پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    اعتراف علمای اهل سنت به دلالت حدیث غدیر بر امامت

    حسین قربانی | جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۳۴ ب.ظ

         برخی از علمای اهل سنت که با دیده انصاف به حدیث غدیر نگریسته‌اند، بر این مطلب تصریح کرده‌اند که مراد رسول خدا n از جمله ی «من کنت مولاه فعلی مولاه» ، امامت و خلافت امیر مؤمنان علیه السلام بوده است.

    یکم: ابو حامد غزالی متوفای حدود 505 هـ

    «از خطبه‌های رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند، خطبه ی آن حضرت در روز عید غدیر است که فرمود: هر کس من مولای او هستم ، علی مولای او است. عمر پس از این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام این گونه تبریک گفت: مبارک، مبارک، ای ابوالحسن! تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی.

    این سخن عمر، حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر صلی الله علیه وآله و امامت و رهبری علی علیه السلام و نشانه رضایتش از انتخاب علی علیه السلام به رهبری امت دارد، اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشی‌ها، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمین‌های دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد. پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداخت و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آورد، و چه بد معامله‏اى کرد!

    زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفتند، قبل از رحلت شان فرمودند: کاغذ و دواتی برای من بیاورید تا مشکل شما را در امر [ خلافت ] بعد از خودم حل و کسی را که مستحق آن است، برای شما ذکر نمایم، عمر گفت: این مرد را رها کنید که او هذیان می گوید، یا سخن بیهوده می گوید.»[1]

    شمس الدین ذهبی در شرح حال غزالی می گوید:

    «غزالی: شیخ، امام، دریای علم، حجت الاسلام، اعجوبه ی زمان ... و شافعی مذهب بود. غزالی صاحب چندین کتاب و دارای اطلاعات خیلی زیاد بود.»[2]

    و جالب این که وقتی این مطلب از غزالی را نقل می‌کند، می گوید:

    «نمی دانم عذر ابو حامد غزالی در این قضیه چیست؟ ظاهر این است که از این حرفش برگشته است. او دریا و اقیانوس علم است و خدا داناتر است.»[3]

    دوم: محمد بن طلحه شافعی متوفای 652 هـ

    «پس معنای حدیث غدیر این می شود که: هر کس را که من به او از خودش سزاوارتر هستم و یاورش هستم یا وارثش هستم و یا قوم و خویش او هستم یا دوستش هستم ، پس علی علیه السلام نیز نسبت به او چنین است، و این حدیث صریح است در اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله این مناقب عالی را برای علی علیه السلام مخصوص کرده است، و آن حضرت را نسبت به دیگران مثل خودش قرار داده است؛ چرا که لفظ [انفسنا در آیه ی مباهله] عموم بوده، ولی پیامبر صلی الله علیه وآله تنها علی علیه السلام را مصداق آن قرار داد. 

    و باید دانسته شود که این حدیث از اسرار قول خداوند متعال در آیه مباهله است: ((فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ)) مراد از لفظ ((أَنْفُسَنا)) جان علی علیه السلام است آن گونه که گذشت؛ زیرا خداوند جل و علا جان رسول خدا صلی الله علیه وآله و جان علی علیه السلام را مقرون به هم قرار داده و آن دو را با هم جمع کرده؛ لذا در حدیث غدیر هر چه برای رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت به مؤمنین ثابت است، برای حضرت علی علیه السلام نیز ثابت است. پیامبر صلی الله علیه وآله به مؤمنین سزاوارتر و ناصر و آقای مؤمنین است. هر معنایی که برای رسول خدا صلی الله علیه وآله اثباتش ممکن است و لفظ «مولی» بر آن دلالت دارد ، همان معنا برای حضرت علی علیه السلام ثابت است. و این مرتبه ای است عالی و درجه ای است بس بزرگ که پیامبر صلی الله علیه وآله تنها به حضرت علی علیه السلام اختصاص داده است. و به همین جهت است که روز غدیر خم، عید و موسم سرور اولیاء خداست.»[4]

    شمس الدین ذهبی در مورد او می گوید :

    «علامه ی یگانه و شافعی مذهب بود. در سال 582 هـ متولد شد؛ در مذهب و اصول آن استاد و کامل شد و در فنون مختلف مشارکت نمود، ولی در هذیان علم حروف وارد شد. زهد پیشه ساخت و از پادشاهان دوری گزید. وزارت دمشق را دو روز بر عهده گرفت و سپس آن را ترک کرد. او دارای جلالت و حشمت بود.»[5]

    سوم: سبط بن جوزی حنفی متوفای 654 هـ

    سبط ابن جوزی حنفی (نوه ی ابن جوزی حنبلی معروف)، در باره حدیث غدیر می گوید:

    «دانشمندان متخصص در تاریخ اسلام اتفاق دارند که قصه غدیر بعد از بازگشت رسول خدا ‌صلی الله علیه وآله ‌‌از حجة الوداع در هیجدهم ذی الحجة اتفاق افتاد. اصحاب و یارانش را که 120 هزار نفر بودند جمع کرد و در سخنرانی اش فرمود: «هر کس را که من مولای اویم ، پس علی علیه السلام مولای او است» در این روایت، با صراحت نه با کنایه و اشاره، رسول خدا صلی الله علیه وآله علی علیه السلام را جانشینش قرار داد.»[6]

    وی سپس روی معنای کلمه «مولی» بحث مفصلی می کند و بعد از نقل تمامی معانی کلمه ی «مولی» و رد آن‌ها،‌ این گونه نتیجه گیری می کند:

    «از این تعابیر فهمیده می‌شود که همه معانی کلمه مولی در نهایت بازگشت به وجه دهم آن دارد که جمله : «آیا من بر جان مؤمنان برتر از خودشان نیستم؟» به آن دلالت دارد و این نص آشکاری است در اثبات امامت او و پذیرفتن طاعتش.»[7]

    سپس سبط بن جوزی در ادامه، ابیات کمیت اسدی را نقل می کند:

    ویوم الدوح دوح غدیر خم * أبان له الولایة لو أطیعا

    ولکن الرجال تبایعوها * فلم أر مثلها خطرا مبیعا

    «و در روز غدیر که درختان بزرگ (مغیلان) سایبان شده بودند، پیامبر صلی الله علیه وآله ولایت را براى او آشکار ساخت اگر از او اطاعت مى شد.

    ولى (متأسفانه) مردان، آن را میان خود معامله کردند و من کالایى ارزشمندتر از آن ندیدم.»

    و می‌گوید برای این ابیات قصه عجیبی نقل شده و آن این که :

    «شیخ ما عمر بن صافی موصلی رحمه الله تعالى برای ما نقل کرد: شخصی این اشعار را با خود سروده بود و شب با تفکر در این ابیات به خواب رفته بود و در عالم خواب علی کرم الله وجهه را مشاهده کرده بود که به او فرموده بود: أشعار کمیت را برایم بخوان و او نیز این اشعار را برای حضرت سروده بود تا این که به این قسمت «خطرا مبیعا» رسیده بود ، در این حال [حضرت] علی علیه السلام بیت دیگری را به آن اضافه کرده بود و آن این است:

    «فلم أر مثل ذاک الیوم یوما * ولم أر مثله حقا أضیعا»

    «مانند روز غدیر، روز بزرگی ندیدم و نیز حقی مانند آن را که ضایع شده باشد ، ندیدم»

    او وحشت زده از خواب برخاست.»[8]

    شمس الدین ذهبی در شرح حال سبط بن جوزی می نویسد :

    «یوسف بن قزعلی بن عبد الله: امام، واعظ، مورخ ... و حنفی مذهب بود . نوه ی امام جمال الدین ابوالفرج ابن جوزی و امام، فقیه، واعظی یگانه، علامه در تاریخ و سیره ها، با حرمت، محبوب مردم ، موعظی شیرین، خوش سیما و مورد قبول همه بود.»[9]

    چهارم: محمد بن یوسف گنجی شافعی متوفای 658 هـ

    وی در بحث دلالت یکی از احادیث، می گوید:

     «اما حدیث غدیر خم دلیل بر تعیین سرپرست است که همان جانشینی رسول خدا صلی الله علیه وآله است؛ بنابراین حدیث غدیر خم ناسخ حدیث قبل می شود؛ چون حدیث غدیر در آخر عمر مبارک رسول خدا صلی الله علیه وآله ایراد شده و متأخر است.»[10]

    شمس الدین ذهبی در شرح حال او می نویسد:

    «فخر گنجی ساکن دمشق. عنایت به حدیث داشت، و بسیار حدیث استماع نمود، و در این راه سفر نمود و تحصیل کرد... امام ابوشامه گفته است: ... او فقیه و محدث بود، ولی پرگوئی و میل به مذهب رافضه (=شیعیان) داشت.»[11]

    صلاح الدین صفدی نیز از او به «امام و محدث» تعبیر کرده است.[12]

    حاجی خلیفه حنفی از علمای قرن یازده ضمن انتساب کتاب کفایة الطالب به او، وی را شافعی مذهب معرفی کرده است.[13]

    محمد بن علی شوکانی نیز او را شافعی دانسته است.[14]

    خیر الدین زرکلی نیز به محدث و شافعی بودن او تصریح کرده است:

    «محمد بن یوسف بن محمد، ابو عبد الله بن الفخر الکنجی: محدث ، از شافعی مذهب ها و اهل " کنجه " بین اصفهان و خوزستان بود. به دمشق رفت و در آن جا به تشیع میل پیدا کرد و کتاب " کفایة الطالب فی مناقب امیرالمومنین علی بن ابی طالب " و کتاب "البیان فی اخبار صاحب الزمان " را تالیف کرد.»[15]

     

    [[1]] سر العالمین وکشف ما فی الدارین  ج 1   ص 18 و مجموعة رسائل الإمام الغزالی ، ص 453 فایل سایت شامله؛ واجمع الجماهیر على متن الحدیث من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع وهو یقول : ' من کنت مولاه فعلی مولاه ' فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولى کل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الریاسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى فی قعقعة الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الأمصار وسقاهم کأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول : فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قلیلا . ولما مات رسول الله صلی الله علیه وآله قال قبل وفاته ائتوا بدواة وبیضاء لأزیل لکم إشکال الأمر واذکر لکم من المستحق لها بعدی . قال عمر رضی الله عنه دعوا الرجل فإنه لیهجر وقیل یهدر

    [[2]] سیر أعلام النبلاء  ج 19   ص 322-323 الغزالی الشیخ الإمام البحر حجة الإسلام أعجوبة الزمان زین الدین أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسی الشافعی الغزالی صاحب التصانیف والذکاء المفرط

    [[3]] سیر أعلام النبلاء  ج 19   ص 328 وما أدری ما عذره فی هذا والظاهر أنه رجع عنه وتبع الحق فإن الرجل من بحور العلم والله أعلم

    [[4]] مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول ، ص 80 فیکون معنى الحدیث من کنت أولى به و ناصره أو وارثه و عصبته أو حمیمه أو صدیقه فإن علیا منه کذلک، و هذا صریح فی تخصیصه ((صلى اللّه علیه و آله و سلم)) لعلی ((علیه السلام)) بهذه المنقبة العلیة، و جعله لغیره کنفسه بالنسبة إلى من دخلت علیهم کلمة من التی للعموم بما لم یجعله لغیره . و لیعلم أن هذا الحدیث هو من أسرار قوله (تعالى) فی آیة المباهلة فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ .‌ و المراد نفس علی على ما تقدم، فإن اللّه (جل و علا) لما قرن بین نفس رسول اللّه صلی الله علیه وآله و بین نفس علی و جمعهما بضمیر مضاف إلى رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم، أثبت رسول اللّه لنفس علی علیه السلام بهذا الحدیث ما هو ثابت لنفسه على المؤمنین عموما فإنه ((صلى اللّه علیه و آله و سلم)) أولى بالمؤمنین و ناصر المؤمنین و سید المؤمنین، و کل معنى أمکن إثباته مما دل علیه لفظ المولى لرسول اللّه nفقد جعله لعلی علیه السلام ، وهذه مرتبة سامیة ومنزلة سامقة ودرجة علیة ومکانة رفیعة خصّه (صلی الله علیه وآله) بها دون غیره فلهذا صار ذلک الیوم یوم عید وموسم سرور لأولیائه  

    [[5]] سیر أعلام النبلاء  ج 23   ص 293 العلامة الأوحد کمال الدین أبو سالم محمد بن طلحة بن محمد بن حسن القرشی العدوی النصیبی الشافعی ولد سنة اثنتین وثمانین وخمس مئة وبرع فی المذهب وأصوله وشارک فی فنون ولکنه دخل فی هذیان علم الحروف وتزهد وقد ترسل عن الملوک وولی وزارة دمشق یومین وترکها وکان ذا جلالة وحشمة

    [[6]] تذکرة الخواص ، ص 37 اتفق علماء السیر على أنّ قصة الغدیر کانت بعد رجوع النبی (ص) من حجة الوداع فی الثامن عشر من ذی الحجة جمع الصحابة وکانوا مائة وعشرین ألفاً وقال : من کنت مولاه فعلی مولاه... الحدیث . نص (ص) على ذلک بصریح العبارة دون التلویح والإشارة

    [[7]] تذکرة الخواص ، ص 31-32 فعلم أن جمیع المعانی راجعة إلى الوجه العاشر. ودل علیه أیضا قوله علیه السلام: ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ وهذا نص صریح فی إثبات إمامته وقبول طاعته

    [[8]] تذکرة الخواص ، ص 40 حدثنا بها شیخنا عمر بن صافی الموصلی رحمه الله تعالى. قال: أنشد بعضهم هذه الأبیات وبات مفکرا، فرأى علیا کرم الله وجهه فی المنام فقال له: أعد علی أبیات الکمیت، فأنشده إیاها حتى بلغ إلى قوله (خطرا مبیعا) فأنشد علی بیتا آخر من قوله زیادة فیها : « فلم أر مثل ذاک الیوم یوما * ولم أر مثله حقا أضیعا » فانتبه الرجل مذعورا

    [[9]] تاریخ الإسلام  ج 48   ص 183-184 یوسف بن قزغلی بن عبد الله الإمام ، الواعظ ، المؤرخ شمس الدین ، أبو المظفر الترکی ، ثم البغدادی العونی الحنفی . سبط الإمام جمال الدین أبی الفرج ابن الجوزی وکان إماما ، فقیها ، واعظا ، وحیدا فی الوعظ ، علامة فی التاریخ والسیر ، وافر الحرمة ، محببا إلى الناس ، حلو الوعظ ، لطیف الشمائل ،صاحب قبول تام

    [[10]] کفایة الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب ، ص 166 ـ 167 پی دی اف؛ لکن حدیث غدیر خم دلیل على التولیة وهی الاستخلاف ، وهذا الحدیث أعنی حدیث غدیر خم ناسخ لأنه کان فی آخر عمره

    [[11]] تاریخ الإسلام  ج 48   ص 369  محمد بن یوسف بن محمد الفخر الکنجی ، نزیل دمشق . عنی بالحدیث ، وسمع الکثیر ، ورحل وحصل . ثم إنه بدا منه فضول فی أیام التتار بدمشق . قال الإمام أبو شامة : قتل بجامع دمشق یوم التاسع والعشرین من رمضان . وکان فقیها محدثا ، لکنه کان کثیر الکلام ، یمیل إلى الرفض

    [[12]] الوافی بالوفیات  ج 5   ص 166 محمد بن یوسف بن محمد بن الفخر الکنجی نزیل دمشق عنی بالحدیث وسمع ورحل وحصل کان إماما محدثا لکنه کان یمیل إلى الرفض

    [[13]] کشف الظنون  ج 2   ص 1497 کفایة الطالب فی مناقب على بن أبى طالب للشیخ الحافظ أبى عبد الله محمد بن یوسف بن محمد الکنجى الشافعی  

    [[14]] الفتح الربانی من فتاوى الإمام الشوکانی، ج 2 ص 973-974 سایت شامله ؛ وأخرج محمد بن یوسف الکنجی الشافعی فی مناقبه

    [[15]] الأعلام للزرکلی ، ج 7 ص 150 سایت شامله؛  محمد بن یوسف بن محمد، أبو عبد الله بن الفخر الکنجى: محدث. من الشافعیة نسبته إلى (کنجة) بین اصبهان وخوزستان. نزل بدمشق. ومال إلى التشیع

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی