پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    شاهد دهم: فهم صحابه از حدیث غدیر

    حسین قربانی | پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۴۷ ق.ظ

    یکی از مهم ترین ادله برای اراده ی امامت از حدیث غدیر (نه محبت و یاری) ، فهم صحابه است؛ زیرا آن ها در زمان صدور این حدیث ، یا حاضر بودند و یا معاصر با آن بودند و دقیقا منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله را می دانستند.

    در اینجا تعدادی از این موارد را ذکر می کنیم:

    یکم: گروهی از انصار که ابو ایوب انصاری صحابی در میانشان بود

    «از ریاح حارث نقل شده است که گفت: گروهی در صحن مسجد ، به نزد علی (علیه السلام) آمده و عرض کردند : سلام بر شما ای مولای ما ! علی (علیه السلام) فرمود: من چگونه مولای شما هستم در حالی که شما گروهی عربی هستید؟ گفتند: در روز غدیر از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدیم که می‌فرمود : « هر کس که من مولای اویم ، علی علیه السلام مولای اوست » . ریاح گفت : وقتی آنها رفتند ، تعقیبشان کردم ( و از چند نفر پرسیدم ) این‌ها که هستند ؟ گفتند : گروهی از انصارند که در میانشان ابو ایوب انصاری است.»[1]

    این روایت را احمد بن حنبل نقل کرده و هیثمی همه ی رجال سندش را ثقه دانسته[2] و حمزه احمد الزین[3] و وصی الله بن محمد عباس[4] نیز سندش را تصحیح کرده اند.

    تاکید امیرالمومنین علیه السلام بر قومیت عربی آنها و تذکر این مطلب نشان از این دارد که مراد آنها از مولی ، اولی به تصرف بوده است چرا که منظور امام علیه السلام این است که شما عرب هستید و قومی آزاد می باشید و چگونه است که من بر شما که قومی آزاد هستید ، مولا هستم؟

    و مؤید این مطلب ، این روایت است که می گوید: وقتی مردم تاب تحمل حکومت جابرانه و ظالمانه حجاج بن یوسف ملعون را نداشتند ، به نزد حسن بصری آمده و از او در این مورد نظر خواستند و او نیز به ایشان دستور داد تا صبر کنند. افرادی که در نزد حسن بصری بودند از نزد وی خارج شدند، در حالی که می گفتند : از این کافر اطاعت کنیم، در حالی که ما گروهی از عرب هستیم؟!

    «سلیمان بن ربعی می گوید: هنگامی که فتنه ابن اشعث اتفاق افتاد در زمانی که با حجاج بن یوسف مبارزه می کرد ، عقبۀ بن عبدالغافر و ابو الجوزاء و عبدالله بن غالب با عده ای از همتایانشان وارد بر حسن شدند و گفتند : ای ابو سعید ! نظرت راجع به جنگ با این طاغوتی که خون حرام را می ریزد ، مال حرام می گیرد ، نماز را ترک می کند ، انجام داده آنچه کرده و از اعمال حجاج نام بردند چیست ؟ حسن گفت: نظرم این است که با او نجنگید که اگر مجازات الهی باشد شما با شمشیرهایتان نمی توانید این مجازات را دور کنید و اگر بلا است ، صبر کنید تا خدا حکم کند و او بهترین حاکمان است.

    گوید : از نزد او خارج شدند در حالی که می گفتند: از این ملحد اطاعت کنیم با اینکه ما گروهی از عرب هستیم ؟!

    گوید: با ابن اشعث خروج کردند و همگی کشته شدند. سلیمان می گوید: مرۀ بن ذیاب ابو معذل به من خبر داد که نزد عقبۀ بن عبد الغافر آمدم در حالی که در خندق افتاده بود و گفت : ای ابو معذل ! نه دنیا است و نه آخرت.»[5]

    دوم: عبد الله بن عباس

    عبد الله بن عباس حدیث غدیر را جزء ده فضیلت مخصوص امیرالمؤمنین علیه السلام دانسته است:

    «عمرو بن میمون می گوید: در نزد ابن عباس بودیم که نُه گروه نزد وی آمده و گفتند : ای ابن عباس ! یا با ما بیا و یا مجلس را برای ما از این مردم خالی کن . ابن عباس گفت : من با شما می آیم. عمرو بن میمون می گوید : درست این است که این جریان برای قبل از نابینا شدن ابن عباس می باشد. پس در کناری نشستند و با هم به سخن گفتن پرداختند و ما نفهمیدیم که چه می گویند. بعد از آن گفتگو ، ابن عباس آمد و در حالی که لباس خود را می تکاند گفت: اف بر ایشان ! اینها حرف های ناروا و نکوهش در مورد مردی می گویند که بیش از 10 فضیلت و منقبت برای وی می باشد که برای هیچکس غیر از او وجود ندارد . اینها بدگوئی از مردی می کنند که ... و رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هر کس من مولاى او هستم پس على علیه السلام مولاى او است‏.»[6]

    این روایت را حاکم و ذهبی[7] و احمد محمد شاکر[8] تصحیح کرده اند، وصی الله بن محمد عباس[9] و ابو اسحاق حوینی[10] سندش را حسن دانسته اند و ابن حجر عسقلانی همه ی رجال سند احمد و نسائی را ثقه دانسته است.[11]

    اگر ما بخواهیم بر اساس دیدگاه رایج اهل تسنن و وهابیون به این روایت نگاه کرده و کلمه « مولی » را به معانی همچون « دوست و یاور » برگردانیم، قطعا چنین تخصیصی برای امیرالمومنین علیه السلام وجود نخواهد داشت؛ زیرا بر اساس آیه شریفه ی ((وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض‏ = و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند))[12] این دوستی و محبت هیچ تخصیصی نداشته و بلکه عمومیت دارد و این مطلب با متن روایت و عبارت «  فضائل لیست لأحد غیره  » نمی خواند ، پس قطعا معنای این روایت باید مطلبی فراتر از دوستی و یاوری باشد تا بتوان آن را فضیلتی خاص برای امیرالمومنین علیه السلام دانست و هیچ معنایی را نمی توان برای آن به درستی تصور نمود، مگر معنایی که شیعه بدان اشاره دارد؛ یعنی بحث سرپرستی مطلق و اولی به تصرف بودن ایشان نسبت به همه مردم.

    سوم: طلحه بن عبید الله

    بنابر روایات اهل سنت، وقتی طلحه در جنگ جمل لشکر کشید ، حضرت امیر المومنین علیه السلام با طلحه دیدار کردند و به حدیث غدیر احتجاج نمودند، آنگاه طلحه از کار خود پشیمان شده و بازگشت ؛ یعنی در نزد طلحه ، بحث محبت علوی - در قیاس با خونخواهی عثمان - در درجه دوم بود ، ولی وقتی متذکر بحث ولایت و اولویت امیرالمومنین علیه السلام می شود، آن را جلوتر از بحث خونخواهی عثمان می داند و برای همین است که بدون هیچ اعتراضی دست از جنگ میکشد ؛

    بیهقی در کتابی که در مورد اعتقادات اهل تسنن نوشته، برای اثبات شرکت نکردن (!!) طلحه در جنگ جمل چنین می گوید:

    «روایت شده که علی (علیه السلام) قاصدی به سوی طلحه فرستاد تا بیاید و سپس به او فرمود : تو را به خدا قسم می دهم ، آیا از رسول خدا صلی الله علیه وآله نشنیده ای که می فرمود : هر کس من مولای او هستم ، پس علی (علیه السلام) هم مولای اوست؛ خدایا دوست بدار دوستان و ولایت مداران او را، و دشمن بدار دشمنان او را؟ طلحه گفت : آری شنیدم. علی علیه السلام گفت: پس چرا به جنگ با من برخاسته ای؟ طلحه گفت: فراموش کرده بودم. راوی می گوید: طلحه از جنگ منصرف شد و رفت.»[13]

    اعتبار این روایت به حدی بوده که بیهقی در کتاب اعتقادات اهل تسنن برای تبرئه کردن طلحه از جنگ با امیرالمومنین علیه السلام بدان استناد کرده است؛ لذا سخن در مورد اعتبار آن بی معناست. البته این روایت را حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک علی الصحیحین آورده است.[14]

    جمال الدین مِزّی تصریح می کند که این روایت را نسائی در کتاب مسند علی علیه السلام یا همان کتاب خصائص امام علی علیه السلام آورده است:

    «نذیر الضبی گفت: در روز جمل همراه علی (علیه السلام) بودم، به سوی طلحه فرستاد تا ملاقاتش کند و چنین شد ، پس به او حدیث «هر کس من مولای اویم ، پس علی علیه السلام مولای اوست ... » را یاد آوری کرد. نسائی در مسند علی (علیه السلام) از او (نذیر الضبی) همین یک حدیث را نقل کرده است.»[15]

    ابن حجر عسقلانی نیز این حدیث را از مسند علی علیه السلام تألیف نسائی نقل کرده، ولی از ذکر احتجاج امیرالمومنین علیه السلام به حدیث غدیر مقابل طلحه خود داری کرده است.[16]

    اما اکنون اثری از آن در کتب نسائی نیست !

    علمای دیگر اهل تسنن نیز به صراحت به این مناشده اشاره کرده و بلکه آن را از وقایع جنگ جمل شمرده اند، تا جایی که ابو عبدالله محمد بن خلفه ابی مالکی و ابوعبدالله محمد بن محمد سنوسی در شرح صحیح مسلم، باب مناقب طلحه، در بیان حوادث جنگ جمل این روایت را اینگونه بیان می کنند :

    «بعد از اینکه زبیر برگشت، علی علیه السلام طلحه را خواست و به او گفت: ای ابا محمد ! علت خروج تو برای جنگ با من چیست؟ طلحه گفت: خونخواهی عثمان. علی علیه السلام گفت: خداوند بکشد آن کسی از ما و شما را که سزاوارتر به این امر است. آیا از رسول خدا علیه السلام نشنیدی که در مورد من می فرمود: خدایا دوست بدار دوستان او را و دشمن بدار دشمنان او را ؟ تو اولین کسی بودی که با من بیعت کردی و سپس بیعت شکستی در حالی که خداوند متعال می فرماید: پس هر که پیمان‏شکنى کند، تنها به زیان خود پیمان مى‏شکند. پس طلحه گفت: استغفرالله و برگشت.»[17]

    چهارم: حسّان بن ثابت (شاعر)

    او که معروف ترین شاعر صحابه است، در غدیر خم چنین شعر سرود:

    «پیامبر مسلمانان، روز غدیر در وادى خم به آنان ندا داد، به نداى رسول خدا گوش فرا دهید.

    پس فرمود: چه کسى مولا و نبى شما است؟ ایشان نیز هیچ یک ، حقّ را انکار نکردند و به صراحت پاسخ دادند:

    مولاى ما همان خداى توست و تو پیامبر ما هستى، و تو در فرمانبرى ما تا کنون هیچ عصیانى ندیده اى.

    پس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به على (علیه السلام) فرمود: اى على برخیز! من از اینکه تو امام و هادى پس از من باشى ، خرسندم.

     پس هر که من مولاى اویم، این(على) مولاى اوست و بر شما است که پیرو راستین او باشید.

      آنجا بود که پیامبر صلی الله علیه وآله دعا کرد: خداوندا ! دوست بدار دوستدارش را، و آن را که با على علیه السلام دشمنى کند ، دشمن بدار .»[18]

    سبط بن جوزی حنفی نیز صدور این ابیات از حسّان بن ثابت را مسلّم انگاشته و می نویسد:

    «در مورد غدیر خم ، شاعران زیادی شعر گفته اند؛ از جمله حسان بن ثابت گفته است: ... و روایت شده وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله این ابیات را از حسان شنید ، به او فرمود: ای حسان ! مادامی که با اشعارت ما را یاری می‌کنی و به ما نفع می‌رسانی ، همواره به واسطه روح القدس مؤید باشی .»[19]

    پنجم: ابو طفیل عامر بن واثله

    آوردیم که ابو طفیل با دیدن احتجاج امیرالمومنین علیه السلام به حدیث غدیر و بعد از شنیدن شهادت صحابه بر صحت حدیث غدیر، می گوید: از آنجا خارج شدم در حالی که «وفی نفسی شیء؛ یعنی آن مرا به فکر فرو برده بود» و سریعا به نزد زید بن ارقم رفتم تا صحت یا سقم این حدیث را از او بپرسم.

    ششم و هفتم: عمر و ابوبکر

    روایات تبریک آن دو به امیرالمومنین علیه السلام در روز غدیر از نظرتان گذشت:

    http://vesayat.blog.ir/post/91

     

    [[1]] عن ریاح الحارث قال جاء رهط إلى علی بالرحبة فقالوا السلام علیک یا مولانا فقال کیف أکون مولاکم وأنتم قوم عرب قالوا سمعنا رسول الله صلی الله علیه وآله یقول یوم غدیر خم من کنت مولاه فهذا مولاه قال ریاح فلما مضوا اتبعتهم فسألت من هؤلاء قالوا نفر من الأنصار فیهم أبو أیوب الأنصاری

    [[2]] مجمع الزوائد  ج 9   ص 103-104 قال الهیثمی: ورجال أحمد ثقات

    [[3]] المسند للإمام أحمد، ج 17 ص 36 ح 23453 پی دی اف / قال حمزة احمد الزین: إسناده صحیح

    [[4]] فضائل الصحابة لاحمد ، ص 707 ح 967 پی دی اف / قال وصی الله بن محمد عباس : إسناده صحیح

    [[5]] الکنى والأسماء للدولابی  ج 3   ص 1035 ح 1817  حدثنا إسحاق بن سیار النصیبی ، قال : حدثنا عمرو بن عاصم ، قال : حدثنا سلام بن مسکین ، قال : حدثنی سلیمان بن علی الربعی ، قال : لما کانت فتنة ابن الأشعث إذ قاتل الحجاج بن یوسف انطلق عقبة بن عبد الغافر ، وأبو الجوزاء ، وعبد الله بن غالب فی نفر من نظرائهم ، فدخلوا على الحسن ، فقالوا : یا أبا سعید ما تقول فی قتال هذا الطاغیة الذی سفک الدم الحرام ، وأخذ المال الحرام ، وترک الصلاة ، وفعل ما فعل ، وذکروا من أفعال الحجاج ؟ فقال الحسن : أرى أن لا تقاتلوه ، فإنها إن تکن عقوبة من الله فما أنتم برادی عقوبة الله بأسیافکم ، وإن یکن بلاء فاصبروا حتى یحکم الله وهو خیر الحاکمین ، قال : فخرجوا من عنده یقولون : نطیع هذا العلج ، ونحن قوم عرب ، قال : فخرجوا مع ابن الأشعث فقتلوا جمیعا ، قال سلیمان : فأخبرنی مرة بن ذیاب أبو المعذل ، قال : أتیت على عقبة بن عبد الغافر ، وهو صریح فی الخندق ، فقال : یا أبا المعذل لا دنیا ولا آخرة

    [[6]] ثنا عمرو بن میمون قال إنی لجالس عند بن عباس إذ أتاه تسعة رهط فقالوا یا بن عباس إما أن تقوم معنا وإما أن تخلو بنا من بین هؤلاء قال فقال بن عباس بل أنا أقوم معکم قال وهو یومئذ صحیح قبل أن یعمى قال فابتدؤوا فتحدثوا فلا ندری ما قالوا قال فجاء ینفض ثوبه ویقول أف وتف وقعوا فی رجل له بضع عشرة فضائل لیست لأحد غیره وقعوا فی رجل ... وقال رسول الله صلی الله علیه وآله من کنت مولاه فإن مولاه علی ...

    [[7]] المستدرک علی الصحیحین بتعلیق الذهبی، ج 3 ص 143 ح 4652

    [[8]] المسند للإمام أحمد، ج 3 ص 331-333 ح 3062 پی دی اف؛ قال احمد محمد شاکر: إسناده صحیح

    [[9]] فضائل الصحابة لاحمد ، ص 849-852 ح 1168 قال وصی الله بن محمد عباس: إسناده حسن

    [[10]] خصائص الامام علی (ع) للنسائی ، ص 34-36 ح 23  قال ابو اسحاق الحوینی : إسناده حسن

    [[11]] فتح الباری  ج 7   ص 15 قال العسقلانی: اخرجهما أحمد والنسائی ورجالهما ثقات

    [[12]] توبه: 71

    [[13]] الاعتقاد  ج 1   ص 373  وروی أن علیا بعث إلى طلحة یوم الجمل فأتاه فقال نشدتک الله هل سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وآل من والاه وعاد من عاداه قال نعم قال فلم تقاتلنی قال لم أذکر قال فانصرف طلحة

    [[14]] المستدرک على الصحیحین  ج 3   ص 419 ح 5594  أخبرنی الولید وأبو بکر بن قریش ثنا الحسن بن سفیان ثنا محمد بن عبدة ثنا الحسن بن الحسین ثنا رفاعة بن إیاس الضبی عن أبیه عن جده قال کنا مع علی یوم الجمل فبعث إلى طلحة بن عبید الله أن القنی فأتاه طلحة فقال نشدتک الله هل سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من ولاه وعاد من عاداه قال نعم قال فلم تقاتلنی قال لم أذکر قال فانصرف طلحة

    [[15]] تهذیب الکمال  ج 3   ص 440-441 رقم 595  عس : إیاس بن نذیر الضبی الکوفی ، والد رفاعة بن إیاس. روى حدیثه : حسین بن حسن الاشقر ، عن رفاعة بن إیاس ابن نذیر الضبی ، عن أبیه ، عن جده ، قال : کنت مع علی یوم الجمل ، فبعث إلى طلحة أن القنی ، فلقیه ، فذکر حدیث"من کنت مولاه فعلی مولاه ... روى له النسائی فی "مسند علی"هذا الحدیث الواحد

    [[16]] تهذیب التهذیب  ج 1   ص 342  عس مسند علی إیاس بن نذیر الضبی الکوفی والد رفاعة روى حدیثه حسین بن حسن الأشقر عن رفاعة بن إیاس بن نذیر الضبی عن أبیه عن جده قال کنت مع علی یوم الجمل فبعث إلى طلحة أن القنی الحدیث هکذا رواه النسائی

    [[17]] صحیح مسلم مع شرحه المسمی « اکمال اکمال المعلم » للامام ابی عبدالله محمد بن خلفه الوشتانی الابّی المالکی المتوفی سنه 827 هـ  و شرحه المسمی « مکمّل اکمال الاکمال » للامام ابی عبدالله محمد بن محمد بن یوسف السّنوسی الحسینی المتوفی سنه 895 هـ ، ج 6 ص 237 - 238 پی دی اف؛ ثم نادی علی طلحه بعد ان رجع الزبیر فخرج الیه و قال یا ابامحمد ما الذی اخرجک ؟ قال الطلب بدم عثمان . قال علی : قتل الله اولانا بدمه . اما سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول فی اللهم وال من والاه و عاد من عاداه ؟ و انت اول من بایعنی ثم نکثت  و قد قال تعالی و من نکث فانما یکنث علی نفسه ؟ فقال استغفرالله ثم رجع

    [[18]] الازدهار فی ما عقده الشعراء من الأحادیث و الآثار للسیوطی  ج 1   ص 19 وأنشد الشیخ تاج الدین بن مکتوم لحسان بن ثابت الأنصاری رضی الله عنه: ینادیهم یوم الغدیر نبیهم ... بخم فأسمع بالرسول منادیا / وقال فمن مولاکم وولیکم ... فقالوا ولم یبدوا هناک تعامیا / إلهک مولانا وأنت ولینا ... ولم یلف منا فی الولایة عاصیا / فقال له قم یا علی فإننی ... رضیتک من بعدی إماما وهادیا / فمن کنت مولاه فهذا ولیه ... فکونوا له أنصار صدق موالیا / هناک دعا اللهم وال ولیه ... وکن بالذی عادى علیا معادیا

    [[19]] تذکرة الخواص ، ص 39  وقد اکثرت الشعراء فی یوم غدیر خم فقال حسان بن ثابت: ... ویروى أن النبی صلی الله علیه وآله لما سمعه ینشد هذه الأبیات قال له : یا حسان لا تزال مؤیدا بروح القدس ما نصرتنا أو نافحت عنا بلسانک

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی