پایگاه تحقیقاتی وصایت

وبلاگ رسمی حسین قربانی دامنابی
پایگاه تحقیقاتی وصایت

جهت دانلود کتب، روی تصاویر کلیک راست کنید و سپس گزینه ی open link را بزنید.

  • ((مجموعه آثار حسین قربانی دامنابی))
  • طبقه بندی موضوعی

    فصل اول: افضلیت خلیفه

    حسین قربانی | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۰۴ ب.ظ

    bab

    فصل اول: افضلیت خلیفه

    bab

    تقدم افضل بر مفضول

    بر اساس قاعده ی عقلی تقدّم افضل بر مفضول یا همان قُبح تقدیم مفضول بر افضل، جانشین و قائم مقام پیامبر n باید افضل امت باشد.

    ابن تیمیه حرّانی می گوید:

    «اگر گفته شود که عثمان به خلافت سزاوارتر بود، ولی علیg از او افضل بود، گفته می شود که اولا: احدی از امامیه نمی تواند به این مسئله جواب بدهد؛ زیرا افضل در نزد آنها به امامت شایسته تر است و این قول جمهور اهل سنت است.

    و اینجا دو حالت وجود دارد: یا گفته می شود که افضل به امامت شایسته تر است، اما ولایت دادن به مفضول نیز جایز است، چه به طور مطلق و چه در صورت نیاز، و یا گفته می شود که اینطور نیست که هرکس که در نزد خدا افضل باشد، به امامت شایسته تر باشد.

    و هر دو سخن در اینجا منتفی هستند ... و اما دومی از آنجایی که پیامبرn افضل مخلوقات است، هرکس که به ایشان شبیه تر باشد، پس او افضل از کسانی است که چنین نیستند و خلافت، خلافت نبوت است نه پادشاهی؛ پس کسی که جانشین پیامبرn باشد و در جایگاه ایشان بایستد، به ایشان شبیه تر خواهد بود و هرکسی که به آن حضرت شبیه تر باشد، افضل است؛ پس کسی که جانشین او می شود، از دیگران به او شبیه تر است و شبیه ترین به او، افضل است؛ پس کسی که جانشینش می شود، افضل است.»[1]

    ابن قیّم جوزیه نیز افضلیت و اعلمیت به دین و قرآن را از شروط حاکم دانسته و گفته است:

    «مستحق برای امارت و امامت بر گروهی، افضل و اعلم آن ها به کتاب خدا و فقیه ترینشان در دین خدا است.»[2]

    روایاتی نیز با این مضمون از رسول خداn نقل شده که هرکس مفضول را به جای افضل بر کاری بگمارد، به خدا و رسول و جمیع مسلمین خیانت کرده است.

    محمد بن الطیب الباقلانی (متوفای 403 هـ) می گوید:

    «این فرمایش رسول خداn که :«هر کس خود را بر گروهی از مسلمانان مقدم کند، در حالی که بداند در میان آن قوم کسی بهتر از او وجود دارد، به درستی که به خدا، رسول او و مسلمانان خیانت کرده است» همانند این روایات، از نظر معنوی به صورت متواتر نقل شده است، اگر چه الفاظ آن ها مختلف هستند.»[3]

    در قرآن نیز در ماجرای انتخاب طالوت توسط خداوند به زمامداری بنی اسرائیل، پیامبرشان در مقابل اعتراض مردم به انتخاب او به خاطر نداشتن ثروت، داشتن علم و قدرت جسمانی طالوت را دلیل بر انتخاب الهی ایشان بیان می کند.[4]

     

    تفضیل خلفا بر یکدیگر از جانب اهل سنت

    از آنجایی که اهل سنت بر این اعتقادند که افضل باید بر مفضول مقدم باشد، از این رو آن ها ابوبکر را از عمر و عمر را از عثمان و عثمان را از امام علی g برتر می دانند.

    البته اینطور نیست که اهل سنت بر افضلیت ابوبکر، سپس عمر، سپس عثمان و سپس حضرت علی g اجماع داشته باشند؛ بلکه به خاطر تعارض روایات، در این باره اختلاف کرده اند!

    ابو عمر ابن عبد البر می گوید:

    «از یحیی بن مَعین (از بزرگترین عالمان رجال اهل سنت) نقل شده است که گفت: بهترین این امت بعد از پیامبرمان ابوبکر و عمر، سپس عثمان و سپس علیg هستند و این مذهب ما و سخن پیشوایان ما است. و یحیی بن معین همواره می گفت: ابوبکر و عمر، سپس علی و سپس عثمان.

    ابن عبد البر سپس گوید: هر کس به حدیث ابن عمر احتجاج کند که گفت: ما در زمان رسول خداn همواره می گفتیم: ابوبکر، سپس عمر، سپس عثمان و سپس سکوت می کردیم؛ یعنی کسی را برتری نمیدادیم، او همان است که ابن معین آن را زشت شمرده و به تندی در مورد آن سخن گفته است؛ زیرا گوینده آن، خلاف آنچه که اهل سنت از سلف و خلف از اهل فقه و اثر بر آن اجماع کرده اند که علی g افضل مردم بعد از عثمان است گفته و این چیزی است که در آن اختلاف نمی کنند، بلکه در برتری بین علیg  و عثمان اختلاف کرده اند.  

    و سلف همچنین در برتری بین علیg و ابوبکر نیز اختلاف کرده اند و در اجماع جمیع که توصیف کردیم، دلیلی است بر اینکه حدیث ابن عمر، توهم و غلط بوده و معنایش صحیح نیست، اگرچه سندش صحیح باشد.»[5]

    ابو الحسن اشعری که ذهبی از او به عنوان «العَلاَّمَةُ، إِمَامُ المُتَکَلِّمِین» یاد کرده،[6] می گوید:

    «در تفضیل اختلاف کرده اند؛ پس عده ای گفته اند: افضل مردم بعد از رسول الله n ابوبکر است، سپس عمر، سپس عثمان و سپس علی g؛ و عده ای گفته اند: ابوبکر، سپس عمر، سپس علی g و سپس عثمان؛ و عده ای گفته اند: ابوبکر، سپس عمر، سپس عثمان و سپس بعد از آن سکوت می کنیم؛ و عده ای گفته اند: علی g است، سپس بعد از او ابوبکر ... و عده ای (= ابو علی الجُبَّائِیّ) گفته اند: نمی دانیم که ابوبکر افضل است یا علی g؛ پس اگر ابوبکر افضل باشد، جایز است که عمر افضل از علی g باشد و جایز است که علی g افضل از عمر شود و اگر علی g افضل از عمر باشد، پس او افضل از عثمان است؛ زیرا عمر از عثمان افضل است و اگر عمر افضل از علی g باشد، جایز است که علی g افضل از عثمان باشد و جایز است که عثمان افضل از علی g شود و این سخن الجبائی است.»[7]

    شیخ محمود سعید ممدوح در یکی از کتاب هایش که به موضوع برترین صحابه پرداخته، می نویسد:

    «پیشوایان اهل سنت و جماعت و کسانی که در تحقیق مسائل اصول دین به آن ها رجوع می شود؛ مانند: باقلانی، امام الحرمین، غزالی، آمدی، سعد تفتازانی، شریف جرجانی، قرطبی و مازری تصریح کرده اند که ادله برتری علی g یا ابوبکر، ادله ی متعارض ظنی الدلاله هستند که حجت آور نیست.»[8]

    ویژگی های خلیفه و افضل از نظر اهل سنت

    علمای اهل سنت ویژگی هایی را برای تصدی عنوان خلافت ذکر کرده اند؛ از جمله اینکه خلیفه ی مسلمین که زمامدار امور همه ی مسلمانان کشورهای اسلامی است، باید از علم و اجتهاد برخوردار باشد تا حافظ شریعت باشد و باید از ایمان، تقوا و عدالت برخوردار باشد تا در حق رعیتش ظلم نکند و باید شجاع باشد تا در برابر دشمنان خارجی و داخلی بایستد.

    عضد الدین ایجی که از متکلمین عامه است، می گوید:

    «مقصد دوم در شروط امامت: مشهور بر آن است که اهل امامت باید مجتهد در اصول و فروع باشد تا امور دین را برپا دارد؛ صاحب نظر باشد تا به امور مملکت برسد و شجاع باشد تا با قدرت از مناطق اسلام حفاظت کند»[9]

    «شرح: مقصد دوم در شروط امامت: مشهور بر آن است که اهل امامت و مستحق امامت کسی است که مجتهد در اصول و فروع باشد تا در امور دین به پا خیزد، در حالی که قدرت اقامه استدلال و حل شبهات عقاید دینی را دارد و مستقل به فتوا در پیشامدها، احکام و اتفاقات، چه در نصوص و چه در استدلال باشد؛ زیرا مهمترین اهداف امامت حفظ عقائد و دادن حکم نهایی و حل درگیری ها است و بدون این شرط، آن به اتمام نمی رسد و صاحب نظر و بصیرت در تدبیر جنگ و صلح و منظم کردن لشکر و حفاظت از مرز ها باشد تا به امور مملکت برسد و شجاع با قوت قلب باشد تا با قدرت از مناطق اسلامی حفاظت کند.»[10]

    قاضی محمد بن طیب باقلانی نیز درباره ی اسباب افضلیت چنین می نویسد:

    «مردم (علمای اهل سنت) اسبابی که موجب برتری می شود را در چند چیز محصور کرده اند که اولش سبقت در اسلام است ... سپس جهاد با جان، سپس جهاد مالی، سپس احاطه به علومی از شریعت که به آن نیاز می شود، سپس زهد در دنیا و زیادی رغبت به آنچه در نزد خداوند است، سپس قرابت نسبی (خویشاوندی با رسول خدا n) و گروهی در این اسباب، شجاعت را نیز ذکر کرده اند ... .»[11]

     

    [[1]] منهاج السنة النبویة ، ج 8 ص 227-228 فإن قیل قد یکون أحق بالإمامة وعلی أفضل منه قیل أولا هذا السؤال لا یمکن أن یورده أحد من الإمامیة لأن الأفضل عندهم أحق بالإمامة وهذا قول الجمهور من أهل السنة . وهنا مقامان إما أن یقال الأفضل أحق بالإمامة لکن یجوز تولیه المفضول إما مطلقا وإما للحاجة وإما أن یقال لیس کل من کان أفضل عند الله یکون أحق بالإمامة . وکلاهما منتف ههنا ... وأما الثانی فلأن النبی أفضل الخلق وکل من کان به أشبه فهو أفضل ممن لم یکن کذلک والخلافة کانت خلافة نبوة لم تکن ملکا فمن خلف النبی وقام مقامه کان أشبه به ومن کان أشبه به کان أفضل فالذی یخلفه أشبه به من غیره والأشبة به أفضل فالذی یخلفه أفضل

    [[2]] زاد المعاد ، ج 3 ص 601 أن المستحق لإمرة القوم وإمامتهم أفضلهم وأعلمهم بکتاب الله وأفقههم فی دینه

    [1] تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، ج 1 ص 474 وقوله ( من تقدم على قوم من المسلمین یرى أن فیهم من هو أفضل منه فقد خان الله ورسوله والمسلمین ) فی أمثال هذه الأخبار مما قد تواترت على المعنى وإن اختلفت ألفاظها

    [[4]] بقره: 246 و 247 P أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ مِن بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِی لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَیتُمْ إِن کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا کتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ ۗ وَاللَّـهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (246) وَقَالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَکمْ طَالُوتَ مَلِکا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ یکونُ لَهُ الْمُلْک عَلَینَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْک مِنْهُ وَلَمْ یؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَیکمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّـهُ یؤْتِی مُلْکهُ مَن یشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (247).O

    آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه‌ها و فرزندانمان رانده شده‌ایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‌اند)؟!» اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است (246) و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‌تریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!». گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، می‌بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد برای منصب‌ها) آگاه است.»

    [[5]] الاستیعاب، ج 3 ص 1116 روى الأصم عن عباس الدورى عن یحیى بن معین أنه قال خیر هذه الأمة بعد نبینا أبو بکر وعمر ثم عثمان ثم على هذا مذهبنا وقول أئمتنا وکان یحیى بن معین یقول أبو بکر وعمر وعلى وعثمان. قال أبو عمر من قال بحدیث ابن عمر کنا نقول على عهد رسول الله أبو بکر ثم عمر ثم عثمان ثم نسکت یعنى فلا نفاضل وهو الذى أنکر ابن معین وتکلم فیه بکلام غلیظ لأن القائل بذلک قد قال بخلاف ما اجتمع علیه أهل السنة من السلف والخلف من أهل الفقه والأثر أن علیا أفضل الناس بعد عثمان رضى الله عنه وهذا مما لم یختلفوا فیه وإنما اختلفوا فى تفضیل على وعثمان واختلف السلف أیضا فى تفضیل على وأبى بکر وفى إجماع الجمیع الذى وصفنا دلیل على أن حدیث ابن عمر وهم وغلط وأنه لا یصح معناه وإن کان إسناده صحیحا

    [[6]] سیر أعلام النبلاء، ج 15 ص 85 الأَشْعَرِیُّ عَلِیُّ بنُ إِسْمَاعِیْلَ بنِ إِسْحَاقَ العَلاَّمَةُ، إِمَامُ المُتَکَلِّمِین، أَبُو الحَسَنِ

    [[7]] مقالات الإسلامیین، ج 1 ص 458-459 واختلفوا فی التفضیل فقال قائلون افضل الناس بعد رسول الله صلى الله علیه وسلم أبو بکر ثم عمر ثم عثمان ثم على وقال قائلون افضل الناس بعد رسول الله صلى الله علیه وسلم أبو بکر ثم عمر ثم على ثم عثمان وقال قائلون نقول أبو بکر ثم عمر ثم عثمان ثم نسکت بعد ذلک وقال قائلون افضل الناس بعد رسول الله صلى الله علیه وسلم على ثم بعده أبو بکر ... وقال قائلون لا ندرى أبو بکر افضل أم على فان کان أبو بکر افضل فیجوز ان یکون عمر افضل من على ویجوز ان یکون على افضل من عمر وان کان على افضل من عمر فهو افضل من عثمان لأن عمر افضل من عثمان وان کان عمر افضل من على فیجوز ان یکون على افضل من عثمان ویجوز ان یکون عثمان افضل من على وهذا قول الجبائى

    [[8]] غایةُ التَّبجیل وتَرکُ القَطعِ فی التَّفضیل، ص 61 وقد صرّح ائمّة اهل السنة والجماعة والذین یرجع إلیهم فی تحقیق مسائل أصول الدین أمثال: الباقلانی، وإمام الحرمین، والغزانی، والآمدی، والسعد التفتازانی، والشریف الجرجانی، والقرطبی، والمازری، قد صرّحوا أنّ الأدلة علی تفضیل علیّ أو ابی بکر هی أدلة متعارضة ظنیة الدلالة لا تقوم الحجة بها.

    [[9]] المواقف للإیجی، ج 3 ص 585 المقصد الثانی فی شروط الإمامة المتن الجمهور على أن أهل الإمامة مجتهد فی الأصول والفروع لیقوم بأمور الدین ذو رأی لیقوم بأمور الملک شجاع لیقوى على الذب عن الحوزة

    [[10]] المواقف للإیجی، ج 3 ص 586 الشرح: المقصد الثانی فی شروط الإمامة الجمهور على أن أهل الإمامة ومستحقها من هو مجتهد فی الأصول والفروع لیقوم بأمور الدین متمکنا من إقامة الحجج وحل الشبه فی العقائد الدینیة مستقلا بالفتوى فی النوازل والأحکام والوقائع نصا واستنباطا لأن أهم مقاصد الإمامة حفظ العقائد وفصل الحکومات ورفع المخاصمات ولن یتم ذلک بدون هذا الشرط ذو رأی وبصارة بتدبیر الحرب والسلم وترتیب الجیوش وحفظ الثغور لیقوم بأمور الملک شجاع قوی القلب لیقوى على الذب عن الحوزة والحفظ

    [[11]] مناقب الأئمة الأربعة، ص 295 رقم 354 وقد ذکر الناس الأسباب الموجبة للتفضیل وحصروها، فأولها: السبق إلى الإسلام، ... ثم الجهاد بالنفس، ثم الجهاد بالمالی، ثم الإحاطة بعلم ما یحتاج إلیه من الشریعة، ثم الزهد فی الدنیا وکثرة الرغبة فیما عند الله عز وجل ثم القرابة الحاصلة بالنسب وقد ذکر قوم فی هذا: الشجاعة ... .

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی