قال حدثنی أشعث عن الشعبی عن مسروق قال بلغ عمر أن امرأة من قریش تزوجها رجل من ثقیف فی عدتها فأرسل إلیهما یفرق بینهما وعاقبهما وقال لا ینکحها أبدا وجعل صداقها فی بیت المال وفشا ذلک فی الناس فبلغ علیا فقال یرحم الله أمیر المؤمنین ما قال الصداق وبیت المال إنما جهلا فینبغی للإمام أن یردهما إلى السنة قیل فما تقول أنت فیهماقال لها الصداق بما استحل من فرجها ویفرق بینهما ولا جلد علیهما وتکمل عدتها من الأول ثم تعتد من الثانی عدة کاملة ثلاثة قروء ثم یخطبها أن شاء فبلغ ذلک عمر بن الخطاب فخطب الناس فقال أیها الناس ردوا الجهالات إلى السنة

    [[2]] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:

    عبد الله بن یوسف الأصبهانی: ثقة / أحمد بن محمد العنزی: ثقة / الحسن بن محمد الزعفرانی: ثقة / أسباط بن محمد القرشی: ثقة / أشعث بن سوار الکندی: در ادامه ذکر می شود. / عامر الشعبی: ثقة / مسروق بن الأجدع الهمدانی: ثقة

    أشعث بن سوار الکندی: بشار عواد معروف و شعیب الأرناؤوط او را «ضعیف یعتبر به (یعنی فی المتابعات والشواهد)» دانسته اند.

    تحریر تقریب التهذیب، ج 1 ص 146 رقم 524 پی دی اف مؤسسة الرسالة

    یعنی اگر این روایت او، طرق دیگری داشته باشد، معتبر می شود.

    [[3]] المحلى  ج 9   ص 480 نا یونس بن عبد الله نا أبو بکر بن أحمد بن خالد نا أبی نا علی بن عبد العزیز نا أبو عبید القاسم بن سلام نا یزید عن داود بن أبی هند عن الشعبی عن مسروق أو عن عبید بن نضلة عن مسروق شک داود فی أحدهما وقال رفع إلى عمر امرأة نکحت فی عدتها فقال لو أنکما علمتما لرجمتکما فضربهما أسواطا وفرق بینهما وجعل المهر فی سبیل الله عز وجل وقال لا أجیز مهرا لا أجیز نکاحه

    [[4]] بررسی سند روایت:

    یونس بن عبد الله القاضی: ثقة / محمد بن أحمد بن الجباب: ؟/  یعقوب بن إسحاق النیسابوری: ثقة / علی بن عبد العزیز البغوی: ثقة / القاسم بن سلام الهروی: ثقة / یزید بن هارون الواسطی: ثقة / داود بن أبی هند القشیری: ثقة / عامر الشعبی: ثقة / مسروق بن الأجدع الهمدانی: ثقة

    [[5]] المحلى  ج 9   ص 480 وثانیه أنهم قد خالفوا عمر فیما صح عنه یقینا من هذه القضیة إذ جعل مهرها فی بیت المال کما روینا من طریق وکیع عن زکریا بن أبی زائد ( ( ( زائدة ) ) ) وإسماعیل بن أبی خالد کلاهما عن الشعبی عن مسروق أن امرأة نکحت فی عدتها ففرق بینهما عمر وجعل مهرها فی بیت المال وقال نکاحها حرام ومهرها حرام

    [[6]] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:

    وکیع بن الجراح الرؤاسی: ثقة / إسماعیل بن أبی خالد البجلی: ثقة / عامر الشعبی: ثقة / مسروق بن الأجدع الهمدانی: ثقة

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی