پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    بحثی در معنای ولایت

    حسین قربانی | پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۵۰ ب.ظ

    لفظ ولایت از مشتقات «وَلْی» به سکون لام است که به معنای قرب و نزدیکی خاص می‌باشد که از لوازم آن، تصرف و تسلط می‌باشد و از همین ریشه الفاظی چون: والی، مولى، ولاء، وَلایت به فتح و وِلایت به کسر مشتق ‌گردیده و این اشتقاقات اگرچه بر حسب مصادیق و افراد، دارای کاربرد‌های مختلف می‌باشد، اما با این وجود، معنای تمام الفاظی که به آنها اشاره شد به معناى عام ولایت بوده و این معنا بر محب، یاور ، حاکم و غیره نیز دلالت می‌کند که از جمله کاربرد‌های لفظ «ولی» می‌باشد؛ چرا که هر یک از این الفاظ به معنای کسی است که نسبت به دیگران در تصرف و تاثیر در امور دوست و همنشین خود سزاوارتر است. به این شکل که محب و ناصر در دفاع از کسی که محبوب و منصور آنها است از دیگران سزاوارترند. حاکم و رهبر ولی می باشند ؛ چون نسبت به دیگران در تصرف و تسلط بر امور سزاوارتر هستند و خداوند متعال نیز به همین سبب ولی، والی و متولّی امور خلق خویش می‌باشد.[1]

    ابو القاسم راغب اصفهانی می نویسد :

    «ولاء و توالی به این معناست که برای دو چیز و یا بیشتر، چنان چیزی حاصل گردد که برای غیر از آن دو ، وجود نداشته باشد و این لفظ برای نزدیکی از حیث مکان، نسبت، دین، دوستی، یاری و نیز اعتقاد استعاره گرفته می‌شود ، و معنای ولایت یاری است ، و معنای دیگر ولایت سرپرستی امور است ، و گفته شده است: «وَلایت» و «وِلایت» مانند: «دَلالت» و «دِلالت» است که حقیقت آن سرپرستی امور است. هر یک از ولی و مولى به جای یکدیگر به کار برده می‌شود؛ چنان که در هر یک از فاعل و مفعول «موالی» آمده است، چنان که به مؤمن ولی خدا گفته می‌شود و نه مولای خداوند.»[2]

    محمد مرتضی الحسینی الزبیدی می نویسد :

    «ولی ، در اسم های خداوند متعال به معنای ناصر است ، و گفته شده است: به معنای متولی امور عالم و قیام کننده نسبت به آن می باشد . و همچنین است والی که به معنای مالک تمام چیزهاست و در آن تصرف می کند. ابن اثیر گفته است: ولایت اشاره و دلالت بر تدبیر و اعمال قدرت و انجام کاری دارد و اگر این موارد در چیزی جمع نشوند ، به آن اسم والی اطلاق نمی شود . و ولی یتیم کسی است که کارش را سرپرستی می کند و کفالتش را بر عهده می گیرد . و ولی زن کسی است که عقد نکاح به دست او است ... و ولی بر وزن فعیل معنای فاعلی (کنندگی کار) دارد ... و مولی کسی است که کار تو را سرپرستی می کند.»[3] 

    وکیع بن جراح گفته است :

    «هر کس که کاری را سرپرستی می کند یا نسبت به آن اقدام می‌ورزد ، پس او ولی و مولای آن می‌باشد.»[4]

    مشابه همین مطلب را ، ابن عثیمین درمجموع الفتاوی خود آورده است.

    احمد بن فارس می گوید :

    «همه ی اینها از ولی مشتق می گیرد و معنایش نزدیکی است و هرکس که ولی امر دیگری باشد ، پس او ولی اش است و نسبت به او در امورش شایسته تر است.»[5]

    حُمِیدی ، محدث و مفسر سنی ، صاحب کتاب الجمع بین الصحیحین درباره معنای کلمه مولی می‌گوید :

    ((این بدان سبب است که خدا یاور کسانی است که ایمان آورده اند (محمد: 11) )) یعنی ولی آن ها و قائم به امور آنهاست و مولی به تو سزاوارتر است و دلیلش این فرمایش خداوند است که : ((جایگاهتان آتش است و آن برای شما مولی است (حدید: 15) )) ؛ یعنی برای شما سزاوارتر است ... و مولی به معنای صاحب و موالی (یاران) نیز می باشد و هرکس که ولی امر کسی باشد ، پس او ولی اش و مولای او است.»[6]

    شاه عبد العزیز دهلوی نیز می نویسد:

    «دوم آنکه لفظ ولی مشترک است در معانی بسیار المحب والناصر والصدیق والمتصرف فی الامر و از لفظ مشترک یک معنى متعین مراد نمی تواند شد مگر بقرینه و خارجیه»[7]

    در روایتی ، رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز از کلمه ی ولی برای سرپرست دارای تصرّف و سلطنت استفاده کرده است:

    «رسول خدا صلی الله علیه وآله  می‌فرمود: هر زنی که بدون اجازه ولی خود ازدواج کند، ازدواجش باطل است، پس اگر اذن ولی خود را کسب نمود برای او مهریه خواهد بود و اگر مشاجره و اختلاف کردند ، پس سلطان ، ولی کسی است که ولی ندارد.»[8]

    این جمله صراحت دارد که معناى سلطنت و تصرّف در معناى ولی اخذ شده و در استعمالات عربی وجود دارد.

    و بدینسان پی می‌بریم کلمه «والی»، «ولی» و «مولى» یک معنا و هدف را که همان سزاوارتر بودن در تصرف و تسلط باشد را دنبال می‌کنند و این معنا در موارد مختلف، امکان تغییر نیز دارد.

    در بحث حدیث غدیر (در کتاب امتداد رسالت) نیز در این باره سخن گفته ایم.

    توجه: اسکن های موارد مهم به مرور اضافه می شوند.

     

    [[1]] نقد کتاب اصول مذهب الشیعة ، آیت الله سید محمد حسینی قزوینی

    [[2]] المفردات فی غریب القرآن  ج 1   ص 533 ولى : الولاء والتوالی أن یحصل شیئان فصاعدا حصولا لیس بینهما ما لیس منهما ، ویستعار ذلک للقرب من حیث المکان ومن حیث النسبة ومن حیث الدین ومن حیث الصداقة والنصرة والاعتقاد ، والولایة النصرة ، والولایة تولی الأمر ، وقیل الولایة والولایة نحو الدَلالة والدِلالة ، وحقیقته تولی الأمر . والولی والمولى یستعملان فی ذلک کل واحد منهما یقال فی معنى الفاعل أی الموالى ، وفی معنى المفعول أی الموالی ، یقال للمؤمن هو ولی الله عز وجل ولم یرد مولاه

    [[3]] تاج العروس  ج 40   ص 253 الولی فی أسماء الله تعالى : هو الناصر ، وقیل : المتولی لأمور العالم القائم بها . وأیضا الوالی : وهو مالک الأشیاء جمیهعا المتصرف فیها . قال ابن الأثیر : وکأن الولایة تشعر بالتدبیر والقدرة والفعل ، وما لم یجتمع ذلک فیه لم ینطلق علیه اسم الوالی . وولی الیتیم : الذی یلی أمره ویقوم بکفالته . وولی المرأة : الذی یلی عقد النکاح ... والولی : فعیل بمعنى فاعل ... والمولى : الذی یلی علیک أمرک

    [[4]] الزهد لوکیع  ج 1   ص 364 وکل من ولی أمرا أو قام به فهو ولیه ومولاه

    [[5]] مقاییس اللغة  ج 6   ص 141 کل هؤلاء من الولی وهو القرب وکل من ولى أمر آخر فهو ولیه وفلان أولى بکذا

    [[6]] تفسیر غریب ما فی الصحیحین البخاری ومسلم  ج 1   ص 322 ( ذلک بأن الله مولى الذین آمنوا ) أی ولیهم والقائم بأمورهم والمولى الأولى بک ودلیلة قوله ( مأواکم النار هی مولاکم ) أی هی أولى بکم ... والمولى الصاحب والمولى الموالی وکل من ولی أمر أحد فهو ولیه ومولاه

    [[7]]تحفه اثنا عشریه، ذیل مبحث آیه ی ولایت، ص 361 پی دی اف سایت عقیده

    [[8]] سنن الترمذی  ج 3   ص 408 قال أبو عیسى هذا حدیث حسن ؛ صحیح ابن حبان  ج 9   ص 384 ح 4074 و المستدرک على الصحیحین  ج 2   ص 182 ح 2706 رسول الله nیقول أیما امرأة نکحت بغیر إذن ولیها فنکاحها باطل فنکاحها باطل فنکاحها باطل فإن أصابها فلها مهرها بما أصابها وإن تشاجروا فالسلطان ولی من لا ولی له

     

    • حسین قربانی

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی