پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    شاهد نهم: استدلال امام علی (ع) به حدیث غدیر

    حسین قربانی | پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۳۹ ق.ظ

    در روایات شیعه و سنی، استدلال های زیادی از اهل بیت علیهم السلام به حدیث غدیر نقل شده است، ولی چون بنای ما نقل از منابع معتبر اهل سنت و استناد به روایات معتبرشان است، لذا به ذکر تنها دو مورد اکتفا می کنیم.

    یکم: استدلال در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله

    «از ابن عباس نقل شده که علی (علیه السلام) همیشه در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله می گفتند : ((آیا اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفتند یا به شهادت رسیدند ، شما به دوران جاهلیت و به عقب بر می گردید ؟)) (آل عمران: 144) به خدا قسم، بعد از این که خداوند ما را هدایت کرد ، ما به عقب بر نمی گردیم. قسم به خدا، من برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله ، ولی، وارث و پسر عموی ایشان هستم، پس چه کسی از من به او سزاوارتر است.»[1]

    هیثمی بعد از نقل این روایت از طبرانی، گفته است که رجال سندش همگی رجال صحیح بخاری هستند.[2]

    ناصر الدین ألبانی این حدیث را منکر شمرده و با تمسک به دلایل سست، خواسته است اعتبارش را زیر سؤال ببرد. وی می گوید:

    «می گویم: حاکم و ذهبی در قبال سند این روایت سکوت کرده اند؛ شاید به این دلیل که ایرادی داشته است، و آن متوجه سماک است، یا آن کسی که از سماک آن را نقل کرده است؛ یعنی اسباط . اما اول: سماک گرچه ثقه است، ولی در مورد روایات او از عکرمه ایراد گرفته اند ؛ حافظ ابن حجر در کتاب تقریب گفته است: راستگو است ، اما روایتش از عکرمه اضطراب دارد ، و در آخر عمرش حافظه اش ضعیف شد و شاید هم از حفظ روایت می کرد. اما در مورد اسباط ؛ حافظ ابن حجر گفته: او راستگو است ، بسیار خطا می کند و احادیث غریبی نقل می کند.»[3]

    می گویم: حاکم و ذهبی در بیش از 20 مورد ، روایات سماک بن حرب از عکرمه را تصحیح کرده اند.[4]

    خود ألبانی در جای دیگر به اشکالش مبنی بر اضطراب روایات سماک از عکرمه، چنین پاسخ می دهد:

    «می گویم: سندش صحیح است اگر نبود اینکه این روایت از جمله روایات سماک از عکرمه است که مضطرب می باشد و شاید اضطرابش زمانی است که روایتش مرفوع باشد ، ولی این روایت موقوفه است همانطور که می بینی.»[5]

    و در جاهای دیگر، روایاتی با سند «سماک بن حرب عن عکرمة عن ابن عباس» را معتبر اعلام می کند:

    «می گویم:سند این روایت حسن است و طبق شروط مسلم می باشد و در مورد سماک مقداری حرف وجود دارد.»[6]

    «می گویم: سند این روایت نیکو است، رجالش همگی ثقه و از رجال مسلم هستند، و در سماک مقداری سخن وجود دارد.»[7]

    «و شاهد دیگر این روایت، از ابن عباس است که طحاوی آن را از طریق سماک از عکرمه از او نقل کرده و سندش طبق شروط مسلم، صحیح است.»[8]

    دیگر علمای اهل سنت نیز احادیثی با سند «سماک بن حرب عن عکرمه عن ابن عباس» را تصحیح کرده اند؛ از جمله ترمذی[9]، ابن خزیمه[10] ، ابن حبان[11]، احمد شاکر[12] و ...

    دوم: استدلال در زمانی که در خلافتشان نزاع شد

    علمای اهل سنت از ابو طفیل روایت کرده اند که گفت:

    «على (علیه السلام) مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود: سوگند می دهم هر مرد مسلمانى که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنى را که در آن روز از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیده است ، از جا برخیزد. سى تن از مردم براى اقامه شهادت بپا خاستند. ابو نعیم گفته است که افراد بسیارى شهادت دادند و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا صلی الله علیه وآله دست امیر المؤمنین على علیه السلام را به دست مبارک خود گرفت، خطاب به مردم فرمود:

    آیا می‌دانید که من شایسته تر به مؤمنان از خود آنها می باشم ؟ همگى فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله را تصدیق کردند. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هر کس من مولای او هستم ،‌ این [علی] مولای او است ؛ پروردگارا ! دوست على را دوست بدار ، و دشمن على را دشمن بدار .

    ابو طفیل گفت: از میان جمع در حالى بیرون رفتم که آن بر من گران آمده بود ، و به دیدار «زید بن ارقم» رفتم و به او گفتم : از على علیه السلام چنین و چنان شنیدم. «زید» گفت: آنچه را که شنیدى انکار مکن ، به دلیل آن که من خود از رسول خدا صلی الله علیه وآله آن را شنیده ام.»[13]

    سند این روایت را شعیب الأرنؤوط[14]، حمزه احمد الزین[15]، ابو اسحاق حوینی[16] ، ابن حبان[17]، ألبانی[18] و ضیاء مقدسی[19] تصحیح کرده اند.

    تعدادی از علمای اهل سنت تصریح کرده اند که حضرت علی علیه السلام در زمانی به این حدیث احتجاج کردند که در زمان خلافتشان [بر سر خلافت] نزاع شد ؛

    ابن حجر هیثمی مکی می نویسد :

    «در روایت احمد بن حنبل آمده است که 30 نفر از صحابه که حدیث غدیر را از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیده بودند ، برای علی (علیه السلام) شهادت دادند آن هنگام که در زمان خلافتش نزاع شد ، همانطور که گذشت و به زودی نیز می آید و بسیاری از سندهایش صحیح و حسن هستند.»[20]

    ملا علی قاری حنفی نیز می نویسد :

    «نتیجه اینکه : این حدیث بدون شک صحیح است ، بلکه بعضی از حافظان حدیث آن را از احادیث متواتر شمرده اند ؛ چرا که در روایت احمد آمده است که 30 نفر از صحابه که حدیث غدیر را از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیده بودند ، برای علی (علیه السلام) شهادت دادند آن هنگام که در زمان خلافتش نزاع شد.»[21]

    محمد بن جعفر کتانی نیز همین سخن را گفته است.[22]

    نور الدین حلبی متوفای 1044 هـ می نویسد :

    «و اگر فرضاً قبول کنیم که مراد ( از حدیث غدیر ) یعنی اولویت به امامت علی علیه السلام است ، پس مراد از آن، قطعاً اولویت بر مال است و نه در جمیع احوال . وگرنه باید قبول کرد که او با وجود رسول خدا صلی الله علیه وآله دارای مقام امامت بوده است ، در حالی که امامت بر مال ، مقرون به هیچ زمانی نیست. بلکه امامت علی علیه السلام بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله مجاز خواهد بود بعد از اینکه با وی بیعت شود و او خلیفه گردد. و دلیل این سخن ، این می باشد که علی علیه السلام هرگز به حدیث غدیر استناد نکرد مگر بعد از اینکه خلافت به وی رسید ؛ آنچنان که بیان شد ، وی ( از حدیث غدیر ) علیه کسانی که در بحث خلافت با او منازعه کردند استفاده کرد. پس بر هر صاحب عقلی چه برسد به صاحب فهم مشخص است که سکوت وی از احتجاج به حدیث غدیر تا رسیدن ایام خلافتش حاکی از عدم نص حدیث غدیر بر امامت علی علیه السلام بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله است.»[23]

    اما اشکالاتی بر دیگر حرف های حلبی وارد است ؛ از جمله اینکه امامت و ولایت همزمان امیر المومنین علیه السلام با امامت و ولایت رسول خدا صلی الله علیه وآله هیچ ایرادی ندارد ، همانطور که ولایت همزمان رسول خدا صلی الله علیه وآله با خداوند متعال و نیز حضرت هارون علیه السلام با حضرت موسی علیه السلام ایرادی نداشت و یکی در طول دیگری بود.

    در مورد احتجاجات حضرت امیر المومنین علیه السلام هم در کتب شیعه موارد متعددی داریم ، اما در کتب اهل سنت نیز آمده است که حضرت امیر المومنین علیه السلام در شورای شش نفره به حدیث غدیر استدلال کرده اند.

    سعد الدین تفتازانی احتجاج حضرت علی علیه السلام به حدیث غدیر در روز شورا را مسلّم دانسته و گفته است:

    «این حدیثی است که اجماع بر صحت آن می باشد و علی علیه السلام آن را در روز شوری در حین بیان فضائلش بیان نمود و هیچکس آن را رد نکرده است.»[24]

    ابن ابی الحدید معتزلی شافعی تصریح می کند که روایات احتجاج حضرت علی علیه السلام به حدیث غدیر در روز شورای شش نفره ، طرق زیادی داشته و مستفیض است:

    «ما در اینجا آنچه را که در روایات از داستان مناشده اصحاب شوری به طور استفاضه رسیده، و متضمّن فضایل و خصایصی است که علی علیه السلام به سبب آنها از دیگران متمایز گشته است ذکر می نمائیم. این جریان را محدّثین بسیار ذکر نموده اند و آنچه در نزد ما به صحّت پیوسته ، این جریان به آنچه ذکر شد (از روایات مشتمل بر فضایل آنجناب) پایان نیافته، و بلکه بعد از آنکه عبد الرحمن و حاضرین با عثمان بیعت کردند و علی علیه السلام از بیعت با او خود داری نمود، چنین فرمود: همانا برای ما حقّی است که اگر به ما داده شود ، آن را می گیریم و اگر منع شود ، با سختی ها میسازیم ، اگر چه شب روی طولانی باشد. او (علی علیه السلام) این سخن را ضمن کلامی فرمود که ارباب سیر آن را ذکر نموده اند و ما در آنچه قبلا نگاشته شد ، بعضی از آن را بیان داشتیم .. بر می گردد به سیاق روایت .. سپس به آنها فرمود: شما را بخدا سوگند میدهم: آیا در میان شما جز من کسی هست که رسول خدا صلی الله علیه وآله او را با خود برادر کند در آن هنگام که مراسم برادری را در میان مسلمین اجرا فرمود؟ گفتند: نه. سپس فرمود: آیا در میان شما غیر از من کسی هست که رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره او فرموده باشد: من کنت مولاه فهذا مولاه؟ گفتند: نه . سپس فرمود: آیا در میان شما غیر از من کسی هست که رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره او فرموده باشد: تو به من به منزله ی هارون علیه السلام به موسی علیه السلام هستی بجز اینکه بعد از من پیامبری نیست ؟ گفتند: نه.»[25]

     

    [[1]] سنن النسائی الکبرى  ج 5   ص 125 ح 8450 و تفسیر ابن أبی حاتم  ج 3   ص 777 ح 4261 و المعجم الکبیر  ج 1   ص 107 ح 176 و المستدرک على الصحیحین  ج 3   ص 136 ح 4635 أخبرنا محمد بن یحیى بن عبد الله النیسابوری وأحمد بن عثمان بن حکیم واللفظ لمحمد قالا حدثنا عمرو بن طلحة قال حدثنا أسباط عن سماک عن عکرمة عن بن عباس أن علیا کان یقول فی حیاة رسول الله صلی الله علیه وآله إن الله یقول ( أفإن مات أو قتل انقلبتم على أعقابکم ومن ینقلب ) والله لا ننقلب على أعقابنا بعد إذ هدانا الله والله لئن مات أو قتل لأقاتلن على ما قاتل علیه حتى مات والله إنی لأخوه وولیه ووارثه وابن عمه ومن أحق به منی

    [[2]] مجمع الزوائد  ج 9   ص 134 قال الهیثمی : رواه الطبرانی ورجاله رجال الصحیح 

    [[3]] سلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة ، ج 10 ص 653 ح 4948 سایت شامله؛ قلت : وسکت علیه الحاکم والذهبی ؛ ولعل ذلک لظهور علته ، وهی تنحصر فی سماک ، أو فی الراوی عنه : أسباط . أما الأول ؛ فلأنه وإن کان ثقة ؛ فقد تکلموا فی روایته عن عکرمة خاصة ، فقال الحافظ فی "التقریب" : "صدوق ، وروایته عن عکرمة خاصة مضطربة ، وقد تغیر بآخره ، فکان ربما یلقن" . وأما الآخر ؛ فقال الحافظ : "صدوق ، کثیر الخطأ ، یغرب" .

    [[4]] المستدرک علی الصحیحین بتعلیق الذهبی ، ج 2 ص 403 ح 3407 ، ص 405 ح 3415 ، ص 406 ح 3420 ، ص 418 ح 3452 ، ص 432 ح 3506 ، ص 447 ح 3546 و ...

    [[5]] سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 2 ص 322 ح 705  سایت شامله؛ قلت: وسنده صحیح لولا أنه من روایة سماک عن عکرمة وروایته عنه خاصة مضطربة ولعل ذلک إذا کانت مرفوعة وهذه موقوفة کما ترى 

    [[6]] سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ص 309 ح 1731 سایت شامله؛ قلت: وهذا إسناد حسن، وهو على شرط مسلم، وفی سماک کلام یسیر

    [[7]] سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ص 549 ح 1917 سایت شامله؛ قلت: وهذا إسناد جید، رجاله ثقات کلهم رجال مسلم، وفی سماک کلام یسیر

    [[8]] سلسلة الاحادیث الصحیحة ، ج 2 ص 413 ح 782  سایت شامله؛ وشاهد آخر من حدیث ابن عباس. أخرجه الطحاوی...من طریق سماک عن عکرمة عنه. وإسناده صحیح على شرط مسلم

    [[9]] سنن الترمذی  ج 1   ص 94 ح 65 و ج 5 ص 138 ح 2845 و... قال أبو عیسى هذا حدیث حسن صحیح

    [[10]] صحیح ابن خزیمة  ج 1   ص 57 ح 109 و ج 3 ص 208 ح 1923

    [[11]] صحیح ابن حبان  ج 4   ص 48 ح 1242 ، ص 56 ح 1248 ، ص 98 ح 1281 و...

    [[12]] مسند احمد بن حنبل، ج 2 ص 431 ح 1863 پی دی اف؛ قال الشاکر: إسناده صحیح

    [[13]] ثنا فطر عن أبی الطفیل قال جمع علی رضی الله عنه الناس فی الرحبة ثم قال لهم أنشد الله کل امرئ مسلم سمع رسول الله nیقول یوم غدیر خم ما سمع لما قام فقام ثلاثون من الناس وقال أبو نعیم فقام ناس کثیر فشهدوا حین أخذه بیده فقال للناس أتعلمون انى أولى بالمؤمنین من أنفسهم قالوا نعم یا رسول الله قال من کنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه قال فخرجت وکأن فی نفسی شیئا فلقیت زید بن أرقم فقلت له انى سمعت علیا رضی الله عنه یقول کذا وکذا قال فما تنکر قد سمعت رسول الله nیقول ذلک له

    [[14]] مسند احمد بن حنبل ، ج 4 ص 370 ح 19321 سایت شامله؛ قال شعیب الارنؤوط: إسناده صحیح

    [[15]] المسند للإمام أحمد، ج 14 ص 436-437 ح 19198 پی دی اف؛ قال حمزة احمد الزین: إسناده صحیح

    [[16]] خصائص الامام علی (ع) للنسائی ، ص 81-82 ح 88  پی دی اف؛ قال ابو اسحاق الحوینی : إسناده صحیح

    [[17]] صحیح ابن حبان  ج 15   ص 376 ح 6931 قال شعیب الأرنؤوط : إسناده حسن

    [[18]] سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ص 331 ذیل ح 1750 سایت شامله؛ قال الألبانی: وإسناده صحیح على شرط البخاری

    [[19]]الأحادیث المختارة  ج 2   ص 174 ح 553 قال عبد الملک دهیش: إسناده حسن

    [[20]] الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 1   ص 106  وفی روایة لأحمد أنه سمعه من النبی nثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلی لما نوزع أیام خلافته کما مر وسیأتی وکثیر من أسانیدها صحاح وحسان

    [[21]] مرقاة المفاتیح  ج 11   ص 248 در شرح حدیث 6091 والحاصل أن هذا حدیث صحیح لا مریة فیه ، بل بعض الحفاظ عده متواترا إذ فی روایة أحمد أنه سمعه من النبی nثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلیل لما نوزع أیام خلافته

    [[22]] نظم المتناثر من الحدیث المتواتر للکتانی  ج 1   ص 194-195 وفی روایة لأحمد أنه سمعه من النبی nثلاثون صحابیا وشهدوا به لعلی لما نوزع أیام خلافته

    [[23]] السیرة الحلبیة  ج 3   ص 338  وعلى تسلیم أن المراد أنه أولى بالإمامة فالمراد فی المآل لا فی الحال قطعا وإلا لکان هو الإمام مع وجوده صلی الله علیه وآله والمآل لم یعین له وقت فمن این أنه عقب وفاته صلی الله علیه وآله وجاز أن یکون بعد أن یعقد له البیعة ویصیر خلیفة ویدل لذلک أنه کرم الله وجهه لم یحتج بذلک إلا بعد أن یعقد له البیعة ویصیر خلیفة ویدل لذلک أنه کرم الله وجهه لم یحتج بذلک إلا بعد أن آلت إلیه الخلافة ردا على من نازعه فیه کما تقدم فسکوته کرم الله جهه عن الاحتجاج بذلک إلى أیام خلافته قض على کل من له أدنى عقل فضلا عن فهم بأنه لا نص فی ذلک على إمامته عقب وفاته صلی الله علیه وآله

    [[24]] شرح المقاصد فی علم الکلام  ج 2   ص 290 وهذا حدیث متفق على صحته أورده علی رضی الله عنه یوم الشورى عندما حاول ذکر فضائله ولم ینکره أحد

    [[25]] شرح نهج البلاغة  ج 6   ص 103 ونحن نذکر فی هذا الموضع ما استفاض فی الروایات من مناشدته أصحاب الشورى ، وتعدیده فضائله وخصائصه التی بان بها منهم ومن غیرهم . قد روى الناس ذلک فأکثروا ؛ والذی صح عندنا أنه لم یکن الأمر کما روی من تلک التعدیدات الطویلة ؛ ولکنه قال لهم بعد أن بایع عبد الرحمن والحاضرون عثمان ، وتلکأ هو رضی الله عنه عن البیعة : إن لنا حقا إن نعطه نأخذه ، وإن نمنعه نرکب أعجاز الإبل وإن طال السرى ؛ فی کلام قد ذکره أهل السیرة ، وقد أوردنا بعضه فیما تقدم ، ثم قال لهم : أنشدکم اللهح أفیکم أحد آخى رسول الله صلی الله علیه وآله بینه وبین نفسه ؛ حیث آخى بین بعض المسلمین وبعض غیری ؛ فقالوا : لا ؛ فقال : أفیکم أحد قال له رسول الله صلی الله علیه وآله: ' من کنت مولاه فهذا مولاه ' غیری ؟ فقالوا : لا ، فقال : أفیکم أحد قال له رسول الله صلی الله علیه وآله: ' أنت منی بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبی بعدی ' غیری ؟ قالوا : لا

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی