پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    شک عمر در نبوت

    حسین قربانی | سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ب.ظ

    بخاری در صحیحش از ابو وائل روایت کرده است که گفت:

    « ما در صفین بودیم که سهل بن حنیف برخاست و گفت: ای مردم، خودتان را مورد ملامت قرار دهید؛ چرا که ما با رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز حدیبیه بودیم و اگر جنگ را [مصلحت] می دیدیم می جنگیدیم. پس عمر بن خطاب [به عنوان معترض بر عملکرد پیامبر صلی الله علیه وآله برای پیمان صلح] نزد ایشان آمد و گفت: ای رسول خدا، مگر ما بر حق نیستیم و مشرکین بر باطل؟! پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: بله. عمر گفت: مگر نه این است که کشته های ما در بهشت و کشته های آنها در جهنم هستند؟! پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: بله. عمر گفت: پس چرا ما این ذلّت را پذیرفتیم؟ آیا می خواهید به مدینه برگردیم، در حالی که خداوند بین ما و بین آن ها حکم نکرده است؟ پس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ای پسر خطاب، من رسول خدا هستم و خداوند هیچ وقت مرا ضایع نمیکند (این، ذلت و خواری نیست).

    پس عمر [از سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله قانع نشد و با بی تابی] به سوی ابوبکر رفت و آنچه را که به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله گفته بود، به ابوبکر هم گفت. ابوبکر گفت: او پیامبر خداست و خداوند هرگز پیامبر خود را خوار و ضایع نمی کند. پس سوره فتح نازل شد و رسول خدا صلی الله علیه وآله آن را تا آخر بر عمر خواندند. پس عمر گفت: ای رسول خدا، آیا این است فتح؟ فرمود: آری.» [[1]]

    حال آنکه سوره ی فتح در بازگشت از حدیبیه نازل شد[[2]]  و حداقل تا آن موقع، عمر از دست رسول خدا صلی الله علیه وآله غضبناک بود!

    بخاری در اینجا نیز طبق عادتش دست به سانسور زده و قسمت مهم این روایت را حذف کرده است؛ چرا که دیگران همین روایت را با اضافه ی عبارتی از عمر بن خطاب آورده اند که گفت:

    «از زمانى که اسلام آورده‌ام، جز امروز [در نبوت رسول خدا] شک نکرده ام. سپس نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و گفت: اى رسول خدا، مگر تو پیامبر خدا نیستى؟! پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: بلى، هستم.»[[3]]

     

    [[1]] صحیح البخاری  ج 3   ص 1162 ح 3011 أبو وائل قال کنا بصفین فقام سهل بن حنیف فقال أیها الناس اتهموا أنفسکم فإنا کنا مع رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم الحدیبیة ولو نرى قتالا لقاتلنا فجاء عمر بن الخطاب فقال یا رسول الله ألسنا على الحق وهم على الباطل فقال بلى فقال ألیس قتلانا فی الجنة وقتلاهم فی النار قال بلى قال فعلام نعطی الدنیة فی دیننا أنرجع ولما یحکم الله بیننا وبینهم فقال یا بن الخطاب إنی رسول الله ولن یضیعنی الله أبدا فانطلق عمر إلى أبی بکر فقال له مثل ما قال للنبی صلى الله علیه وسلم فقال إنه رسول الله ولن یضیعه الله أبدا فنزلت سورة الفتح فقرأها رسول الله صلى الله علیه وسلم على عمر إلى آخرها فقال عمر یا رسول الله أو فتح هو قال نعم

    [[2]] صحیح مسلم  ج 3   ص 1413 ح 1786 عن قتادة أن أنس بن مالک حدثهم قال لما نزلت ( إنا فتحنا لک فتحا مبینا لیغفر لک الله ( إلى قوله ) فوزا عظیما ) مرجعه من الحدیبیة

    [[3]] صحیح ابن حبان  ج 11   ص 224 ح 4872 با تصحیح شعیب الأرنؤوط / فقال عمر بن الخطاب رضوان الله علیه والله ما شککت منذ أسلمت إلا یومئذ فأتیت النبی صلى الله علیه وسلم فقلت ألست رسول الله حقا قال بلى

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی