پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    دلیل هشتم: امیر المومنین همانند جان رسول خدا علیهماالسلام

    حسین قربانی | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۴۴ ب.ظ

    دلیل هشتم: امیر المومنین g همانند جان رسول خدا n

    طبق آیه ی مباهله و چندین روایت، امیرالمومنین g همانند جان رسول خدا n بودند.

    آیه ی مباهله

    Pفَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَى الْکاذِبِینَ.O

    «= پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.» [1]

    طبق این آیه، حضرت رسولn  امیرالمومنینg  را به عنوان مصداق «انفسنا» با خود به مباهله بردند.

    مسلم در صحیحش چنین نقل می کند:

    «هنگامی که این آیه نازل شد، رسول خدا n، علی، فاطمه، حسن و حسین D را دعوت کرد و فرمود: خداوندا، اینها اهل من هستند.»[2] 

    و حاکم نیشابوری نیز تصریح دارد که اخبار این واقعه، متواتر است.[3]

    این مطلب که امیرالمؤمنین g نفس رسول خدا n است، علاوه بر اینکه ظاهر آیه ی مباهله به وضوح بر آن دلالت دارد، خود پیامبر n نیز در روایاتی به آن تصریح فرموده اند؛ لذا وجهی برای استبعاد وجود ندارد.

    روایت یکم:

    زید بن یثیع از جناب ابوذر 6 نقل می کند که رسول خدا n فرمود: «باید بنو ولیعه (حاکمان سرزمین حضرموت در یمن) از این شیوه دست بردارند، در غیر این صورت مردی را به سوی آنان روانه می کنم که مانند خودم است؛ وی در میان آنان امر من را به اجرا در می آورد، جنگجویانشان را می کشد و فرزندانشان را به اسارت میگیرد.»  ابوذر 6 میگوید: شگفت زده از سخن حضرت بودم که عمر از پشت، پهلوی من را گرفت و گفت: مقصود پیامبر n کیست؟ گفتم: مقصودشان تو و رفیقت (ابو بکر) نیست. گفت: پس چه کسی است؟ گفتم: کسی که کفش را وصله میزند و علی g مشغول وصله زدن کفش بود.»[4]

    این روایت را نسائی در خصائص نقل کرده و محقق کتاب، احمد میرین البلوشی سندش را تصحیح کرده است.[5]

    سند این روایت را مولوی حسن الزمان حیدر آبادی نیز صحیح دانسته است.[6]

    همچنین ابن ابی شیبه این روایت را به اختصار نقل کرده و محقق کتابش، دکتر سعد الشثری، سندش را حسن دانسته است.[7]

    روایت دوم:

    «عبد الله بن شداد گوید: گروهی از طایفه آل سرح (از یمن) پیش رسول خدا n آمدند. پس آن حضرت فرمود: یا نماز را می خوانید، زکات می پردازید، دستورات را گوش می دهید و اطاعت می کنید و یا کسی را به سوی شما می فرستم که همانند من است؛ با جنگاورانتان می جنگد و خانواده تان را اسیر می کند. خدایا ! یا خودم میروم یا کسی که مانند من است. سپس دست علی (g) را گرفت.»[8]

    این روایت را ابن ابی شیبه نقل کرده و محققش دکتر الشثری سندش را حسن دانسته است.[9]

    روایت سوم:

    «جابر بن عبد الله گوید: ... رسول خدا n فرمود: بنی ولیعه یا از کارشان دست برمی دارند و یا مردی را به سوی آن ها می فرستم که در نزد من، همانند من است؛ جنگجویان شان را می کشد و زنان شان را اسیر می کند و او این مرد است؛ سپس دست به کتف علی بن أبی طالب g زد... .»

    این روایت را طبرانی نقل کرده[10] و حسین سلیم اسد سندش را حسن دانسته است.[11]

    روایت چهارم:

    «عبد الرحمن بن عوف گوید: پس از آنکه رسول خدا n مکه را فتح کرد، از آنجا به طائف رفت و هشت یا نُه شبانه روز آنجا را محاصره کرد. پس از آنکه محاصره به پایان رسید و طائف را فتح کرد، خطاب به مردم فرمود: من شما را دوست دارم، و شما را به نیکی نسبت به اهل بیتم سفارش می کنم. وعده گاه ما فردای قیامت در کنار حوض کوثر است. به خدایی که جان من در دست اوست، نماز به پای دارید و زکات بپردازید، وگرنه مردی را بر شما بر می انگیزانم که از من است و یا همانند من است تا گردن جنگجویان شما را بزند و زن و فرزند شما را اسیر کند. مردم گمان می کردند آن مرد، ابو بکر یا عمر است (!!)، اما رسول خدا n دست علی (g) را گرفت و فرمود: این است آن مرد.»[12]

    این روایت را حاکم نقل و سندش را تصحیح کرده[13] و نیز طبری نقل نموده و سندش را صحیح دانسته است.[14]

    روایت پنجم:

    «مطلب بن عبدالله تابعی گوید: رسول خدا n به گروهی از ثقیف (مردم طائف) که آمده بودند فرمود: یا تسلیم شوید، یا مردی را می‌فرستم که از من است، یا فرمود که مثل من است؛ تا گردن شما را بزند، خانوادتان را اسیر کند و اموالتان را بگیرد. پس عمر گفت: به خدا هیچگاه امارت را آرزو نکردم مگر آن روز؛ من سینه‌ام را ستبر کرده بودم، به امید آن که بگوید او عمر است. راوی گوید: پس رسول خدا n به طرف علی g توجه کرد، دست او را گرفت و سپس فرمود: آن مرد این است، آن مرد این است.»[15]

    این روایت در زیادات کتاب فضائل الصحابه احمد آمده و محقق کتاب، دکتر وصی الله، تمام رجال سندش را ثقه دانسته است.[16]

    هر چند این روایت مرسل است اما تقویت کننده ی طرق دیگر است.

    ختم کلام

    از ادله ی گذشته، برتری امیرالمومنین g و احبیت آن حضرت در نزد خدا و رسول روشن شد. ختم کلام را اختصاص می دهیم به کلام امیرالمومنین g که فرمودند:

    «چنان منزلتی در نزد رسول خدا n  داشتم که هیچ یک از خلائق، آن منزلت را نداشت.»[17]

    این روایت را احمد نقل کرده و شاکر سندش را تصحیح نموده است.[18] ابن خزیمه نیز در صحیحش آورده.[19] همچنین ضیاء مقدسی در صحیح خود آورده و عبدالملک بن دهیش سندش را حسن دانسته است.[20]

    قریب به مضمون این حدیث را نسائی به نقل از عبدالله بن نجی در خصائص امیرالمومنین g آورده و محققش احمد میرین البلوشی سندش را حسن دانسته است.[21]

     

    [[1]] آل عمران: 61

    [[2]] صحیح مسلم، ج 4 ص 1871 ح 2404 ولما نزلت هذه الآیة ( فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ) دعا رسول الله علیا وفاطمة وحسنا وحسینا فقال اللهم هؤلاء أهلی

    [[3]] معرفة علوم الحدیث، ج 1 ص 50 قال الحاکم وقد تواترت الأخبار فی التفاسیر عن عبد الله بن عباس وغیره أن رسول الله أخذ یوم المباهلة بید علی وحسن وحسین وجعلوا فاطمة وراءهم ثم قال هؤلاء أبناءنا وأنفسنا ونساؤنا فهلموا أنفسکم وأبناءکم ونساءکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الکاذبین

    [[4]] أخبرنا العباس بن محمد الدوری قال حدثنا الأحوص بن جواب قال حدثنا یونس بن أبی إسحاق عن أبی إسحاق عن زید بن یثیع عن أبی ذر قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لینتهین بنو ولیعة أو لأبعثن إلیهم رجلا کنفسی ینفذ فیهم أمری فیقتل المقاتلة ویسبی الذریة فما راعنی إلا وکف عمر فی حجزتی من خلفی من یعنی فقلت ما إیاک یعنی ولا صاحبک قال فمن یعنی قلت خاصف النعل قال وعلى یخصف نعلا

    [[5]] خصائص علی، ج 1 ص 89 ح 72 و سنن النسائی الکبرى، ج 5 ص 127 ح 8457 حکم برنامه ی جوامع الکلم: إسناده حسن فی المتابعات والشواهد رجاله ثقات وصدوقیین عدا یزید بن یثیع الهمدانی وهو مقبول

    [[6]] القول المستحسن فی فخر الحسن، ص 354 والنسائی فی خصائصه بسند صحیح عن ابی ذر

    [[7]] مصنف ابن أبی شیبة، ج 18   ص 81-82 ح 34309 حدثنا أبو الجواب عن یونس بن أبی إسحاق عن زید بن یثیع عن أبی ذر قال قال رسول الله n لینتهین أو لأبعثن إلیهم رجلا کنفسی فیمضی فیهم أمری فیقتل المقاتلة ویسبی الذریة

    [[8]] حدثنا شریک عن عیاش العامری عن عبد الله بن شداد قال قدم على رسول الله وفد أبی سرح من الیمن فقال لهم رسول الله لتقیمن الصلاة ولتؤتن الزکاة ولتسمعن ولتطیعن أو لأبعثن إلیکم رجلا لنفسی یقاتل مقاتلتکم ویسبی ذراریکم اللهم أنا أو کنفسی ثم أخذ بید علی

    [[9]] مصنف ابن أبی شیبة، ج 18  ص 65 ح 34264

    [[10]] المعجم الأوسط، ج 4 ص 133-134 ح 3797 حدثنا علی بن سعید الرازی قال نا الحسین بن عیسى بن میسرة الرازی قال ناعبد الله بن عبد القدوس قال نا الاعمش عن موسى بن المسیب عن سالم بن أبی الجعد عن جابر بن عبد الله قال ... فقال رسول اللهn لینتهین بنو ولیعة أو لأبعثن الیهم رجلا عندی کنفسی یقتل مقاتلتهم ویسبی ذراریهم وهو هذا ثم ضرب بیده على کتف علی بن أبی طالب قال وأنزل الله فی الولید ( یا أیها الذین آمنوا إن جاءکم فاسق ) الآیة

    [[11]] مجمع الزوائد ت اسد، ج 14 ص 394-395 ح 11404 قال الدارانی: وهذا إسناد حسن.

    [[12]] أخبرنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الزاهد الأصبهانی حدثنا أحمد بن مهران بن خالد الأصبهانی حدثنا عبید الله بن موسى حدثنا طلحة بن خیر الأنصاری عن عبد المطلب بن عبد الله عن مصعب بن عبد الرحمن عن عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنه قال افتتح رسول اللهمکة ثم انصرف إلى الطائف فحاصرهم ثمانیة أو سبعة ثم أوغل غدوة أو روحة ثم نزل ثم هجر ثم قال أیها الناس أنی لکم فرط وإنی أوصیکم بعترتی خیرا موعدکم الحوض والذی نفسی بیده لتقیمن الصلاة ولتؤتون الزکاة أو لأبعثن علیکم رجلا منی أو کنفسی فلیضربن أعناق مقاتلیهم ولیسبین ذراریهم قال فرأى الناس أنه یعنی أبا بکر أو عمر فأخذ بید علی فقال هذا

    [[13]] المستدرک على الصحیحین، ج 2 ص 131 ح 2559 قال الحاکم: هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه

    [[14]] تهذیب الآثار ( الجزء المفقود )، ص 160 قال الطبری: وهذا خبر - عندنا - صحیح سنده

    [[15]] قثنا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أنا مَعْمَرٌ، عَنِ ابْنِ طَاوُسٍ، عَنِ الْمُطَّلِبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَنْطَبٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآلأه لِوَفْدِ ثَقِیفٍ حِینَ جَاءُوهُ: " وَاللَّهِ لَتُسْلِمُنَّ أَوْ لأَبْعَثَنَّ إِلَیْکُمْ رَجُلا مِنِّی، أَوْ قَالَ: مِثْلَ نَفْسِی، فَلَیَضْرِبَنَّ أَعْنَاقَکُمْ، وَلَیَسْبِیَنَّ ذَرَارِیَّکُمْ، وَلَیَأْخُذَنَّ أَمْوَالَکُمْ "، قَالَ عُمَرُ: فَوَاللَّهِ مَا اشْتَهَیْتُ الإِمَارَةَ إِلا یَوْمَئِذٍ، جَعَلْتُ أَنْصِبُ صَدْرِی لَهُ رَجَاءَ أَنْ یَقُولَ: هَذَا، فَالْتَفَتَ إِلَى عَلِیٍّ، فَأَخَذَ بِیَدِهِ، ثُمَّ قَالَ: " هُوَ هَذَا، هُوَ هَذَا " مَرَّتَیْنِ

    [[16]] فضائل الصحابة، ج 2 ص 733-734 ح 1008 مرسل رجاله ثقات.

    [[17]] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نُجَیٍّ الْحَضْرَمِیِّ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: قَالَ لِی عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: کَانَتْ لِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم مَنْزِلَةٌ لَمْ تَکُنْ لِأَحَدٍ مِنَ الْخَلَائِقِ

    [[18]] مسند أحمد بن حنبل، ج 1 ص 445-446 ح 647 قال الشاکر: إسناده صحیح

    [[19]]  صحیح ابن خزیمة، ج 2 ص 54 ح 902

    [[20]]  الأحادیث المختارة، ج 2 ص 374 ح 757 قال ابن دهیش: إسناده حسن

    [[21]] خصائص امیرالمومنین g، ص 129 ح 114 عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نَجِیٍّ، سَمِعَ عَلِیًّا، یَقُولُ: " کُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى نَبِیِّ اللَّهِ n فَإِنْ کَانَ یُصَلِّی سَبَّحَ، فَدَخَلْتُ، وَإِنْ لَمْ یَکُنْ یُصَلِّی أَذِنَ لِی، فَدَخَلْتُ "

     

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی