دلیل دوم: حدیث رایت خیبر
گفتیم که رسول خدا n بعد از شکست ابوبکر و عمر در جنگ خیبر، فرمودند:
« لَأُعْطِیَنَّ هَذِهِ الرَّایَةَ غَدًا رَجُلًا یَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ، یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ = فردا پرچم را به مردی میدهم که او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند؛ خداوند به وسیله او خیبر را فتح می کند.»[1]
و آن مرد، کسی نبود جز امیر مؤمنان g.
از طرفی این سخن اشاره به این دارد که ابوبکر و عمر چنین نبودند؛ یعنی نه ابوبکر و عمر خدا و رسولش را دوست داشتند و نه خدا و رسول، آن ها را.
فخر الدین رازی شافعی نیز این نوع برداشت شیعه از این حدیث را قبول کرده و گفته است:
«اما دلیل ششم -که همان تمسک به داستان خیبر است- ، پس جوابش این است: از آن سخن استفاده می شود که صفات مذکور در مدح دومی (علی g)، در مدح اولی وجود نداشت. پس هنگامی که فرمود: "پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند، پی در پی حمله کننده است نه فرار کننده " پس این دلالت می کند بر اینکه مجموع این صفات در ابوبکر و عمر نبود؛ زیرا صفات کرّار و غیر فرّار در آن دو نفر حاصل نشد. و مجموع آن صفات در این دو نفر حاصل نشد، ولی نداشتن صفات کرار و غیر فرار، موجب نقص در فضیلت آن ها نمی شود ... .»[2]
البته فخر رازی تنها به انتهای حدیث؛ یعنی صفات کرار و غیر فرار توجه کرده و از صفات دوست داشتن خدا و رسول غفلت کرده است؛ اما در هر صورت اعتراف کرده است که منطق کلام این را می رساند که آن صفات مذکور، در ابوبکر و عمر وجود نداشت.
[[1]] صحیح البخاری، ج 3 ص 1086 ح 2812 و ص 1357 ح 3499 و ج 4 ص 1542 ح 3972 و صحیح مسلم، ج 3 ص 1440 ح 1807 و ج 4 ص 1872 ح 2407
[[2]] الأربعین فی أصول الدین، ج 2 ص 317-318 و أما الحجة السادسة- و هى التمسک بقصة خیبر- فجوابها: ان ذلک الکلام یفید أن مجموع الصفات المذکورة فى مدح الثانى، غیر حاصلة فى مدح الأول. فلما قال: «لأعطین الرایة رجلا یحب الله و رسوله، و یحبه الله و رسوله. کرارا غیر فرار» فهذا یدل على أن هذا المجموع ما کان حاصلا لأبى بکر و عمر، لأن کونه کرارا غیر فرار ما کان حاصلا فیهما. و کان ذلک المجموع غیر حاصل فیهما. و عدم کونه کرارا غیر فرار لا یوجب نقصانا فى الفضیلة ...