ترس عمر از اسلام آوردن
گفته شده: هنگامی که عمر اسلام آورد، قریش به وحشت افتاد و با اسلام عمر، مسلمانان نیرومند شدند و گفته شده: خداوند به وسیله عمر بن خطاب اسلام را عزت بخشید و ...
در حالی که بخاری در صحیحش از عبدالله بن عمر روایت می کند که گفت:
«عمر در حالى که ترسیده بود و در خانه مانده بود، عاص بن وائل آمد و به او گفت: تو را چه مىشود؟ گفت: قوم تو مىگویند که اگر اسلام بیاورم، مرا مىکشند. گفت: بعد از آنکه من تو را امان دادم، کسى با تو کارى ندارد. عاص خارج شد و مردم را دید که به سویى مىروند. گفت: کجا مىروید؟ گفتند: این پسر خطاب را که اسلام آورده مىجوئیم. گفت: کارى به او نداشته باشید؛ پس مردم بازگشتند.»[[1]]
[[1]] صحیح البخاری ج 3 ص 1403 ح 3651 زید بن عبد الله بن عمر عن أبیه قال بینما هو فی الدار خائفا إذ جاءه العاص بن وائل السهمی أبو عمرو علیه حلة حبرة وقمیص مکفوف بحریر وهو من بنی سهم وهم حلفاؤنا فی الجاهلیة فقال له ما بالک قال زعم قومک أنهم سیقتلوننی إن أسلمت قال لا سبیل إلیک بعد أن قالها أمنت فخرج العاص فلقی الناس قد سأل بهم الوادی فقال أین تریدون فقالوا نرید هذا بن الخطاب الذی صبأ قال لا سبیل إلیه فکر الناس
- ۹۹/۰۵/۲۲