پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    جهل عثمان به حکم جمع بین دو خواهر کنیز

    حسین قربانی | دوشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۲۱ ب.ظ

    مالک بن انس از ابن شهاب زهری و او از قبیصه بن ذؤیب الخزاعی (یکی از صحابه) نقل می کند که:

    «مردی از عثمان پرسید که آیا دو خواهر را که کنیزند، می توان با هم برای خود نگه داشت؟ عثمان گفت: یک آیه این کار را حلال کرده و یک آیه حرام؛ ولی من دوست ندارم که چنین کنم.»[[1]]

    امام شافعی نیز همین روایت را از مالک از ابن شهاب و او از قبیصه بن ذؤیب نقل کرده و اضافه کرده است که:

    «آن مرد از نزد وی بیرون شـد و با مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله دیدار کرد و در این باره از او سؤال کرد و او گفت: اگر من قدرتی داشته بـاشم و ببینم که کسی این کار را کرده، او را کیفر خواهم کرد. ابن شهاب گوید: به نظرم این دومی، علی g  بوده است. مالک نیز گوید: از زبیر بن عوام نیز اینچنین به من خبر رسیده است.»[[2]]

    از این روایت، زمخشری[[3]] و سیوطی[[4]] چنین برداشت کرده اند که حضرت علی g  تحریم را ارجح دانسته و عثمان نیز تحلیل را.

    ابن کثیر نیز با استدلال به عمومیت آیه، جمع بین دو خواهر کنیز را حرام دانسته و سپس گفته است:

    «مشـهور از قول جمهور و ائمه اربعه و دیگران نیز همین است، هر چند که برخی از گذشتگان از اظهار عقیده قطعی در این باره خودداری کرده اند.»[[5]]

    وی همچنین می گوید:

    «مسلمانان اجماع دارند بر معنی این آیـه: ((حرام شـد بر شـما مادرانتـان و دخترانتـان و خواهرانتان)) تا آخر آیه، که می رساند آمیزش با این زنان حرام است، چه آزاد باشند و چه برده! و به همین گونه با اسـتناد به دلیل و قیاس بایـد گفت که نگـه داشـتن دو خواهر و ازدواج با مادر زن و دختر زن نیز همین حکم را دارد (برده و آزاد آنان فرقی ندارد) که در نزد توده فقها نیز همینطور است و سـخن ایشان دلیلی است علیه کسی که با این حکم مخالفت نموده و راهی دیگر رفته است.»[[6]]

    ابو عبد الله قرطبی (متوفای 671 هـ) در تفسیرش می نویسد:

    «هیـچ یک از ائمه به فتوای مخالف با آن (که نظر عثمان است) اعتنا نکرده اند؛ زیرا ایشان با تاویل کتاب خدا خلاف آن را دریافته اند و بر ایشان جایز نیست که تاویل را تحریم نمایند و از میان صحابه ای که جایز نبودن را پذیرفته اند، اینان را باید نام برد: عمر، علی g، ابن مسعود، ابن عباس، عمار، ابن عمر، عایشه و ابن زبیر. اینان در پیرامون کتاب خدا صاحب بصیرت هستند و مخالفانشان در تاویل آیات به بیراهه افتاده اند.»[[7]]

    ابن عبدالبر قرطبی نیز می نویسد:

    «نظیر فتوای عثمان را به گروهی از پیشینیان هم نسبت داده اند؛ از جمله ابن عباس، ولی در این نسبت ها اختلاف است. و هیچ یک از فقها- در شام، مغرب، حجاز، عراق و پس و پشت آن دو از شـرق و نیز در دیگر شهرها- به آن فتوا اعتنا نکرده است مگر گروهی که بـا نفی قیـاس و پیروی ظواهر، از ایشـان جـدا شده انـد و آنچه را مـا بر آن اجتماع نموده ایم- با عمل به آن ظاهر- ترک نموده اند و توده فقها همداستان هستند که: همان طور که دو خواهر آزاد را یک نفر نمی تواند باهم به زنی داشته باشد، دو خواهر برده را نیز نمی تواند. حکایت شده که اتفاق عقیده مسلمانان در حرام بودن این کار را از قول بسیاری روایت کرده اند؛ همچون [حضرت] علی g، عمر، زبیر، ابن عباس، ابن مسعود، عایشه، عمار، زید بن ثابت، ابن عمر، ابن زبیر، ابن منبه، اسحاق بن راهویه، ابراهیم نخعی، حکم بن عتیبه، حماد بن ابی سلیمان، شعبی، حسن بصری، اشهب، اوزاعی، شافعی، احمد، اسحاق، ابو حنیفه و مالک و تـازه نصوص قرآن و سـنت پیـامبر صلی الله علیه وآله نیز پشـتوانه این اجماعات است؛ زیرا قرآن به هنگـام شـمردن زنانی که ازدواج با آنان جایز نیست، صریحا می فرماید: ((و این که دو خواهر را با هم داشته باشید.)) (نساء: 23) این حکم اطلاق دارد و می رساند که داشتن دو خواهر با یکدیگر به هر صورتی که باشند- خواه آزاد و خواه برده- حرام است.»[[8]]

    جالب اینکه ابوبکر جصاص (متوفای 370 هـ) می نویسد:

    «از ایاس بن عامر روایت شده است که گفت: به علی g عرض کردم: آنان می گویند که تو می گویی: این کار را یک آیه حرام و یک آیه حلال کرده است. فرمود: دروغ گفته اند!»[[9]]

    جصاص همچنین می نویسد:

    «این دو آیه در بیان حلال و حرام بودن، بـا یکدیگر برابر نیستند و روا نیست که یکی را معارض با دیگری تلقی کنیم؛ زیرا موردی که یکی از آن دو برای آن نـازل شـده، به غیر از مورد دیگری بوده؛ چرا که این آیه: ((و این که دو خواهر را بـا هم نگه داریـد)) درباره حکم تحریم رسیده و همچون این دو فراز دیگر قرآن است:((و زنان فرزندانتان)) و ((مادران زنانتان)) و همچون دیگر کسانی که حکم حرام بودن ازدواج بـا ایشان در آیه رسیده، در حالی که آیه ی: ((و زنان شوهردار مگر آنان که مملوک شمایند)) می رساند زنانی که شوهرانشان در میدان جنگ بوده و خود اسـیر شـده اند، حلال هستند و می فهماند که میان این زنان و شوهرانشان جدایی افتاده و مانع آمیزش با آنان، برطرف شده است؛ پس باید این آیه را در موردی که برای آن نازل شده به کار برد و آن نیز عبارت است از جدایی افتادن میان این دسته زنان اسیر شده و شوهرانشان، و حلال بودن آنان بر صاحبانشان. پس نمی توان این آیه را معـارض دانست بـا آنچه در حرام بودن آمیزش با دو خواهر در یک زمان، نازل شـده است؛ زیرا هرکدام از دو آیه به علتی و در موردی جدا از علت و مورد دیگری نازل شده و لذا باید هر کدام را در موردی که برای آن نازل شده است به کار برد.

    دلیل بر این فتوا آن که- بی هیچ اختلافی میان مسلمانان- این آیه معارض با حکم حرام بودن آمیزش با زنان فرزندان و مادران زنان خود و دیگر کسانی که حرام بودنشان در آن آیه ذکر شـده، نیست و انسان نمی تواند با زن فرزند و مادر زنش به عنوان این که کنیز او شده اند بیامیزد و این آیه ((مگر آنچه مملوک شما است)) موجب تخصیص در حکم حرام بودن آمیزش بـا ایشان نمی شود؛ زیرا علت و موردی که برای آن نـازل شـده، غیر از علت و موردی است که در آیه دیگر نازل شـده است؛ پس بایـد جمع میان دو خواهر نیز به همان گونه حرام بماند و تعـارض ظـاهری آن مـوجب نفی تحریم نشود و خودداری علی g و پیروان او از صـحابه- از اینکه آن آیه و این یکی ((مگر آنچه مملوک شما است)) را متعارض یکدیگر بشمارند- و فتوای ایشان و در جایز نبودن جمع میان دو خواهر- به هر صورت که باشد- می رسانـد که اگر دو آیه، علت و مورد نزولشان بـا یکدیگر فرق داشت و یکی دلالت بر حرمت و دیگری بر جواز می کرد، درآن حال هر کـدام را بایـد در مورد خود دلیل گرفت و بایستی حکم هر کدام را در جایی که به علت نزول آن برخورد کنیم، عملی نمائیم، نه اینکه یکی را متعارض با دیگری تلقی کنیم. گذشته از آیات، اگر دو حدیث از رسول خدا صلی الله علیه وآله هم چنین خصوصیاتی داشته باشد، روش کار همین است.»[[10]]

    ابو عبدالله قرطبی می نویسد:

    «علما در تاویل این آیه اختلاف کرده اند؛ ابن عباس، ابو قلابه، ابن زید، مکحول، زهری و ابو سعید خدری گفته اند: مقصود از زنان شوهردار در اینجا، خاصه زنان شوهرداری اند که اسیر شده اند و معنی آیه می شود: زنان شوهردار بر شـما حرام اند مگر اینکه از سـرزمین دشـمنان حربی اسیر گرفته باشید و مملوک شما شده باشد که در این صورت برای کسی که در سـهم او قرار گرفته حلال می شود، هر چند شوهر داشـته باشد و قول شافعی نیز که اسـیر شدن را موجب قطع ازدواج سابق می داند بر همین است- و نیز قول ابن وهب و ابن عبدالحکم که دو تن اخیر این قول را به مالک نیز نسـبت داده اند- و قول اشهب نیز همین است و موید آن نیز حـدیثی است که مسلم در صحیح خود از ابو سعید خـدری روایت کرده- سپس قرطبی حـدیث را آورده و گویـد:- و این نص، صریح است بر اینکه آیه بالاـ به خاطر آن نازل شد که یاران پیامبر صلی الله علیه وآله از آمیزش با زنان اسیری که شوهر داشتند پرهیز میکردند و خدا در پاسخ ایشان این آیه را فرستاد: ((زنانی که مملوک شما شدند)) و آنها از این قاعده مستثنی هستند. مالک، ابو حنیفه و اصحاب او، شافعی، احمد، اسحاق و ابو ثور نیز همین را میگویند و قول درست نیز همین است- ان شاء الله.»[[11]]

    ابن حزم آندلسی نیز می نویسد:

    «میان هیچ کس از توده مسلمانان خلافی وجود ندارد که اخـذ به عموم این آیه روا نیست و قطعا همگی اجماع کرده اند بر این که تخصیص بردار است؛ زیرا بـدون اختلاف و بی تردیـد، غلام مملوک اسـت؛ ولی آمیزش با او حرام است و روا نیست، و نیز می شود که کسی مـادر رضاعی و خواهر رضاعی اش را به عنوان کنیز مالک بشود، ولی همه متفق اند که آمیزش بـا آن دو روا نیست و نیز اگر مردی کنیزی را بگیرد و با او بیامیزد و از وی فرزندی بیاورد، آن کنیز بر پسر مرد حرام است. در این فراز قرآن ((و این که میان دو خواهر جمع کنید، و نیز مادران زنانتان و دخترانی که در کنار شما پرورده شده ومادرانشان همسران شما بوده اند و با ایشان آمیخته اند. و با زنان بت پرست نکاح نکنید تا ایمان بیاورند)) نیز نگریستیم و هیچ نص و اجماعی نیامده است که این حکم تخصیص خورده باشد-مگر فقط در مورد ازدواج با زنان اهل کتاب- پس جایز نیست نص قانونی را که دلیلی بر تخصیص آن نداریم تخصیص بزنیم و اگر ناچار باشیم نصی با این خصوصیات یا هر نص دیگری را تخصیص بزنیم، شکی نیست که آن تخصیص خورده خواهد بود؛ زیرا تخصیص مخصوص است که بجز آن جایز نیست.»[[12]]

    جالب اینکه، قرطبی می نویسد:

    «اهل ظاهر راهی مخالف بـا اصول پیش گرفته و گفته اند: همان گونه که یک مرد میتوانـد دو خواهر را مملوک خود گرداند، آمیزش بـا آن دو خواهر مملوک هم جـایز است و دلیلشان هم روایتی است که از عثمان رسیده: یک آیه این کار را حرام کرده و یک آیه حلال.»[[13]]

    ((و اگر پس از آن که دانش برایت آمد، بـاز هم از هوس های ایشـان پیروی کنی، به راستی که آن هنگام، از سـتمکاران خواهی بود.))[[14]]

     

    [[1]] موطأ مالک  ج 2   ص 538 ح 1122 وحدثنی عن مالک عن بن شهاب عن قبیصة بن ذؤیب ان رجلا سأل عثمان بن عفان عن الأختین من ملک الیمین هل یجمع بینهما فقال عثمان أحلتهما آیة وحرمتهما آیة فأما انا فلا أحب ان اصنع ذلک

    [[2]] مسند الشافعی  ج 1   ص 288 أخبرنا مالک عن بن شهاب عن قبیصة بن ذؤیب أن رجلا سأل عثمان بن عفان رضی الله عنه عن الأختین من ملک الیمین هل یجمع بینهما فقال عثمان رضی الله عنه أحلتهما آیة وحرمتهما آیة وأما أنا فلا أحب أن أصنع هذا قال فخرج من عنده فلقی رجلا من أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم فقال لو کان لی من الأمر شیء ثم وجدت أحدا فعل ذلک لجعلته نکالا قال مالک قال بن شهاب أراه علی بن أبی طالب قال مالک وبلغنی عن الزبیر بن العوام مثل ذلک

    [[3]] الکشاف  ج 1   ص 528 فرجح على التحریم وعثمان التحلیل

    [[4]] أسماء المدلسین  ج 1   ص 108 فرجح علیه ( علیه السلام ) التحریم ، وعثمان التحلیل

    [[5]] تفسیر ابن کثیر  ج 1   ص 473 و أما الجمع بین الأختین فی ملک الیمین فحرام أیضا لعموم الآیة ... وهذا هو المشهور عن الجمهور والأئمة الأربعة وغیرهم وإن کان بعض السلف قد توقف فی ذلک

    [[6]] تفسیر ابن کثیر  ج 1   ص 474 وقد أجمع المسلمون على أن معنى قوله ( حرمت علیکم أمهاتکم وبناتکم وأخواتکم ) إلى آخر الآیة أن النکاح وملک الیمین فی هؤلاء کلهن سواء وکذلک یجب أن یکون نظرا وقیاسا الجمع بین الأختین وأمهات النساء والربائب وکذلک هو عند جمهورهم وهم الحجة المحجوج بها من خالفها وشذ عنها والله المحمود

    [[7]] تفسیر القرطبی  ج 5   ص 117 وأحل لکم ما وراء ذلکم ولم یلتفت أحد من أئمة الفتوى إلى هذا القول لأنهم فهموا من تأویل کتاب الله خلافه ولا یجوز علیهم تحریف التأویل وممن قال ذلک من الصحابة : عمر وعلی وإبن مسعود وعثمان وإبن عباس وعمار وإبن عمر وعائشة وإبن الزبیر وهؤلاء أهل العلم بکتاب الله فمن خالفهم فهو متعسف فی التأویل

    [[8]] الاستذکار  ج 5   ص 487 وقد روی مثل قول عثمان عن طائفة من السلف منهم بن عباس ولکن اختلف علیهم ولا یلتفت إلى ذلک أحد من فقهاء الأمصار بالحجاز ولا بالعراق وما وراءهما من المشرق ولا بالشام ولا المغرب إلا من شذ عن جماعتهم لاتباع الظاهر وبقی القیاس وقد ترک من تعمد ذلک ظاهرا مجتمعا علیه وجماعة الفقهاء متفقون أنه لا یحل الجمع بین الأختین بملک الیمین فی الوطء کما لا یحل ذلک فی النکاح  ... وقد أجمع المسلمون على أن معنى قول الله عز وجل ) حرمت علیکم أمهاتکم وبناتکم وأخواتکم وعماتکم وخالاتکم وبنات الأخ وبنات الأخت وأمهاتکم اللاتی أرضعنکم وأخواتکم من الرضاعة (  النساء 23  إن النکاح وملک الیمین فی هؤلاء کلهن سواء فکذلک یجب أن یکون قیاسا ونظرا الجمع بین الأختین  والأمهات  والربائب فکذلک هو عند الجمهور وهم الحجة المحجوج بها  على  من خالفهم وشذ عنهم والحمد لله

    [[9]] أحکام القرآن للجصاص  ج 3   ص 74 وقد روى أیاس بن عامر أنه قال لعلی إنهم یقولون إنک تقول أحلتهما آیة وحرمتهما آیة فقال کذبوا

    [[10]] أحکام القرآن للجصاص  ج 3   ص 75 وأیضا فإن الآیتین غیر متساویتین فی إیجاب التحریم والتحلیل وغیر جائز الاعتراض بإحداهما على الأخرى إذ کل واحدة منهما ورودها فی سبب غیر سبب الأخرى وذلک لأن قوله تعالى ) وأن تجمعوا بین الأختین ( وارد حکم التحریم کقوله تعالى ( وحلائل أبنائکم ) (وأمهات نسائکم ) وسائر من ذکر فی الآیة تحریمیها وقوله تعالى ( والمحصنات من النساء إلا ما ملکت أیمانکم ) وارد فی إباحة المسبیة التی لها زوج فی دار الحرب وأفاد وقوع الفرقة وقطع العصمة فیما بینهما فهو مستعمل فیما ورد فیه من إیقاع الفرقة بین المسبیة وبین زوجها وإباحتها لمالکها فلا یجوز الاعتراض به على تحریم الجمع بین الأختین إذ کل واحدة من الآیتین واردة فی سبب غیر سبب الأخرى فیستعمل حکم کل واحدة منهما فی السبب الذی وردت فیه ویدل على ذلک أنه لا خلاف بین المسلمین فی أنها لم تعترض على حلائل الأبناء وأمهات النساء وسائر من ذکر تحریمهن فی الآیة وأنه لا یجوز وطء حلیلة الابن ولاأم المرأة بملک الیمین ولم یکن قوله تعالى ( إلا ما ملکت أیمانکم ) موجبا لتخصیصهن لوروده فی سبب غیر سبب الآیة الأخرى کذلک ینبغی أن یکون حکمه فی اعتراضه على تحریم الجمع وامتناع علی رضی الله عنه ومن تابعه فی ذلک من الصحابة من الاعتراض بقوله تعالى ( إلا ما ملکت أیمانکم ) على تحریم الجمع بین الأختین یدل على أن حکم الآیتین إذا وردتا فی سببین إحداهما فی التحلیل والأخرى فی التحریم أن کل واحدة منهما تجری على حکمها فی ذلک السبب ولا یعترض بها على الأخرى وکذلک ینبغی أن یکون حکم الخبرین إذا وردا عن الرسول صلى الله علیه وسلم فی مثل ذلک

    [[11]] تفسیر القرطبی  ج 5   ص 121 فقد اختلف العلماء فی تأویل هذه الآیة فقال إبن عباس وأبو قلابة وإبن زید ومکحول والزهری وأبو سعید الخدری : المراد بالمحصنات هنا المسبیات ذوات الأزواج خاصة أی هن محرمات إلا ما ملکت الیمین بالسبی من أرض الحرب فإن تلک حلال للذی تقع فی سهمه وإن کان لها زوج وهو قول الشافعی فی أن السباء یقطع العصمة وقاله إبن وهب وإبن عبدالحکم ورویاه عن مالک وقال به أشهب یدل علیه ما رواه مسلم فی صحیحه عن أبی سعید الخدری أن رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم حنین بعث جیشا إلى أوطاس فلقوا العدو فقاتلوهم وظهروا علیهم وأصابوا لهم سبایا فکان ناس من أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم تحرجوا من غشیانهن من أجل أزواجهن من المشرکین فأنزل الله عزوجل  فی ذلک  والمحصنات من النساء إلا ما ملکت أیمانکم أی فهن لکم حلال إذا انقضت عدتهن وهذا نص  صحیح  صریح فی أن الآیة نزلت بسبب تحرج أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم عن وطء المسبیات ذوات الأزواج فأنزل الله تعالى فی جوابهم إلا ما ملکت أیمانکم وبه قال مالک وأبو حنیفة وأصحابه والشافعی وأحمد وإسحاق وأبو ثور وهو الصحیح إن شاء الله تعالى

    [[12]] المحلى  ج 9   ص 523-524 لا خلاف بین أحد من الأمة کلها قطعا متیقنا فی أنه لیس على عمومه بل کلهم مجمع قطعا على أنه مخصوص لأنه لا خلاف ولا شک فی أن الغلام من ملک الیمین وهو حرام لا یحل وأن الأم من الرضاعة من ملک الیمین والأخت من الرضاعة من ملک الیمین وکلتاهما متفق على تحریمهما أو الأمة یملکها الرجل قد تزوجها أبوه ووطئها وولد له منها حرام على الابن ثم نظرنا فی قوله تعالى ( وأن تجمعوا بین الأختین ) النساء 23 ( حرمت علیکم أمهاتکم وبناتکم وأخواتکم وعماتکم وخالاتکم وبنات الأخ وبنات الأخت وأمهاتکم اللاتی أرضعنکم وأخواتکم من الرضاعة وأمهات نسائکم وربائبکم اللاتی فی حجورکم من نسائکم اللاتی دخلتم بهن فإن لم تکونوا دخلتم بهن فلا جناح علیکم وحلائل أبنائکم الذین من أصلابکم وأن تجمعوا بین الأختین إلا ما قد سلف إن الله کان غفورا رحیما ) النساء 23 ( ولا تنکحوا المشرکات حتى یؤمن ) البقرة 221  ولم یأت نص ولا إجماع على أنه مخصوص حاش زواج الکتابیات فقط فلا یحل تخصیص نص لا برهان على تخصیصه وإذ لا بد من تخصیص ما هذه صفتها أو تخصیص نص آخر لا خلاف فی أنه مخصوص فتخصیص المخصوص هو الذی لا یجوز غیره

    [[13]] تفسیر القرطبی  ج 5   ص 117 شذ أهل الظاهر فقالوا : یجوز الجمع بین الأختین بملک الیمین فی الوطء کما یجوز الجمع بینهما فی الملک واحتجوا بما روى عن عثمان فی الأختین من ملک الیمین : حرمتهما آیة وأحلتهما آیة

    [[14]] بقره: 145

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی