پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    بت پرستی خلفا در جاهلیت

    حسین قربانی | سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ب.ظ

    نخست باید توجه کرد که ابوبکر، عمر و عثمان بر خلاف امیر المومنین علیه السلام که هرگز بتی را نپرستید، قبل از اسلام آوردنشان حدود سی سال به بت پرستی مشغول بودند و عمر بن خطاب حداقل 5 سال بعد از ظهور اسلام نیز به بت پرستی ادامه داد و مسلمانان را اذیت می کرد.

    در مشرک بودن ابوبکر، عمر و عثمان قبل از اسلام آوردنشان همین بس که از حنیفان نبوده اند؛ چرا که اسامی حنفا (پیروان دین حنیف ابراهیمی) معروف بود و نیز جزء پیروان دین یهود و نصاری نیز نبوده اند؛ پس آنچه می ماند، مشرک بودن آنان است.

    دلیل دیگر بر مشرک بودن آنان، تخصیص عبارت «کرم الله وجهه» برای امیر المومنین علیه السلام از جانب علمای اهل سنت است؛ به این دلیل که آن حضرت به طور قطع بر هیچ بتی سجده نکرد.[[1]] و اگر دیگر صحابه؛ از جمله ابوبکر، عمر و عثمان نیز بت پرستی نکرده بودند، در این صورت چنین تخصیصی بیهوده می بود.

    از دلایل دیگر بر مشرک بودن ابوبکر، عبد العزی یا عبد الکعبه بودن اسم یکی از فرزندانش است که بعد از ظهور اسلام، رسول خدا صلی الله علیه وآله اسمش را به عبد الرحمن تغییر داد.[[2]]

    ابن اسحاق نیز گزارش کرده است که:

    «ابوبکر، رسول خدا صلی الله علیه وآله را ملاقات نمود و گفت: ای محمد صلی الله علیه وآله، آیا حقیقت دارد آنچه که قریش در مورد تو از ترک کردنت خدایانمان، سفیه دانستن عقل هایمان و تکفیر کردن پدرانمان می گویند؟ پس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: ای ابوبکر، من فرستاده ی خدا و پیامبرش هستم. مرا برانگیخته تا رسالتش را ابلاغ کنم. پس تو را به حق به الله دعوت می کنم. به الله سوگند که او بر حق است و ای ابوبکر تو را به الله دعوت می کنم که یگانه است و شریکی برای او نیست و غیر او عبادت نمی شود و در پی آوردن اهل اطاعت از او را در اطاعتش؛ سپس بر او قرآن خواند و ابوبکر اسلام آورد و به بت ها کافر شد و شرک ها را کنار گذاشت و به حقیقت اسلام اقرار کرد و در حالی که مومن و تصدیق کننده بود برگشت.»[[3]]

    اما در مشرک بودن عمر قبل از اسلام، هیچ شکی نیست و او حتی در جاهلیت، دخترش را زنده به گور نیز کرده است!

    محمد امین شنقیطی می نویسد:

    «این سخن از عمر نقل شده است که: دو خاطره از دوران جاهلیت دارم که یکی از آن ها مرا به گریه و دیگری به خنده می آورد. اما آن خاطره ای که مرا به گریه درمی آورد این است که: من رفتم تا دختر خودم را زنده به گور کنم؛ من برای او گودال می کندم؛ ولی او خاک ها را از ریشم می زدود، در حالی که نمی دانست من چه قصدی برای او دارم. وقتی این خاطره را به یاد می آورم، گریه می کنم.

    اما دیگری: من خدایی از خرما می ساختم، شب ها آن را بالای سر خود می گذاشتم تا از من محافظت کند؛ وقتی صبح می شد و گرسنه می شدم، آن را می خوردم . وقتی این خاطره را به یاد می آورم، به خودم میخندم.»[[4]]

    اما قضیه ی زنده به گور کردن عمر دخترش را در جاهلیت، طبرانی با سند معتبر روایت کرده است.

    «نعمان بن بشیر می گوید که از عمر بن خطاب درباره تفسیر آیه ((و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود)) (تکویر: 8) شنیدم که می گفت: قیس بن عاصم نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: من در زمان جاهلیت هشت دختر خود را زنده به گور کردم، چه کار کنم؟ آن حضرت فرمود: برای هر کدام از آن ها یک بنده آزاد کن.

    من (عمر) گفتم: من چوپان شتر بودم. آن حضرت فرمود: اگر خواستی برای هر کدام از آن ها یک شتر اهدا کن.»[[5]]

    هیثمی در باره سند این روایت می گوید:

    «این روایت را بزار و طبرانی نقل کرده اند، تمام راویان بزار راویان صحیح هستند، غیر از حسین بن مهدی أیلی که او نیز ثقه است.»[[6]]

    فصل الخطاب اینکه حتی ابن تیمیه با همه ی عنادی که دارد، ادعای مرحوم علامه حلی رضوان الله علیه در کافر و مشرک بودن ابوبکر، عمر و عثمان قبل از اسلام را رد نمی کند!

     «رافضی (علامه حلی) گفته است: پنجم: آیه ی ((عهد من به ستمکاران نمی رسد)) (بقره: 124) خداوند خبر داده است که عهد امامت به ظالم نمی رسد و کافر هم ظالم است به خاطر این فرمایش خداوند در آیه ی ((و کافران همان ظالمان هستند)) (بقره: 254) و شکی نیست که آن سه نفر (ابوبکر، عمر و عثمان) کافر بودند و بت ها را می پرستیدند تا اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله ظهور کرد.»[[7]]

    و بلکه تلویحا می پذیرد؛ اما از روی عناد، حضرت علی علیه السلام را هم شریک جرم آنان می کند!

    «قبل از اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله مبعوث شود، احدی از قریش مومن نبود ؛ نه مرد، نه کودک، نه زن، نه آن سه نفر و نه علی. و هرگاه گفته شود که از مردان، آن ها (ابوبکر ، عمر و عثمان) بت ها را می پرستیدند، پس کودکان نیز چنین بودند؛ مانند علی و غیر او.»[[8]]

    در مشرک نبودن حضرت علی علیه السلام قبل از اسلام، فقط کافی است بدانیم که آن حضرت در خانه ی حضرت رسول صلی الله علیه وآله و تحت سرپرستی آن حضرت و در دامان ایشان بزرگ می شد ... .

    شاه ولی الله دهلوی می نویسد:

    «و از آن جمله آنکه عنایت الهی جل وعلا در صغر سن شامل حال او گشت و آن حضرت صلی الله علیه وآله تکفل وی بر خود گرفتند و از این جهت اسلام او و نمازگزاردن او با جناب مقدس نبوی صلی الله علیه وآله پیش از اوان بلوغ بوده است و بسیاری از صحابه و تابعین به آن رفته اند که وی اول مسلمان است بعد خدیجه علیها السلام [9]

     

    [[1] ] الفتاوى الحدیثیة لابن حجر الهیتمی، ص 41 / «مطلب فی حکمة استعمال کرم الله وجهه فی حق علی بن أبی طالب وسئل رضی الله عنه :عن حکمة استعمال کرم الله وجهه فی حق علی بن أبی طالب رضی الله عنه دون غیره عوضا عن الترضی ، وهل یستعمل ذلک لغیره من الصحابة ؟ . فأجاب بقوله : حکمة ذلک أن علی کرم الله وجهه ورضی عنه لم یسجد لصنم قط فناسب أن یدعى له بما هو مطابق لحاله من تکرمة الوجه ، والمراد به حقیقته أو الکنایة عن الذات أی حفظه عن أن یتوجه لغیر الله تعالى فی عبادته.»

    علی إمام الأئمة -رضی الله عنه، ص 9 المؤلف: أحمد حسن الباقوری (وزیر اوقاف مصر) / «حول اختصاص الإمام من بین الصحابة بکلمة “کرم الله وجهه”, حتی إنک لو سمعت هذه الکلمة مترددة فی حدیث مجلس أو مستعلنة فی صحائف کتاب, لانصرف ذهنک إلی الإمام علی بن أبی طالب دون سواه من عبادالله أجمعین..ذلک أن الإمام بحکم نشأته فی بیت النبوة لم یسجد لصنم قط.»

    [[2]] الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 4   ص 325-326 رقم 5155 عبد الرحمن بن عبد الله بن عثمان أبو محمد ویقال أبو عبد الله وقیل أبو عثمان وقیل عبد العزی بن أبی بکر بن أبی قحافة القرشی التیمی وأمه أم رومان والدة عائشة کان اسمه عبد الکعبة فغیره النبی صلى الله علیه وسلم

    [[3]] سیرة ابن إسحاق  ج 2   ص 120 ح 177 نا أحمد قال نا یونس عن ابن اسحاق قال ثم ان أبا بکر لقی رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال أحق ما تقول قریش یا محمد من ترکک آلهتنا وتسفیهک عقولنا وتکفیرک آبائنا فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم یا أبا بکر انی رسول الله ونبیه بعثنی لأبلغ رسالته فأدعوک إلى الله بالحق فوالله انه للحق وأدعوک إلى الله یا أبا بکر وحده لا شریک له ولا یعبد غیره والموالاه على طاعته أهل طاعته وقرأ علیه القرأن فلم یقر ولم ینکر وأسلم وکفر بالأصنام وخلع الأنداد وأقر بحق الاسلام ورجع أبو بکر وهو مؤمن مصدق

    [[4]] أضواء البیان  ج 8   ص 439 وقد جاء عن عمر رضی الله عنه قوله : أمران فی الجاهلیة . أحدهما : یبکینی والآخر یضحکنی أما الذی یبکینی : فقد ذهبت بابنة لی لوأدها ، فکنت أحفر لها الحفرة وتنفض التراب عن لحیتی وهی لا تدری ماذا أرید لها ، فإذا تذکرت ذلک بکیت والأخرى : کنت أصنع إلها من التمر أضعه عند رأس یحرسنی لیلا ، فإذا أصبحت معافى أکلته ، فإذا تذکرت ذلک ضحکت من نفسی

    [[5]] المعجم الکبیر  ج 18   ص 337 ح 863 حکم برنامه ی جوامع الکلم: إسناد حسن / حدثنا عبدان بن أحمد ثنا الحسین بن مهدی الأبلی ثنا عبد الرزاق أنا إسرائیل ثنا سماک بن حرب قال سمعت النعمان بن بشیر یقول سمعت عمر بن الخطاب یقول وسئل عن قوله وإذا الموؤودة ( ( ( الموءودة ) ) ) سئلت قال جاء قیس بن عاصم إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم قال إنی وأدت ثمانی بنات لی فی الجاهلیة قال اعتق عن کل واحدة منها رقبة قلت إنی صاحب إبل قال اهد إن شئت عن کل واحدة منهن بدنة

    [[6]] مجمع الزوائد  ج 7   ص 134 رواه البزار والطبرانی ورجال البزار رجال الصحیح غیر حسین بن مهدی الأیلی وهو ثقة

    [[7]] منهاج السنة النبویة  ج 8   ص 283 قال الرافضی الخامس قوله تعالى ( لا ینال عهدی الظالمین ) سورة البقرة 124 أخبر بأن عهد الإمامة لا یصل إلى الظالم والکافر ظالم لقوله ( والکافرون هم الظالمون ) سورة البقرة 254 ولا شک فی أن الثلاثة کانوا کفارا یعبدون الأصنام إلى أن ظهر النبی صلى الله علیه وسلم

    [[8]] منهاج السنة النبویة  ج 8   ص 285 قبل أن یبعث الله محمدا صلى الله علیه وسلم لم یکن أحد مؤمنا من قریش لا رجل ولا صبی ولا أمرأة ولا الثلاثة ولا علی وإذا قیل عن الرجال إنهم کانوا یعبدون الأصنام فالصبیان کذلک علی وغیره

    [[9]] إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ، ج 4 ص 343 پی دی اف

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی