پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    وصیت شیخین به دفن در مکان غصبی

    حسین قربانی | جمعه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۳۳ ب.ظ

    ابوبکر و عمر طبق وصیت خودشان در حجره ی رسول خدا صلی الله علیه وآله در کنار آن حضرت دفن شدند.

    ابن سعد از عروه بن زبیر و قاسم بن محمد (دو تن از نوادگان ابوبکر) روایت کرده است که گفتند:

    « ابوبکر به عایشه وصیت کرد که در کنار رسول خدا صلی الله علیه وآله دفن شود؛ پس هنگامی که وفات یافت، قبری برایش کنده شد و سرش نزد شانه های رسول خدا صلی الله علیه وآله قرار داده شد و لحد او به لحد رسول خدا صلی الله علیه وآله متصل شد. پس قبر اینجاست.»[[1]]

    بخاری نیز در صحیحش چنین روایت کرده است:

    «[عمر بن خطّاب به فرزندش عبدالله گفت:] نزد عایشه برو و بگو: عمر سلام مى رساند ـ و نگو: امیرالمؤمنین؛ چرا که من امروز امیر مؤمنان نیستم ـ و از شما اجازه مى خواهد که در کنار پیامبر خدا و رفیقش ابوبکر به خاک سپرده شود.

    عبدالله نزد عایشه رفته سلام کرد و اجازه ورود خواست. وقتى که وارد شد، دید که عایشه نشسته و گریه مىکند. به او گفت: عمر خدمتتان سلام مى رساند و از شما مى خواهد که اجازه بدهید در نزد دو رفیقش دفن شود.

    عایشه گفت: آنجا را براى دفن خودم در نظر گرفته بودم، ولى اکنون او را بر خود ترجیح مى دهم. عبدالله برگشت. مردم وقتى او را دیدند گفتند: عبدالله دارد مى آید. عمر گفت: مرا بلند کنید. مردى او را به خود تکیه داده و بلند کرد. عمر پرسید: چه خبر؟ عبدالله گفت: آنچه را که امیر المؤمنین مى خواست اجازه داد.

    عمر گفت: الحمدلله، هیچ چیزى براى من مهم تر از این آرامگاه نبود.»[[2]]

    ابن حجر از ابن بطال نقل می کند که وی با استدلال به روایت بخاری، می گوید:

    «عمر فقط به این خاطر که آنجا خانه ی عایشه بود و در آنجا حق داشت، از او اجازه خواست.»[[3]]

    سپس ابن حجر، نظر ابن بطال را مورد نقد قرار داده و می نویسد:

    «استدلال کرده به آن و به رخصت طلبی عمر از عایشه بر دفن شدن در حجره شریفه بر اینکه او مالک خانه بوده؛ و در آن تامل است، بلکه واقع مطلب این است که او مالک منفعت خانه بود به سکونت در آن و منزل دادن. و سکونت در آن هم میراث نمی شود، و حکم همسران پیامبر صلی الله علیه وآله مانند زنان معتده و صاحب عده می باشد؛ چون که ایشان بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله حق شوهر کردن را ندارند.»[[4]]

    ابن حجر در جای دیگر، شاهدی برای تأیید نظر خویش آورده و می نویسد:

    « این موضوع که ورثه ایشان از آنها منازلشان را وارث نشدند، عدم ملکیت را تأیید می کند و اگر خانه ها ملک آنها بود، هر آینه به ورثه ایشان منتقل می شد و در ترک وارثین آنها حقوقشان را دلالت بر این است و برای همین منازلشان بعد از مرگشان به مسجد النبی صلی الله علیه وآله اضافه شد و جزء مسجد گردید برای عموم نفع آن برای مسلمین، چنانچه شد در آنچه که بر ایشان از مخارج و نفقه ها صرف می شد، و خدا داناتر است.»[[5]]

    بدر الدین عینی نیز به عدم تملک عایشه بر خانه ی مورد سکونتش اعتراف کرده و می نویسد:

    «در حدیث عایشه گوید:”زمانی که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله کسالتش سنگین شد، همسران آن حضرت اجازه گرفتند که در خانه من پرستاری کنند.” خانه را به خودش نسبت داد و دلیل آن این بود که سکونت همسران پیامبر صلی الله علیه وآله در خانه های پیامبر، از خصایص و ویژگی های او بود؛ پس چون آنها برای محبوس بودن در منازلشان مستحق نفقه و خرجی شدند، مادامی که زنده باشند مستحق سکونت شدند، پس بخاری آگاهی داده به سوق احادیث این موضوع و آن هفت حدیث است بنابر اینکه به این نسبت محقق میشود دوام استحقاق سکونت آنها در خانه ها، مادامی که زنده باشند.»[[6]]

    خلاصه ی سخن اینکه، عامه معتقدند:

    یا موضع قبر حضرت رسول صلی الله علیه وآله تا وقت وفات بر ملکیت آن حضرت باقی بود. 

    و یا اینکه می گویند: در زمان حیات از ملکیت حضرت رسول صلی الله علیه وآله خارج شد و به عایشه منتقل شد، که در این صورت از این دو حال خارج نیست:

     اول: یا به سبب میراث به دیگران (از جمله عایشه) رسید.

     دوم: یا اینکه صدقه بود (بر فرض اینکه پیغمبر بقول عامه ارث باقی نمی گذارد).

    حالت اول: اگر میراث بود، پس جایز نبود ابوبکر و عمر دستور دهند که آنها را در حجره پیامبر صلی الله علیه وآله دفن کنند مگر بعد از اجازه ی ورثه. و در هیچ روایتی (از شیعه و سنی) نقل نشده است که ابوبکر و عمر از ورثه رخصت طلبیده باشند یا خریده باشند (غیر از عایشه).

    حالت دوم: اگر صدقه بود، باید که از مسلمانان خریده باشند یا رضایتی تحصیل کرده باشند که در این حالت هم خبری وجود ندارد.

     بنا بر صورت دوم که بگوییم در زمان حیات حضرت، ملک عایشه شده بود، بایستی در این باب، حجت و شاهدی از عایشه طلب کنند، چنانچه از حضرت فاطمه سلام الله علیها درباره ی فدک طلب کردند، ولی از عایشه حجت و شاهدی طلب نکردند.

    ممکن است عامه بگویند که ابوبکر و عمر به ازای مهر دخترهای خود در آن خانه مدفونند. باید در جواب گفت که تا حضرت رسول صلی الله علیه وآله مهر زنان را نمی داد، آن زنها بر آن حضرت حلال نمی شدند. خداوند در قرآن می فرماید:

    (( یا أَیهَا النَّبِی إِنَّا أَحْلَلْنَا لَک أَزْوَاجَک اللَّاتِی آتَیتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکتْ یمِینُک مِمَّا أَفَاءَ اللَّـهُ عَلَیک .))

    «ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‌ای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شده‌ای.»[[7]]

    از مطالب فوق نتیجه می گیریم که :

    اولاً: ابو بکر و عمر در مکان غصبی دفن شده اند.

    ثانیاً: بدون اجازه داخل خانه شدند و خدا نهی کرده است از داخل شدن در خانه آن حضرت بدون اجازه.[[8]]

     

    [[1]] الطبقات الکبرى  ج 3   ص 209  أخبرنا محمد بن عمر قال أخبرنا أبو بکر بن عبد الله بن أبی سیرة عن عمر بن عبد الله بن عروة أنه سمع عروة والقاسم بن محمد یقولان أوصى أبو بکر عائشة أن یدفن إلى جانب رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما توفی حفر له وجعل رأسه عند کتفی رسول الله صلى الله علیه وسلم وألصق اللحد بقبر رسول الله صلى الله علیه وسلم فقبر هناک

    [[2]] صحیح البخاری  ج 3   ص 1355 ح 3497 انطلق إلى عائشة أم المؤمنین فقل یقرأ علیک عمر السلام ولا تقل أمیر المؤمنین فإنی لست الیوم للمؤمنین أمیرا وقل یستأذن عمر بن الخطاب أن یدفن مع صاحبیه فسلم واستأذن ثم دخل علیها فوجدها قاعدة تبکی فقال یقرأ علیک عمر بن الخطاب السلام ویستأذن أن یدفن مع صاحبیه فقالت کنت أریده لنفسی ولأوثرن به الیوم على نفسی فلما أقبل قیل هذا عبد الله بن عمر قد جاء قال ارفعونی فأسنده رجل إلیه فقال ما لدیک قال الذی تحب یا أمیر المؤمنین أذنت قال الحمد لله ما کان من شیء أهم إلی من ذلک

    [[3]] فتح الباری  ج 3   ص 258 قال بن بطال إنما استأذنها عمر لأن الموضع کان بیتها وکان لها فیه حق

    [[4]] فتح الباری  ج 7   ص 66 استدل به وباستئذان عمر لها على ذلک على انها کانت تملک البیت وفیه نظر بل الواقع انها کانت تملک منفعته بالسکنى فیه والاسکان ولا یورث عنها وحکم أزواج النبی صلى الله علیه وسلم کالمعتدات لانهن لا یتزوجن بعده صلى الله علیه وسلم

    [[5]] فتح الباری  ج 6   ص 211 ویؤیده أن ورثتهن لم یرثن عنهن منازلهن ولو کانت البیوت ملکا لهن لانتقلت إلى ورثتهن وفی ترک ورثتهن حقوقهم منها دلالة على ذلک ولهذا زیدت بیوتهن فی المسجد النبوی بعد موتهن لعموم نفعه للمسلمین کما فعل فیما کان یصرف لهن من النفقات والله أعلم

    [[6]] عمدة القاری  ج 15   ص 29 قالت لما ثقل رسول الله صلى الله علیه وسلم استأذن أزواجه أن یمرض فی بیتی فأذن له . .  . مطابقته للترجمة فی قولها : ( فی بیتی ) ، حیث أسندت البیت إلى نفسها ، ووجه ذلک أن سکنى أزواج النبی صلى الله علیه وسلم فی بیوت النبی صلى الله علیه وسلم من الخصائص ، فلما استحققن النفقة لحبسهن استحققن السکنى ما بقین ، فنبه البخاری بسوق أحادیث هذا الباب وهی سبعة على أن هذه النسبة تحقق دوام استحقاق سکناهن للبیوت ما بقین .

    [[7]] احزاب: 50

    [[8]] نور: 27 و احزاب: 53

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی