پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    شاهد پنجم: حدیث ثقلین در سیاق حدیث غدیر

    حسین قربانی | سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۲۳ ب.ظ

    با اسناد صحیح روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وآله در خطبه ی غدیر هم حدیث ثقلین را فرموده اند و به آن وصیت کرده اند[1] ، و روشن است که حدیث ثقلین متابعت و اطاعت را بیان میکند، نه نصرت و دوستی را .

     

    [[1]] سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ص 357 ح 1761

    {تصویر1} {تصویر2}

    پی نوشت:

    «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا و انهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض.»

    «من در میان شما دو چیز گرانبها بر جای می گذارم: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم. مادامی که به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمی شوید و آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند.»

    این حدیث که متفق علیه بین شیعه و سنی است، از چندین صحابه با اسناد متعدد نقل شده است که ما در اینجا تنها اسناد معتبرش را به نقل از 5 صحابی و در مجموع، 10 سند ذکر می کنیم.

     ابن حجر هیثمی می نویسد:

    «سپس بدان که برای حدیث تمسک به آن (اهل بیت) طرق بسیاری وجود دارد که از بیش از 20 صحابی وارد شده است و برای آن طرق گسترده ای در شبهه ی یازدهم گذشت و در بعضی از آن طرق آمده است که پیامبر صلی الله علیه وآله این حدیث را در حجة الوداع در عرفه فرمودند و در بعضی طرق دیگر آمده است که در مدینه در هنگام بیماری شان که اتاق از صحابه پر شده بود، فرمودند و در بعضی دیگر آمده است که آن را در غدیر خم بیان کردند و در طرق دیگر آمده است که بعد از بازگشتشان از طائف، خطبه ای خواندند و در آن این حدیث را بیان کردند، همانطور که گذشت و هیچ منافات و مانعی ندارد که حضرت در آن مکان ها و غیر آن ها این حدیث را تکرار کرده باشند، به خاطر اهمیت دادن به شأن کتاب عزیز و عترت پاک.»[[1]]

    وی در جای دیگر کتابش می گوید:

    «و برای این حدیث، طرق بسیاری وجود دارد از 20 و چند صحابه.»[[2]]

    راویان حدیث ثقلین از طبقه ی صحابه

    با توجه به کثرت روات و طرق این حدیث شریف، به مهمترین آنها اشاره می کنیم:

    یکم: زید بن ارقم

    این حدیث با 5 سند معتبر از زید بن ارقم نقل شده است:

    سند اول:

    مسلم نیشابوری در صحیحش چنین روایت کرده است:

    «یزید بن حیان می گوید: همراه با حصین بن سبره و عمر بن مسلم نزد زید بن ارقم رفتیم و بعد از این که در کنار او نشستیم، حصین گفت: ای زید! تو را خیر بسیار نصیب شده است. پیغمبر را دیده ای و حدیث او را شنیده ای و همراه با آن حضرت جهاد کرده ای. شمه ای از آن چه از رسول الله صلی الله علیه وآله شنیده ای باز گوی.

    زید گفت: فرزند برادر! به خدا سوگند که عمرم زیاد و عهدم با رسول الله صلی الله علیه وآله کهن شده و بسیاری از آنچه از او شنیده بودم فراموش کرده ام؛ پس آن چه برای شما می گویم بپذیرید و آن چه را نمی گویم، مرا به گفتن آن مجبور نسازید. سپس گفت: روزی پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله بین ما برای خواندن خطبه برخاست، ما در مکانی بین مکه و مدینه بودیم که «خم» خوانده می شود، حمد خدا و ثنای او را به جای آورد و به وعظ و ذکر پرداخت و سپس فرمود: اما بعد، بدانید ای مردم که من هم بشرم و به زودی فرستاده خدای نزد من می آید و دعوت او را اجابت می کنم. من بین شما دو چیز گرانبها از خود بر جای می گذارم: 1. نخستین آنها کتاب خداست که در آن هدایت و نور است. کتاب خدا را محکم در دست بگیرید و آن را رها نکنید ـ پس درباره قرآن سفارش بسیار نمود و بدان تشویق و ترغیب فرمود ـ سپس فرمود: 2. و [نیز] اهل بیت من. درباره اهل بیت من همواره خدای را به یاد داشته باشید (این جمله را سه بار فرمود).»[[3]]

    نکته ی مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که این حدیث گرچه در معتبرترین کتاب اهل سنت ذکر شده است، اما در خود این حدیث آمده است که زید بن ارقم می گوید:

    «به خدا سوگند که عمرم زیاد و عهدم با رسول الله صلی الله علیه وآله کهن شده و بسیاری از آنچه از او شنیده بودم فراموش کرده ام. پس آن چه برای شما می گویم بپذیرید و آن چه را نمی گویم مرا به گفتن آن مجبور نسازید»

    بنابراین، اینکه عده ای با اصل قرار دادن این حدیث، نقل های دیگر از حدیث ثقلین، به خصوص روایات صحیح السند دیگر از زید بن ارقم راجع به تمسک به اهل بیت علیهم السلام را نادیده می گیرند و مدعی می شوند که در احادیث ثقلین، تنها وصیت به اهل بیت آمده است نه تمسک به آن ها، بی انصافی و تلبیس است.

    البته در همین حدیث صحیح مسلم نیز منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله آنطور که شیعه ادعا می کند، رسیده است (دقت کنید):

    اول: ذکر خبر رحلتشان به عنوان مقدمه ی بیان حدیث که جز با معنای جانشینی و قائم مقامی رسول خدا صلی الله علیه وآله سازگار نیست:

    «بدانید ای مردم که من هم بشرم و به زودی فرستاده خدای نزد من می آید و دعوت او را اجابت می کنم»

    دوم: ثقل قرار دادن اهل بیت و همردیف قرار دادن آن با قرآن:

    «وأنا تارک فیکم ثقلین أولهما کتاب الله ... ثم قال وأهل بیتی ... .»

    «من بین شما دو چیز گرانبها از خود بر جای می گذارم: نخستین آنها کتاب خداست ... سپس فرمودند: و اهل بیت من ... .»

    سند دوم:

    روایت ترمذی:

    «حبیب بن ابی ثابت از زید بن ارقم نقل می کند که گفت: رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود: من چیزی بین شما بر جای می نهم که اگر بدان چنگ زنید، بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد. یکی از آن دو از دیگری عظیم تر است: کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده است. و دیگری عترت که اهل بیت منند. این دو هرگز از هم جدا نمی گردند تا کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند. پس بنگرید بعد از من با ایشان چگونه رفتار می کنید. سپس ترمذی می گوید: این حدیثی حسن و غریب (به معنای مصطلح علم الحدیث) است.»

    این روایت را ترمذی حسن و البانی صحیح دانسته اند. [[4]]

    روایت نسائی:

    «ابو طفیل از زید بن ارقم نقل کرده است: هنگامى که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله از حجّة الوداع باز مى‏گشت، در محل غدیر خم منزل کرد و به درختان چندى که در آن نزدیکى بود اشاره کرد. اصحاب بلا فاصله زیر آن درخت‌ها را تمیز کرده و سایبانى براى رسول خدا صلی الله علیه وآله تشکیل دادند. حضرت رسول صلی الله علیه وآله در زیر آن سایبان قرار گرفت و خطاب به حاضران فرمود:

    روزگار من به پایان رسیده و مرا به سوى خدا و عنایات حضرت او دعوت کرده‏ اند و من نیز دعوت حضرت او را اجابت کرده‏ام؛ اینک، دو اثر گرانبها در میان شما به جاى مى‏گذارم که یکى از آن دو، مهمتر از دیگرى است و آن دو اثر گرانبار، کتاب خدا و عترتم اهل بیتم است؛ اینک بنگرید که پس از رحلت من با آن‌ها چگونه رفتار خواهید کرد. این دو یادگار از یکدیگر دور نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر با من ملاقات نمایند.

    سپس فرمود: همانا خدا مولای من است و من مولای همه ی مؤمنین هستم؛ سپس [بلافاصله] دست على علیه السلام را گرفت و فرمود: هرکس را که من ولی او هستم، پس این ولی اوست؛ خداوندا دوست بدار هرکس را که دوستش بدارد و دشمن بدار هرکس را که دشمنش بدارد.

    پس من به زید گفتم: آیا تو خود این سخن را از رسول الله صلی الله علیه وآله شنیدی؟ گفت: زیر آن درختها هیچ کس نبود مگر آن که رسول الله صلی الله علیه وآله را با چشم دیده و سخنش را با گوش شنیده است.»

    برنامه ی جوامع الکلم و شمس الدین ذهبی حکم به صحت سند این روایت داده اند. [[5]]

    روایت حاکم نیشابوری:

    «چون رسول الله صلی الله علیه وآله از حجة الوداع بازگشت و در غدیر خم فرود آمد، دستور داد زیر درختها را از خار و خاشاک پاک کردند و سپس فرمود:

     گویا مرا فرا خوانده اند و من اجابت کرده ام. همانا من بین شما دو چیز گرانبها بر جای می گذارم که یکی از آنها از دیگری بزرگتر است: 1. کتاب خدای تعالی و 2. عترت من. پس بنگرید که بعد از من با آن دو چگونه رفتار می کنید. کتاب خدا و عترت من از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض (کوثر) نزد من حاضر شوند. سپس فرمود: همانا خدای عز و جل مولای من است و من مولای همه مؤمنانم، آنگاه دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: هر که را من مولای اویم، پس علی هم ولی اوست. خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که با او دشمنی کند.»[[6]]

    سند سوم:

    «سلمه بن کهیل از ابو طفیل و او از زید بن ارقم نقل کرده است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وآله بین مکه و مدینه نزدیک پنج درخت بزرگ و پر شاخ و برگ فرود آمد. مردم زیر درختها را جارو کردند. رسول الله صلی الله علیه وآله شامگاهان به آن جا رسید (و برای ایراد خطبه برخاست). ابتدا حمد و ثنای الهی را به جای آورد و سخنانی در ذکر و وعظ بیان کرد و آنچه را خدای می خواست که او بگوید گفت و سپس فرمود: ای مردم، من دو امر را بین شما باقی می گذارم که اگر از آن دو پیروی کنید، هرگز گمراه نمی شوید: 1.کتاب خدا و 2. عترت و اهل بیت من. (سپس فرمود:) آیا می دانید که من بر مؤمنان از جانهای خودشان سزاوار ترم؟ (سه بار این را فرمودند) مردم گفتند: آری. پس رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود: پس هر که را من مولای اویم، علی علیه السلام هم مولای اوست و سپس دستش را گرفت و بلند کرد.»

    سند این روایت را حاکم و ابو اسحق حوینی تصحیح کرده اند. [[7]]

    سند چهارم:

    «مسلم بن صبیح از زید بن ارقم نقل می کند که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها بر جای می گذارم:1.کتاب خدا و 2. اهل بیتم؛ و آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینکه در حوض بر من وارد شوند.»

    این روایت را طبرانی نقل کرده و برنامه ی جوامع الکلم حکم به صحت سندش داده است[[8]] و نیز حاکم نقل و تصحیح کرده و ذهبی هم با نظر او موافقت کرده است. [[9]]

    سند پنجم:

    «علی بن ربیعه گفت: زید بن ارقم را دیدم که داشت به نزد مختار می رفت و یا از نزدش می آمد؛ پس به او گفتم: آیا از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدی که می فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها به جای گذاشته ام؟ گفت: آری.»

    این روایت را احمد بن حنبل نقل کرده و وصی الله بن محمد عباس[[10]] و ألبانی[[11]] سندش را تصحیح کرده اند.

    دوم: جابر بن عبد الله

    این حدیث با دو سند معتبر نیز از جابر بن عبد الله نقل شده است:

    سند اول:

    «امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام و ایشان از جابر بن عبد الله نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله را در حجه الوداع در روز عرفه دیدم که بر ناقه قصوای خود سوار بود و خطبه می خواند. شنیدم که می فرمود: ای مردم، همانا من چیزی را بین شما بر جای می گذارم که اگر آن را بگیرید، هرگز گمراه نخواهید شد و آن: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم است.

    ترمذی گوید: این حدیث، از ابوذر، ابو سعید خدری، زید بن ارقم و حذیفه بن اسید نیز نقل شده است و این، حدیثی حسن و غریب است.»

    این روایت را ترمذی حسن[[12]] و ألبانی[[13]] صحیح دانسته اند.

    سند دوم:

    «شعبی از جابر نقل می کند که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله یک خطی را برای ما کشیدند و فرمودند: این یک راه است و سپس خط های دیگری کشیدند و فرمودند: این ها راه های شیطان است و هیچ یک از این راه ها نیست مگر اینکه در آن شیطانی وجود دارد که مردم را به سوی آن دعوت می کند.

     سپس فرمودند: من بشر هستم و نزدیک است که فرستاده ی پروردگارم نزدم بیاید و او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گرانبها می گذارم: اولین آن ها کتاب خدای عز و جل است که در آن هدایت و نور است و کسی که به آن متمسک شود و از معارف آن بجوید، بر راه هدایت خواهد بود و هرکس ترکش کند، اشتباه کرده و بر راه گمراهی خواهد بود؛ و دیگری اهل بیت من است. درباره اهل بیت من همواره خدای را به یاد داشته باشید و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»[[14]]      

    این روایت را ابوالقاسم لالکائی (متوفای 418 هـ) با سند معتبر نقل کرده است.[[15]]

    سوم: حضرت علی علیه السلام

    «از علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود: اى مردم! مگر نه این است که گواهى می‌دهید خداى تعالى پروردگار شماست؟ در پاسخ گفتند: آرى! فرمود: مگر نه این‌ است که گواهى می‌دهید خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند و خدا و رسول او مولاى شمایند؟ گفتند: آرى! فرمود: بنابراین، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند، به راستى این شخص (على علیه السلام) مولاى اوست. اینک، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مى‏گذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مى‏باشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى، اهل بیت من است.»

    سند این روایت را حافظ بوصیری[[16]] حافظ ابن حجر عسقلانی[[17]] و شعیب الارنؤوط[[18]] حسن دانسته اند.

    چهارم: ابو سعید خدری

    «ابو سعید خدری از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که فرمود: من دو شیء گرانبها باقی می گذارم که یکی بزرگتر از دیگری است و آن کتاب خدای بلند مرتبه و ریسمان متصل به آسمان تا زمین است و دیگری عترتم اهل بیتم. بدانید که این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در حوض بر من وارد شوند.»[[19]]

    شعیب الارنؤوط در تحقیقش بر مسند احمد، در پاورقی این روایت می نویسد:

    «این حدیث، بدون این قسمتش که می فرماید:  "وإنهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض" ، صحیح است.»[[20]]

    البانی نیز سندش را به خاطر داشتن شواهد، حسن دانسته است.[[21]]

    هیثمی نیز بعد از نقل این روایت، گفته است که رجال سندش مختلف فیه هستند (یعنی سندش حسن است).[[22]]

    پنجم: زید بن ثابت

    «زید بن ثابت از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل می کند که فرمودند: من در میان شما دو خلیفه وجانشین می گذارم: 1. کتاب خدا که همچون ریسمانی از آسمان تا زمین امتداد یافته است و 2. عترتم اهل بیتم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا کنار حوض به من ملحق شوند.»[[23]]

    سند این روایت را وصی الله بن محمد عباس[[24]]، نور الدین هیثمی[[25]]، حافظ بوصیری[[26]] و ألبانی[[27]] معتبر دانسته اند.

     

    [[1]] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 2   ص 440 ثم اعلم أن لحدیث التمسک بذلک طرقا کثیرة وردت عن نیف وعشرین صحابیا ومر له طرق مبسوطة فی حادی عشر الشبه وفی بعض تلک الطرق انه قال ذلک بحجة الوداع بعرقة وفی أخرى أنه قاله بالمدینة فی مرضه وقد امتلأت الحجرة بأصحابه وفی أخرى أنه قال ذلک بغدیر خم وفی أخرى أنه قاله لما قام خطیبا بعد انصرافه من الطائف کما مر ولا تنافی إذ لا مانع من أنه کرر علیهم ذلک فی تلک المواطن وغیرها اهمتاما بشأن الکتاب العزیز والعترة الطاهرة

    [[2]] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 2   ص 653 ولهذا الحدیث طرق کثیرة عن بضع وعشرین صحابیا

    [[3]] صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی (ع) ج 4   ص 1873 ح 2408 ؛ صحیح ابن خزیمة  ج 4   ص 62 و سنن النسائی الکبرى  ج 5   ص 51 ح 8175 حدثنی زهیر بن حرب وشجاع بن مخلد جمیعا عن بن علیة قال زهیر حدثنا إسماعیل بن إبراهیم حدثنی أبو حیان حدثنی یزید بن حیان قال انطلقت أنا وحصین بن سبرة وعمر بن مسلم إلى زید بن أرقم فلما جلسنا إلیه قال له حصین لقد لقیت یا زید خیرا کثیرا رأیت رسول الله صلى الله علیه وسلم وسمعت حدیثه وغزوت معه وصلیت خلفه لقد لقیت یا زید خیرا کثیرا حدثنا یا زید ما سمعت من رسول الله صلى الله علیه وسلم قال یا بن أخی والله لقد کبرت سنی وقدم عهدی ونسیت بعض الذی کنت أعی من رسول الله صلى الله علیه وسلم فما حدثتکم فاقبلوا وما لا فلا تکلفونیه ثم قال قام رسول الله صلى الله علیه وسلم یوما فینا خطیبا بماء یدعى خما بین مکة والمدینة فحمد الله وأثنى علیه ووعظ وذکر ثم قال أما بعد ألا أیها الناس فإنما أنا بشر یوشک أن یأتی رسول ربی فأجیب وأنا تارک فیکم ثقلین أولهما کتاب الله فیه الهدى والنور فخذوا بکتاب الله واستمسکوا به فحث على کتاب الله ورغب فیه ثم قال وأهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی

    [[4]] سنن الترمذی  ج 5   ص 663 ح 3788 و صحیح الجامع الصغیر وزیادته ، ج 1 ص 482 ح 2458 سایت شامله / قال الألبانی : صحیح  ؛ حدثنا علی بن المنذر کوفی حدثنا محمد بن فضیل قال حدثنا الأعمش عن عطیة عن أبی سعید والأعمش عن حبیب بن أبی ثابت عن زید بن أرقم رضی الله عنهما قالا قال رسول الله صلى الله علیه وسلم إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی ولن یتفرقا حتى یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما قال هذا حدیث حسن غریب

    [[5]] سنن النسائی الکبرى  ج 5   ص 45 ح 8148 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات / البدایة والنهایة  ج 5   ص 209 قال ابن کثیر: قال شیخنا أبو عبد الله الذهبی وهذا حدیث صحیح ؛ أخبرنا محمد بن المثنى قال ثنا یحیى بن حماد قال ثنا أبو عوانة عن سلیمان قال ثنا حبیب بن أبی ثابت عن أبی الطفیل عن زید بن أرقم قال لما رجع رسول الله صلى الله علیه وسلم عن حجة الوداع ونزل غدیر خم أمر بدوحات فقممن ثم قال کأنی قد دعیت فأجبت إنی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله وعترتی أهل بیتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فإنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض ثم قال إن الله مولای وأنا ولی کل مؤمن ثم أخذ بید علی فقال من کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقلت لزید سمعته من رسول الله صلى الله علیه وسلم قال ما کان فی الدوحات رجل إلا رآه بعینه وسمع بأذنه

    [[6]] المستدرک على الصحیحین  ج 3   ص 118 ح 4576 با تصحیح دو سند ؛ أخبرنا محمد بن المثنى قال ثنا یحیى بن حماد قال ثنا أبو عوانة عن سلیمان قال ثنا حبیب بن أبی ثابت عن أبی الطفیل عن زید بن أرقم قال لما رجع رسول الله صلى الله علیه وسلم عن حجة الوداع ونزل غدیر خم أمر بدوحات فقممن ثم قال کأنی قد دعیت فأجبت إنی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله وعترتی أهل بیتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فإنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض ثم قال إن الله مولای وأنا ولی کل مؤمن ثم أخذ بید علی فقال من کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقلت لزید سمعته من رسول الله صلى الله علیه وسلم قال ما کان فی الدوحات رجل إلا رآه بعینه وسمع بأذنه

    [[7]] جزء أبی الطاهر للدارقطنی  ج 1   ص 50 ح 152  ؛ المستدرک على الصحیحین  ج 3   ص 118 ح 4577 قال الحاکم: حدیث سلمة بن کهیل عن أبی الطفیل أیضا صحیح على شرطهما ؛ خصائص الامام علی (ع) للنسائی ، ص 72-73 ح 74 قال الحوینی : إسناده صحیح ؛ حدثنا القاسم بن زکریا بن یحیى قال حدثنا یوسف بن موسى قال حدثنا عبید الله بن موسى قال أخبرنا یحیى بن سلمة بن کهیل عن أبیه أنه دخل على أبی الطفیل ومعه حبیب بن أبی ثابت ومجاهد وناس من أصحابه فقال أبو الطفیل حدثنی زید بن أرقم أن النبی صلى الله علیه وسلم نزل بین مکة والمدینة عند سمرات خمس دوحات عطاس فکنس الناس لرسول الله صلى الله علیه وسلم ما تحت السمرات ثم راح عسیه فحمد الله وأثنى علیه ثم قال إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا ما اتبعتموهما کتاب الله عز وجل وأهل بیتی عترتی ثم قال الست أولى بالمؤمنین من أنفسهم قالها ثلاث مرات قال الناس بلى قال فمن کنت مولاه فعلی مولاه ثم أخذ بیده فرفعها

    [[8]] المعجم الکبیر  ج 5   ص 169 ح 4980 حکم جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات

    [[9]] المستدرک على الصحیحین  ج 3   ص 160 ح 4711

    [[10]] فضائل الصحابة لابن حنبل  ص 707-708 ح 968 پی دی اف مجموع دو جلد / حدثنا عبد الله قال حدثنی أبی قثنا اسود بن عامر قثنا إسرائیل عن عثمان بن المغیرة عن علی بن ربیعة قال لقیت زید بن أرقم وهو داخل على المختار أو خارج من عنده فقلت له سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول إنی تارک فیکم الثقلین قال نعم

    [[11]] سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ص 356 ح 1761 سایت شامله / قال الألبانی: وإسناده صحیح، رجاله رجال الصحیح

    [[12]] سنن الترمذی  ج 5   ص 662 ح 3786 حدثنا نصر بن عبد الرحمن الکوفی حدثنا زید بن الحسن هو الأنماطی عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جابر بن عبد الله قال رأیت رسول الله صلى الله علیه وسلم فی حجته یوم عرفة وهو على ناقته القصواء یخطب فسمعته یقول یا أیها الناس إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی قال وفی الباب عن أبی ذر وأبی سعید وزید بن أرقم وحذیفة بن أسید قال وهذا حدیث حسن غریب من هذا الوجه

    [[13]] صحیح و ضعیف سنن الترمذی للألبانی ، ج 8 ص 286 ح 3786 سایت شامله / قال الألبانی: صحیح

    [[14]] اعتقاد أهل السنة لللالکائی ج 1   ص 81 أخبرنا عبد الرحمن بن عمر بن أحمد انبا الحسین ابن اسماعیل ثنا أبو هشام الرفاعی ثنا حفص عن مجالد عن الشعبی عن جابر قال خط لنا رسول الله خطا فقال هذا سبیل ثم خط خططا فقال هذه سبل الشیطان فما منها سبیل إلا علیها شیطان یدعو إلیه الناس فإنما أنا بشر یوشک أن یأتینی رسول ربی فأجیبه وأنا تارک فیکم الثقلین أولهما کتاب الله عز وجل فیه الهدى والنور من استمسک به وأخذ به کان على الهدى ومن ترکه وأخطأه کان على الضلالة وأهل بیتی أذکرکم الله عز وجل فی أهل بیتی واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا

    [[15]] بررسی سند روایت:

    تمام رجال سند روایت طبق برنامه ی جوامع الکلم ثقه هستند، بجز ابو هشام الرفاعی و مجالد بن سعید.

    توثیق ابو هشام الرفاعی:

    احمد محمد شاکر در تحقیق کتاب تفسیر طبری بعد از جمع بندی اقوال علمای جرح و تعدیل، او را توثیق کرده و گفته است:

    «أبو هاشم الرفاعی- شیخ الطبری : هو محمد بن یزید بن محمد بن کثیر قاضی بغداد تکلم فیه بعضهم ، والراجح توثیقه وقد روى عنه مسلم فی صحیحه» ترجمه: «ابو هشام الرفاعی - شیخ طبری - : او همان محمد بن یزید بن محمد بن کثیر، قاضی بغداد است و بعضی از علما در تضعیف او سخن گفته اند، ولی آنچه که ارجحیت دارد، توثیق اوست و مسلم نیز در صحیحش از او روایت نقل کرده است.»  تفسیر الطبری بتحقیق شاکر ، ج 4 ص 589 پاورقی ح 4888  سایت شامله

    توثیق مجالد بن سعید:

     درباره ی او از جهت حافظه اش سخنانی گفته شده است و لذا علمای رجال اهل سنت درباره ی اعتبار احادیث او اختلاف کرده اند؛ بعضی ها تضعیف و بعضی ها توثیقش کرده اند، به خصوص احادیثش از شعبی از جابر را (مثل همین حدیث).

    نور الدین هیثمی از علمای بزرگ اهل سنت در قرن نهم، [بعد از جمع بندی اقوال مختلف علما] درباره ی او می گوید:

    «مجالد بن سعید توثیق شده است، به خصوص در احادیثش از جابر.»

    مجمع الزوائد  ج 9   ص 223-224 رواه الطبرانی فی الأوسط والکبیر باختصار ورجالهما رجال الصحیح غیر مجالد ابن سعید وقد وثق وخاصة فی أحادیث جابر

    «مجالد بن سعید ثقه است و در مورد سخنانی گفته شده است.»

    مجمع الزوائد  ج 7   ص 180 رواه أحمد وفیه مجالد بن سعید وهو ثقة وفیه کلام

    «حدیث مجالد بن سعید از نوع حسن است و در او ضعفی وجود دارد.»

    مجمع الزوائد  ج 6   ص 47-48 رواه الطبرانی وفیه مجالد بن سعید وحدیثه حسن وفیه ضعف

    احمد محمد شاکر از علمای معاصر اهل سنت نیز مجالد بن سعید را راستگو دانسته و اضافه کرده است که بعضی ها از جهت حافظه ی او سخنانی درباره اش گفته اند:

    «سند این روایت حسن است و مجالد بن سعید (یکی از راویان سند این روایت) راستگو است و از جهت حافظه اش سخنانی در مورد او گفته شده است.»

    مسند احمد بتحقیق شاکر ، ج 1 ص 256 ح 211 پی دی اف

     وی در تحقیق مسند احمد بن حنبل ، روایات مجالد را صحیح و حسن دانسته است.

    مسند احمد بتحقیق شاکر ، ج 1 ص 245 ح 187 ، ج 2 ص 30 ح 978 و ...

    ابو عیسی ترمذی (از صاحبان صحاح سته) نیز روایت مجالد را صحیح دانسته است.

    سنن الترمذی  ج 4   ص 72 ح 1476 حدثنا محمد بن بشار حدثنا یحیى بن سعید عن مجالد قال حدثنا سفیان بن وکیع حدثنا حفص بن غیاث عن مجالد عن أبی الوداک عن أبی سعید عن النبی صلى الله علیه وسلم قال ذکاة الجنین ذکاة أمه قال وفی الباب عن جابر وأبی أمامة وأبی الدرداء وأبی هریرة قال أبو عیسى هذا حدیث حسن صحیح

    اینکه ترمذی گفته است این حدیث از نوع حسن و صحیح است؛ یعنی سند روایت اول حسن و سند روایت دوم صحیح است.

     بنابراین روایت مجالد از نظر ترمذی از نوع صحیح بوده است.

    [[16]] إتحاف الخیرة ، ج 7 ص 210 ح 6683 سایت شامله / قال الحافظ البوصیری : رَوَاهُ إِسْحَاقُ بِسَنَدٍ صَحِیحٍ  / وقال إسحاق : أخبرنا أبو عامر العقدی ، عن کثیر بن زید ، عن محمد بن [ عمر ] بن علی عن أبیه ، عن علی رضی الله عنه قال : إن النبی صلى الله علیه وسلم حضر الشجرة بخم ، ثم خرج آخذا بید علی رضی الله عنه قال : ' ألستم تشهدون أن الله تبارک وتعالى ربکم ؟ ' قالوا : بلى . قال صلى الله علیه وسلم : ' ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بکم من أنفسکم وأن الله تعالى ورسوله أولیاؤکم ؟ ' . فقالوا : بلى . قال : ' فمن کان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه ، وقد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله تعالى ، سببه بیدی ، وسببه بأیدیکم ، وأهل بیتی ' .

    [[17]] المطالب العالیة لابن حجر العسقلانی ج 16   ص 142 ح 3943 قال العسقلانی: هذا إسناد صحیح

    [[18]] مسند أحمد، ج 17 ص 172 پاورقی ح 11104 سایت شامله

    [[19]] مسند أحمد بن حنبل  ج 3   ص 59 ح 11578 حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا بن نمیر ثنا عبد الملک بن أبی سلیمان عن عطیة العوفی عن أبی سعید الخدری قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم انی قد ترکت فیکم ما ان أخذتم به لن تضلوا بعدی الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی الا وانهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض

    [[20]] مسند أحمد ط الرسالة ، ج 18 ص 114 در پاورقی ح 11561 سایت شامله / حدیث صحیح دون قوله: "وإنهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض"

    [[21]] سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ص 357 ح 1761 سایت شامله / قال الألبانی: وهو إسناد حسن فی الشواهد

    [[22]] مجمع الزوائد  ج 9   ص 163 قال الهیثمی: رواه الطبرانی فی الأوسط وفی إسناده رجال مختلف فیهم

    [[23]] حدثنا عبد الله قال حدثنی أبی حدثنا اسود بن عامر نا شریک عن الرکین عن القاسم بن حسان عن زید بن ثابت قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم إنی تارک فیکم خلیفتین کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء والأرض أو ما بین السماء والأرض وعترتی أهل بیتی وانهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض

    [[24]] فضائل الصحابة لابن حنبل  ص 747 ح 1032 پی دی اف / مجموع دو جلد ، قال وصی الله بن محمد عباس: إسناده حسن لغیره

    [[25]] مجمع الزوائد  ج 1   ص 170 قال الهیثمی: رواه الطبرانی فی الکبیر ورجاله ثقات ؛ مجمع الزوائد  ج 9   ص 163 قال الهیثمی: رواه أحمد وإسناده جید

    [[26]] اتحاف الخیرة ، ج 6 ص 329 ح 5950 سایت شامله / قال الحافظ البوصیری: هذا اسناد رواته ثقات

    [[27]] صحیح الجامع الصغیر وزیادته ، ج 1 ص 482 ح 2457 سایت شامله / قال الألبانی : صحیح

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی