پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    ایمان نیاوردن عمر به آیات تحریم شراب

    حسین قربانی | چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۱۴ ب.ظ

    خداوند متعال در قرآن کریم، ویژگی های مومنان را چنین بیان می کند:

    ((إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ.))[[1]]

    «مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزونتر می‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.»

    اما خبری از این ویژگی ها در عمر بن خطاب نبود؛ چرا که وقتی آیات تحریم شراب (بقره: 219 و نساء: 43) نازل میشد، عمر همچنان تحریم شدن آن را قبول نمی کرد تا اینکه آیه ای نازل شد که با لحن شدید توبیخ کرد (مائده: 91).

    ابو حامد غزالی می گوید:

    «عده‌ای از مسلمانان شراب می خوردند و عده‌ای نمی خوردند، تا اینکه یکی از آنها شراب خورده و در نماز کلمات نا مناسب گفت؛ پس آیه نازل شد که: ((لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ.)) (نساء: 43) اما باز عده ای از مسلمانان از آن خورده و عده ای آن را ترک میکردند، تا اینکه عمر از آن خورده و استخوان ران شتری را گرفته و با آن سر عبد الرحمن بن عوف را شکافت و سپس نشسته و بر کشتگان بدر (از کفار) گریست!! پس خبر به رسول خدا صلی الله علیه وآله رسیده و ایشان با عصبانیت، در حالی که ردای خویش را می کشیدند (حتی صبر نکردند تا آن را درست بپوشند)، بیرون آمده و چیزی را که در دست داشتند بالا برده و با همان عمر را زدند. عمر گفت: پناه می برم به خدا از عصبانیت خدا و رسولش؛ پس آیه نازل شد که: ((انَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ ... .)) (مائده: 91) پس عمر گفت: (از نوشیدن شراب) دست برداشتیم.»[[2]]

    همچنین بسیاری از بزرگان اهل سنت نوشته‌اند که یازده نفر از مسلمانان در خانه ابو طلحه جمع شدند و شراب نوشیده و مست شدند. یکی از آنها که خیلی مست شده بود، شعرهایی در باره کشتگان بدر از کفار سرود. خبر به نبی مکرم اسلام رسید و آن حضرت با عصبانیت آمد و با چیزی که در دست داشت، به شخصی که شعر خوانده بود (ابوبکر) زد ... .

    ابن حجر عسقلانی در شرح روایتی از صحیح بخاری می نویسد:

    «سپس به گونه ای دیگر گزارشی از طریق بزار خواندم که انس گفته است: من در آن روز ساقی گروه شراب خوار بودم و در میان شراب خواران مردی بود که او را ابوبکر می گفتند و چون شراب را سرکشید، این شعر را خواند که مادر بکر را به تندرستی درود فرست... در این هنگام مردی از مسلمانان وارد شد و گفت: مگر نمی‌دانید که فرمان حرمت شراب خواری نازل شده است؟! منظور از ابوبکر در روایت، ابوبکر بن شغوب است. البته برخی خیال کرده‌اند که این شخص همان ابوبکر صدیق است، ولی چنین نیست؛ اما از آنجایی که نام عمر بن خطاب هم در لیست شراب خواران وجود دارد، این مطلب را می رساند که این ابوبکر، همان ابوبکر صدیق است و خطایی در این نقل روی نداده است. از آنچه گذشت، می‌توانیم نام این ده نفر را مشخص نماییم!»[[3]]

    همچنین در روایت صحیح السند از ابو میسره نقل شده است که گفت:

    « وقتی تحریم شراب نازل شد، عمر گفت: بار خدایا، درباره شراب با بیانی برای ما روشن کن که کافی باشد، پس نازل شد آیه ای که در بقره است: ((یسْأَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ)) (بقره: 219) = درباره شراب و قمار از تو سؤال می‌کنند»

    گوید: پس پیامبر صلی الله علیه وآله عمر را خوانده و بر او قرائت فرمود. پس عمر گفت: بار خدایا، درباره شراب بر ما بیان کن بیان شفا دهنده ای، پس نازل شد آیه ای که در سوره نساء است: ((یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُکارَىٰ)) (نساء: 43) «= ای کسانی که ایمان آورده‌اید، در حالی که مست هستید به نماز نزدیک نشوید» پس هنگامی که نماز اقامه می شد، جارچی رسول خدا صلی الله علیه وآله فریاد کرد: بدانید نباید مستی نزدیک نماز شود.  

    پس عمر را خوانده و بر او خواندند، پس گفت: بار خدایا، برای ما به طور واضح و آشکار بیان کن، پس نازل شد:(( إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَنْ یوقِعَ بَینَکمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ وَیصُدَّکمْ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ.)) (مائده: 91) «= همانا شیطان مى‌خواهد با شراب و قمار، میان شما دشمنى و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. پس آیا شما دست برمى‌دارید؟!» عمر گفت: پذیرفتیم و دست برداشتیم؛ پذیرفتیم و دست برداشتیم.»[[4]]

    این روایت را احمد بن حنبل در مسندش نقل کرده و شعیب الارنؤوط سندش را تصحیح کرده است.[[5]]

    حاکم نیشابوری نیز در مستدرکش نقل و تصحیح کرده و ذهبی نیز با نظر او موافقت نموده است.[[6]]

    نکته‌اى که از این روایات صحیح برداشت می‌شود، این است که وقتى آیات مربوط به خمر نازل مى‏‌شد، آن را بر عمر مى‏‌خواندند. حال سؤالی که پیش می آید، این است که: مگر عمر در میان اصحاب چه خصوصیتى داشت که آیات فوق بر او خوانده مى‏‌شد؟

    آیا چنین نبود که در میان آنها علاقه او به شرب خمر از همه بیشتر بوده و دیرتر از همه آن را ترک کرد؟! همانطور که از عبدالله بن عمر روایت شده است که او به همراه پدرش عمر در حج یا عمره بود که عمر گریه کرد و سپس گفت: «به درستی که من شرابخوارترین مردم در جاهلیت بودم و شراب مثل زنا نیست.»[[7]]

    این روایت را ابن شبه نمیری نقل کرده و سندش طبق برنامه جوامع الکلم، حسن است.[[8]]

    اصلا پس از نزول تحریم خمر، دیگر درخواست بیان شافى برای چیست؟! بجز اینکه آن آیات، بر خلاف میل عمر بوده و وی نمی توانست آن را بپذیرد.

     

    [[1]] انفال: 2

    [[2]] مکاشفة القلوب، باب عقوبة شارب الخمر (باب 91)، ص 240 بتحقیق ابو عبد الرحمن صلاح محمد محمد عویضه / فکان فی المسلمین شارب و تارک ، الی ان شرب رجل فدخل فی الصلاة فهجر ، فنزل قوله تعالی : «یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى... » الآیه (النساء / 43) فشربها من شربها من المسلمین ، و ترکها من ترکها، حتی شربها عمر رضی الله عنه فأخذ بلحی بعیر و شج بها رأس عبدالرحمن بن عوف ثم قعد ینوح علی قتلی البدر فبلغ ذلک رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فخرج مغضبا یجر رداءه ، فرفع شیئا کان فی یده فضربه به ، فقال : اعوذ بالله من غضبه، و غضب رسوله، فأنزل الله تعالی: ِ«انَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَنْ یوقِعَ بَینَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ» (المائده، 91) الآیة، فقال عمر رضی الله عنه: انتهینا انتهینا

    [[3]] فتح الباری  ج 10   ص 37-38 ثم وجدت عند البزار من وجه آخر عن أنس قال کنت ساقی القوم وکان فی القوم رجل یقال له أبو بکر فلما شرب قال تحیی بالسلامة أم بکر الأبیات فدخل علینا رجل من المسلمین فقال قد نزل تحریم الخمر الحدیث وأبو بکر هذا یقال له بن شغوب فظن بعضهم أنه أبو بکر الصدیق ولیس کذلک لکن قرینة ذکر عمر تدل على عدم الغلط فی وصف الصدیق فحصلنا تسمیة عشرة

    [[4]] حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا خلف بن الولید ثنا إسرائیل عن أبی إسحاق عن أبی میسرة عن عمر بن الخطاب رضی الله عنه قال لما نزل تحریم الخمر قال اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت هذه الآیة التی فی سورة البقرة ( یسألونک عن الخمر والمیسر قل فیهما إثم کبیر ) قال فدعى عمر رضی الله عنه فقرئت علیه فقال اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی سورة النساء ( یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى ) فکان منادی رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا أقام الصلاة نادى ان لا یقربن الصلاة سکران فدعى عمر رضی الله عنه فقرئت علیه فقال اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی المائدة فدعى عمر رضی الله عنه فقرئت علیه فلما بلغ ( فهل أنتم منتهون ) قال فقال عمر رضی الله عنه انتهینا انتهینا

    [[5]] مسند أحمد بن حنبل  ج 1   ص 442-443 ح 378 قال شعیب الأرنؤوط : إسناده صحیح رجاله ثقات رجال الشیخین غیر خلف بن الولید، وهو ثقة

    [[6]] المستدرک على الصحیحین  ج 4   ص 159 ح 7224 قال الحاکم: هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه. و قال الذهبی: هذا صحیح

    [[7]] أخبار المدینة  ج 2   ص 19 ح 1390 حدثنا عمر بن عاصم قال حدثنا حماد بن سلمة قال أخبر سماک بن حرب عن عبد الله بن شداد بن الهاد قال حدثنا عبد الله بن عمر رضی الله عنهما أنه کان مع عمر رضی الله عنه فی حج أو عمرة قال فبینا نحن نسیر إذا نحن براکب متعجل  ... فبکى عمر رضی الله عنه ثم قال إنی کنت من أشرب الناس لها فی الجاهلیة وإنها لیست کالزنا

    [[8]] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:

    عمرو بن عاصم القیسی: صدوق حسن الحدیث / حماد بن سلمة البصری: ثقة / سماک بن حرب الذهلی: صدوق / عبد الله بن شداد اللیثی: ثقة / عبد الله بن عمر العدوی: صحابی

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی