پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    تحریم متعه حج توسط عمر

    حسین قربانی | سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۴۰ ب.ظ

    یکی دیگر از بدعت های عمر که با ایجاد آن صراحتا با قرآن و سنت قطعی مخالفت کرد و حکم جاهلیت را جست، تحریم متعه حج است که او را مصداق این آیه می کند که خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید:

    ((أَفَحُکمَ الْجَاهِلِیةِ یبْغُونَ ۚ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکمًا لِقَوْمٍ یوقِنُونَ.))[[1]]

    «آیا حکم جاهلیت را مى‌جویند؟ براى آن مردمى که اهل یقین هستند چه حکمى از حکم خدا بهتر است؟»

    معنای حج تمتع

    حج تمتع این است که شخص، در یکى از سه ماه (شوال، ذى قعده و ذى حجه) از یکى از میقاتها به نیت عمرۀ تمتّع احرام مى‌بندد، سپس وارد مکه مى‌شود و پس از طواف و سعى، تقصیر کرده و از احرام خارج مى‌شود؛ یعنى چیزهایى که در حال احرام بر وى حرام بود حلال مى‌گردد تا اینکه از مکه احرام دیگرى براى حج مى‌بندد و اعمال حج تمتع را انجام‌ مى‌دهد.

    علّت اینکه این نوع حج را حج تمتع مى‌گویند این است که در این نوع حج، «متعه» ؛ یعنى لذت بردن و استفاده کردن از محرمات احرام تجویز شده است؛ زیرا همان گونه که اشاره شد، در فاصلۀ دو احرام (احرام عمره و احرام حج) کارهایى که در حال احرام حرام است حلال مى‌گردد و شخص مى‌تواند از آنچه در حال احرام عمره، حرام بود -‎‎ بعداً در حال احرام حج نیز حرام خواهد گردید -‎‎ لذت ببرد و متمتع گردد.

    حج تمتع در قرآن و سنت

    حکم حج تمتع با نصّ صریح قرآن مجید ثابت گردیده است که مى‌فرماید:

    ((... فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیسَرَ مِنَ الْهَدْی فَمَنْ لَمْ یجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیام فِی الْحَجِّ وَسَبْعَة إِذا رَجَعْتُمْ تِلْک عَشَرَةٌ کامِلَةٌ ذلِک لِمَنْ لَمْ یکنْ أَهْلُهُ حاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرامِ...))[[2]]

    «... هر کس از عمره تمتّع به حج باز آید، هر چه میسر و مقدور است قربانی کند و هر کس به قربانی تمکّن نیافت، سه روز در ایام حجّ روزه بدارد و هفت روز هنگام مراجعت، که ده روز تمام شود. این عمل بر آن کس است که اهل شهر مکّه نباشد ... .»

    حکم اسلام بر اساس سنت‏ حضرت ابراهیم علیه السلام  تا حجة الوداع درباره کیفیت ‏حج، منحصر به حج قران و حج افراد بود، ولی در حجة الوداع، این حکم درباره افرادی که به مسجد الحرام نزدیک هستند، و حکم اهل آنجا را دارند، و اهل و قبیله آنان، در حکم حضار مسجد الحرام شمرده می‏شوند، که منظور، اهالی خود مکه و حرم و قرآء و قصبات نزدیک تا شانزده فرسخ که چهل و هشت میل است، به حال اولیه خود باقی ماند؛ ولی درباره افراد دورتر از این مقدار، البته در خصوص حج واجب تغییر یافت، و به حج تمتع مبدل شد. و جبرئیل علیه السلام این آیه قرآن را فرود آورد، و رسول الله صلی الله علیه وآله  بر فراز مروه پس از اتمام سعی برای مردم قرائت فرمود.

