پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    افضلیت امیرالمومنین (ع) در سخنان صحابه

    حسین قربانی | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۱۸ ب.ظ

    امام حسن مجتبی g

    حضرت امام حسن مجتبیg در روز شهادت امیر مؤمنانg خطبه ای خواندند و آن حضرت را چنین توصیف نمودند:

    «ای مردم، دیروز مردی از میان شما رفت که نه اولین (پیشینیان) از او سبقت گرفتند و نه آخرین (پسینیان) او را درک می کنند (یعنی به او نمی رسند) و پیامبر n او را در جنگ ها می فرستاد و پرچم را به او می داد و او باز نمی گشت تا این که خداوند فتح و پیروزی را نصیب او می کرد و جبرئیل در سمت راستش و میکائیل در سمت چپش بود. چیزی از خود باقی نگذاشت بجز هفتصد درهم که می خواست با آن یک خدمتکار بگیرد.»

    این روایت که از جمله روایات مشترک بین شیعه و سنی است، در کتب اهل سنت با 7 سند نقل شده و بسیاری از طرقش را علمای بزرگ اهل سنت تصحیح و تحسین کرده اند.

    سند اول: روایت ابن ابی شیبه، احمد بن حنبل، نسائی و ابن حبان از هبیره بن یریم.[1]

    برنامه ی جوامع الکلم حکم به حسن بودن سند روایت ابن ابی شیبه داده[2]، احمد بن حنبل در کتاب فضائل الصحابه نقل کرده و محققش وصی الله بن محمد عباس سندش را تصحیح کرده[3] و نیز در مسندش نقل کرده و احمد شاکر سندش را تصحیح کرده است.[4] ابن حبان نیز در صحیحش نقل کرده[5]  و البانی آن را تصحیح کرده[6] وحسین سلیم اسد نیز سند ابن حبان را جیّد و نیکو دانسته است.[7] نسائی آن را در سننش[8] و نیز خصائص امیرالمومنین g آورده و احمد میرین البلوشی سندش را به خاطر مجموع طرقش حسن دانسته است.[9]

    علی محمد الصلابی نیز سندش را تصحیح کرده است.[10]و در نهایت محمد ناصرالدین ألبانی این روایت را در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» آورده و طرقش را نقل کرده است.[11]

    سند دوم: به نقل از عمرو بن حبشی.[12]

    این روایت را ابن ابی شیبه نقل کرده و محقق کتابش، محمد ابو عوامه، سندش را حسن دانسته است.[13] احمد بن حنبل نیز در مسندش نقل کرده و احمد شاکر سندش را صحیح[14] و أرنؤوط حسن[15] دانسته اند و نیز در کتاب فضال الصحابه آورده و وصی الله بن محمد عباس سندش را صحیح دانسته است.[16] علی محمد صلابی نیز در کتابش این روایت را نقل کرده و سندش را تصحیح کرده است.[17]

    سند سوم: ابن ابی شیبه در المصنف با سند حسن طبق حکم برنامه جوامع الکلم.[18]

    سند چهارم: احمد در کتاب الفضائل با حکم وصی الله بن محمد عباس بر حسن لغیره بودنش.[19]

    سند پنجم: روایت ابو بشر دولابی (متوفای 310 هـ). [20]

    سند ششم: روایت طبرانی در المعجم الاوسط.[21]

    سند هفتم: روایت حاکم نیشابوری در مستدرکش.[22]

    دلالت حدیث بر افضلیت امیرالمومنین g

    عبدالقادر جوندل در تحقیق کتاب المطالب العالیة (تحت نظر دکتر سعد الشثری) بعد از بررسی سه طریق از اسانید این حدیث، در نهایت میگوید:

    «و خلاصه ی سخن اینکه، این حدیث با این طرق به درجه ی حسن لغیره میرسد (!!) اگر نبود این سخنش که: "دیشب مردی را از دست دادید که پیشینیان به او نرسیدند" چرا که ظاهر این سخن برتری علی g بر همه است حتی شیخین (ابوبکر و عمر) و لذا حافظ ابن کثیر در البدایة والنهایة ج 7 ص 333 درباره این حدیث گفته است: "این حدیثی جداً غریب است و در آن نکارت وجود دارد." او این سخن را تنها از روی درکش از آنچه که از متن این حدیث به ذهن متبادر می شود گفته. و خدا داناتر است.»[23] 

    اما اینکه گفته است: این حدیث در مجموع با طرقش به درجه ی حسن لغیره می رسد، ما را نسبت به آگاهی جناب جوندل از علوم حدیث به شک می اندازد؛ زیرا خودش در صفحه ی قبلش سند طریق دوم این حدیث را حسن دانسته بود؛ لذا صحیح این بود که بگوید در مجموع به درجه ی صحیح لغیره میرسد!

    اما درجه ی این حدیث از صحیح لغیره نیز بالاتر است؛ زیرا طرق مستقل صحیح دارد و حداقل درجه اش صحیح بودنش است.

    نکته ی دیگر درباره ی این حدیث این است که امام حسن g این سخن را در جمع زیادی از صحابه و تابعین گفته و کسی آن را انکار نکرده است.

    عبدالله بن مسعود

    عبد الله بن مسعود می گفت: «ما افضل اهل مدینه را علی بن ابی طالب g می دانستیم.»[24]

    احمد بن حنبل این روایت را دو بار نقل کرده و سند هر دو را وصی الله بن محمد عباس تصحیح کرده است.[25]

    یکی از صحابه به نقل ابوطفیل

    ابوطفیل (صحابی) از مردی از اصحاب پیامبر n نقل می کند که گفت: «در حق علی g چنان مناقبی آمده است که اگر یکی از آن ها بین مردم تقسیم شود، همه را خیر فرا خواهد گرفت.»

    این روایت را ابن ابی شیبه در المصنف نقل کرده و محققش دکتر شثری آن را صحیح دانسته است.[26]

    ابن ابی الحدید معتزلی، شبیه این سخن را به جناب حذیفه بن یمان نسبت داده و نوشته است:

    «و به همین خاطر، حذیفه بن یمان گفت: اگر فضیلت علی g در قتل عمرو بن عبدود در روز خندق بین همه ی مسلمانان تقسیم شود، همه را دربرمی گیرد.»[27]

    جابر بن عبدالله

    قبلا در مبحث حدیث «علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر» چندین سند معتبر آوردیم که این حدیث به صورت موقوف نیز از جابر نقل شده است.

    مقداد بن أسود کندی

    جناب مقداد 6که از شیعیان خاص و با وفای امیر مومنان g بوده، در ماجرای شورای شش نفره، در هنگام به خلافت رسیدن عثمان فرمود: «مانند آنچه که بعد از پیامبرشان بر سر این خاندان آمد ندیده ام. از قریش تعجب می کنم که آن ها مردی را واگذاشتند که ناگفته پیداست که کسی عالم تر و عادل تر از او نیست (یعنی حضرت علی g)، اما به خدا قسم اگر بر ضد آن یارانی می یافتم ... .»[28]

    سند روایت ابن شبه نمیری را عبد الله الدویش در تحقیقش تصحیح کرده است.[29] با این حال ما نیز سندش را بررسی می کنیم.[30]

    طبری نیز در تاریخش این روایت را با پنج سند از سه طریق نقل کرده است.[31]

    سعد بن ابی وقاص

    از قیس بن ابى حازم روایت شده است که گفت:

    «در بازار مدینه به گردش مى‏پرداختم که در مسیر خود به دکان‌هاى روغن زیتون فروشى رسیدم. سواره‏اى را دیدم که گروهى از مردم اطراف او را فرا گرفته‏اند و آن سواره به حضرت على بن ابیطالب g ناسزا مى‏گوید.

    در این هنگام، «سعد بن ابى وقّاص» فرا رسید و توقف کرده، پرسید: این سواره کیست؟ در پاسخ گفتند: مردکى است که به حضرت على g ناسزا مى‏گوید.

    پیش آمد و جمعیت مردم را شکافت‏ تا در برابر آن مرد قرار گرفت و گفت: اى مرد! چرا به على g ناسزا مى‏گویی؟ مگر نه این است که او نخستین کسى است که اسلام اختیار کرده است؟ و اوّلین کسى است که با پیغمبر اکرم n نماز خوانده؟ مگر نه این است که او از همه مردم پارساتر، و از همگان داناتر است؟

    مگر نه این است که او داماد رسول خدا n و پرچمدار ایشان در جنگ‌ها است؟

    سپس «سعد بن ابى وقاص» رو به قبله ایستاد و دستهایش را بالا برد و گفت: پروردگارا! به راستى که این مرد از ولیّى از اولیاى تو عیبجوئى مى‏کند و به او ناسزا مى‏گوید، اینک پروردگارا پیش از آنکه این جمعیت متفرق شوند، قدرت خویش را در نابودى این مردک، به آنها نشان بده.

    قیس مى‏گوید: به خدا سوگند! هنوز مردم متفرق نشده بودند که اسب، او را به سوى دکان روغن فروشى پرتاب کرد، چنان سرش به زمین خورد که سر و مغزش شکافت!»[32]

    این روایت را حاکم نقل و تصحیح کرده و ذهبی نیز با نظر او موافقت نموده است.[33]

     

     

    [[1]] ...عن هبیرة بن یریم قال سمعت الحسن بن علی قام خطیبا فخطب الناس فقال یا أیها الناس لقد فارقکم أمس رجل ما سبقه الأولون ولا یدرکه الآخرون ولقد کان رسول الله یبعثه المبعث فیعطیه الرایة فما یرجع حتى یفتح الله علیه جبریل عن یمینه ومیکایل عن شماله ما ترک بیضاء ولا صفراء إلا سبعمائة درهم فضلت من عطائه أراد ان یشتری بها خادما

    [[2]] مصنف ابن أبی شیبة، ج 6 ص 371 ح 32105 حکم برنامه ی جوامع الکلم: إسناده حسن

    [[3]] فضائل الصحابة، ج 1 ص 674 ذیل ح 922  قال وصی الله بن محمد عباس: إسناده صحیح

    [[4]] مسند احمد، ج 2 ص 344 ح 1719 قال الشاکر: إسناده صحیح

    [[5]] صحیح ابن حبان، ج 15 ص 383-384 ح 6936

    [[6]] التعلیقات الحسان علی صحیح ابن حبان، ج 10 ص 74 ح 6897 قال الألبانی: صحیح

    [[7]] موارد الظمآن الی زوائد ابن حبان، ج 7 ص 149 ح 2211 قال حسین سلیم اسد: إسناده جید

    [[8]] سنن النسائی الکبرى،  ج 5 ص 112 ح 8408

    [[9]] خصائص امیر المومنین علی بن ابی طالب، ص 46 ح 23 قال احمد میرین البلوشی: إسناده حسن بمجموع طرقه ، و فی المتن نکارة

    [[10]] امیر المومنین الحسن بن علی بن ابی طالب، ص 76 قال: إسناده صحیح

    [[11]] سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج 5 ص 660 ح 2496

    [[12]] مصنف ابن أبی شیبة، ج 6 ص 371 ح 32110 «حدثنا وکیع عن إسرائیل عن أبی إسحاق عن عمرو بن حبشی قال خطبنا الحسن بن علی بعد وفاة علی فقال لقد فارقکم رجل بالأمس لم یسبقه الأولون بعلم ولا یدرکه الآخرون کان رسول الله n یعطیه الرایة فلا ینصرف حتى یفتح الله علیه»

    [[13]] مصنف ابن ابی شیبة، ج 17 ص 124 ح 32773  قال محمد ابو عوامة: إسناد المصنف حسن

    [[14]] مسند احمد، ج 2 ص 344 ح 1720 قال الشاکر: إسناده صحیح

    [[15]] مسند احمد، ج 3، ص 247 ح 1720 قال شعیب الأرنؤوط: حسن

    [[16]] فضائل الصحابة، ج 1 ص 674 ح 922 و ج 2 ص 737 ح 1013 قال وصی الله بن محمد عباس: إسناده صحیح

    [[17]] اسمی المطالب فی سیرة امیر المومنین علی بن ابی طالب، ص 1037-1038 قال علی محمد الصلابی: إسناده صحیح

    [[18]] مصنف ابن أبی شیبة، ج 6 ص 369 ح 32094 حکم برنامه ی جوامع الکلم: إسناده حسن / «حدثنا شریک عن أبی إسحاق عن عاصم بن ضمرة قال خطب الحسن بن علی حین قتل علی فقال یا أهل الکوفة أو یا أهل العراق لقد کان بین أظهرکم رجل قتل اللیلة أو أصیب الیوم لم یسبقه الأولون بعلم ولا یدرکه الآخرون کان النبی إذا بعثه فی سریة کان جبریل عن یمینه ومیکایل عن یساره فلا یرجع حتى یفتح الله علیه.»

    [[19]] فضائل الصحابة، ج 2 ص 743-744 ح 1026 قال وصی الله بن محمد عباس: إسناده حسن لغیره لشواهده / «حدثنا عبد الله قال حدثنی أبی نا وکیع عن شریک عن عاصم عن أبی رزین قال خطبنا الحسن بن علی بعد وفاة علی وعلیه عمامة سوداء فقال لقد فارقکم رجل لم یسبقه الأولون بعلم ولا یدرکه الآخرون»

    [[20]] الذریة الطاهرة، ج 1 ص 112 ح 121 «عن الحسن بن زید بن حسن بن علی عن أبیه قال خطب الحسن بن علی الناس حین قتل علی فحمد الله وأثنى علیه ثم قال لقد قبض فی هذه اللیلة رجل لم یسبقه الأولون ولا یدرکه الآخرون وقد کان رسول الله یعطیه رایته ویقاتل جبریل عن یمینه ومیکائیل عن یساره فما یرجع حتى یفتح الله علیه وما ترک على ظهر الأرض صفراء ولا بیضاء إلا سبع مائة درهم فضلت من عطائه أراد أن یبتاع بها خادما لأهله ...

    [[21]] المعجم الأوسط، ج 2 ص 336 ح 2155 «عن معروف بن خربوذ عن أبی الطفیل قال خطب الحسن بن علی بن أبی طالب فحمد الله وأثنى علیه وذکر أمیر المؤمنین علیا رضی الله عنه خاتم الأوصیاء ووصى خاتم الأنبیاء وأمین الصدیقین والشهداء ثم قال یا أیها الناس لقد فارقکم رجل ما سبقه الأولون ولا یدرکه الآخرون لقد کان رسول الله یعطیه الرایة فیقاتل جبریل عن یمینه ومیکائیل عن یساره فما یرجع حتى یفتح الله علیه ولقد قبضه الله فی اللیلة التی قبض فیها وصی موسى وعرج بروحه فی اللیلة التی عرج فیها بروح عیسى بن مریم وفی اللیلة التی أنزل الله عز وجل فیها الفرقان والله ما ترک ذهبا ولا فضة ولا شیئا یصر له وما فی بیت ماله إلا سبعمائة درهم وخمسین درهما فضلت من عطائه أراد أن یشتری بها خادما لأم کلثوم ...

    [[22]] المستدرک على الصحیحین، ج 3 ص 188 ح 4802 «عن عمر بن علی عن أبیه علی بن الحسین قال خطب الحسن بن علی الناس حین قتل علی فحمد الله وأثنى علیه ثم قال لقد قبض فی هذه اللیلة رجل لا یسبقه الأولون بعمل ولا یدرکه الآخرون وقد کان رسول الله یعطیه رایته فیقاتل وجبریل عن یمینه ومیکائیل عن یساره فما یرجع حتى یفتح الله علیه وما ترک على أهل الأرض صفراء ولا بیضاء إلا سبع مائة درهم فضلت من عطایاه أراد أن یبتاع بها خادما لأهله.»

    [[23]] المطالب العالیة، ج 18 ص 243 وجملة القول أن حدیث الباب بهذه الطرق قد یرتقی لدرجة الحسن لغیره ، لو لا أن قوله : " لقد فارقکم أمس رجل ما سبقه الأولون" ظاهره تفضیل علی رضی الله عنه علی کل أحد حتی الشیخین رضی الله عنهما ولذا فإن الحافظ ابن کثیر رحمه الله حینما قال عن هذا الحدیث: " هذا حدیث غریب جداً وفیه نکارة" فی البدایة والنهایة (333/7) ، إنما قاله عن إدراک لما یتبادر للذهن من متن هذا الحدیث . والله أعلم .

    [[24]] عن عبد الله قال کنا نتحدث ان أفضل أهل المدینة علی بن أبی طالب

    [[25]] فضائل الصحابة لابن حنبل، ص 747-748 ح 1033 و ص 801-802 ح 1097 قال وصی الله: إسناده صحیح

    [[26]] مصنف ابن أبی شیبة، ج 18ص 78 ح 34300 حدثنا علی بن مسهر عن فطر عن أبی الطفیل عن رجل من أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم قال لقد جاء فی علی من المناقب ما لو أن منقبا منها قسم بین الناس لأوسعهم خیرا

    [[27]] شرح نهج البلاغة، ج 13 ص 172 ولذلک قال حذیفة بن الیمان : لو قسمت فضیلة علی علیه السلام بقتل عمرو یوم الخندق بین المسلمین بأجمعهم لوسعتهم .

    [[28]] فقال المقداد ما رأیت مثل ما أوتی إلى أهل هذا البیت بعد نبیهم إنی لأعجب من قریش أنهم ترکوا رجلا ما أقول إن أحدا أعلم ولا أقضى منه بالعدل أما والله لو أجد علیه أعوانا

    [[29]] أخبار المدینة (المجلد السادس)، ج 3 ص 140-147  قال الدویش: صحیح رجاله ثقات و رواه ابن سعد

    [[30]] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم ( أخبار المدینة  ج 2   ص 81-85 ح 1592 ):

    إبراهیم بن المنذر الحزامی: صدوق حسن الحدیث / محمد بن فلیح الأسلمی: صدوق یهم. توثیقش می آید / موسى بن عقبة القرشی: ثقة فقیه إمام فی المغازی / نافع مولى ابن عمر: ثقة ثبت مشهور / عبد الله بن عمر العدوی: صحابی.

    وثاقت محمد بن فُلیح الأسلمی:

    وی از رجال بخاری در صحیحش است، با این حال آرای رجالیون متقدم اهل سنت درباره اش مختلف است؛ لذا به ذکر جمع بندی و نظر رجالیون مشهور متأخر بسنده می کنیم:

    1. شمس الدین ذهبی: ثقة

    وی در دو تا از کتاب هایش رای به وثاقت ابن فلیح داده است.

    ذکر من تکلم فیه وهو موثق،  ج 1 ص 168 رقم 312 محمد بن فلیح بن سلیمان خ س ق مدنی ثقة 

    المغنی فی الضعفاء، ج 2 ص 625 رقم 5908 خ س  محمد بن فلیح بن سلیمان ثقة

     همچنین در تحقیق کتاب المستدرک علی الصحیحین نیز روایات او را تصحیح کرده است.

    2. ابن حجر عسقلانی: صدوق یهم

    حافظ ابن حجر در کتاب تقریب التهذیب خود در جمع بندی اقوال رجالیون متقدم که در کتاب تهذیب التهذیب آورده، از این راوی به عنوان «صدوق یهم» یاد کرده است.

    تقریب التهذیب، ج 1 ص 502 رقم 6228 محمد بن فلیح بن سلیمان الأسلمی أو الخزاعی المدنی صدوق یهم ... خ س ق

    عبارت «صدوق یهم» در کلام ابن حجر؛ یعنی حسن الحدیث بودن راوی، همانطور که ألبانی گفته است.

    سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، ج 1 ص 303 رقم 161 قلت: وهذا سند حسن، رجاله رجال مسلم غیر الحسن هذا وهو صدوق یهم کما فی" التقریب ".

    3. دکتر عبدالملک بن دهیش: حسن الحدیث

    ضیاء مقدسی در صحیحش از ابن فلیح حدیثی نقل کرده و محققش دکتر عبدالملک بن دهیش سندش را حسن دانسته است.

    الأحادیث المختارة، ج 3 ص 307 إسناده حسن. محمد بن فلیح: صدوق یهم.

    4. دکتر وصی الله بن محمد عباس: صدوق حسن الحدیث

    دکتر وصی الله بن محمد عباس نیز سند روایت ابن فلیح را حسن دانسته و سپس از او به عنوان «راستگو» یاد کرده است.

    فضائل الصحابه لاحمد، ج 1 ص 503 ح 639 إسناده حسن. ومحمد بن فلیح بن سلیمان ... صدوق.

    5. محمد ناصر الدین ألبانی: حسن الحدیث

    محمد ناصر الدین ألبانی سند روایت او را حسن دانسته است.

    السنة لابن أبی عاصم ومعها ظلال الجنة للألبانی، ج 2 ص 427 ح 883 إسناده حسن على ضعف فی ابن فلیح مع کونه من رجال البخاری واسمه محمد ابن فلیح بن سلیمان الأسلمی أو الخزاعی المدنی

    6. شعیب الارنؤوط: حسن الحدیث

    شعیب الارنووط در تحقیق صحیح ابن حبان، سند روایت او را حسن دانسته و گفته است:

    «رجالش رجال صحیح است بجز اینکه در مورد محمد بن فلیح سخنی است که حدیثش را به رتبه ی حسن تنزل می دهد.»

    الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبان (ت: الأرناؤوط)، ج 3 ص 254 ح 973 إسناده حسن، رجاله رجال الصحیح الا أن محمد بن فلیح فیه کلام ینزل حدیثه إلی رتبة الحسن.

    البته شعیب الارنؤوط در تحقیق کتاب تقریب التهذیب ابن حجر که با همکاری دکتر بشار عواد معروف نوشته، ابن فلیح را «ضعیفٌ یُعتبر به فی المتابعات والشواهد» دانسته است.

    تحریر تقریب التهذیب، ج 3 ص 307 رقم 6228

    7. حسین سلیم اسد الدارانی: ثقة

    وی در تحقیق کتاب مجمع الزوائد، سند روایت محمد بن فلیح از موسی بن عقبه را صحیح دانسته است.

    مجمع الزوائد ت اسد، ج 13 ص 277 رقم 10180 وهذا إسناد صحیح إلی ابن شهاب الزهری

    [[31]] تاریخ الطبری، ج 2 ص 580-583

    بررسی اسانید روایت طبری:

    1. با دو سند صحیح از شهر بن حوشب.

    حدثنی عمر بن شبة قال حدثنا علی بن محمد عن وکیع عن الأعمش عن إبراهیم (عن شهر بن حوشب)

    حکم برنامه جوامع الکلم: «إسناده حسن رجاله ثقات عدا شهر بن حوشب الأشعری وهو صدوق کثیر الإرسال والأوهام.»

    (حدثنی عمر بن شبة قال حدثنا) محمد بن عبدالله الأنصاری عن ابن أبی عروبة عن قتادة عن شهر بن حوشب.

    حکم برنامه جوامع الکلم: «إسناده حسن رجاله ثقات عدا شهر بن حوشب الأشعری وهو صدوق کثیر الإرسال والأوهام.»

    رجال این دو سند، همگی ثقه هستند بجز شهر بن حوشب که صدوق  می باشد و توثیقش می آید. البته اشکال عمده ی  روایت او این است که آن را به صورت مرسل نقل کرده است؛ چرا که وی در هنگام وقوع این ماجرا، سه ساله بوده است.

     2.  با سند صحیح از طریق ابو مخنف (ضعیف) از عمرو بن میمون.

    (حدثنی عمر بن شبة قال حدثنا علی بن محمد عن وکیع عن) أبن مخنف عن یوسف بن یزید عن عباس بن سهل (عن عمرو بن میمون الأودی).

    حکم برنامه جوامع الکلم: «إسناد فیه لوط بن یحیى الکوفی وهو کذاب.»

    رجال این سند نیز همگی ثقه هستند بجز یوسف بن یزید البصری که صدوق حسن الحدیث است و لوط بن یحیى الکوفی (ابومخنف) که تضعیف شده است.

    دکتر وصی الله بن محمد عباس در مورد این سند می گوید: «این سند متصل است، اما در مورد ابو مخنف سخن بسیار است.»

    فضائل الصحابة لاحمد، ج 2 ص 928 ح 1287«وهذا الأخیر متصل لکن أبا مخنف لوط بن یحیی فیه کلام کثیر.»

     3. با سند صحیح از مبارک بن فضاله و او با دو طریق از عمرو بن میمون.

    (حدثنی عمر بن شبة قال حدثنا علی بن محمد عن وکیع عن) مبارک بن فضالة عن عبیدالله بن عمر (عن عمرو بن میمون).

    حکم برنامه جوامع الکلم: «إسناده حسن رجاله ثقات عدا مبارک بن فضالة القرشی وهو صدوق یدلس ویسوی.»

    (حدثنی ابن شبة قال حدثنا علی بن محمد عن وکیع عن مبارک بن فضالة عن) یونس بن أبی إسحاق عن عمرو بن میمون.

    حکم برنامه جوامع الکلم: «إسناده حسن رجاله ثقات عدا یونس بن أبی إسحاق السبیعی وهو صدوق حسن الحدیث ، ومبارک بن فضالة القرشی وهو صدوق یدلس ویسوی.»

    این دو سند با رجال ثقه به «مبارک بن فضاله» می رسند که او این روایت را به واسطه ی یک نفر ثقه (عبیدالله بن عمر) و یک نفر صدوق حسن الحدیث (یونس بن ابی اسحاق السبیعی)؛ یعنی با دو طریق، از عمرو بن میمون (ثقة) نقل می کند. اشکال عمده این سند، عنعنه ی ابن فضاله است؛ چرا که او مدلس می باشد. اما از آنجایی که وی این روایت را از دو نفر از شیوخ معاصرش به صورت معنعن نقل کرده و این روایت طرق دیگری نیز دارد، لذا می توان به اتصال این دو سند حُسن ظن پیدا کرد.

    بررسی وثاقت مبارک بن فضاله:

    حافظ ابن حجر عسقلانی  در کتاب تقریب التهذیب از او با عنوان «صدوقٌ یُدلِّس ویُسَوِّی» یاد کرده است.

    تحریر تقریب التهذیب، ج 3 ص 345 رقم 6464 مُبارک بن فَضَالة ... صدوقٌ یُدلِّس ویُسَوِّی ... خت د ت ق.

    اما ألبانی وصف مبارک به تدلیس تسویه از سوی حافظ ابن حجر را موهوم دانسته و گفته است: «چنانچه این مرد تصریح به تحدیث از شیخش کند، در آن صورت حسن الحدیث است.»

    سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، ج 1 ص 952 ح 17 والخلاصةُ: أنَّ الحافظَ وَهِمَ فی وصفِ (المبارک) بتدلیس التسویة، وأنَّ الرَّجلَ إِذا صرّح َ بالتحدیثِ عن شیخِه فهو حسنُ الحدیثِ، والله أَعلمُ.

    شعیب الارنؤوط نیز او را صدوق حسن الحدیث دانسته و سند روایاتش را در هنگام تحدیث، تحسین کرده است.

    مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 21 ص 285 ح 13746 حدیث صحیح، وهذا إسناد حسن، مبارک بن فضالة- وإن کان مدلساً- قد صرح بالتحدیث فیما سلف برقم (13617) ، وهو صدوق حسن الحدیث.

    مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 35 ص 330 ح 21417 حدیث صحیح، وهذا إسناد حسن رجاله ثقات رجال الصحیح غیر مبارک بن فضالة، فقد روى له البخاری تعلیقاً وأصحاب السنن غیر النسائی، وهو صدوق حسن الحدیث

    بررسی وثاقت شهر بن حوشب:

    حسین سلیم اسد الدارانی در تحقیق مسند ابی یعلی الموصلی، بعد از ذکر جرح و تعدیل های وی، در نهایت می نویسد:

    «پس چنین کسی اگرچه حدیثش به درجه ی صحیح نمی رسد، اما ممکن نیست که از مرتبه ی حسن نیز تنزل یابد.»

    مسند أبی یعلى الموصلی (ط. المأمون)، ج 11 ص 254-255 ح 6370 فمثل هذا وإن کان حدیثه لا یرقی إلی درجة الصحة، لکنه ایضاَ لا یمکن أن ینزل عن مرتبة الحسن

    حافظ ابن حجر عسقلانی او را حسن الحدیث دانسته و گفته است: «شهر بن حوشب حسن الحدیث است، اگرچه کمی ضعف در او باشد.» فتح الباری، ج 3 ص 65 در شرح ح 1132 وشهر حسن الحدیث وإن کان فیه بعض الضعف

    حافظ ابوالعباس بوصیری (متوفای 840 هـ) سند روایت شهر را حسن دانسته و سپس توثیقاتش را آورده است.

    إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة، ج 1 ص 92 ح 49 هَذَا إِسْنَادٌ حَسَنٌ، شَهْرُ بْنُ حَوْشَبٍ مُخْتَلَفٌ فِیهِ، وَثَّقَهُ أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ وَابْنُ مَعِینٍ وَالْعَجَلِیُّ وَیَعْقُوبُ بْنُ شَیْبَةَ، وَلَیَّنَهُ النَّسَائِیُّ، وَضَعَّفَهُ ابْنُ حَزْمٍ وَالْبَیْهَقِیُّ.

    دکتر وصی الله بن محمد عباس نیز مانند بوصیری سند روایت شهر را حسن دانسته و از او به عنوان مختلف فیه یاد کرده است.

    فضائل الصحابة، ج 2 ص 728 ح 996 إسناده حسن. وشهر بن حوشب مختلف فیه وثقه جماعة مطلقاَ وضعفه الآخرون مطلقاَ.

    ضیاء مقدسی از شهر بن حوشب در صحیحش حدیث نقل کرده و محقق کتاب، دکتر عبدالملک بن دهیش، سندش را حسن دانسته است. الأحادیث المختارة، ج 8 ص 324 رقم 391 و 392

    دکتر محمد بن عبدالمحسن الترکی نیز سند روایات شهر بن حوشب را حسن دانسته است.

    مسند أبی داود الطیالسی، ج 2 ص 444 و 445 ح 1216 و 1217 إسناده حسن؛ لحال شهر.

    شمس الدین ذهبی نام او را در شمار راویان ثقه آورده و گفته است: «شهر بن حوشب از علمای تابعین است که احمد بن حنبل و یحیی بن معین او را توثیق کرده اند.»

    ذکر من تکلم فیه وهو موثق، ج 1 ص 100 رقم 161 شهر بن حوشب على من علماء التابعین وثقة أحمد وابن معین

    نور الدین هیثمی نیز بعد از نقل روایتی، شهر را ثقه دانسته است:

    «در سند آن شهر بن حوشب وجود دارد که او ثقه است و البته در موردش سخنانی وجود دارد و بقیه ی رجالش همگی ثقه هستند.» مجمع الزوائد، ج 4 ص 271  وفیه شهر بن حوشب وهو ثقة وفیه کلام وبقیة رجاله ثقات

    شیخ احمد محمد شاکر در تحقیق مسند احمد، سند روایت شهر را صحیح دانسته و سپس تصریح کرده است که وی ثقه است و بعضی ها بدون دلیل و حجت در جرح او سخنانی گفته اند.

    المسند للإمام احمد، ج 1 ص 207 ح 97 إسناده صحیح، ...شهر، بفتح الشین وسکون الهاء: هو ابن حوشب، وهو ثقة، تکلم فیه بعضهم بغیر حجة. 

    [[32]] فَحَدَّثَنَا بِشَرْحِ، هَذَا الْحَدِیثِ الشَّیْخُ أَبُو بَکْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، أَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ زِیَادِ السَّرِیُّ، ثَنَا حَامِدُ بْنُ یَحْیَى الْبَلْخِیُّ بِمَکَّةَ، ثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی خَالِدٍ، عَنْ قَیْسِ بْنِ أَبِی حَازِمٍ، قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ فَبَیْنَا أَنَا أَطُوفُ فِی السُّوقِ إِذْ بَلَغْتُ أَحْجَارَ الزَّیْتِ، فَرَأَیْتُ قَوْمًا مُجْتَمِعِینَ عَلَى فَارِسٍ قَدْ رَکِبَ دَابَّةً، وَهُوَ یَشْتِمُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ، وَالنَّاسُ وُقُوفٌ حَوَالَیْهِ إِذْ أَقْبَلَ سَعْدُ بْنُ أَبِی وَقَّاصٍ فَوَقَفَ عَلَیْهِمْ، فَقَالَ: مَا هَذَا؟ فَقَالُوا: رَجُلُ یَشْتِمُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ، فَتَقَدَّمَ سَعْدٌ، فَأَفْرَجُوا لَهُ حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ، فَقَالَ: " یَا هَذَا، عَلامَ تَشْتُمُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ؟ أَلَمْ یَکُنْ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ؟ أَلَمْ یَکُنْ أَوَّلَ مَنْ صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ؟ أَلَمْ یَکُنْ أَزْهَدَ النَّاسِ ؟ أَلَمْ یَکُنْ أَعْلَمَ النَّاسِ؟ " وَذَکَرَ حَتَّى قَالَ: " أَلَمْ یَکُنْ خَتَنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عَلَى ابْنَتِهِ؟ أَلَمْ یَکُنْ صَاحِبَ رَایَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِی غَزَوَاتِهِ؟ "، ثُمَّ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ، وَقَالَ: " اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا یَشْتِمُ وَلِیًّا مِنْ أَوْلِیَائِکَ، فَلا تُفَرِّقْ هَذَا الْجَمْعَ حَتَّى تُرِیَهُمْ قُدْرَتَکَ "، قَالَ قَیْسٌ: فَوَاللَّهِ مَا تَفَرَّقْنَا حَتَّى سَاخَتْ بِهِ دَابَّتُهُ فَرَمَتْهُ عَلَى هَامَتِهِ فِی تِلْکَ الأَحْجَارِ، فَانْفَلَقَ دِمَاغُهُ وَمَاتَ. هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاه

    [[33]] المستدرک على الصحیحین، ج 3 ص 571 ح 6121 قال الحاکم: هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه/ تعلیق الذهبی فی التلخیص: على شرط البخاری ومسلم.

    راوی مورد اشکال در سند این روایت، «الحسن بن علی الطاحونی» است که شرح حالش را در کتب رجالی نیافتیم؛ اما با توجه به اینکه بیش از ده نفر از ثقات و بزرگان اهل سنت از او حدیث نقل کرده اند، وثاقتش ثابت می شود. علاوه بر آن حاکم نیشابوری که با یک واسطه از او حدیث نقل کرده، بنا بر ادله ای که به او رسیده بوده به وثاقت این راوی اطمینان داشت و گویا این ادله به دست ذهبی متشدد نیز رسیده بوده است و الا در تلخیص مستدرک حاکم، بیش از 20 روایت او را تصحیح نمی کرد؛ به خصوص که در بعضی از روایات به بعضی از رجال سند اشکال گرفته، ولی هیچ حرفی در مورد این راوی نزده است.

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی