وصایت امام علی (ع) در اشعار صحابه
وصایت حضرت امیر المومنین علیه السلام در اشعار تعداد زیادی از صحابه نیز آمده که بسیاری از آن ها را ابن ابی الحدید معتزلی شافعی که خودش شاعر بوده، جمع آوری کرده است.
یکم: فضل بن عباس
«هان! بدان که بهترین مردم پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نزد آگاهان و عالمان، وصی آن حضرت میباشد که اولین کسی بود که پشت سر آن حضرت به نماز ایستاد و اولین کسی بود که در جنگ بدر در مقابل سپاه دشمن قد علم نمود.»[1]
دوم: حسان بن ثابت (شاعر)
«خداوندی که تمام خوبیها و خیرات به دست اوست ، به امام ابوالحسن و کسی که مانند اوست خیر عطا کند که یاد رسول خدا صلی الله علیه وآله را در میان ما زنده نگاه داشت. جزای خیر بر تو باد و چه کسی بر این شایستهتر؟ مگر تو برادر او در هدایت و وصی او نیستی؟ و من این را از کتاب خداوند و سنت پیامبرش دانستم.»[2]
سوم: نعمان بن عجلان (شاعر انصار)
«این تفرقه و پراکندگی چگونه ممکن است در حالی که وصی پیامبر خدا، امام و پیشوای ماست؟! نه چنین چیزی ممکن نیست مگر از روی سردرگمی و ذلت. معاویه گمراه را رها کنید و به عنوان شکرانه این نعمت از راهی که وصی پیامبر میپیماید پیروی نمایید.»[3]
«ای عمرو! برای علی بن ابی طالب که اهلیت و شایستگی خلافت داشت بسیار سخت بود که تو نمیدانی. کسی که وصی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و کشنده قهرمانان کفر و ضلالت بود.»[4]
چهارم: عبد اللّه بن ابی سفیان بن حرث
«قهرمان جنگ خیبر و جنگ بدر که لشکرهای دشمن به سوی ما سرازیر گشته بودند از ماست. او وصی پیامبر اکرم و پسر عموی اوست و چه کسی میتواند به چنین مقامی از نظر نزدیکی و خویشاوندی برسد»[5]
پنجم: أبو الهیثم بن التیهان صحابی بدری
«وصی پیامبر، امام و سرپرست ماست. امر واضح شد و از خفا خارج گشت»[6]
ششم: زیاد بن لبید الأنصاری
«انصار را چگونه میبینی در این روز همچون سگ. ما مردمانی هستیم که از کشته شدن هیچ خوف و هراسی به خود راه نمیدهیم. ما از کسی که بر وصی پیامبر غضب کرده و دشمنی میکند، هراسی نداریم. همانا انصار پیامبر صلی الله علیه وآله در این تصمیمشان جدی هستند و با کسی شوخی ندارند. این شخص علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزند عبد المطلب است که ما امروز او را در برابر دروغگویان یاری میکنیم و کسی که از حد و حدود خود تجاوز کند بد حاصلی کشت نموده است.»[7]
هفتم: حجر بن عدی الکندی
«بارالها! علی را برای ما سلامت بدار. برای ما این شخص، مبارک، مؤمن، موحد و متقی است و در رأی و نظر خویش دچار خطا و اشتباه نمیگردد، بلکه او هدایتگر، موفق و هدایت شده است. خدایا او و پیامبر ما را حفظ بفرما! او از سوی پیامبر ، ولی شده و آن حضرت بر وصایت او رضایت داده است.»[8]
هشتم: خزیمة بن ثابت ذو الشهادتین
«آیا من زنده باشم بدون آن که با علی علیه السلام باشم؟ این عیبی است برای من که او در دنیا نباشد و تو پدر باشی. وصی رسول خدا صلی الله علیه وآله از اهل بیت اوست و تو نیز بر این کار شاهد بودی.»[9]
نهم: عبد اللّه بن بدیل بن ورقاء الخزاعی
«ای قوم! نقشه بزرگی کشیدهاند تا با وصی پیامبر به جنگ برخیزند؛ جنگی که نابرابر است.»[10]
دهم: عمرو بن أحیحة
«خداوند اراده فرمود تا آنچه را فرزند وصی پیامبر و فرزند انسانی نجیب خواسته محقق نگردد. کسی که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله او را بدون هر شک و تردیدی به عنوان بهترین انسانها و وصی خود برگزید»[11]
یازدهم: امیر المؤمنین علیه السلام
«ای عجب مورد منکری شنیدم *** دروغ به خداوند که موی را سفید می کند
احمد اگر خبر دار شود راضی نمی شود *** که وصی اش و ناقص در یک ردیف قرار گیرند
منفور رسول خدا و ملعون لوچ *** من زمانی که مرگ نزدیک و حاضر شود
آستین ها را بالا می زنم و قنبر را فرا می خوانم *** که پرچم مرا جلو بینداز و از ترس عقب نبر
و ترسو آنچه مقدر شده را نمی تواند دور کند *** اگر نزد من ای پسر حرب جعفر
یا حمزه شجاع و جوانمرد و تابان بود *** قریش می دید که ستاره شب ظهور کرده است»[12]
دوازدهم: جریر بن عبد الله البجلی
«وصی رسول خدا صلی الله علیه وآله کسی از اهل بیت اوست و او قهرمانی است که همواره حامی اوست و به این کار، مورد ضرب المثل قرار گرفته است»[13]
سیزدهم: عبد الرحمن بن ذؤیب الأسلمی
«وصی آنها را به سمت تو رهبری می کند تا *** تو را از گمراهی و شک دور کند »[14]
چهاردهم: مُغِیرَة بن حارث بن عبدالمطلب
«در میان شما وصی رسول خدا صلی الله علیه وآله به عنوان فرمانده و رهبر شما حضور دارد ؛ کسی که داماد آن حضرت و کسی بوده است که کتاب خدا را نشر داده است»[15]
پانزدهم: عبد الله بن العباس بن عبد المطلب
«تنها از خاندانش او وصی رسول خداست نه کس دیگری * و اسب سوار او هنگامی که گفته شود : هل من مبارز»[16]
«به خدا سوگند هیچ یک از افراد بشر پس از وصی ؛ یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام ، مانند ابن عباس سخن نگفته است»[17]
ابن ابی الحدید بعد از نقل این اشعار ، در پایان می گوید :
«اشعاری که در آن لفظ وصی آمده بسیار زیاد است، اما ما در اینجا برخی از آنها را که در این دو بخش (یعنی کتاب «وقعه الجمل» از ابومخنف و کتاب نصر بن مزاحم در موضوع جنگ صفین) آمده بود را آوردیم، در حالی که غیر از این دو بخش، اشعار بسیار زیادی هست که از حدّ و حصر خارج است و اگر از خستگی و ملال خوف نمیداشتیم، تمام آنها را در این فرصت بیان می کردیم که در آن صورت صفحات فراوانی را به خود اختصاص می داد.»[18]
[[1]] تاریخ الطبری ج 2 ص 696 و الکامل فی التاریخ ج 3 ص 78 با کمی تحریف ؛ ألا إن خیر الناس بعد محمد ... وصی النبی المصطفى عند ذی الذکر / وأول من صلى وصنو نبیه ... وأول من أردى الغواة لدى بدر
[[2]] الأخبار الموفقیات للزبیر بن بکار ، ص 229 سایت شامله و شرح نهج البلاغة ج 6 ص 23 جَزَى اللَّهُ عَنَّا وَالْجَزَاءُ بِکفِّهِ ... أَبَا حَسَنٍ عَنَّا وَمَنْ کأَبِی حَسَنْ / حَفِظْتَ رَسُولَ اللَّهِ فِینَا وَعْهَدَهُ ... إِلَیک وَمَنْ أَوْلَى بِهِ مِنْک مَنْ وَمَنْ / أَلَسْتَ أَخَاهُ فِی الْهُدَى وَوَصِیهُ ... وَأَعْلَمَ مِنْهُمْ بِالْکتَابِ وَبِالسُّنَنْ
[[3]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 95 کیف التفرق والوصی إمامنا . . . لا کیف إلا حیرة وتخاذلا / لا تغبنن عقولکم ، لا خیر فی . . . من لم یکن عند البلابل عاقلا / وذروا معاویة الغوی وتابعوا . . . دین الوصی لتحمدوه آجلا
[[4]] شرح نهج البلاغة ج 6 ص 20 ولی وکان هوانا فی علی وإنه . . . لأهل لها یا عمرو من حیث لا تدری / وصی النبی المصطفى وابن عمه . . . وقاتل فرسان الضلالة والکفر
[[5]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 92 ومنا علی ذاک صاحب خیبر . . . وصاحب بدر یوم سالت کتائبه / وصی النبی المصطفى وابن عمه . . . فمن ذا یدانیه ومن ذا یقاربه
[[6]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 92 إن الوصی إمامنا وولینا . . . برح الخفاء وباحت الأسرار
[[7]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 93 کیف ترى الأنصار فی یوم الکلب . . . إنا أناس لا نبالی من عطب / ولا نبالی فی الوصی من غضب . . . وإنما الأنصار جد لا لعب / هذا علی وابن عبد المطلب . . . ننصره الیوم على من قد کذب
[[8]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 93 یا ربنا سلم لنا علیا . . . سلم لنا المبارک المضیا / المؤمن الموحد التقیا . . . لا خطل الرأی ولا غویا / بل هادیا موفقا مهدیا . . . واحفظه ربی واحفظ النبیا / فیه فقد کان له ولیا . . . ثم ارتضاه بعده وصیا
[[9]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 93 أعائش خلی عن علی وعیبه . . . بما لیس فیه إنما أنت والده / وصی رسول الله من دون أهله . . . وأنت على ما کان من ذاک شاهده
[[10]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 93 یا قوم للخطة العظمى التی حدثت . . . حرب الوصی وما للحرب من آسی
[[11]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 93-94 وأبى الله أن یقوم بما قا . . . م به ابن الوصی وابن النجیب / إن شخصا بین النبی لک . . . الخیر وبین الوصی غیر مشوب
[[12]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 94-95 یا عجبا لقد سمعت منکرا . . . کذبا على الله یشیب الشعرا / ما کان یرضى أحمد لو أخبرا . . . أن یقرنوا وصیه والأبترا / شانی الرسول واللعین الأخزرا . . . إنی إذا الموت دنا وحضرا / شمرت ثوبی ودعوت قنبرا . . . قدم لوائی لا تؤخر حذرا / لا یدفع الحذار ما قد قدرا . . . لو أن عندی یابن حرب جعفرا / أو حمزة القرم الهمام الأزهرا . . . رأت قریش نجم لیل ظهرا
[[13]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 95 وصی رسول الله من دون أهله . . . وفارسه الحامی به یضرب المثل
[[14]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 95 یقودهم الوصی إلیک حتى . . . یردک عن ضلال وارتیاب
[[15]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 95 فیکم وصی رسول الله قائدکم . . . وصهره وکتاب الله قد نشرا
[[16]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 95 وصی رسول الله من دون أهله . . . وفارسه إن قیل هل من منازل
[[17]] الأخبار الموفقیات للزبیر بن بکار ، ص 218 سایت شامله و شرح نهج البلاغة ج 2 ص 154 ؛ وَاللَّهِ مَا کلَّمَ الأَقْوَامَ مِنْ بَشْرٍ ... بَعْدَ الْوَصِی عَلِی کابْنِ عَبَّاسِ
[[18]] شرح نهج البلاغة ج 1 ص 95 والأشعار التی تتضمن هذه اللفظة کثیرة جدا ، ولکنا ذکرنا منها ههنا بعض ما قیل فی هذین الحزبین ، فأما ما عداهما فإنه یجل عن الحصر ، ویعظم عن الإحصاء والعد ، ولولا خوف الملالة والإضجار ، لذکرنا من ذلک ما یملأ أوراقا کثیرة
- ۹۹/۰۲/۰۶