پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    علم امیرالمومنین علیه السلام / نهم: حدیث اعلمیت

    حسین قربانی | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۲۸ ب.ظ

    نهم: حدیث «علی g اکثر امّتی علماً»

    سند اول: از معقل بن یسار.

    معقل بن یسار از پیامبر n نقل کرده است که آن حضرت روزی به حضرت فاطمه B فرمودند:

    «آیا راضی نیستی که تو را به ازدواج پیشگام ترین امتم از نظر اسلام، بیشترین آن ها از نظر علم و بزرگترین آنها از نظر حلم و بردباری درآوردم؟!»[1]

    این حدیث را احمد بن حنبل نقل کرده و محقق کتابش، حمزه احمد الزین[2] ، برنامه ی جوامع الکلم و نیز حسین سلیم اسد[3] سندش را حسن دانسته اند.

    حافظ زین الدین عراقی[4]و احمد بن الصدیق الغماری سندش را تصحیح کرده اند[5] و هیثمی نیز در دو جای کتابش، رجال سند آن را مورد وثوق دانسته است.[6]

    سند دوم: از ابو اسحاق از حارث از حضرت علی g.

    این روایت با چندین طریق از ابو اسحاق سبیعی نقل شده؛ اما او مشهور به تدلیس است و در روایات شریک بن عبدالله که حافظه اش مشکل داشته، سند حدیثش تا پیامبر n را ذکر نکرده و در بعضی دیگر، سندش را حارث بن عبدالله از حضرت علی g بیان کرده است؛ لذا در جمع بندی می توان نتیجه گرفت که ابو اسحاق این حدیث را از طریق حارث از حضرت علی g نقل کرده است:

    1. روایت ابن ابی شیبه از ابو اسحاق سبیعی به صورت مرسل[7] که هیثمی[8] و احمد الغماری[9] سندش را مرسل صحیح، حسین سلیم اسد الدارانی مرسل حسن[10] و شوکانی نیز رجالش را ثقه دانسته است.[11]

    2. روایت ابوبشر الدولابی[12] از ابو اسحاق از حارث از حضرت علی g با سند معتبر.[13]

    3. روایت ابن عساکر با سندش از ابو اسحاق از طریق حارث از حضرت علی g.[14]

    بنا بر نقل متقی هندی، ابن جریر طبری این حدیث با روایت امیرالمومنین g را صحیح دانسته است.[15]

     

    [[1]] حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ، حَدَّثَنَا خَالِدٌ یَعْنِی ابْنَ طَهْمَانَ، عَنْ نَافِعِ بْنِ أَبِی نَافِعٍ، عَنْ مَعْقِلِ بْنِ یَسَارٍ، قَالَ: وَضَّأْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ یَوْمٍ، فَقَالَ: " هَلْ لَکَ فِی فَاطِمَةَ تَعُودُهَا؟ " فَقُلْتُ: نَعَمْ، فَقَامَ مُتَوَکِّئًا عَلَیَّ، فَقَالَ: " أَمَا إِنَّهُ سَیَحْمِلُ ثِقَلَهَا غَیْرُکَ، وَیَکُونُ أَجْرُهَا لَکَ " قَالَ: فَکَأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ عَلَیَّ شَیْءٌ حَتَّى دَخَلْنَا عَلَى فَاطِمَةَ، فَقَالَ لَهَا: " کَیْفَ تَجِدِینَکِ؟ " قَالَتْ: وَاللهِ لَقَدْ اشْتَدَّ حُزْنِی، وَاشْتَدَّتْ فَاقَتِی، وَطَالَ سَقَمِی " قَالَ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ: وَجَدْتُ فِی کِتَابِ أَبِی بِخَطِّ یَدِهِ، فِی هَذَا الْحَدِیثِ، قَالَ: " أَوَمَا تَرْضَیْنَ أَنِّی زَوَّجْتُکِ أَقْدَمَ أُمَّتِی سِلْمَا، وَأَکْثَرَهُمْ عِلْمًا، وَأَعْظَمَهُمْ حِلْمًا "

    [[2]] مسند احمد بن حنبل، ج 15 ص 174 ح 20185 قال حمزه احمد الزین: إسناده حسن

    [[3]] مجمع الزوائد ت اسد، ج 18 ص 200 ح 14597 قال الدارانی: وهذا إسناد حسن، خالد بن طهمان فصلنا القول فیه ... .

    [[4]] إحیاء علوم الدین، ومعه المغنی عن حمل الأسفار فی الأسفار، ص 1180 قال العراقی: إسناده صحیح

    [[5]] البرهان الجلی فی إنتساب الصوفیه إلی علی، ص 74

    [[6]] مجمع الزوائد، ج 9 ص 101 قال الهیثمی:رواه أحمد والطبرانی وفیه خالد بن طهمان وثقه أبو حاتم وغیره وبقیة رجاله ثقات / مجمع الزوائد، ج 9 ص 114 قال الهیثمی: رواه أحمد والطبرانی برجال وثقوا

    [[7]] مصنف ابن أبی شیبة، ج 6 ص 374 ح 32131 حدثنا الفضل بن دکین عن شریک عن أبی إسحاق قال قالت فاطمة یا رسول الله زوجتنی حمش الساقین عظیم البطن أعمش العین قال زوجتک أقدم أمتی سلما وأعظمهم حلما وأکثرهم علما

    [[8]] مجمع الزوائد، ج 9 ص 102  رواه الطبرانی وهو مرسل صحیح الإسناد

    [[9]] البرهان الجلی فی إنتساب الصوفیه إلی علی، ص 74

    [[10]] مجمع الزوائد ت اسد، ج 18 ص 201 ح 14598 قال الدارانی: وهو مرسل وإسناده حسن

    [[11]] در السحابة للشوکانی، ص 205 ح 31  وأخرج أحمد والطبرانی بإسناد رجاله ثقات عن أبی اسحاق ...

    [[12]] الذریة الطاهرة، ج 1 ص 63 ح 90 حدثنا أحمد بن یحیى الصوفی حدثنا إسماعیل بن أبان حدثنا أبو مریم عن أبی إسحاق عن الحارث عن علی قال خطب أبو بکر وعمر رضی الله عنهما إلى رسول الله n فأبى رسول الله علیهما فقال عمر أنت لها یا علی فقال ما لی من شیء إلا درعی أرهنها فزوجه رسول الله n فاطمة فلما بلغ ذلک فاطمة بکت قال فدخل علیها رسول الله n فقال ما لک تبکین یا فاطمة فوالله لقد أنکحتک أکثرهم علما وأفضلهم حلما وأولهم سلما

    [[13]] بررسی سند روایت:

    محمد بن أحمد الوراق: ثقة / أحمد بن یحیى الأودی: ثقة / إسماعیل بن أبان الأزدی: ثقة / عبد الغفار بن القاسم النجاری: توثیقش می آید / أبو إسحاق السبیعی: ثقة مکثر / الحارث بن عبد الله الأعور: توثیقش در بحث حدیث ثقلین گذشت.

    توثیق عبد الغفار بن القاسم

    شعبه که جز از ثقه روایت نمیکرد، شاگردش بوده، ستایشش کرده و گفته است: حافظ تر از او کسی را ندیدم و به علم و رجال عنایت داشت؛ ابن عدی گفته است: احادیث صالحی دارد و ابن عقده نیز ستایشش کرده، به طوری که از حدش گذرانده بود؛ اما چون احادیثی مانند بلایای عثمان نقل می کرد که به مذاق علمای اهل سنت خوش نمی آمد، حدیث او را ترک و تضعیفش کردند، به طوری که احمد بن حنبل نیز تصریح کرده است که تضعیف او از جهت اعتقادش بود نه به جهت حدیثش .

    عقیلی می نویسد:

    «ابو عبد الله گفت: ابو عبیده در تصنیفش از ابو مریم یاد کرد ؛ پس مردم ضجه می زدند هنگامی که گفت: ابو مریم و ابوعبدالله تبسم کرد. به ابو عبد الله گفتم: ضعف او از کجا آمده است؟ از جانب اعتقادش یا از جهت حدیثش ؟ گفت: از جهت اعتقادش؛ سپس گفت: او احادیث بدی در مورد بلایای عثمان نقل کرده است. و از ابو داود سجستانی به من خبر رسید که او گفت: به احمد بن حنبل گفتم: عمیر بن سعید؟ گفت: اشکالی در او نمی دانم . پس به او گفتم: ابو مریم گفت: در رابطه با عمیر دروغگو از من سوال می کرد. گفت: ابو مریم عالم به مشایخ است. پس احمد گفت: حتی ابو مریم ثقه می شود؛ در مورد بلایای عثمان حدیث می کرد و آنقدر می نوشید تا اینکه در لباسش بول می کرد.» 

    ضعفاء العقیلی، ج 3 ص 100 رقم 1075 «عبد الغفار بن القاسم أبو مریم الأنصاری کوفی ... حدثنا عبد الله بن أحمد ... قال وسمعت أبی یقول کان أبو عبیدة إذا حدثنا عن أبى مریم یصیح الناس یقولون لا نریده. قال أبو عبد الله ذکر أبو عبیدة فی تصنیفه عن أبی مریم فکانوا یضجون إذا قال أبو مریم وتبسم أبو عبد الله قلت لأبی عبد الله أبو مریم من أین جاء ضعفه من قبل رأیه أو من قبل حدیثه قال من قبل رأیه ثم قال وقد حدث ببلایا فی عثمان أحادیث سوء . وبلغنی عن أبى داود السجستانی أنه قال قلت لأحمد بن حنبل عمیر بن سعید قال لا أعلم به بأسا فقلت له فإن أبا مریم قال یسلنى عن عمیر الکذاب قال وکان أبو مریم عالما بالمشایخ فقال أحمد حتى یکون أبو مریم ثقة کان یحدث بلایا فی عثمان وکان یشرب حتى یبول فی ثیابه.»

    ابن عدی نیز می نویسد:

    «و اما ابو مریم اسمش عبد الغفار بود و شعبه در مورد او نظری داشت و از او حدیث یاد گرفت؛ گمان کردند که رجال را توقیف کرده است؛ سپس از او اعتقاد ردی در رفض ظاهر گشت؛ پس حدیثش را ترک کرد و از ابن عقده شنیدم که ابو مریم را ستایش میکرد و در مدحش از حد تجاوز کرد تا اینکه گفت: اگر علم ابو مریم منتشر شود و حدیثش نقل شود، مردم به شعبه احتجاج نمیکنند و این میل شدید ابن سعید (ابن عقده) به ابو مریم تنها به خاطر افراطش در تشیع است. و برای عبد الغفار بن قاسم احادیث صالحی است و در حدیثش چیزهایی است که تبعیت نمی شود و او غالی در تشیع بود و شعبه دو حدیث از او روایت کرده است و حدیثش با وجود ضعفش نوشته می شود.»

    الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 5 ص 327 رقم 1479 «وأما أبو مریم فاسمه عبد الغفار وکان لشعبة فیه رأی وتعلم منه زعموا توقیف الرجال ثم ظهر منه رأی ردیء فی الرفض فترک حدیثه وسمعت أحمد بن محمد بن سعید [ابن عقده] یثنی على أبی مریم ویطریه وتجاوز الحد فی مدحه حتى قال لو انتشر علم أبی مریم وخرج حدیثه لم یحتج الناس إلى شعبة وابن سعید حیث مال هذا المیل الشدید إنما کان لإفراطه فی التشیع ولعبد الغفار بن القاسم أحادیث صالحة وفی حدیثه ما لا یتابع علیه وکان غالیا فی التشیع وقد روى عنه شعبة حدیثین ویکتب حدیثه مع ضعفه.» 

    ابن حجر عسقلانی نیز می نویسد:

    «شعبه گفت: باحافظه تر از او کسی را ندیدم و شعبه در مورد او دچار اشتباه شد و دارقطنی گفته: او متروک است و او شیخ شعبه است و شعبه او را ستوده است.»

    لسان المیزان، ج 4 ص 42 «وقال شعبة لم ار احفظ منه قال أبو داود وغلط فی امره شعبة وقال الدارقطنی متروک وهو شیخ شعبة اثنى علیه شعبة.» 

    [[14]] تاریخ مدینة دمشق، ج 70 ص 113(ح 73916)  أخبرنا أبو القاسم بن السمرقندی أنا عاصم بن الحسن بن محمد بن عاصم أنا أبو عمر بن مهدی أنا أبو العباس بن عقدة نا الفضل بن یوسف الجعفی نا محمد بن عکاشة نا أبو المغراء وهو حمید بن المثنى عن یحیى بن طلحة النهدی عن أیوب بن الحز عن أبی إسحاق السبیعی عن الحارث عن علی قال إن فاطمة شکت إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال ألا ترضین أنی زوجتک أقدم أمتی سلما وأحلمهم حلما وأکثرهم علما أما ترضین أن تکونی سیدة نساء أهل الجنة إلا ما جعل الله لمریم ابنة عمران وأن ابنیک سیدا شباب أهل الجنة

    [[15]] کنز العمال، ج 13 ص 114 ح 36370 وفی لفظ: أولهم سلما. ابن جریر و صححه

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی