پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    مولی به معنی «اولی به نفس» و «ولی امر» در کتب اهل سنت

    حسین قربانی | يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۲۲ ب.ظ

    بر خلاف تصور عده ای که مولی در حدیث غدیر را به معنای خلیفه گرفته اند و بر این اساس ، دلالت آن را زیر سؤال برده اند ، باید بگویم که مولی در حدیث غدیر به معنای اولی است؛ یعنی هرکس را که من نسبت به او از خودش سزاوارتر هستم ، پس علی علیه السلام نیز نسبت به او از خودش سزاوارتر است.

    مولی به معنای اولی در قرآن ، روایات و کتب لغت اهل سنت نیز آمده است که در ادامه به آن می پردازیم.

    الف) مولی به معنای «اولی» از دیدگاه علمای لغت

    تفتازانی می نویسد:

    «خداوند فرموده است: «جایگاه شما آتش است و آن برای شما مولا است (حدید: 15)» یعنی اولی به شماست . آن را ابوعبیده ذکر کرده است ؛ و رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده اند: هر زنی که ازدواج کند بدون اجازه ی مولایش ؛ یعنی کسی که نسبت به او سزاوارتر است و مالک تدبیر امورش است و نظیر آن در شعر زیاد است و خلاصه اینکه استفاده از مولی به معنای متولی ، مالک امور و اولی به تصرف ، در کلام عرب شایع است که از بسیاری از پیشوایان لغت نقل شده است.»[1]

    کلبی، زجاج، فراء و ابوعبیده، از بزرگان لغت شناس اهل سنت، در تفسیر آیه ی «مأواکم النار هی مولاکم (حدید: 15)» گفته اند: منظور از مولای شماست؛ یعنی اولی به شماست.

    فخر رازی می نویسد :

    «قال الکلبی : یعنی أولى بکم ، وهو قول الزجاج والفراء وأبی عبیدة»[2]

    آلوسی نیز همین سخن را تکرار کرده و نوشته است:

    «وقال الکلبی والزجاج والفراء وأبو عبیدة : أی أولى بکم کما فی قول لبید»[3]

    ابن الانباری که ذهبی از او به «الإمام الحافظ اللغوی ذو الفنون » تعبیر می کند[4] ، می گوید:

    «مولی به معنای اولی است ، و این فرمایش خداوند : «آتش برای شما مولا است»؛ یعنی آن اولی است برای شما.»[5]

    أبو القاسم صاحب بن عُبّاد الطالقانی می گوید:

    «مولا به معنای پسر عمو است و به معنای اولی نیز می آید؛ همانند فرمایش خداوند متعال که : «آن به شما مولا است» یعنی به شما اولی است . و مولی به معنای ولی نیز می آید و خداوند مولایش است ؛ یعنی ولی او است.»[6]

    سلیمان بن بنین الدقیقی النحوی، از بزرگان علم لغت در قرن هفتم، می گوید:

    «خداوند فرمود: جایگاه شما آتش است، آن برای شما مولاست؛ یعنی آتش اولی است برای شما.»[7]

    أبو البقاء الکفوی از بزرگان علم لغت در قرن یازدهم می گوید:

    «جایگاه شما آتش است و آن برای شما مولا است ؛ یعنی به شما اولی است ، یا جای شما به آن نزدیک است ، یا یاور شما است، یا متولی و سرپرست شما است.»[8]

    ابن منظور مصری، از علمای بزرگ لغت در قرن هشتم، می نویسد : 

    «و اما شعر لبید: «دو گروه متخاصم گمان بردند که ترسناک تر و سزاوارتر برای ترس و وحشت ، پشت سر و روبرو است» ، (از مولی المخافة) این چنین قصد شده است که: سزاورترین مکان که در آن جنگ خواهد بود، پشت سر و روبرو است.»[9]

    محمد مرتضی الحسینی الزبیدی، از علمای لغت قرن 13 نیز همان سخن ابن منظور را گفته است.[10]

    ب) مولی به معنای «اولی» از دیدگاه مفسرین

    مفسران اهل سنت در تفسیر آیه ی ((مَأْوَاکمُ النَّارُ ۖ هِی مَوْلَاکمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ)): «=جایگاهتان آتش است و همان مولای شما است و بد سر انجامى است.» (حدید: 15) گفته اند: معنای مولاکم در این آیه ، اولی بکم (سزاوارتر به شما) است.

     ابن عطیه آندلسی از علمای قرن ششم می گوید:

    «این فرمایش خداوند که:((آن مولای شما است.)) (حدید: 15) مفسران گفته اند: معنایش این است که اولی به شما است.»[11]

    ابو عبیده التیمی می گوید:

    « ((آن مولای شماست)) یعنی اولی به شماست. لبید گفته است: مولا (سزاوارتر) برای ترس و وحشت ، پشت سر و روبرو است.»[12]

    محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحش در کتاب تفسیر می نویسد:

    « ((مولای شماست.)) (حدید: 15) یعنی اولی به شماست»[13]

    ابو الحسن واحدی نیز همین سخن را گفته است:

    « ((آن مولای شماست.)) (حدید: 15) یعنی اولی به شماست»[14]

    جلال الدین محلی و سیوطی نیز در تفسیرشان ، مولا در این آیه را اولی بکم معنا کرده اند:

    « ((جایگاهتان آتش است و همان مولای شما است)) یعنی اولی به شما است.»[15]

    ج) مولی به معنای «اولی» در کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله  

    بخاری در صحیحش از ابوهریره از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند که ایشان فرمودند:

    «هیچ مؤمنى نیست مگر اینکه من سزاوارترین شخص به او هستم در دنیا و آخرت. اگر بخواهید بخوانید:((پیامبر به مؤمنین اولى از خودشان است.)) (احزاب:6)  پس هر مؤمنى که مالى از خود ارث بگذارد ، کسان او وارث اویند هر که باشند و اگر دَینى یا زمینى ترکه گذارد، پس بیاید پیش من و من مولای (اولی و صاحب) آن هستم.»[16]

    مسلم نیز در صحیحش از ابوهریره از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند که ایشان فرمودند:

    «قسم به خدایی که جان محمد صلی الله علیه وآله در قبضه اوست، بر روى زمین هیچ مؤمنى نیست مگر اینکه من اولى و سزاوارترین مردم به او هستم؛ پس هر یک از شما دَین یا زمینی باقى بگذارد، من مولای (اولى و صاحب) آنم‏. و هر کس از شما مالی را به ارث بگذارد، عصبه و کسان هم وارثند هر کس که باشند.»[17]

    آنچنان که مشخص است ، معنای کلمه مولا در لسان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به معنای اولی به تصرف می باشد ؛ زیرا ایشان ابتدا به آیه ((النبی اولی بالمومنین من انفسهم)) اشاره کرده که متضمن اولویت مطلقه پیامبر صلی الله علیه وآله بر هر مومنی می باشد و سپس این اولویت بر مردم از خودشان را بر اساس مصداق ارث گذاشتن و باقی ماندن زمین و یا دَین افراد برای ایشان روشن نموده و در انتها نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خودشان را مولای آنها می دانند.

    علمای اهل سنت نیز تصریح کرده اند که کلمه ی «مولی» در روایات فوق به معنای ولی امر و سرپرستی است:

    حمیدی متوفای 488 هـ می نویسد:

    «((من مولای او هستم))؛ یعنی ولی او که نگهدار او و انجام دهنده امور او می باشد.»[18]

    حسین بن مسعود بغوی متوفای 516 هـ می نویسد :

    «این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله که ((پس من مولای او هستم)) ؛ یعنی ولی امر و سرپرست او هستم.»[19]

    ملا علی قاری حنفی متوفای 1014 هـ نیز همین تعبیر را دارد.[20]

    شهاب الدین قسطلانی متوفای 923 هـ در شرحش بر صحیح بخاری می نویسد :

    «پس به نزد من بیایید که من مولای او هستم» ؛ یعنی ولی او و مسئول و سرپرست امر او هستم، پس اگر دَین دارد آن را ادا خواهم کرد و اگر زن دارد من او را سرپرستی خواهم کرد و پناه و مأوای ایشان به سوی من می باشد.»[21]

    و جلوتر خواهید دید که رسول خدا صلی الله علیه وآله در غدیر نیز ، ابتدا اولی به نفس بودن خودشان بر مردم را متذکر شده اند و بلافاصله فرموده اند: پس هرکس را که من مولای اویم، علی علیه السلام مولای اوست.

    در روایت دیگری ، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند:

    «هیچ بنده ای حق ندارد به سرورش مولا بگوید ؛ مولای شما فقط الله است.»[22]

    حسین بن مسعود بغوی از علمای قرن پنج و شش می گوید :

    «مولی به معانی زیادی از دوست، کمک کار، پسر عمو، هم قسم و آزاد کننده اطلاق می شود و ریشه آن حکومت داری و اصلاح آن است؛ پس مانعی نیست که مالک بنده به مولی متصف شود. علاوه بر آن که در روایتی آمده است که بنده بسیار گوید: مولای من.»[23]

    د) نگاهی منطقی به معنای مولی در غدیر

    واژه «مولی» حدود 27 معنی دارد که عبارتند از:

    1-رب (پروردگار)، 2- عمو، 3- عموزاده، 4- فرزند پسر، 5- پسر خواهر، 6-آزاد کننده برده، 7- برده آزاد شده، 8- برده، 9- مالک، 10- پیرو، 11- نعمت‌گیرنده، 12-شریک، 13- هم‌قسم، 14- همراه، 15- همسایه، 16- مهمان، 17-داماد، 18- خویشاوندان نزدیک، 19- ولی نعمت، 20- هم‌پیمان، 21- ولی، 22- سزاوارتر به امور، 23- سیّد، 24- محب، 25- یاور، 26- تصرف‌کننده در امور، 27- متولی امور

    در همان نگاه اول ،20 معنی اول آن بخاطر غیر منطقی بودن آنها برای حدیث غدیر ،از مدار خارج می شوند؛ معانی که نه مطابق نظر شیعه است ونه سنی.

    بدین ترتیب آنچه که می ماند ، 7 معنی محتمل است که بالأخره با یکی از نظرات یا شیعه و یا سنی مطابقت دارد که عبارتند از:

    1- متولی امور، 2- ولی، 3- سزاوارتر به امور، 4- تصرف کننده در امور، 5- سیّد، 6- یاور، 7- محبّ

    حال بیایید ببینیم از این معانی محتمل ، چند تا مطابق نظر شیعه و چند تا مطابق نظر اهل سنت است.

     از میان این 7 معنی، 5 تا مطابق نظر شیعه است؛ یعنی اینکه اگر هر کدام از این 5 گزینه ، منظور رسول اکرم صلی الله علیه وآله باشد، عقیده شیعه صحیح بوده و حضرت علی علیه السلام به تصریح پیامبر صلی الله علیه وآله، جانشین ایشان خواهند بود که عبارتند از:

    1- متولی امور، 2- ولی، 3- سزاوارتر به امور، 4- تصرف کننده در امور، 5- سیّد

    اما از این میان ، تنها 2 گزینه مطابق نظر اهل سنت است که عبارتند از:

    1- یاور، 2- محبّ

    بدین ترتیب می بینیم که ، پنج از هفت عقیده ی شیعه به واقعیت نزدیکتر است. در حالی که درخوشبینانه ترین حالت، فقط دو از هفت عقیده اهل سنت به واقعیت نزدیک است!

    اما باید بدانیم که همین دو از هفت نیز برای عقیده ی اهل سنت ، ساده لوحانه است ؛ چرا که اگر معنای کلمه ی مولی ، را محبّ و ناصر بگیریم ، معنایش این مى‏شود که: « هر کس من دوستدار او و یارى‏کننده ی او هستم، على علیه السلام دوستدار و یاور اوست » ؛ به عبارت دیگر ، بر حضرت على علیه السلام واجب است که دوستدار و یاور آن صد و بیست هزار صحابه ی حاضر در غدیر خم باشد!!

     در حالی که اگر معنای مولی، دوستدار و یاری کننده بود ، در اینصورت لزومى نداشت که آن را در حضور جمعیت‏ بگوید و به مستمعان ابلاغ کند، بلکه فقط لازم بود به خود امیر المؤمنین علیه السلام بگویند!

    در حالی که عامه ادعا می کنند که معنای حدیث غدیر این است که : «هرکس من را دوست دارد باید علی علیه السلام را هم دوست داشته باشد» یا «هرکس را که من دوست اویم، علی علیه السلام هم دوست اوست»که ترجمه ی اشتباهی است و جمله ی من کنت مولاه فعلی مولاه ، چنین معنایی نمی دهد.

    حال جا دارد از اهل سنت بپرسیم ، اگر نظر رسول خدا صلی الله علیه وآله در واقعه غدیر دوستی بود ، چرا از واژه ای استفاده کرده اند که بیش از 70 درصد معانی آن سرپرستی و ریاست است و کمتر از 30 درصد آن دوستی؟ آیا این از معلم فصاحت قابل قبول است ؟! اصلا اگر نظر رسول اکرم صلی الله علیه وآله این معنی استثنایی از واژه مولی بود ، چرا از واژه «حبیب» استفاده نکردند ؟! 

     

    [[1]] شرح المقاصد فی علم الکلام  ج 2   ص 290 قال الله تعالى ( مأواکم النار هی مولاکم ) أی أولى بکم ذکره أبو عبیدة وقال النبی nأیما امرأة نکحت نفسها بغیر إذن مولاها أی الأولى بها والمالک لتدبیر أمرها ومثله فی الشعر کثیر وبالجملة استعمال المولى بمعنى المتولی والمالک للأمر والأولى بالتصرف شائع فی کلام العرب منقول عن کثیر من أئمة اللغة

    [[2]] التفسیر الکبیر  ج 29   ص 198

    [[3]] روح المعانی  ج 27   ص 178

    [[4]] سیر أعلام النبلاء  ج 15   ص 274

    [[5]] الزاهر فی معانی کلمات الناس  ج 1   ص 125 ویکون المولى : الأولى . قال الله عز وجل : ( ^ النار هی مولاکم ) ( 186 ) معناه : هی أولى بکم

    [[6]] المحیط فی اللغة  ج 10   ص 380 والمولى : ابن العم . وتکون بمعنى الأولى ؛ کقوله عز ذکره : ' هی مولاکم ' أی هی أولى بکم . والمولى : الولی ، والله تعالى مولاه : أی ولیه

    [[7]] اتفاق المبانی وافتراق المعانی  ج 1   ص 138 ( مأواکم النار هی مولاکم ) أی أولى بکم

    [[8]] الکلیات معجم فی المصطلحات والفروق اللغویه  ج 1   ص 870 ( مأواکم النار هی مولاکم ) أی : هی أولى بکم ، أو مکانکم عما قریب ، أو ناصرکم أو متولیکم

    [[9]] لسان العرب  ج 15   ص 410  وأما قول لبید : فعدت کلا الفرجین تحسب أنه مولى المخافة خلفها وأمامها فیرید أنه أولى موضع أن تکون فیه الحرب

    [[10]] تاج العروس  ج 40   ص 254 مولى المخافة خلفها وأمامها فإنه أراد أولى موضع یکون فیه الخوف

    [[11]] المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز  ج 5   ص 263  وقوله ^ هی مولاکم ^ قال المفسرون معناه هی اولى بکم

    [[12]] مجاز القرآن  ج 1   ص 1068 " هی مولاکم " أولى بکم قال لبید: مولى المخافة خلفها وأمامها

    [[13]] صحیح البخاری  ج 4   ص 1851 مولاکم أولى بکم

    [[14]] تفسیر الواحدی  ج 2   ص 1068 هی مولاکم أولى بکم

    [[15]] تفسیر الجلالین  ج 1   ص 1851 مأواکم النار هی مولاکم ( أولى بکم )  

    [[16]] صحیح البخاری  ج 2   ص 845 ح 2269  عن أبی هریرة رضی الله عنه أن النبی صلی الله علیه وآله قال ما من مؤمن إلا وأنا أولى به فی الدنیا والآخرة اقرؤوا إن شئتم ( النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم ) فأیما مؤمن مات وترک مالا فلیرثه عصبته من کانوا ومن ترک دینا أو ضیاعا فلیأتنی فأنا مولاه

    [[17]] صحیح مسلم  ج 3   ص 1237 ح 1619 عن أبی هریرة عن النبی صلی الله علیه وآله قال والذی نفس محمد بیده إن على الأرض من مؤمن إلا أنا أولى الناس به فأیکم ما ترک دینا أو ضیاعا فأنا مولاه وأیکم ترک مالا فإلى العصبة من کان

    [[18]] تفسیر غریب ما فی الصحیحین البخاری ومسلم  ج 1   ص 302  فأنا مولاه أی ولیه الذی یقوم به ویراعیه

    [[19]] شرح السنة  ج 8   ص 325  قوله : ' فأنا مولاه ' أی : ولیه والکافل له

    [[20]] مرقاة المفاتیح  ج 6   ص 207  فلیأتنی فأنا مولاه  أی ولیه وکافل أمره

    [[21]] شرح القسطلانی = إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری ، ج 4 ص 222 (فلیأتنی فأنا مولاه) أی ولیه أتولى أموره فإن ترک دینًا وفیته عنه أو عیالاً فأنا کافلهم وإلی ملجؤهم ومأواهم

    [[22]] صحیح مسلم  ج 4   ص 1764 ح 2249 ولا یقل العبد لسیده مولای فإنّ مولاکم الله

    [[23]] شرح السنة  ج 12   ص 1764 والمولى کثیر التصرف من ولی وناصر وابن عم وحلیف ومعتق ، وأصله من ولایة أمر وإصلاحه ، فلم یمنع من أن یوصف به مالک الرقبة على أنه قد جاء فی روایة ' ولا یقل العبد : مولای

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی