پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    نزول آیه ی ولایت در حق امیرالمومنین علیه السلام با سند معتبر طبق منهج ناصرالدین ألبانی

    طبق منهج محمد ناصرالدین ألبانی در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحة»، اگر حدیثی دو طریق داشت: یکی مرسل حسن و دیگری مرفوع ضعیف، آن حدیث با مجموع دو طریقش حسن می شود.[1]

    وی در جای دیگر روایتی را در این کتاب آورده است که یک طریقش مرفوع ضعیف و طریق دیگرش مرسل صحیح است.[2]

    بنابراین روایات نزول آیه ی ولایت در حق امیرالمومنین علیه السلام که چندین سند مرفوع ضعیف (نه موضوع) و چندین سند مرسل معتبر دارد، طبق منهج ألبانی معتبر خواهند شد که در ادامه، روایات مرفوع و مرسل را به تفکیک ذکر می کنیم.

    روایات مرفوع

    روایت اول:

    حاکم نیشابوری در کتاب معرفة علوم الحدیث با سندش از حضرت علی علیه السلام روایت می کند که فرمود:

    «آیه ی ((إِنَّمَا وَلِیُّکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ رَاکعُونَ)) بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شد و آن حضرت به مسجد رفت در حالی که مردم مشغول نماز بودند، آن حضرت نیز نماز گذارد تا آن که سائلی آمد و حضرت به او فرمود: ای سائل آیا کسی چیزی به تو بخشش نمود؟ سائل گفت: خیر به جز این شخص که در حال رکوع است ـ یعنی علی بن ابی طالب ـ و به من انگشتری عطا فرمود.»[3]

    طبق برنامه ی جوامع الکلم، تمام رجال سند این روایت ثقه یا مقبول هستند[4] بجز «عیسی بن عبدالله الهاشمی» که جرح حسّی و مفسّری ندارد و تنها به خاطر نقل روایاتی در فضیلت امیرالمومنین علیه السلام جرح حدسی شده است. ابن حبان از وی هم در کتاب «الثقات»[5] و هم در کتاب «المجروحین» یاد کرده است.

    بنا بر قاعده ی شعیب الارنؤوط و دکتر بشار عواد معروف چنان چه ابن حبان از راوی ای در کتاب «الثقات» یاد کند و صریحا توثیقش نکند، به شرطی که از آن راوی چهار نفر یا بیشتر (ثقه یا غیر ثقه) روایت نقل کرده باشند، آن راوی به درجه ی «صدوق حسن الحدیث» می رسد.[6]

    لذا از آنجایی که ابن حبان از عیسی بن عبدالله در کتاب الثقات یاد کرده و طبق برنامه ی جوامع الکلم، از این راوی 18 نفر روایت نقل کرده اند، وی به درجه ی «صدوق حسن الحدیث» می رسد.

    خلاصه اینکه سند این روایت در متابعات و شواهد، معتبر است.

    روایت دوم:

    المرشد بالله شجری جرجانی (متوفای 499 هـ) با سندی که تمام رجالش ثقه یا مقبول هستند بجز عبدالوهاب بن مجاهد که متروک الحدیث است،[7] از ابن عباس روایت کرده است که گفت: «آیه ی انما ولیکم الله در حق علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شد.»[8]

    روایت سوم:

    حاکم حسکانی که ذهبی از او با عناوینی چون: « الْإِمَامُ الْمُحَدِّثُ ، الْبَارِعُ ، الْقَاضِی، الْحَنَفِیُّ ، الْحَاکِمُ»[9] و «الحافظ شیخ متقن ذو عنایة تامة بعلم الحدیث، وکان معمرا عالی الإسناد و ...» یاد کرده،[10] در کتاب شواهد التنزیل از جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت:

    «روزى در زیر درختى نشسته بودیم، عبد اللّٰه بن سلام به همراهى عده‌اى خدمت رسول خدا صلى اللّٰه علیه و آله رسید، از کناره‌گیرى مردم و منزوى کردنش بعد از مسلمان شدن شکوه و گله کرد. پیامبر صلى اللّٰه علیه و آله دستور داد در این حوالى بگردید و سائلى را بیابید و نزد من آورید. ما داخل مسجد شدیم، مسکینى را در گوشه مسجد یافتیم، او را نزد پیامبر صلى اللّٰه علیه و آله بردیم، حضرت از او پرسید؛ آیا کسى چیزى به تو عطا کرده یا خیر؟ سائل گفت: بلى یا رسول اللّٰه صلى اللّٰه علیه و آله، مردى که در حال نماز بود انگشترى خود را به من عنایت کرد. حضرت مصطفى صلى اللّٰه علیه و آله فرمود:بروید و ببینید او کیست‌؟ ما همگى رفتیم، دیدیم که على علیه السّلام در حال نماز است. سائل گفت: همین آقا بود که بزرگوارى کرد. به خدمت رسول الله صلى اللّٰه علیه و آله برگشتیم،که آیه« إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ‌ اَللّٰهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ » هم بر آن حضرت نازل شد.» [11]

    سند این روایت نیز از نوع ضعیف است (نه موضوع)[12] و لذا در متابعات و شواهد موجب تقویت اسانید دیگر این ماجرا می شود.

    روایات مرسل

    علمای اهل سنت تصریح کرده اند که روایات تفسیری که از تابعین نقل می شود، حکم مرفوع (روایت نبوی) دارند.

    جلال الدین سیوطی می نویسد:

    «روایات سبب نزول آیات اگر از تابعی نقل شود، حکم مرفوع را دارد و پذیرفته می شود؛ البته اگر سند تا تابعی صحیح باشد و شخص تابعی از ائمه ی تفسیری باشد که تفسیر را از صحابه اخذ کردند؛ مانند مجاهد، عکرمه و سعید بن جبیر یا اینکه روایت مرسلش به کمک روایت مرسل دیگری کمک داده شود و از این قبیل.»[13]

    دکتر احمد عمر هاشم، از اساتید علوم حدیث الازهر، می گوید:

    «از جمله احادیث مقطوعی که حکم مرفوع دارند، سخن تابعی در سبب نزول [آیات قرآن] است.»[14]

    روایت یکم:

    ابن ابی حاتم با سند صحیح[15] از سلمه بن کهیل تابعی که ذهبی از او با عناوینی چون: «الإِمَامُ، الثَّبْتُ، الحَافِظُ» یاد کرده،[16] روایت می کند که گفت:

    « علی علیه السلام انگشترش را در حالی که در رکوع بود، صدقه داد؛ پس آیه ی ولایت نازل شد.»[17]

    روایت دوم:

    حاکم حسکانی با سند حسن[18] از ابن جریج مکی تابعی که ذهبی از او با عناوینی چون: «الإِمَامُ، العَلاَّمَةُ، الحَافِظُ، شَیْخُ الحَرَمِ» یاد کرده، روایت می کند که گفت:

    «وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله به سوی مسجد می رفت سائلی را در مسجد مشاهده کرد که طلب کمک میکرد. بعد از مدتی رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسید آیا کسی در حال رکوع چیزی به تو اهدا کرد؟ سائل گفت: بلی، مردی که نمیشناسم او که بود. پیامبر صلی الله علیه وآله پرسید: به تو چه چیزی داد؟ سائل گفت: این انگشتری را داد. پس آن مرد علی بن ابی طالب علیه السلام بود و انگشتری هم انگشتری علی علیه السلام بود که پیامبر صلی الله علیه وآله آن را شناخت.» [19]

    روایت سوم:

    طبری در تفسیرش با سند معتبر[20] از  اسماعیل السُّدِّیُّ تابعی که شعیب الارنؤوط از او با عنوان: «صدوق، حسن الحدیث، إمام فی التفسیر» یاد کرده،[21] روایت می کند که گفت:

    « منظور از الذین آمنوا ... در آیه ی ولایت، همه ی مؤمنان هستند، اما سائلی از کنار علی بن طالب علیهما السلام می گذشت، در حالی که در مسجد و در رکوع بود، پس انگشترش را به او عطا کرد.»[22]

    روایت چهارم:

    ابن ابی حاتم[23] و طبری[24] با سند معتبر[25] در تفاسیرشان از عُتبه بن ابی حکیم روایت کرده اند که در تفسیر آیه ی ((همانا ولی شما تنها خدا است و رسولش و کسانی که ایمان آوردند))  گفت: «مراد علی بن ابی طالب علیهما السلام است.»

     

    [[1] ] سلسلة الاحادیث الصحیحة، ج 3 ص 416-417 ح 1431 " أربع رکعات قبل الظهر یعدلن بصلاة السحر ". رواه ابن أبی شیبة ... وهذا إسناد مرسل حسن ... وللحدیث شاهد ...ابن عمر مرفوعا به وزاد: " بعد الزوال ". وهذا إسناد ضعیف ... فالحدیث عندی حسن بمجموع الطریقین، والله أعلم.

    [[2] ] سلسلة الاحادیث الصحیحة، ج 5 ص 164 ح 2130  "کان یرکب الحمار ویخصف النعل ویرقع القمیص، ویقول: من رغب عن سنتی فلیس منی ". رواه أبو الشیخ (ص 128)... عن أبی أیوب مرفوعا. قلت: وهذا إسناد ضعیف، مختار -وهو ابن نافع التیمی - ضعیف، ومثله یحیى ابن یعلى وهو الأسلمی الکوفی. لکن له شاهد مرسل قوی، قال ابن سعد (1 / 372) ... قلت: وهذا إسناد صحیح مرسل، رجاله کلهم ثقات رجال البخاری.

    [[3]] معرفة علوم الحدیث  ج 1   ص 102 النضر بن إسماعیل البجلی حدثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الصفار قال ثنا أبو یحیى عبد الرحمن بن محمد بن سلام الرازی بأصبهان قال ثنا یحیى بن الضریس قال ثنا عیسى بن عبد الله بن عبید الله بن عمر بن علی بن أبی طالب قال ثنا أبی عن أبیه عن جده عن علی قال نزلت هذه الآیة على رسول الله صلی الله علیه وآله إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکوة وهم راکعون فخرج رسول الله صلی الله علیه وآله ودخل المسجد والناس یصلون بین راکع وقائم فصلى فإذا سائل قال یا سائل أعطاک أحد شیئا فقال لا إلا هذا الراکع لعلی أعطانی خاتما

    [[4] ] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:

    محمد بن عبد الله الصفار: ثقة  / عبد الرحمن بن سلم الرازی: ثقة  / یحیى بن الضریس البجلی: ثقة / عیسى بن عبد الله الهاشمی: متروک الحدیث / عبد الله بن محمد القرشی: مقبول / محمد بن عمر القرشی: مقبول / عمر بن علی القرشی: ثقة / علی بن أبی طالب الهاشمی: صحابی

    [[5]] الثقات  ج 8   ص 492 رقم 14614عیسى بن عبد الله بن محمد بن عمر بن على بن أبى طالب الهاشمی کنیته أبو بکر یروى عن أبیه عن جده روى عنه یوسف بن راشد فی حدیثه بعض المناکیر.

    [[6] ] تحریر تقریب التهذیب، ص 33-34 أما القاعدةُ الصحیحة فی الموقفِ من توثیقِ ابن حبان، فهی کما یلی: 1 - ما ذکره فی کتابه "الثقات" وتفرَّد بالروایة عنه واحد - سواء أکان ثقة أم غیرَ ثقة -، ولم یذکر لفظًا یُفهم منه توثیقُه، ولم یُوثقه غیره، فهو یُعَدُّ مجهولَ العین ... 4 - إذا ذکره ابنُ حبان وحده فی "الثقات" وروى عنه أربعة فأکثر، فهو صدوقٌ حسن الحدیث.

    [[7] ] بررسی سند روایت:

    محمد بن علی الأصبهانی: مقبول / عبد الله بن محمد الأصبهانی: ثقة حافظ / الحسن بن محمد بن النضر: مقبول / أحمد بن یحیى التستری: ثقة إمام حجة / أحمد بن منصور الرمادی: ثقة حافظ / عبد الرزاق بن همام الحمیری: ثقة حافظ / عبد الوهاب بن مجاهد المخزومی: متروک الحدیث / مجاهد بن جبر القرشی: ثقة إمام فی التفسیر والعلم / عبد الله بن عباس: صحابی

    [8] الأمالی للشجری الجرجانی  ج 1   ص 180 (ح 492) أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَکْفُوفُ الْمُؤَدِّبُ، بِقِرَاءَتِی عَلَیْهِ بِأَصْفَهَانَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ حَیَّانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زُهَیْرٍ التُّسْتَرِیُّ، وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَحْمَدَ الزُّهْرِیُّ، قَالَا: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنْصُورٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ مُجَاهِدٍ ، عَنْ  أَبِیهِ ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: "«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ» قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ "

    [[9] ] سیر أعلام النبلاء  ج 18   ص 268-269 الْحَسْکَانِیُّ الْإِمَامُ الْمُحَدِّثُ ، الْبَارِعُ ، الْقَاضِی أَبُو الْقَاسِمِ ، عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَسْکَانَ الْقُرَشِیُّ ، الْعَامِرِیُّ ، النَّیْسَابُورِیُّ ، الْحَنَفِیُّ ، الْحَاکِمُ

    [[10] ] تذکرة الحفاظ  ج 3   ص 1200 الحسکانى القاضى المحدث أبو القاسم عبید الله بن عبد الله بن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن حسکان القرشی العامری النیسابوری الحنفی الحاکم ویعرف بابن الحذاء الحافظ شیخ متقن ذو عنایة تامة بعلم الحدیث وهو من ذریة الأمیر عبد الله بن عامر بن کریز الذی افتتح خراسان زمن عثمان وکان معمرا عالی الإسناد

    [[11]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 174-175 ح 232 «حَدَّثَنَا الْحَاکمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ غَیرَ مَرَّةٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَکرٍ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ یزِیدَ الْأَدَمِی الْقَارِئُ بِبَغْدَادَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى بْنِ یزِیدَ الشَّطَوِی‌ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ هُوَ أَبُو إِسْحَاقَ الْکوفِی‌ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْحَسَنِ التَّغْلِبِی قَالَ: حَدَّثَنَا یحْیى بْنُ یعْلَى، عَنْ عُبَیدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى، عَنْ أَبِی الزُّبَیرِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ‌ جَاءَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ أُنَاسٌ مَعَهُ یشْکونَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مُجَانَبَةَ النَّاسِ إِیاهُمْ مُنْذُ أَسْلَمُوا- فَقَالَ النَّبِی صلی الله علیه وآله: ابْتَغُوا إِلَی سَائِلًا. فَدَخَلْنَا الْمَسْجِدَ فَوَجَدْنَا فِیهِ مِسْکیناً- فَأَتَینَا [بِهِ‌] النَّبِی صلی الله علیه وآله فَسَأَلَهُ هَلْ أَعْطَاک أَحَدٌ شَیئاً قَالَ: نَعَمْ مَرَرْتُ بِرَجُلٍ یصَلِّی فَأَعْطَانِی خَاتَمَهُ- قَالَ اذْهَبْ فَأَرِهِمْ إِیاهُ [قَالَ جَابِرٌ] فَانْطَلَقْنَا وَ عَلِی قَائِمٌ یصَلِّی قَالَ: هُوَ هَذَا فَرَجَعْنَا وَ قَدْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیةُ: ((إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌)) الْآیةَ.»

    [[12] ] بررسی سند روایت:

    الحاکم النیسابوری: ثقة حافظ / محمد بن جعفر الأدمی: ضعیف الحدیث / أحمد بن موسى البزاز: ثقة / إبراهیم بن الحسن الثعلبی: مقبول / یحیى بن یعلى الأسلمی: ضعیف / عبید الله بن موسى العبسی: ثقة یتشیع / محمد بن مسلم القرشی: صدوق الا انه یدلس / جابر بن عبدالله الأنصاری: صحابی.

    [[13]] الإتقان فی علوم القرآن  ج 1   ص 94  و لباب النقول  ج 1   ص 15 ما تقدم أنه من قبیل المسند من الصحابی إذا وقع من تابعی فهو مرفوع أیضا لکنه مرسل فقد یقبل إذا صح السند إلیه وکان من أئمة التفسیر الآخذین عن الصحابة کمجاهد وعکرمة وسعید بن جبیر أو اعتضد بمرسل آخر ونحو ذلک

    [[14]] قواعد اصول الحدیث ، ص 140  پی دی اف / ومن المقطوع الذی به حکم المرفوع قول التابعی فی سبب النزول

    [[15]] تفسیر ابن أبی حاتم  ج 4   ص 1162 ح 6551

    بررسی سند روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم:

    عبد الله بن سعید الکندی : ثقة / الفضل بن دکین الملائی : ثقة

    موسى بن قیس الحضرمی : ثقة (در برنامه جوامع الکلم بی انصافی شده و به او رتبه ی مقبول داده اند)

    شمس الدین ذهبی از او به عنوان «ثقه» یاد کرده است:

    الکاشف  ج 2   ص 307 «موسى بن قیس الحضرمی عصفور الجنة عن سلمة بن کهیل وعطیة العوفی وعنه أبو نعیم وخلاد بن یحیى ثقة شیعی د.»

    ابن حجر عسقلانی هم او را «صدوق» دانسته و شعیب الارنؤوط و دکتر بشار عواد معروف با نظر او موافقت نموده اند:

    تحریر تقریب التهذیب  ج 3  ص 437 رقم 7003 «موسى بن قیس الحضرمی أبو محمد الفراء الکوفی یلقب عصفور الجنة صدوق رمی بالتشیع من السادسة د س

    سلمة بن کهیل الحضرمی : ثقة

    [16] سیر أعلام النبلاء  ج 5   ص 298

    [[17] ]حدثنا أبو سعید الاشج ثنا الفضل بن دکین أبو نعیم الاحوال ، ثنا موسى بن قیس الحضرمی عن سلمة بن کهیل قال : تصدق علی بخاتمه وهو راکع فنزلت انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون

    [18] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:

    الحسین بن فنجویه الثقفی: ثقة /علی بن محمد الثقفی: صدوق یخطیء / الهیثم بن خلف الدوری: ثقة متقن / أحمد بن إبراهیم الدورقی: ثقة حافظ / الحجاج بن المنهال الأنماطی ،،، یا ،،، الحجاج بن محمد المصیصی: ثقة / ابن جریج المکی: ثقة.

    [[19]] شواهد التنزیل ، ج 1 ص 168 ح 227 «أَخْبَرَنَا الْحُسَینُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ الْجَبَلِی قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِی بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ لُؤْلُؤٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا الْهَیثَمُ بْنُ خَلَفٍ الدُّورِی قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الدَّوْرَقِی قَالَ: حَدَّثَنَا حَجَّاجٌ، عَنِ ابْنِ جُرَیجٍ قَالَ‌ لَمَّا نَزَلَتْ: ((إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌)) الْآیةَ، خَرَجَ النَّبِی صلی الله علیه وآله إِلَى الْمَسْجِدِ فَإِذَا سَائِلٌ یسْأَلُ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ لَهُ النَّبِی صلی الله علیه وآله هَلْ أَعْطَاک أَحَدٌ شَیئاً وَ هُوَ رَاکعٌ قَالَ: نَعَمْ رَجُلٌ لَا أَدْرِی مَنْ هُوَ. قَالَ: مَا ذَا [أَعْطَاک‌] قَالَ: هَذَا الْخَاتَمَ. فَإِذَا الرَّجُلُ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ، وَ الْخَاتَمُ خَاتَمُهُ عَرَفَهُ النَّبِی صلی الله علیه وآله

    [[20]] تفسیر الطبری  ج 6   ص 288 با سند معتبر

    بررسی سند روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم:

    محمد بن الحسین الحنینی: ثقة  حافظ / أحمد بن المفضل القرشی: صدوق یخطیء  / أسباط بن نصر: صدوق کثیر الخطا یغرب  / السدی الکبیر : صدوق حسن الحدیث.

    [21] تحریر تقریب التهذیب، ج 1 ص 136 رقم 463

    [[22] ]حدثنا محمد بن الحسین قال ثنا أحمد بن المفضل قال ثنا أسباط عن السدی قال ثم أخبرهم بمن یتولاهم فقال إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون هؤلاء جمیع المؤمنین ولکن علی بن أبی طالب مر به سائل وهو راکع فی المسجد فأعطاه خاتمه

    [[23]] تفسیر ابن أبی حاتم  ج 4   ص 1162 ح 6549 حدثنا الربیع بن سلیمان المرادی ، ثنا ایوب بن سوید عن عقبة بن ابى حکیم فی قوله : انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا قال : علی بن ابى طالب .

    [[24]] تفسیر الطبری  ج 6   ص 288 حدثنا إسماعیل بن إسرائیل الرملی قال ثنا أیوب بن سوید قال ثنا عتبة بن أبی حکیم فی هذه الآیة إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا قال علی بن أبی طالب

    [[25]] بررسی سند روایت:

    الربیع بن سلیمان المرادی : ثقة . تحریر تقریب التهذیب، ج 1 ص 393-394 رقم 1894

     أیوب بن سوید الرملی : صدوق یخطىء . تقریب التهذیب  ج 1   ص 118 رقم 615

    عتبة بن أبی حکیم الشعبانی : صدوق  حسن الحدیث. تحریر تقریب التهذیب، ج 2 ص 429 رقم 4427

    البته تابعی بودن عتبه بن ابی حکیم جای بحث دارد.

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی