فرار عمر در جنگ احد
فخر رازی می گوید:
«از فرار کنندگان (در جنگ احد) عمر بود، ولی او از نخستین فرار کنندگان نبود و زیاد دور نرفته بود، بلکه بر بالای کوه ثابت ماند تا پیامبر صلی الله علیه وآله به آنجا آمد»!![[1]]
«عمر در روز جمعه هنگام خطبه خواندن، سوره آل عمران را مىخواند تا رسید به این آیه: ((آنان که روز برخورد دو لشکر به شما پشت کرده و گریختند)) سپس گفت: روز اُحُد پس از آن که شکست خوردیم، من فرار کردم و از کوه بالا مىرفتم، به طورى که احساس کردم که همانند بز کوهى پرش و خیزش دارم و به شدت تشنه شده بودم. شنیدم مردى مىگفت: محمد صلی الله علیه وآله کشته شد. گفتم: هر کس بگوید محمد صلی الله علیه وآله کشته شد، او را مىکشم. به کوه پناه آورده و همه بالاى کوه جمع شدیم، در این هنگام بود که این آیه نازل شد.»[[2]]
این روایت را طبری با سند معتبر نقل کرده است.[[3]]
«انس بن نضر، عموی انس بن مالک [به هنگام جنگ احد و آنگاه که مسلمانان فرار کردند] به «عمر بن خطاب» و «طلحه بن عبیدالله» برخورد که در میان مردانی از مهاجرین و انصار بوده و دست از جنگ برداشته بودند؛ پس گفت: چرا نشسته اید [و دست از جنگ برداشته اید]؟ گفتند: «رسول خدا صلی الله علیه وآله کشته شد.» انس گفت: «اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله کشته شده، پس شما زندگانی پس از او را می خواهید چه؟ بلند شوید و بجنگید تا کشته شوید در راهی که رسول خدا صلی الله علیه وآله در آن راه کشته شد.» انس این را گفت و به دشمن حمله کرد و آنقدر جنگید تا کشته شد.»[[4]]
این روایت را محمد بن عبد الوهاب تلقی به قبول کرده و با ارسال مسلّم آن را نقل کرده است.[[5]]
[[1]] التفسیر الکبیر ج 9 ص 42 ومن المنهزمین عمر ، الا أنه لم یکن فی أوائل المنهزمین ولم یبعد ، بل ثبت على الجبل إلى أن صعد النبی
[[2]] تفسیر الطبری ج 4 ص 144 حَدَّثَنَا یَحْیَى، قثنا مُحَمَّدُ بْنُ یَزِیدَ الرِّفَاعِیُّ، قثنا أَبُو بَکْرِ بْنُ عَیَّاشٍ، قثنا عَاصِمُ بْنُ کُلَیْبِ بْنِ شِهَابٍ الْجَرْمِیُّ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: خَطَبَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَى الْمِنْبَرِ، فَقَرَأَ آلَ عِمْرَانَ، وَکَانَ یُعْجِبُهُ إِذَا خَطَبَ أَنْ یَقْرَأَهَا، فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى:ف إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِق. الآیَةَ، قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ أُحُدٍ هُزِمْنَا فَفَرَرْتُ حَتَّى صَعِدْتُ الْجَبَلَ، فَلَقَدْ رَأَیْتُنِی أَنْزُو کَأَنِّی أَزْوِی وَالنَّاسُ یَقُولُونَ: قُتِلَ مُحَمَّدٌ. فَقُلْتُ: لا أَجِدُ أَحَدًا، یَقُولُ: قُتِلَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وسلم إِلا قَتَلْتُهُ، حَتَّى اجْتَمَعُوا عَلَى الْجَبَلِ، فَنَزَلَتْ: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ». الآیَةَ کُلَّهَا
[[3]] بررسی سند روایت:
محمد بن یحیى البغدادی: ثقة / محمد بن یزید الرفاعی: ؟ / أبو بکر بن عیاش الأسدی: صدوق حسن الحدیث / عاصم بن کلیب الجرمی: ثقة / کلیب بن شهاب الجرمی: ثقة
توثیق ابو هشام الرفاعی:
احمد محمد شاکر در تحقیق کتاب تفسیر طبری بعد از جمع بندی اقوال علمای جرح و تعدیل، او را توثیق کرده و گفته است:
«أبو هاشم الرفاعی- شیخ الطبری : هو محمد بن یزید بن محمد بن کثیر قاضی بغداد تکلم فیه بعضهم ، والراجح توثیقه وقد روى عنه مسلم فی صحیحه» ترجمه: «ابو هشام الرفاعی - شیخ طبری - : او همان محمد بن یزید بن محمد بن کثیر، قاضی بغداد است و بعضی از علما در تضعیف او سخن گفته اند، ولی آنچه که ارجحیت دارد، توثیق اوست و مسلم نیز در صحیحش از او روایت نقل کرده است.» تفسیر الطبری بتحقیق شاکر ، ج 4 ص 589 پاورقی ح 4888 سایت شامله
[[4]] تاریخ الطبری ج 2 ص 66 ؛ تفسیر الطبری ج 4 ص 112-113 و الکامل فی التاریخ ج 2 ص 50 فحدثنا ابن حمید قال حدثنا سلمة قال حدثنی محمد بن إسحاق قال حدثنی القاسم بن عبدالرحمن بن رافع أخو بنی عدی بن النجار قال انتهى أنس بن النضر عم أنس بن مالک إلى عمر بن الخطاب وطلحة بن عبید الله فی رجال من المهاجرین والأنصار وقد ألقوا بأیدیهم فقال ما یجلسکم قالوا قتل محمد رسول الله قال فما تصنعون بالحیاة بعده قوموا فموتوا کراما على ما مات علیه رسول الله ثم استقبل القوم فقاتل حتى قتل وبه سمی أنس بن مال ک
[[5]] مختصر السیرة ج 1 ص 163
- ۹۹/۰۵/۲۳