    بنابراین جمله ((ذلِک لِمَنْ لَمْ یکنْ أَهْلُهُ حاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرامِ)) که در آیه آمده است، به طور وجوب تعیین وظیفه برای مردم دور دست می‏کند و تا روز قیامت این حکم باقی است، هم به اطلاق آیه، و هم به نص صریح رسول خدا صلی الله علیه وآله  که انگشت‏های خود را در جواب سراقه بن مالک در یکدیگر نموده و فرمودند: این حکم تا روز قیامت ‏باقی است.

    مسلم در صحیحش از جابر بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

    «سراقه بن مالک برخاست و گفت: ای رسول خدا، آیا این تمتّعی که ما را در این سال نمودی (و بین عمره و حجّ، اجازة احلال و تمتّع دادی) فقطّ اختصاص به این سال دارد، یا تا ابد ادامه دارد؟! حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله  انگشتان خود را در هم داخل کرده و گفتند: بلکه تا أبد الآباد، تا روز قیامت، همینطور که انگشتان دست من در هم داخل شده است، عمره داخل حجّ شد.»[[3]]

    بخاری نیز در صحیحش از عکرمه روایت کرده است که:

    «چون از ابن عباس درباره ی متعه حج سؤال شد، در جواب گفت: تمام مهاجرین و انصار و زن‏های رسول خدا صلی الله علیه وآله  در حجة الوداع احرام بسته و لبیک گفتند، و ما هم احرام بستیم و لبیک گفتیم، و چون وارد مکه شدیم، رسول خدا صلی الله علیه وآله  به ما گفت: همه شما احرامتان برای حج را، احرام برای عمره قرار دهید مگر آن کسی که با خود هدی و قربانی به همراه آورده باشد. ما دور خانه خدا طواف نمودیم، و بین صفا و مروه سعی کردیم، و سپس نزد زن‏های خود رفتیم و لباس‏های خود را در تن نمودیم.»[[4]]

    تشریع حج تمتع و مبارزه با افکار جاهلیت

    رسول اکرم صلی الله علیه وآله  با تشریع حج تمتع قدم دیگرى در مبارزه با روشهاى دوران جاهلى برداشت و اعمال عمره را که قبل از اسلام، انجام دادن آن در این سه ماه از بزرگترین گناهان شمرده مى‌شد، جزء اعمالى قرار داد که مسلمانان در این سه ماه انجام بدهند.

    بخارى و مسلم در صحیحشان از ابن عباس نقل مى‌کنند که:

    «مردم قبل از اسلام، انجام دادن عمره را در ماههاى حج از «افجر فجور»؛ یعنی بزرگترین گناهان در روى زمین مى ‌پنداشتند و مى‌گفتند: چون ماه صفر تمام شد، انجام دادن اعمال عمره حلال مى‌گردد.»

    ابن عباس اضافه مى‌کند که: «رسول خدا صلی الله علیه وآله  و اصحابش صبح چهارم ذى‌حجه در حالى که براى حج احرام پوشیده بودند وارد مکه شدند. رسول خدا صلی الله علیه وآله  دستور داد که این احرام را تبدیل به عمره کنند و از احرام خارج شوند، ولى [پذیرفتن] این دستور براى اصحاب، سنگین بود؛ لذا عرضه داشتند با خارج شدن از احرام کدام یک از محرمات براى ما حلال مى‌گردد؟ رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: همۀ محرمات بر شما حلال است.»[[5]]

    تحریم حج تمتع توسط عمر بن خطاب

    به طورى که اشاره گردید، بر خلاف تمایل عده‌اى از مسلمانان، حج تمتع طبق آیۀ قرآن و دستور خود حضرت رسول صلی الله علیه وآله  عملى گردید و این حکم در دوران حکومت دو سالۀ ابوبکر نیز به همان صورت که رسول خدا صلی الله علیه وآله  دستور داده بود انجام مى‌پذیرفت، تا اینکه در دوران حکومت عمر، وی بر خلافت قرآن و سنت قطعی پیامبر صلی الله علیه وآله ، حکم جاهلیت را پیروی کرد[[6]] و از این نوع حج منع کرد و جلوگیرى به عمل آورد.

    در این مورد روایات فراوانی در کتب اهل سنت آمده است که ما در اینجا به نقل تعدادی از روایات معتبر آنها از صحابه اکتفا می کنیم.

    1. ابن عباس

    نسائی با سند صحیح از ابن عباس روایت کرده است که گفت:

    «از عمر شنیدم که همواره می گفت: به خدا قسم، من از متعه نهی می کنم، در حالی که یقیناً در کتاب خدا نازل شده و رسول خدا صلی الله علیه وآله  نیز آن را انجام داده است؛ یعنی عمره در حج!»[[7]]

    سند این روایت طبق حکم برنامه ی جوامع الکلم، صحیح بوده[[8]] و ألبانی نیز تصحیحش کرده است. [[9]]

    همچنین بخاری در صحیح خود از ابی جمره نصر بن عمران نقل کرده گوید:

    «از ابن عباس درباره متعه سؤال کردم؛ پس مرا به آن امر نمود و از او از هدی و پیشکشی برای کعبه سؤال کردم؛ پس گفت: در متعه حج، یک کره شتر یا گاو یا گوسفند یا شرکت در خونی.گفت: و مثل آنکه بعضی از مردم آن را کراهت داشتند؛ پس خوابیدم و در خواب دیدم مثل اینکه انسانی فریاد میکند: حج مبرور و متعه متقبّله! پس نزد ابن عباس آمدم و خوابم را بازگو کردم. پس گفت: اللّه اکبر، سنّت و آئین ابو القاسم صلی الله علیه وآله است.»[[10]]

    قسطلانی در شرح این روایت صحیح بخاری، می نویسد:

    «(و مثل آنکه بعضی از مردم آن را کراهت داشتند) یعنی مانند عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و غیر آن دو نفر از کسانی که نقل خلاف در این مسئله نموده اند.»[[11]]

    2. عمران بن حصین

    «مسلم در صحیحش از عمران بن حصین صحابی روایت کرده است که گفت:

    « آیه متعه در کتاب خدا نازل شد و رسول خدا صلی الله علیه وآله  ما را به آن امر فرمود، سپس آیه ای که آیه متعه حج را نسخ کند، نازل نشد و رسول خدا صلی الله علیه وآله  از آن نهی نکرد تا از دنیا رفت. مردی برای خودش بعدا آنچه میخواست گفت.»[[12]]

    بخاری نیز در صحیحش از عمران بن حصین روایت کرده است که گفت:

    «ما در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله  متمتع میشدیم و قرآن نازل شد. مردی برای خودش آنچه میخواست گفت.»[[13]]

    علمای اهل سنت؛ از جمله بخاری _ بنا بر نقل محمد بن فتوح الحمیدی،[[14]] ابن اثیر جزری[[15]] و ابن کثیر دمشقی[[16]] _ ، محیی الدین نووی،[[17]] ابن حجر عسقلانی[[18]] و ابن عاشور[[19]] تصریح کرده اند که منظور از «مردی برای خودش بعدا گفت آنچه میخواست»، عمر بن خطاب بوده است.

    3. جابر بن عبد الله

    مسلم در صحیحش از ابو نضره روایت کرده است که گفت:

    «در نزد جابر بن عبد الله بودم که کسی آمد و گفت: ابن عباس و ابن زبیر در مورد دو متعه اختلاف کرده اند. پس جابر گفت: همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله  آن دو را انجام دادیم، سپس عمر ما را از آن دو نهی کرد؛ لذا ما به آن دو بازنگشتیم.» [[20]]

    مسلم همچنین روایت کرده است که ابو نضره گفت:

    «ابن عباس به متعه امر مى‏کرد و ابن زبیر از آن نهى مى‏نمود. من این موضوع را با جابر بن عبد اللّه در میان گذاشتم، گفت: ما با رسول خدا صلی الله علیه وآله  تمتع کردیم (یعنى هم حج تمتع و هم نکاح منقطع)، چون عمر قدرت یافت، چنین گفت: همانا خداوند براى رسولش آنچه که بخواهد حلال مى‏کند و قرآن نیز به جاى خود نازل شد: ((پس حج و عمره را آنگونه که خدا به شما امر کرد تمام کنید.)) (بقره: 196) و نکاح زنها را نیز دائمى کنید و اگر کسى زنى را نکاح موقت کند، من او را سنگسار مى‏کنم.»[[21]]

    4. ابو موسی اشعری

    مسلم در صحیحش از ابراهیم بن ابی موسی روایت کرده است که گفت:

    «از ابو موسی اشعری نقل شده که او فتوا به متعه میداد، پس مردی به او گفت: آرام باش به برخی از فتوایت، به درستی که تو نمیدانی امیر مومنان (عمر) در مناسک و آئین حج، بعد از تو چه به وجود آورد. گوید: عمر را دیدم و از او سؤال کردم. پس عمر گفت: من می دانم که پیامبر صلی الله علیه وآله  و اصحابش در حج متعه کردند (از زنانشان کامیاب شدند) و لکن من کراهت داشتم که مردم با زنانشان در سایه درخت اراک عروسی و آمیزش کنند و آنگاه در حج حرکت کنند، در حالی که از سرهایشان آب [غسل] میچکد.»[[22]]

    5. سعد بن ابی وقاص

    از محمد بن عبد الله بن نوفل روایت شده است که گفت:

    « در سالی که معاویه به حج رفته بود، شنیدم که از سعد بن مالک ـ همان سعد بن أبی وقاص ـ سوال کردند: نظرت در مورد متعه حج چیست؟ سعد بن مالک گفت: خوب و زیباست. سائل گفت: عمر از این کار نهی کرده است. مگر تو از عمر بهتری که به این کار امر می کنی؟ سعد بن مالک گفت: درست است که عمر بهتر از من است، ولی رسول الله صلی الله علیه وآله  که از عمر بهتر بود، این کار را انجام داده است.»[[23]]

    این روایت را دارمی نقل کرده و برنامه جوامع الکلم در متابعات و شواهد حکم به حسن بودن سندش داده است.[[24]]

    از محمد بن عبد الله بن حرث نیز روایت شده است که شنید:

    «سعد بن ابی وقاص و ضحاک بن قیس در سالی که معاویه بن ابی سفیان حج کرد درباره تمتّع عمره به حج گفتگو میکردند، پس ضحاک گفت: این کار را فقط کسی که به امر خدای تعالی نادان باشد، می کند. پس سعد گفت: ای پسر برادرم، چه اندازه بد گفتی. ضحاک گفت: پس به درستی که عمر بن خطاب از این نهی کرد. سعد گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله  این کار را کرد و ما هم با آن حضرت تمتّع به حج نمودیم.»[[25]]

    این روایت را احمد بن حنبل نقل کرده و شعیب الارنؤوط سندش را تصحیح کرده است.[[26]] همچنین ترمذی نقل و تصحیح کرده است.[[27]]

    6. عبد الله بن عمر

    از سالم بن عبد الله روایت شده است که گفت:

    «مردی از اهالی شام از عبد الله بن عمر از متعه حج پرسید، پس عبد الله بن عمر گفت: آن حلال است. پس سؤال کننده به او گفت: به راستی که پدرت از آن نهی کرد. وی گفت: آیا دیدی اگر پدرم از آن نهی کرد، رسول خدا صلی الله علیه وآله  آن را به جای آورد؟ آیا فرمان پدرم پیروی شود یا فرمان رسول خدا صلی الله علیه وآله ؟ پس آن مرد گفت: بلکه فرمان رسول خدا صلی الله علیه وآله . پس ابن عمر گفت: هر آینه که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله  آن را به جای آورد.»[[28]]

    این روایت را ترمذی در سننش نقل کرده و برنامه جوامع الکلم حکم به صحت سندش داده است.[[29]]

    حضرت علی (ع): من سنت پیامبر (ص) را به خاطر حرف هیچکس کنار نمیگذارم

    در صحیح بخاری از مروان بن حکم روایت شده است که می گوید:

    «علی علیه السلام و عثمان را دیدم، در حالی که عثمان از متعه حج و جمع کردن بین عمره و تمتع نهی می کرد. علی علیه السلام با مشاهده این صحنه به عنوان مخالفت با کار عثمان، برای هر دو حج تلبیه گفت و فرمود: لبیک به عمره و حجه و در ادامه فرمود: من سنت پیامبر صلی الله علیه وآله  را به خاطر حرف هیچ کس کنار نمی گذارم.»[[30]]

    حال شایسته است وجدان های بیدار، از خود بپرسند که پیروی کردن از حضرت علی علیه السلام که سنت پیامبر صلی الله علیه وآله  را به خاطر هیچ کس کنار نمی گذارد بهتر است، یا کسی که قسم می خورد با قرآن و سنت نبوی مخالفت کند؟! فکیف تحکمون؟!

     

    [[1]] مائده: 50

    [[2]] بقره: 196

    [[3]] صحیح مسلم  ج 2   ص 888 ح 1218 فقام سراقة بن مالک بن جعشم فقال یا رسول الله ألعامنا هذا أم لأبد فشبک رسول الله صلى الله علیه وسلم أصابعه واحدة فی الأخرى وقال دخلت العمرة فی الحج مرتین لا بل لأبد أبد

    [[4]] صحیح البخاری  ج 2   ص 570 ح 1497 عن عکرمة عن بن عباس رضی الله عنهما أنه سئل عن متعة الحج فقال أهل المهاجرون والأنصار وأزواج النبی صلى الله علیه وسلم فی حجة الوداع وأهللنا فلما قدمنا مکة قال رسول الله صلى الله علیه وسلم اجعلوا إهلالکم بالحج عمرة إلا من قلد الهدی طفنا بالبیت وبالصفا والمروة وأتینا النساء ولبسنا الثیاب

    [[5]] صحیح البخاری  ج 2   ص 567 ح 1489 و صحیح مسلم  ج 2   ص 909 ح 1240 عن بن عباس رضی الله عنهما قال کانوا یرون أن العمرة فی أشهر الحج من أفجر الفجور فی الأرض ویجعلون المحرم صفرا ویقولون إذا برا الدبر وعفا الأثر وانسلخ صفر حلت العمرة لمن اعتمر قدم النبی صلى الله علیه وسلم وأصحابه صبیحة رابعة مهلین بالحج فأمرهم أن یجعلوها عمرة فتعاظم ذلک عندهم فقالوا یا رسول الله أی الحل قال حل کله

    [[6]] مائده: 50

    [[7]] عن بن عباس قال سمعت عمر یقول والله إنی لأنهاکم عن المتعة وإنها لفی کتاب الله ولقد فعلها رسول الله صلى الله علیه وسلم یعنی العمرة فی الحج

    [[8]] سنن النسائی الکبرى  ج 2   ص 349 ح 3716 حکم برنامه ی جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات

    [[9]] سنن النسائی ، ج 5 ص 153 ح 2736 سایت شامله / قال الألبانی: صحیح الإسناد

    [[10]] صحیح البخاری  ج 2   ص 605 ح 1603 حدثنا إسحاق بن منصور أخبرنا النضر أخبرنا شعبة حدثنا أبو جمرة قال سألت بن عباس رضی الله عنهما عن المتعة فأمرنی بها وسألته عن الهدی فقال فیها جزور أو بقرة أو شاة أو شرک فی دم وکأن ناسا کرهوها فنمت فرأیت فی المنام کأن إنسانا ینادی حج مبرور ومتعة متقبلة فأتیت بن عباس رضی الله عنهما فحدثته فقال الله أکبر سنة أبی القاسم صلى الله علیه وسلم قال وقال آدم ووهب بن جریر وغندر عن شعبة عمرة متقبلة وحج مبرور

    [[11]] شرح القسطلانی = إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، ج 3 ص 212 در شرح ح 1688 سایت کتابخانه مدرسه فقاهت / (وکأن ناسًا) یعنی کعمر بن الخطاب وعثمان بن عفان وغیرهما ممن نقل عنه الخلاف فی ذلک (کرهوها) أی المتعة

    [[12]] صحیح مسلم  ج 2   ص 900 ح 1226 حدثنا حامد بن عمر البکراوی ومحمد بن أبی بکر المقدمی قالا حدثنا بشر بن المفضل حدثنا عمران بن مسلم عن أبی رجاء قال قال عمران بن حصین نزلت آیة المتعة فی کتاب الله یعنی متعة الحج وأمرنا بها رسول الله صلى الله علیه وسلم ثم لم تنزل آیة تنسخ آیة متعة الحج ولم ینه عنها رسول الله صلى الله علیه وسلم حتى مات قال رجل برأیه بعد ما شاء

    [[13]] صحیح البخاری  ج 2   ص 569 ح 1496 حدثنا موسى بن إسماعیل حدثنا همام عن قتادة قال حدثنی مطرف عن عمران رضی الله عنه قال تمتعنا على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم فنزل القرآن قال رجل برأیه ما شاء

    [[14]] الجمع بین الصحیحین  ج 1   ص 349 ح 548 قال محمد بن فتوح الحمیدی: قال البخاری : یقال : إنه عمر

    [[15]] جامع الاصول  ج 3   ص 116 ح 1402 قال الجزری: قال البخاری ، یقال : إنه عمر

    [[16]] تفسیر ابن کثیر  ج 1   ص 234 قال ابن کثیر: قال رجل برأیه ما شاء قال البخاری یقال إنه عمر

    [[17]] شرح النووی على صحیح مسلم  ج 8   ص 205 قال النووی: قال رجل برأیه ما شاء یعنى عمر بن الخطاب رضی الله عنه

    [[18]] مقدمة فتح الباری  ج 1   ص 310 قال العسقلانی: قوله قال رجل برأیه ما شاء هو عمر کما فی مسلم وفی بعض نسخ البخاری

    [[19]] تفسیر التحریر والتنویر  ج 5   ص 10 قال ابن عاشور: قال رجل برأیه ما شاء  یعنی عمر بن الخطاب حین نهى عنها فی زمن من خلافته بعد أن عملوا بها فی معظم خلافته

    [[20]] صحیح مسلم  ج 2   ص 914 ح 1249 و ص 1023 ح 1405 حدثنی حامد بن عمر البکراوی حدثنا عبد الواحد عن عاصم عن أبی نضرة قال کنت عند جابر بن عبد الله فأتاه آت فقال إن بن عباس وبن الزبیر اختلفا فی المتعتین فقال جابر فعلناهما مع رسول الله صلى الله علیه وسلم ثم نهانا عنهما عمر فلم نعد لهما

    [[21]] صحیح مسلم  ج 2   ص 885 ح 1217 حدثنا محمد بن المثنى وبن بشار قال بن المثنى حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة قال سمعت قتادة یحدث عن أبی نضرة قال کان بن عباس یأمر بالمتعة وکان بن الزبیر ینهى عنها قال فذکرت ذلک لجابر بن عبد الله فقال على یدی دار الحدیث تمتعنا مع رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما قام عمر قال إن الله کان یحل لرسوله ما شاء بما شاء وإن القرآن قد نزل منازله ف ( وأتموا الحج والعمرة لله ) کما أمرکم الله وأبتوا نکاح هذه النساء فلن أوتى برجل نکح امرأة إلى أجل إلا رجمته بالحجارة

    [[22]] صحیح مسلم  ج 2   ص 896 ح 1222 وحدثنا محمد بن المثنى وبن بشار قال بن المثنى حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن الحکم عن عمارة بن عمیر عن إبراهیم بن أبی موسى عن أبی موسى أنه کان یفتی بالمتعة فقال له رجل رویدک ببعض فتیاک فإنک لا تدری ما أحدث أمیر المؤمنین فی النسک بعد حتى لقیه بعد فسأله فقال عمر قد علمت أن النبی صلى الله علیه وسلم قد فعله وأصحابه ولکن کرهت أن یظلوا معرسین بهن فی الأراک ثم یروحون فی الحج تقطر رؤوسهم

    [[23]] أخبرنا أحمد بن خالد ثنا محمد بن إسحاق عن الزهری عن محمد بن عبد الله بن نوفل قال سمعت عام حج معاویة یسأل سعد بن مالک کیف تقول بالتمتع بالعمرة إلى الحج قال حسنة جمیلة فقال قد کان عمر ینهى عنها فأنت خیر من عمر قال عمر خیر منی وقد فعل ذلک النبی صلى الله علیه وسلم وهو خیر من عمر

    [[24]] سنن الدارمی  ج 2   ص 55 ح 1814 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده حسن فی المتابعات والشواهد رجاله ثقات وصدوقیین عدا محمد بن عبد الله القرشی وهو مقبول

    [[25]] حدثنا عبد الله حدثنی أبی قال قرأت على عبد الرحمن عن مالک قال أبی وحدثنا عبد الرزاق أنبأنا مالک بن أنس عن بن شهاب عن محمد بن عبد الله بن الحرث بن نوفل بن عبد المطلب انه حدثه انه سمع سعد بن أبی وقاص والضحاک بن قیس عام حج معاویة بن أبی سفیان وهما یذکران التمتع بالعمرة إلى الحج فقال الضحاک لا یصنع ذلک إلا من جهل أمر الله فقال سعد بئسما قلت یا بن أخی فقال الضحاک فإن عمر بن الخطاب رضی الله عنه قد نهى عن ذلک فقال سعد قد صنعها رسول الله صلى الله علیه وسلم وصنعناها معه

    [[26]] مسند أحمد بن حنبل، ج 3 ص 93-94 ح 1503 قال الارنؤوط: إسناده حسن رجاله ثقات رجال الشیخین غیر محمد بن عبدالله

    [[27]] سنن الترمذی  ج 3   ص 185 ح 823 حدثنا قتیبة عن مالک بن أنس عن بن شهاب عن محمد بن عبد الله بن الحارث بن نوفل أنه سمع سعد بن أبی وقاص والضحاک بن قیس وهما یذکران التمتع بالعمرة إلى الحج فقال الضحاک بن قیس لا یصنع ذلک إلا من جهل أمر الله فقال سعد بئس ما قلت یا بن أخی فقال الضحاک بن قیس فإن عمر بن الخطاب قد نهى عن ذلک فقال سعد قد صنعها رسول الله صلى الله علیه وسلم وصنعناها معه قال هذا حدیث صحیح

    [[28]] حدثنا عبد بن حمید أخبرنی یعقوب بن إبراهیم بن سعد حدثنا أبی عن صالح بن کیسان عن بن شهاب أن سالم بن عبد الله حدثه أنه سمع رجلا من أهل الشام وهو یسأل عبد الله بن عمر عن التمتع بالعمرة إلى الحج فقال عبد الله بن عمر هی حلال فقال الشامی إن أباک قد نهى عنها فقال عبد الله بن عمر أرأیت إن کان أبی نهى عنها وصنعها رسول الله صلى الله علیه وسلم أأمر أبی نتبع أم أمر رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال الرجل بل أمر رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال لقد صنعها رسول الله صلى الله علیه وسلم

    [[29]] سنن الترمذی  ج 3   ص 185-186 ح 824 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات ، رجاله رجال البخاری عدا عبد بن حمید الکشی روى له البخاری تعلیقًا

    [[30]] صحیح البخاری  ج 2   ص 567 ح 1488 عن مروان بن الحکم قال شهدت عثمان وعلیا رضی الله عنهما وعثمان ینهى عن المتعة وأن یجمع بینهما فلما رأى علی أهل بهما لبیک بعمرة وحجة قال ما کنت لأدع سنة النبی صلى الله علیه وسلم لقول أحد

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی