پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    دلیل ششم: عقد برادری رسول خدا با امیرالمومنین علیهماالسلام

    حسین قربانی | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۴۲ ب.ظ

    دلیل ششم: عقد برادری رسول خدا n با امیرالمومنین g

    یکی دیگر از فضایل بی نظیر و منحصر به فرد امیر المومنین g که صریحاً احبیت ایشان در نزد خدا و رسول n و در نتیجه افضلیت آن حضرت را اثبات می کند، پیوند برادری ایشان با رسول خدا n است.

    روایت اول: اخوت در یوم الدار

    در روز یوم الدار در سال سوم بعثت، حضرت رسول n فرمودند: کدام یک از شما با من بیعت می کند تا برادر و ... من باشد که فقط امام علی g جواب دادند.

    نسائی با سند صحیح (طبق حکم برنامه جوامع الکلم)[1] از امیرالمومنین b روایت کرده است که فرمودند:

    «رسول خدا n بنی عبدالمطلب را جمع کرد یا دعوت کرد ... و فرمود: ای بنی عبد المطلب، من برای شما بالخصوص و برای مردم بالعموم مبعوث شده ام. از این نشانه دیدید آنچه دیدید. پس کدام یک از شما با من بیعت می کند به این عنوان که برادرم و همراهم و وارثم باشد؟ [حضرت علی g می فرماید:] پس من ایستادم و من کوچکترین قوم بودم. پس فرمود: بنشین. سپس سه مرتبه فرمود و در هر سه مرتبه بلند می شدم و می فرمود: بنشین. تا این که در مرتبه سوم دستش را به دستم زد و فرمود: تو برادر، همراه، وارث و وزیر من هستی و بدین ترتیب از پسر عمویم ارث بردم؛ اما عمویم نه.»[2]

    همین روایت در کتاب الفضائل احمد بن حنبل نقل شده و محققش وصی الله بن محمد عباس سندش را تصحیح کرده است.[3] ضیاء مقدسی نیز در صحیحش نقل کرده و محققش عبدالملک بن دهیش سندش را صحیح دانسته است.[4]

    روایت دوم: بیان اخوت در هنگام خروج از مکه

    «از ابن عباس روایت شده است که گفت: هنگامی که رسول خدا n از مکه خارج شد، علی g با دختر جناب حمزه خارج شد؛ پس در مورد او علی g، جعفر و زید [برای رفع] خصومت به نزد پیامبر n رفتند. پس علی g گفت: دختر عمویم است و من او را خارج کردم و جعفر گفت: دختر عمویم است و خاله اش همسرم است و زید گفت: دختر برادرم است _و زید برادر حمزه بود و پیامبر n بین آنها برادری ایجاد کرده بود_ پس رسول خدا n به زید فرمودند: تو مولای من و مولای او هستی و به علی g فرمود: تو برادر و همصحبت من هستی و به جعفر g فرمود: از نظر قیافه و اخلاق شبیه من هستی ... .»[5]

    این روایت را احمد بن حنبل نقل کرده و محقق کتابش، احمد شاکر، سندش را تصحیح کرده و برنامه ی جوامع الکلم نیز حکم به حسن بودن سندش داده است.[6]

    روایت سوم: پیوند اخوت در واقعه ی مؤاخات

    زمانی که مهاجرین وارد مدینه شدند، رسول خدا n بین اصحابشان پیوند اخوت برقرار کردند و خود نیز در نهایت با امیرالمومنین g  پیوند برادری بستند.

    ابن حجر عسقلانی این واقعه را مسلّم دانسته و نوشته است:

    « هنگامی که پیامبر n بین اصحابش برادری ایجاد کرد، به او (علی g) فرمود: تو برادر منی.»[7]

    شمس الدین ابن الجزری شافعی نیز می نویسد:

    «حدیث مؤاخات از ابن عباس، زید بن ابی اوفی، جابر بن عبدالله، ابو ذر، عامر بن ربیعه، مخدوج بن زید الذهلی و نیز از علی g  آمده است و اگر همه ی آن ها ضعیف هم باشد، ولی با این متابعات و شواهد، بعضی از آن ها با بعضی دیگر تقویت می شود.»[8]

    با این حال چند سند از اسانید معتبر این حدیث را در اینجا ذکر می کنیم:

    سند اول:

    بلاذری با سندش از زید بن ارقم روایت می کند که گفت:

    «رسول خدا n بین اصحابش برادری ایجاد کرد؛ پس علی g فرمود: ای رسول خدا n ، بین اصحابت برادری ایجاد کردی و مرا وا گذاشتی؟ حضرت فرمود: تو برادر منی. آیا دوست نداری هنگامی که فراخوانده شدم، فراخوانده شوی؛ پوشیده شوی، هنگامی که پوشیده شدم و وارد بهشت شوی، هنگامی که من وارد شدم؟ فرمود: بلی ای رسول خدا n[9]

    سند این روایت، صحیح است.[10]

    سند دوم:

    ابو عیسی ترمذی از عبدالله بن عمر روایت می کند که گفت:

    «رسول خدا n بین اصحابشان عقد اخوت بستند، پس حضرت علی g  در حالی ‌که اشک از چشمانشان سرازیر بود، نزد رسول خدا n آمد و فرمود: یا رسول الله! میان صحابه، پیمان برادری ایجاد کردی، ولی میان من و کسی دیگر، پیمان برادری ایجاد نکردی! حضرت فرمودند: تو در دنیا و آخرت برادر من هستی.

    این حدیث، حسن غریب (حسن لذاته) است و از زید بن ابی اوفی نیز همین مطلب نقل شده است.»[11]

    سند سوم:

    حاکم نیشابوری دو روایت در این رابطه در صحیحش نقل کرده است:

    «أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْعَدْلُ بِبَغْدَادَ، ثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْحَارِثِیُّ، ثنا عَلِیُّ بْنُ قَادِمٍ، ثنا عَلِیُّ بْنُ صَالِحِ بْنِ حَیٍّ، عَنْ حَکِیمِ بْنِ جُبَیْرٍ، عَنْ جُمَیْعِ بْنِ عُمَیْرٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: لَمَّا وَرَدَ رَسُولُ اللَّهِ n الْمَدِینَةَ آخَى بَیْنَ أَصْحَابِهِ، فَجَاءَ عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ تَدْمَعُ عَیْنَاهُ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، آخَیْتَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ وَلَمْ تُؤَاخِ بَیْنِی وَبَیْنَ أَحَدٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ n: " یَا عَلِیُّ، أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ". تَابَعَهُ سَالِمُ بْنُ أَبِی حَفْصَةَ، عَنْ جُمَیْعٍ بِزِیَادَةٍ فِی السِّیَاقِ[12]

    « حَدَّثَنَا أَبُو سَهْلٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ النَّحْوِیُّ بِبَغْدَادَ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى الْقَاضِی، ثنا إِسْحَاقُ بْنُ بِشْرٍ الْکَاهِلِیُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَیْلِ، عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَةَ، عَنْ جُمَیْعِ بْنِ عُمَیْرٍ التَّیْمِیِّ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ n آخَى بَیْنَ أَصْحَابِهِ، فَآخَى بَیْنَ أَبِی بَکْرٍ وَعُمَرَ، وَبَیْنَ طَلْحَةَ وَالزُّبَیْرِ، وَبَیْنَ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ وَعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، فَقَالَ عَلِیٌّ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّکَ قَدْ آخَیْتَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ فَمَنْ أَخِی؟ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ n: " أَمَا تَرْضَى یَا عَلِیُّ أَنْ أَکُونَ أَخَاکَ؟ "، قَالَ ابْنُ عُمَرَ: وَکَانَ عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ جَلْدًا شُجَاعًا، فَقَالَ عَلِیٌّ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ n: " أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ "[13]

    حافظ ابن حجر عسقلانی بعد از نقل ردیه ی ابن تیمیه در جواب استدلال مرحوم علامه حلی 6 به حدیث مؤاخات، در مقام رد استدلال سست ابن تیمیه، به روایت ضیاء مقدسی در کتاب الاحادیث المختارة که ابن تیمیه روایات آن را صحیح دانسته، استدلال کرده و سپس روایت حاکم در مستدرکش را آورده و در نهایت گفته است که روایت حاکم با ضمیمه شدن به روایت ضیاء مقدسی، تقویت می شود.[14]

    سند چهارم:

    از محمد، نوه ی حضرت علی g روایت است که: « هنگامی که پیامبر n بین اصحابش برادری ایجاد میکرد، دستش را بر شانه ی علی g نهادند و سپس فرمودند: تو برادر من هستی؛ از من ارث می بری و من به تو ارث میدهم؛ پس هنگامی که آیه ی میراث نازل شد، آن را جدا کرد (سهم علی g از ارث را داد).»[15]

    این روایت را ابن سعد نقل کرده و طبق برنامه ی جوامع الکلم، سندش در متابعات و شواهد، حسن مرسل است.[16]

    روایت چهارم: بیان اخوت در هنگام ازدواج امیرالمومنین g

    سند اول:

    از اسماء بنت عمیس روایت شده است که گفت: «هنگامی که فاطمهB به سوی علی g فرستاده شد (در هنگام ازدواج) ... پیامبر n به سوی علیg فرستاد و فرمود: به اهلت نزدیک نشو تا من بیایم. پس پیامبر n آمد و فرمود: آیا برادرم نافرمانی کرد؟ پس ام ایمن گفت: آیا او برادرت است و دخترت را به ازدواجش در آوردی؟ فرمود: ای ام ایمن، آنگونه می شود.»[17]

    این روایت را ابوبکر آجری نقل کرده و برنامه ی جوامع الکلم حکم به صحت سندش داده است[18] و نیز طبرانی نقل کرده و هیثمی رجال سندش را رجال صحیح[19]  و ابن حجر عسقلانی نیز ثقه دانسته است.[20]

    سند دوم:

    «أَخْبَرَنَا زَکَرِیَّا بْنُ یَحْیَى، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ صُدْرَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُهَیْلُ بْنُ خَلادٍ الْعَبْدِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَوَاءَ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی عَرُوبَةَ، عَنْ أَیُّوبَ السِّخْتِیَانِیِّ، عَنْ عِکْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: " لَمَّا زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ n فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ کَانَ فِیمَا أَهْدَى مَعَهَا سَرِیرًا مَشْرُوطًا، وَوِسَادَةً مِنْ أُدْمٍ حَشْوُهَا لِیفٌ، وَقِرْبَةً، قَالَ: وَجَاءُوا بِبَطْحَاءِ الرَّمَلِ فِی الْبَیْتِ؟ وَقَالَ لِعَلِیٍّ: إِذَا أَتَیْتَ بِهَا، فَلا تَقْرَبْهَا حَتَّى آتِیَکَ، فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ n فَدَقَّ الْبَابَ، فَخَرَجَتْ إِلَیْهِ أُمُّ أَیْمَنَ، فَقَالَ لَهَا: ثَمَّ أَخِی؟ فَقَالَتْ: وَکَیْفَ یَکُونُ أَخَاکَ وَقَدْ زَوَّجْتَهُ ابْنَتَکَ؟ قَالَ: فَإِنَّهُ أَخِی

    این روایت را نسائی نقل کرده و برنامه ی جوامع الکلم حکم به حسن لغیره بودن سندش داده است.[21]

    بلاذری نیز همین روایت را با سند صحیح از طریق ایوب از عکرمه (همین سند نسائی) نقل کرده است، با این تفاوت که عکرمه در اینجا تصریح نکرده که روایت را از ابن عباس نقل می کند.[22]

    سند سوم:

    «أَخْبَرَنَا أَبُو شَیْبَةَ دَاوُدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ دَاوُدَ بْنِ یَزِیدَ الْبَغْدَادِیُّ بِالْفُسْطَاطِ، حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَعْلَى الأَسْلَمِیُّ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی عَرُوبَةَ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: ... فَجَاءَتْ مَعَ أُمِّ أَیْمَنَ حَتَّى قَعَدَتْ فِی جَانِبِ الْبَیْتِ وَأَنَا فِی جَانِبٍ، وَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ n فَقَالَ: هَا هُنَا أَخِی؟ قَالَتْ أُمُّ أَیْمَنَ: أَخُوکَ وَقَدْ زَوَّجْتَهُ ابْنَتَکَ؟ قَالَ: نَعَمْ ... .»

    این روایت را ابن حبان در صحیحش نقل کرده است.[23]

    روایت پنجم: بیان اخوت در قضیه ی کنیه ی ابو تراب

    سند اول: ابو یعلی موصلی با سند حسن[24] از امام علی g.

    ابو یعلی موصلی با سندش از علی بن ربیعه از حضرت علی g روایت کرده است که فرمود:

    «رسول خدا n مرا طلب کرد، در حالی که خواب بودم و فرمود: برخیز و ناراحت نباش از اینکه مردم تو را ابوتراب میگویند. برخیز ای پسر ابوطالب؛ به خدا سوگند که من تو را راضی خواهم کرد. تو برادر من هستی؛ تو پدر دو فرزند من هستی؛ تو برای دفاع از سنت من میجنگی و تو ذمه ی مرا بری خواهی کرد. هر کس در عهد من بمیرد، او گنج خدا است و هر کس در عهد تو بمیرد، پیمان خود را به آخر برده است[25] و هر کس بمیرد و محبت تو را بعد از مرگت در قلبش داشته باشد، خداوند بر قلب او مهر امن و ایمان را خواهد زد و هر کس بمیرد و بغض تو را داشته باشد، مرگش مرگ جاهلی است.»[26]

    حافظ بوصیری تمام رجال سند این روایت را ثقه شمرده[27] و دکتر عبدالله بن ظافر الشهری سندش را حسن لغیره دانسته است.[28]

    سند دوم: طبرانی با سندش از عبدالله بن عمر.[29]

    روایت ششم: اخوت امیر مومنان g در کلام خود حضرت

    «علی (g) فرمود: من بنده ی خدا و برادر رسولش هستم و منم صدیق اکبر؛ بعد از من کسی جز دروغگو این را نمی گوید و من هفت سال قبل از مردم (ظاهرا اشاره دارد به گروه خاصی مانند عمر) نماز گزاردم.»[30]

    این روایت را ابن ماجه[31] و نسائی[32] در سننشان نقل کرده اند و حاکم نیز در مستدرکش آورده[33] و تصحیح کرده است.[34]

    حافظ بوصیری شافعی (متوفای 840 هـ) نیز ضمن تصحیح سند این روایت، تصحیح حاکم را نیز نقل کرده است.[35]

    محمد بن عبدالهادی نور الدین السندی (متوفای 1138 هـ) نیز در حاشیه اش بر کتاب سنن ابن ماجه، بعد از نقل روایت و تلقی به قبول آن، عبارات آن را شرح داده و گفته است:

    «گویا علی (g) با بیان اینکه [من] صدیق اکبر هستم، می خواهد اسبق بودن در ایمان بر ابوبکر را نیز بیان نماید. و در الاصابه در ترجمه علی (g) آمده که بنابر سخنان جمع کثیری از اهل علم، علی (g) اولین کس از مردم بود که اسلام آورد ... .

     بوصیری در زوائد گوید: سند این روایت صحیح و راویان آن مورد اعتماد هستند و این روایت را حاکم از منهال نقل کرده و گفته است: این روایت بر اساس شروط بخاری و مسلم صحیح می باشد ... .

    (سندی) می گویم: هر کس که حکم به جعلی بودن این روایت می دهد، به خاطر عدم ظـهور معنای آن می باشد، نه به خاطر مشکل در سند آن، و معنای آن نیز قبلا بیان شد.»[36]

     

    [[1]] سنن النسائی الکبرى، ج 5 ص 125 دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 - 1991 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق: د. عبد الغفار سلیمان البنداری , سید کسروی حسن / حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات

    [[2]] أخبرنا الفضل بن سهل قال حدثنی عفان بن مسلم قال حدثنا أبو عوانة عن عثمان بن المغیرة عن أبی صادق عن ربیعة بن ناجد أن رجلا قال لعلی یا أمیر المؤمنین لم ورثت بن عمک دون عمک قال جمع رسول الله أو قال دعا رسول الله بنی عبد المطلب فصنع لهم مدا من طعام قال فأکلوا حتى شبعوا وبقی الطعام کما هو کأنه لم یمس ثم دعا بغمر فشربوا حتى رووا وبقی الشراب کأنه لم یمس أو لم یشرب فقال یا بنی عبد المطلب إنی بعثت إلیکم بخاصة وإلى الناس بعامة وقد رأیتم من هذه الآیة ما قد رأیتم فأیکم یبایعنی على أن یکون أخی وصاحبی ووارثی فلم یقم إلیه أحد فقمت إلیه وکنت أصغر القوم فقال اجلس ثم قال ثلاث مرات کل ذلک أقوم إلیه فیقول اجلس حتى کان فی الثالثة ضرب بیده على یدی ثم قال أنت أخی وصاحبی ووارثی ووزیری فبذلک ورثت بن عمی دون عمی

    [[3]] فضائل الصحابة لابن حنبل، ج 2 ص 712 ح 1220 قال وصی الله بن محمد عباس: إسناده صحیح

    [[4]] الأحادیث المختارة، ج 2 ص 71-72 ح 448 قال عبد الملک بن دهیش: إسناده صحیح

    [[5]] حدثنا عبد الله حدثنی أبى ثنا بن نمیر انا حجاج عن الحکم عن مقسم عن بن عباس قال لما خرج رسول الله من مکة خرج على بابنة حمزة فاختصم فیها على وجعفر وزید إلى النبی فقال على ابنة عمى وأنا أخرجتها وقال جعفر ابنة عمى وخالتها عندی وقال زید ابنة أخی وکان زید مؤاخیا لحمزة آخى بینهما رسول الله فقال رسول الله لزید أنت مولای ومولاها وقال لعلی أنت أخی وصاحبی وقال لجعفر أشبهت خلقی وخلقی ..

    [[6]] مسند أحمد بن حنبل، ج 2 ص 497-498 ح 2040 قال الشاکر: إسناده صحیح.

    حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده حسن رجاله ثقات عدا مقسم بن بجرة وهو صدوق حسن الحدیث

    [[7]] الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 4 ص 565 رقم 5692 ولما آخى النبیn بین أصحابه قال له أنت أخی

    [[8]] مناقب الأسد الغالب، ص 22 ح 16 وکذلک جاء حدیث المؤاخاة عن ابن عباس، وزید بن أبی أوفى وجابر بن عبد الله وأبی ذر وعامر بن ربیعة ومخدوج بن زید الذهلی وجاء أیضاً عن علی من غیر وجه وإن کانت کلها ضعیفة لکن بهذه المتابعات والشواهد یقوى بعضها ببعض والله أعلم.

    [[9]] أنساب الأشراف، ج 1 ص 636 (ح 852) الْمَدَائِنِیُّ، عَنْ یُونُسَ بْنِ أَرْقَمَ، عَنْ أَبِی حَرْبٍ بْنِ أَبِی الأَسْوَدِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: " آخَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم بَیْنَ أَصْحَابِهِ، فَقَالَ عَلِیٌّ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، آخَیْتَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ وَتَرَکْتَنِی ؟، فَقَالَ: أَنْتَ أَخِی أَمَا تَرْضَى أَنْ تُدْعَى إِذَا دُعِیتُ، وَتُکْسَ إِذَا کُسِیتُ، وَتَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِذَا دَخَلْتُ؟ قَالَ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ "

    [[10]]  بررسی سند روایت:

    علی بن أبی سیف القرشی: ثقة ثقة. قال محمد بن جریر الطبری: عالم بأیام الناس صدوق فی ذلک – قال یحیی بن معین: ثقة ثقة ثقة / یونس بن أرقم الکندی: ثقه. توثیقش قبلا در فصل سوم در مبحث حدیث برگزیدگی امیرالمومنین g گذشت.

    1. أبو حرب بن أبی الأسود الدِّیلی، البصری: ثقة، قیل: اسمُه مِحْجَن، وقیل: عطاء، من الثالثة، مات سنة ثمان ومئة. م 4.

    تحریر تقریب التهذیب، ج 4 ص 177 رقم 8042

    1. أبو الأسود الدِّیلی، ... اسمُه: ظالمُ بنُ عمرو بن سفیان،...: ثقةٌ فاضِلٌ، مُخَضْرَمٌ، مات سنة تسع وستین. ع.

    تحریر تقریب التهذیب، ج 4 ص 149-150 رقم 7940

    [[11]] سنن الترمذی، ج 5 ص 636 ح 3720  حدثنا یوسف بن موسى القطان البغدادی حدثنا علی بن قادم حدثنا علی بن صالح بن حیی عن حکیم بن جبیر عن جمیع بن عمیر التیمی عن بن عمر قال آخى رسول الله بین أصحابه فجاء علی تدمع عیناه فقال یا رسول الله آخیت بین أصحابک ولم تؤاخ بینی وبین أحد فقال له رسول اللهn أنت أخی فی الدنیا والآخرة قال أبو عیسى هذا حدیث حسن غریب وفی الباب عن زید بن أبی أوفى

    [[12]] المستدرک على الصحیحین، ج 3 ص 15 ح 4288

    [[13]] المستدرک على الصحیحین، ج 3 ص 16 ح 4289

    [[14]] فتح الباری، ج 7 ص 271 وأنکر بن تیمیة فی کتاب الرد على بن المطهر الرافضی المؤاخاة بین المهاجرین وخصوصا مؤاخاة النبی صلى الله علیه وسلم لعلی ... قلت وأخرجه الضیاء فی المختارة من المعجم الکبیر للطبرانی وبن تیمیة یصرح بأن أحادیث المختارة أصح وأقوى من أحادیث المستدرک وقصة المؤاخاة الأولى أخرجها الحاکم من طریق جمیع بن عمیر عن بن عمر آخى رسول الله صلى الله علیه وسلم بین أبی بکر وعمر وبین طلحة والزبیر وبین عبد الرحمن بن عوف وعثمان وذکر جماعة قال فقال علی یا رسول الله إنک آخیت بین أصحابک فمن أخی قال أنا أخوک وإذا انضم هذا إلى ما تقدم تقوى به

    [[15]] أخبرنا محمد بن إسماعیل بن أبی فدیک عن عبد الله بن محمد بن عمر بن علی عن أبیه أن النبیصلی الله علیه وسلمحین آخى بین أصحابه وضع یده على منکب علی ثم قال أنت أخی ترثنی وأرثک فلما نزلت آیة المیراث قطعت ذاک

    [[16]] الطبقات الکبرى، ج 3   ص 22 (ح 2696) حکم برنامه ی جوامع الکلم: رجاله ثقات وصدوقیین عدا عبد الله بن محمد القرشی وهو مقبول

    [[17]] حدثنا أبو أحمد هارون بن یوسف قال : حدثنا محمد بن أبی عمر العدنی ، قال : حدثنا عبد الرزاق ، عن معمر ، عن أیوب، عن أبی یزید المدینی وعکرمة - أو أحدهما - عن أسماء ابنة عمیس قالت : لما أهدیت فاطمة إلى علی رضی الله عنهما ... فأرسل إلیه فقال : لا تقرب أهلک حتى آتیک ، فجاء النبی صلی الله علیه وسلم فقال : أثم أخی ، فقالت أم أیمن ، أهو أخوک وزوجته ابنتک ؟ قال : إن ذلک یکون یا أم أیمن

    [[18]] الشریعة، ج 5 ص 2133-2134 ح 1618 حکم برنامه ی جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات

    [[19]] مجمع الزوائد، ج 9 ص 209-210 قال الهیثمی: رواه کله الطبرانی ورجال الروایة الأولى رجال الصحیح

    [[20]] المطالب العالیة، ج 8 ص 240 ح 1629 قال العسقلانی: قلت رجاله ثقات

    [[21]] سنن النسائی الکبرى، ج 5 ص 144 ح 8510 حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده حسن فی المتابعات والشواهد رجاله ثقات وصدوقیین عدا سهیل بن خلاد العبدی وهو مقبول

    [[22]] أنساب الأشراف، ج 1 ص 636  المدائنی، عن حماد بن سلمة، عن أیوب، عن عکرمة: أن علیا لما بنى بفاطمة علیها السلام أتاهم النبیn فقال: أین أخی؟ فقالت أم أیمن: أتزوج أخاک ابنتک؟ فدعا لهما

    [[23]] صحیح ابن حبان، ج 15 ص 393 ح 6944

    [[24]] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:

    سوید بن سعید الهروی: صدوق یخطیء کثیرا. احمد شاکر سند روایت او را تصحیح کرده ( المسند للإمام أحمد، ج 1 ص 361 ح 456 ) و در جای دیگر نیز به توثیق او پرداخته است.

    المسند للإمام أحمد، ج 1 ص 369 رقم 477 وشیخه سوید بن سعید: وثقه الإمام أحمد والعجلی وغیرهما، وقال البغوی: (کان من الحفاظ، وکان أحمد ینتقی علیه لولدیه فیسمعان منه). وتکلم فیه بعضهم، والراجح ما قلنا. لأن أحمد لم یکن یأذن لابنه عبد الله أن یسمع إلا من الثقات، مات سوید سنة 240 عن 100 سنة. /

     زکریا بن عبد الله النخعی: ابن حبان توثیقش کرده و شعیب الارنؤوط او را حسن الحدیث دانسته است. مسند احمد، ج 6 ص 377 ح 3826 / عبد المؤمن بن عبید الله السدوسی: ثقة / علی بن ربیعة الوالبی: ثقة / علی بن أبی طالب الهاشمی: صحابی

    [[25]] احزاب: 23 در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

    [[26] ] مسند أبی یعلى، ج 1 ص 402 ح 528 حدثنا سوید بن سعید حدثنا زکریا بن عبد الله بن یزید الصهبانی عن عبد المؤمن عن أبی المغیرة عن علی قال طلبنی رسول الله صلى الله علیه وسلم فوجدنی فی جدول نائما فقال قم ما ألوم الناس یسمونک أبا تراب قال فرأى کأنی وجدت فی نفسی من ذلک فقال قم فوالله لأرضینک أنت أخی وأبو ولدی تقاتل عن سنتی وتبرئ ذمتی من مات فی عهدی فهو کنز الله ومن مات فی عهدک فقد قضى نحبه ومن مات یحبک بعد موتک ختم الله له بالأمن والإیمان ما طلعت شمس أو غربت ومن مات یبغضک مات میتة جاهلیة وحوسب بما عمل فی الإسلام

    [[27]] إتحاف الخیرة المهرة، ج 7 ص 202-203 ح 6672 قال البوصیری: رواه ابو یعلی بسند رواته ثقات

    [[28]] المطالب العالیة، ج 16 ص 140-141 ح 3942 وعلیه فإن هذا الحدیث یترقی بهذا الشاهد إلی رتبه الحسن لغیره.

    [[29]] المعجم الکبیر، ج 12 ص 420 ح 13549 حدثنا محمد بن عثمان بن أبی شیبة ثنا محمد بن یزید هو أبو هشام الرفاعی ثنا عبد الله بن محمد الطهوی عن لیث عن مجاهد عن بن عمر قال بینما أنا مع النبی صلى الله علیه وسلم فی ظل بالمدینة وهو یطلب علیا رضی الله عنه إذ انتهینا إلى حائط فنظرنا فیه فنظر إلى علی وهو نائم فی الأرض وقد أغبر فقال لا ألوم الناس یکنونک أبا تراب فلقد رأیت علیا تغیر وجهه واشتد ذلک علیه فقال ألا أرضیک یا علی قال بلى یا رسول الله قال أنت أخی ووزیری تقضی دینی وتنجز موعدی وتبری ( ( ( وتبرئ ) ) ) ذمتی فمن أحبک فی حیاة منی فقد قضى نحبه ومن أحبک فی حیاة منک بعدی ختم الله له بالأمن والایمان ومن أحبک بعدی ولم یرک ختم الله له بالأمن والإیمان وأمنه یوم الفزع الأکبر ومن مات وهو یبغضک یا علی مات میتة جاهلیة یحاسبه الله بما عمل فی الإسلام

    [[30]] حدثنا محمد بن إسماعیل الرازی ثنا عبید الله بن موسى أنبأنا العلاء بن صالح عن المنهال عن عباد بن عبد الله قال قال علی أنا عبد الله وأخو رسوله وأنا الصدیق الأکبر لا یقولها بعدی إلا کذاب صلیت قبل الناس لسبع سنین

    [[31]] سنن ابن ماجه، ج 1 ص 44 ح 120

    [[32]] سنن النسائی الکبرى، ج 5 ص 106 ح 8395

    [[33]] المستدرک على الصحیحین، ج 3 ص 120 ح 4584

    [[34]] تصحیح حاکم در نسخه های چاپ شده نیامده است، ولی سَعد بن عَبد الله بن عَبد العَزیز آل حمیَّد در تحقیقش بر کتاب تلخیص مستدرک می نویسد: «حاکم به دنبالش گفته است: بر اساس شروط شیخین، صحیح است ولی آن دو آن را نیاورده اند، و این سخن حاکم در کتاب مستدرک چاپ شده وجود نداشته و اصل آن را بر اساس نسخه خطی بیان کردیم.»

    مختصر تلخیص الذهبی، ج 3 ص 1314 ذیل ح 535 «قال الحاکم عقبه: "صحیح على شرط الشیخین، ولم یخرجاه"، وقول الحاکم هذا لیس فی المستدرک المطبوع، فأثبته من المخطوط، وفی المطبوع: "إنی عبد الله ... " الخ، وما أثبته من المخطوط أیضاً.»

    [[35]] مصباح الزجاجة فی زوائد ابن ماجة، ج 1 ص 20-21 رقم 49  هذا إسناد صحیح رجاله ثقات ... ورواه الحاکم فی المستدرک من طریق المنهال بن عمرو به وقال صحیح على شرط الشیخین

    [[36]] حاشیة السندی على سنن ابن ماجه = کفایة الحاجة فی شرح سنن ابن ماجه، ج 1 ص 58 رقم 120 کَأَنَّهُ أَرَادَ بِقَوْلِهِ: الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ أَنَّهُ أَسْبَقُ إِیمَانًا مِنْ أَبِی بَکْرٍ أَیْضًا وَفِی الْإِصَابَةِ فِی تَرْجَمَةِ عَلِیٍّ هُوَ أَوَّلُ النَّاسِ إِسْلَامًا فِی قَوْلِ الْکَثِیرِ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ ..... وَفِی الزَّوَائِدِ قُلْتُ: هَذَا إِسْنَادٌ صَحِیحٌ رِجَالُهُ ثِقَاتٌ رَوَاهُ الْحَاکِمُ فِی الْمُسْتَدْرَکِ عَنِ الْمِنْهَالِ وَقَالَ: صَحِیحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ ... قُلْتُ: فَکَأَنَّ مَنْ حَکَمَ بِالْوَضْعِ حَکَمَ عَلَیْهِ لِعَدَمِ ظُهُورِ مَعْنَاهُ لَا لِأَجْلِ خَلَلٍ فِی إِسْنَادِهِ وَقَدْ ظَهَرَ مَعْنَاهُ بِمَا ذَکَرْنَا

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی