طرق حدیث ثقلین با لفظ صریح «لن تضلوا» در کتب اهل سنت
شعیب الارنؤوط در تحقیق مسند احمد، بعد از نقل طرق حدیث ثقلین، درباره ی معنای آن می نویسد:
سندی گوید: «إنی تارک فیکم؛ یعنی بعد از مرگ من. / الثقلین:ثقل با دو فتحه: هر چیز نفیس مصون. / حبل ممدود: ... یعنی بر شما باد به اینکه بعد از من از جهت علمی و عملی قرآن را مراعات و محافظت کنید./ وعترتی: مثل اینکه پیامبر (ص) آن ها را قائم مقام خودش قرار داد؛ پس همانطور که در حیاتش قرآن و پیامبر بود، همینطور بعد از ایشان، قرآن و اهل بیتش است؛ اما قائم مقامی آن ها در وجوب محبت و مراعات و نیکی به آنان است، نه در عمل به اقوال و نظرات آن ها (!!!)، بلکه مرجع در عمل: قرآن و سنت است، و خداوند متعال داناتر است.»
(شعیب الارنؤوط: ) می گوییم: «اینکه مراد از فرمایش پیامبر صلی الله علیه وآله: «وعترتی اهل بیتی» همان وجوب مراعات آن ها و محبت به آن ها و اجتناب از بدی کردن و اذیت کردنشان است، در حدیث زید بن ارقم در صحیح مسلم به آن تصریح شده است، آنجا که فرمود: «"وأهل بیتی، أذکرکم الله فی أهل بیتی، أذکرکم الله فی أهل بیتی، أذکرکم الله فی أهل بیتی"» و آنچه که از آن وجوب اقتدا به آن ها و اخذ اقوالشان و عمل به آن وارد شده؛ مانند فرمایش حضرت که: "لن تضلوا بعدهما"، یا : "لن تضلوا إن اتبعتموهما"،سندهایش ضعیف است و صلاحیت احتجاج ندارد ... .!»[1]
از کلام شعیب الارنؤوط و حافظ سندی روشن می شود که چنانچه حدیث ثقلین با الفاظی مانند «لن تضلوا بعده» در مورد اهل بیت ثابت شود، ادعای شیعه در وجوب پیروی از اهل بیت علیهم السلام ثابت می شود.
در مورد حدیث ثقلین در صحیح مسلم از زید بن ارقم نیز باید توجه داشت که این متن، شاذ است و در خود آن نیز زید بن ارقم تصریح کرده که دچار فراموشی شده است:
«به خدا سوگند که عمرم زیاد و عهدم با رسول الله صلی الله علیه وآله کهن شده و بسیاری از آنچه از او شنیده بودم فراموش کرده ام. پس آنچه برای شما می گویم بپذیرید و آن چه را نمی گویم، مرا به گفتن آن مجبور نسازید»[2]
بنابراین، اینکه عده ای با اصل قرار دادن این حدیث، نقل های دیگر از حدیث ثقلین، به خصوص روایات صحیح السند دیگر از زید بن ارقم راجع به تمسک به اهل بیت علیهم السلام را نادیده می گیرند و مدعی می شوند که در حدیث ثقلین، تنها وصیت به اهل بیت آمده است نه تمسک به آن ها، بی انصافی و تلبیس است.
در ادامه طرق حدیث ثقلین با الفاظ «لن تضلوا» نسبت به پیروی از اهل بیت علیهم السلام را می آوریم.
طرق حدیث ثقلین با لفظ «لن تضلّوا»
حدیث ثقلین با الفاظی مانند:«ما إن أخذتم به لن تضلوا»، «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا» و ... در کتب اهل سنت از 5 نفر از صحابه نقل شده است:
1. حضرت علی (ع) با 2 سند
2. زید بن ارقم با 8 سند، که یکی: از ابی الضحی از زید بن ارقم است و بقیه: از طریق حبیب بن ابی ثابت، سلمة بن کهیل و حکیم بن جبیر از طریق ابوطفیل از زید بن ارقم.
3. ابوسعید خدری
4. جابر بن عبدالله
5. زید بن ثابت
اول: حضرت علی علیه السلام
سند اول:
«از علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود: اى مردم! مگر نه این است که گواهى میدهید خداى تعالى پروردگار شماست؟ در پاسخ گفتند: آرى! فرمود: مگر نه این است که گواهى میدهید خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند و خدا و رسول او مولاى شمایند؟ گفتند: آرى! فرمود: بنابراین، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند، به راستى این شخص (على علیه السلام) مولاى اوست. اینک، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آنها تمسک کنید، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى، اهل بیت من است.»
سند این روایت را حافظ بوصیری[3] و حافظ ابن حجر عسقلانی[4] صحیح و شعیب الارنؤوط[5] و دکتر سعد الشثری[6] حسن دانسته اند.
سند دوم:
ابوبکر بزار با طریق دیگری نیز از حضرت علی علیه السلام حدیث ثقلین را با لفظ « إِنِّی مَقْبُوضٌ، وَإِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَأَهْلَ بَیْتِی، وإِنَّکُمْ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُمَا» نقل کرده است[7] که سندش حداقل در متابعات معتبر است.[8]
دوم: زید بن ارقم
سند اول:
«حَدَّثَنَا یَحْیَى، قَالَ: حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِی الضُّحَى، عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: قَالَ: النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم: " إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابُ اللَّهِ عزوجل وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی، وَأَنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَى الْحَوْضِ.»
این روایت را یعقوب بن سفیان الفسوی (متوفای 277 هـ) نقل کرده و برنامه ی جوامع الکلم سندش را تصحیح کرده است.[9]
ابی الضحی (مسلم بن صبیح الهمدانی) در سال 100 هـ و زید بن ارقم نیز در سال 68 هـ از دنیا رفته اند؛ لذا هم عصر بوده و ابی الضحی امکان نقل روایت از زید بن ارقم را داشته است. ضمن اینکه ابی الضحی بالاجماع ثقه است و متهم به تدلیس نیست.
سند دوم:
«حدثنا عبد الملک بن محمد بن عبد الله الرقاشی، حدثنا یحیى بن حماد، حدثنا أبو عوانة، عن الأعمش، عن حبیب بن أبی ثابت عن عامر بن واثلة أبی الطفیل: عن زید بن أرقم قال: کنا مع النبی صلى الله علیه وسلم فی حجة الوداع فلما کنا بغدیر خم أمر بدوحات فقمن ثم قام فقال: کَأَنِّی قَدْ دُعِیتُ فَأَجَبْتُ إِنَّ اللَّهَ مَوْلایَ وَأَنَا مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ، وَأَنَا تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَمْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ، ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ، فَقَالَ: مَنْ کُنْتُ وَلِیُّهُ فَهَذَا وَلِیُّهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ " قال: قلت لزید: أنت سمعت هذا من رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: ما کان فی الدوحات أحد إلا وقد رأى بعینه وسمع بأذنه ذلک.»
این روایت را بلاذری نقل کرده و برنامه ی جوامع الکلم حکم به حسن بودن سندش داده است.[10]
سند سوم:
«حدثنا علی بن المنذر کوفی حدثنا محمد بن فضیل قال حدثنا الأعمش ...عن حبیب بن أبی ثابت عن زید بن أرقم رضی الله عنهما قالا قال رسول الله صلى الله علیه وسلم " إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی، أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ، کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ، وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی، وَلَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا " قال هذا حدیث حسن غریب.»
این روایت را ترمذی در سننش نقل کرده و آن را حسن دانسته است.[11]
برنامه ی جوامع الکلم نیز حکم به حسن بودن این سند داده است:
«إسناده حسن رجاله ثقات عدا محمد بن الفضیل الضبی وهو صدوق عارف رمی بالتشیع.»
البته «محمد بن الفضیل الضبی» از نظر ابن جوزی، ابن حبان، عجلی، ذهبی، علی بن المدینی، ابن سعد، یحیی بن معین و یعقوب بن سفیان ثقه است؛ لذا سند این روایت، صحیح است نه حسن.
این روایت انقطاع نیز ندارد؛ زیرا طبق سند قبلی، حبیب بن ابی ثابت حدیث ثقلین را از طریق ابوطفیل از زید بن ارقم نقل کرده است و حتی طبق روایتی که دارقطنی نقل کرده، راوی تصریح می کند که حدیث ثقلین را ابوطفیل در حضور حبیب بن ابی ثابت نقل کرد. (به نقل از زید بن ارقم)[12]
اما اینکه شعیب الارنؤوط با استناد به سخن علی بن مدینی (:لقی ابن عباس وسمع من عائشة، ولم یسمع من غیرهما من الصحابة) و نظر بخاری (:ولم یذکر البخاری فی "التاریخ الکبیر" 2/313 سماعه إلا من ابن عباس وابن عمر) حدیث حبیب از ابوطفیل را منقطع دانسته، باید گفت که بخاری نظر نداده و سماع حبیب از ابوطفیل را نفی نکرده است! نظر علی بن المدینی نیز اولا با سخن بخاری در تعارض است؛ ثانیا خلاف روایتی است که صراحت دارد حبیب بن ابی ثابت در مجلس حدیث ابوطفیل حاضر بود و ثالثا علمای اهل سنت در صحابه بودن ابوطفیل اختلاف کرده اند و ممکن است که علی بن المدینی و بخاری او را جزء صحابه ندانسته باشند! ضمن اینکه عبدالله بن عدی نیز به سماع حبیب از ابو طفیل تصریح کرده است.[13]
مدلس بودن (یا حداقل کثیر التدلیس والارسال بودن) حبیب بن ابی ثابت را نیز شعیب الارنؤوط در تحقیق کتاب تقریب التهذیب رد کرده است[14]؛ لذا اساسا عنعنه ی او نیز مشکلی در صحت سند ایجاد نمی کند.
سند چهارم: روایت سلمه بن کهیل از ابو طفیل از زید بن ارقم به نقل یحیی بن سلمه در بحث سماع حبیب بن ابی ثابت از ابوطفیل، گذشت. در ادامه سه سند دیگر نیز برای حدیث سلمه از ابوطفیل از زید می آوریم.
سند پنجم:
«حدثناه أبو بکر بن إسحاق ودعلج بن أحمد السجزی قالا أنبأ محمد بن أیوب ثنا الأزرق بن علی ثنا حسان بن إبراهیم الکرمانی ثنا محمد بن سلمة بن کهیل عن أبیه عن أبی الطفیل عن بن واثلة أنه سمع زید بن أرقم رضی الله عنه یقول نزل رسول الله صلى الله علیه وسلم بین مکة والمدینة عند شجرات خمس دوحات عظام فکنس الناس ما تحت الشجرات ثم راح رسول الله صلى الله علیه وسلم عشیة فصلى ثم قام خطیبا فحمد الله وأثنى علیه وذکر ووعظ فقال ما شاء الله أن یقول ثم قال إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوا إِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمَا، وَهُمَا: کِتَابُ اللَّهِ، وَأَهْلُ بَیْتِی عِتْرَتِی قال أتعلمون إنی أولى بالمؤمنین من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم من کنت مولاه فعلی مولاه.»
این روایت را حاکم در مستدرک نقل کرده و آن را تصحیح کرده است.[15]
سند ششم:
«حدثنا أبو بکر القاسم بن زکریا بن یحیى المقرئ قال حدثنا محمد بن حمید قال حدثنا هارون بن المغیرة عن عمرو بن أبی قیس عن شعیب بن خالد عن سلمة بن کهیل عن أبی الطفیل سمع زید بن أرقم سمع النبی صلى الله علیه وسلم یقول " أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوا مَا اتَّبَعْتُمُوهُمَا، الْقُرْآنَ وَأَهْلَ بَیْتِی عِتْرَتِی "، ثُمَّ قَالَ: " هَلْ تَعْلَمُونَ أَنِّی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ؟ " ثَلاثَ مَرَّاتٍ، فَقَالَ النَّاسُ: نَعَمْ، فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم: " مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیُّ مَوْلاهُ ".»
این روایت را دارقطنی نقل کرده[16] و سندش معتبر است.[17]
سند هفتم:
«أخبرنا إسحاق بن إبراهیم بن طلحة بن إبراهیم بن غسان بقراءتی علیه فی جامع البصرة ، قال حدثنا أبو القاسم علی بن محمد بن عبید بن کثیر الکوفی العامری ، قال حدثنا إسحاق بن محمد بن مروان ، قال حدثنا أبی ، قال حدثنا عباس بن عبد الله ، قال حدثنا سلیمان بن قرة عن سلمة بن کهیل ، قال حدثنا أبو الطفیل أنه سمع زید بن أرقم یقول : نزل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم بین مکة والمدینة عند سمرات خمس دوحات عظام ، فقام تحتهن أناخ رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم عشیته یصلی ، ثم قام خطیبا فحمد الله عز وجل وأثنى علیه ، وقال ما شاء الله أن یقول : ثم قال : ' أیها الناس إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا ما اتبعتوهما ، القرآن وأهل بیتی عترتی ، ثم قال تعلمون أنی أولى بالمؤمنین من أنفسهم ؟ قالوا بلى یا رسول الله ، فقال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم : ' من کنت مولاه فإن علیا مولاه ' .»[18]
سند هشتم: حکیم بن جبیر از ابو طفیل از زید بن ارقم
طبرانی از دو طریق از عبدالله بن بکیر از حکیم بن جبیر از ابو طفیل از زید بن ارقم، حدیث ثقلین را با لفظ «لن تضلوا» نقل کرده است.
طریق اول: محمد بن عبد الله الحضرمی: ثقة حافظ / جعفر بن حمید العبسی: ثقة
طریق دوم: محمد بن عثمان بن أبی شیبة: صدوق حسن الحدیث / النضر بن سعید الحارثی: مجهول الحال
عبدالله بن بکیر[19] و حکیم بن جبیر[20] نیز توثیق دارند و حداقل در متابعات، حدیثشان معتبر می شود.
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِیُّ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ حُمَیْدٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُکَیْرٍ الْغَنَوِیُّ، عَنْ حَکِیمِ بْنِ جُبَیْرٍ، عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ، عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: " إِنِّی لَکُمْ فَرَطٌ، وَإِنَّکُمْ وَارِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ، عَرْضُهُ مَا بَیْنَ صَنْعَاءَ إِلَى بُصْرَى، فِیهِ عَدَدُ الْکَوَاکِبِ مِنْ قِدْحَانِ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِی الثَّقَلَیْنِ؟ " فَقَامَ رَجُلٌ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَا الثَّقَلانِ ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: " الأَکْبَرُ کِتَابُ اللَّهِ، سَبَبٌ طَرَفُهُ بِیَدِ اللَّهِ، وَطَرَفُهُ بِأَیْدِیکُمْ، فَتَمَسَّکُوا بِهِ لَنْ تَزَالُوا، وَلَنْ تَضِلُّوا، وَالأَصْغَرُ عِتْرَتِی، وَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ، وَسَأَلْتُ لَهُمَا ذَاکَ رَبِّی، فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکُوا، وَلا تُعَلِّمُوهُمَا، فَإِنَّهُمَا أَعْلَمُ مِنْکُمْ "»[21]
«حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِیُّ ثنا جَعْفَرُ بن حُمَیْدٍ ح حدثنا محمد بن عُثْمَانَ بن أبی شَیْبَةَ حدثنا النَّضْرُ بن سَعِیدٍ أبو صُهَیْبٍ قَالا ثنا عبد اللَّهِ بن بُکَیْرٍ عن حَکِیمِ بن جُبَیْرٍ عن أبی الطُّفَیْلِ عن زَیْدِ بن أَرْقَمَ قال نَزَلَ النبی صلى اللَّهُ علیه وسلم یوم الْجُحْفَةِ ثُمَّ أَقْبَلَ على الناس فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى علیه ثُمَّ قال إنی لا أَجِدَ لِنَبِیٍّ إِلا نِصْفُ عَمْرِ الذی قَبْلَهُ وَإِنِّی أُوشَکُ أَنْ أُدْعَى فَأُجِیبُ فما أَنْتُمْ قَائِلُونَ قالوا نَصَحْتَ قال أَلَیْسَ تَشْهَدُونَ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنَّارُ حَقُّ وَأَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ قالوا نَشْهَدُ قال فَرَفَعَ یَدَیْهِ فَوَضَعَهُمَا على صَدْرِهِ ثُمَّ قال وأنا أَشْهَدُ مَعَکُمُ ثُمَّ قال أَلا تَسْمَعُونَ قالوا نعم قال فَإِنِّی فَرْطُکُمْ على الْحَوْضِ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ وَإِنَّ عُرْضَهُ أَبْعَدُ ما بین صَنْعَاءَ وَبُصْرَى فیه أَقْدَاحٌ عَدَدَ النُّجُومِ من فِضَّةٍ فَانْظُرُوا کَیْفَ تُخْلِفُونِی فی الثَّقَلَیْنِ فَنَادَى مُنَادٍ وما الثَّقَلانِ یا رَسُولَ اللَّهِ قال کِتَابُ اللَّهِ طَرَفٌ بِیَدِ اللَّهِ عز وجل وَطَرَفٌ بِأَیْدِیکُمْ فَاسْتَمْسِکُوا بِهِ لا تَضِلُّوا وَالآخَرَ عِتْرَتِی وَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ نَبَّأَنِی أَنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حتى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ وَسَأَلْتُ ذلک لَهُمَا رَبِّی فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلَکُوا وَلا تَقْصُرُوا عنهما فَتَهْلَکُوا وَلا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ رضی اللَّهُ عنه فقال من کنت أَوْلَى بِهِ من نَفْسِی فَعَلِیٌّ وَلِیُّهُ اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ.»[22]
سوم: ابو سعید خدری
«ابو سعید خدری از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که فرمود: همانا من در میان شما چیزی می گذارم که اگر از آن اخذ کنید، هرگز بعد از من گمراه نمی شوید؛ دو شیء گرانبها که یکی بزرگتر از دیگری است و آن کتاب خدای بلند مرتبه و ریسمان متصل به آسمان تا زمین است و دیگری عترتم اهل بیتم. بدانید که این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در حوض بر من وارد شوند.»[23]
البانی این سند را به خاطر داشتن شواهد، حسن دانسته است.[24]
چهارم: جابر بن عبدالله
«امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام و ایشان از جابر بن عبد الله نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله را در حجه الوداع در روز عرفه دیدم که بر ناقه قصوای خود سوار بود و خطبه می خواند. شنیدم که می فرمود: ای مردم، همانا من چیزی را بین شما بر جای می گذارم که اگر آن را بگیرید، هرگز گمراه نخواهید شد و آن: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم است.
ترمذی گوید: این حدیث، از ابوذر، ابو سعید خدری، زید بن ارقم و حذیفه بن اسید نیز نقل شده است و این، حدیثی حسن و غریب است.»[25]
برنامه جوامع الکلم در متابعات و شواهد، حکم به حسن بودن این سند داده است:
«إسناده حسن فی المتابعات والشواهد رجاله ثقات وصدوقیین عدا زید بن الحسن القرشی وهو مقبول.»
ألبانی نیز گویا این روایت را در متابعات معتبر دانسته و لذا حکم به صحتش داده است.[26]
پنجم: زید بن ثابت
«رَوَاهُ عَبْدُ بْنُ حُمَیْدٍ: ثَنَا یَحْیَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِیدِ، ثَنَا شَرِیکٌ، عَنِ الرُّکَیْنِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَسَّانٍ، عَنْ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: " إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابُ اللَّهِ عزوجل وَعِتْرَتِی، وَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا الْحَوْضَ "»
حافظ بوصیری بعد از نقل این روایت می گوید: «هَذَا إِسْنَادٌ رُوَاتُهُ ثِقَاتٌ»[27]
ختم کلام اینکه، محمد ناصرالدین ألبانی وهابی نیز با همه ی دشمنی اش با شیعه، حدیث ثقلین را با لفظ لن تضلوا پذیرفته و در کتاب صحیحش آورد است:
" یا أیها الناس! إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا، کتاب الله وعترتی أهل بیتی ".
الکتاب: سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، ج 4 ص 355 ح 1761 المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفى: 1420هـ) الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض الطبعة: الأولى، (لمکتبة المعارف) عدد الأجزاء: 6 عام النشر:جـ 1 - 4: 1415 هـ - 1995 م
ناگفته نماند که قبلا حدیث ثقلین را کلمه به کلمه بر اساس کتب اهل سنت معنا کرده ایم:
http://vesayat.blog.ir/post/109
[1] مسند احمد ط الرسالة ، ج 17 ص 174-175 ح 11104 قال السندی: قوله: "إنی تارک فیکم"، أی: بعد موتی. الثًقلین: الثقل، بفتحتین: کل شیء نفیس مصون، ومنه هذا الحدیث، کذا فی "القاموس". أحدهما أکبر: هو الکتاب، لأنه إمام الکل: العترة، وغیرهم. حبل ممدود: له لیرتقی به أهل الأرض إلى أهل السماوات، وقد جاء: "الماهر فی القرآن مع البررة الکرام"، أی: فعلیکم مراعاته بعدی علماً وعملاً = وحفظاً. وعترتی: کأنه صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ جعلهم قائمین مقامه، فکما کان فی حیاته القرآن والنبی، کذلک بعده القرآن وأهل بیته، ولکن قیامهم مقامه فی وجوب المحبة والمراعاة والإحسان، لا فی العمل بأقوالهم وآرائهم، بل المرجع فی العمل: الکتاب والسنة، والله تعالى أعلم. قلنا: وقد ورد التصریح بأن المراد من قوله صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: "وعترتی أهل بیتی" هو وجوب مراعاتهم ومحبتهم، واجتناب ما یسوؤهم، والاحتراز عما یؤذیهم، فی حدیث زید بن أرقم عند مسلم -وقد ذکرناه فی الشواهد آنفاً- ونصه: "وأهل بیتی، أذکرکم الله فی أهل بیتی، أذکرکم الله فی أهل بیتی، أذکرکم الله فی أهل بیتی"، وما ورد مما یفهم منه وجوب الاقتداء بهم، والأخذ بأقوالهم والعمل بها، مثل قوله: "لن تضلوا بعدهما"، أو: "لن تضلوا إن اتبعتموهما"، فأسانیده ضعیفة لا یصلح الاحتجاج بها
[2] صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی (ع) ج 4 ص 1873 ح 2408 حدثنی زهیر بن حرب وشجاع بن مخلد جمیعا عن بن علیة قال زهیر حدثنا إسماعیل بن إبراهیم حدثنی أبو حیان حدثنی یزید بن حیان قال انطلقت أنا وحصین بن سبرة وعمر بن مسلم إلى زید بن أرقم فلما جلسنا إلیه قال له حصین لقد لقیت یا زید خیرا کثیرا رأیت رسول الله صلى الله علیه وسلم وسمعت حدیثه وغزوت معه وصلیت خلفه لقد لقیت یا زید خیرا کثیرا حدثنا یا زید ما سمعت من رسول الله صلى الله علیه وسلم قال یا بن أخی والله لقد کبرت سنی وقدم عهدی ونسیت بعض الذی کنت أعی من رسول الله صلى الله علیه وسلم فما حدثتکم فاقبلوا وما لا فلا تکلفونیه
[3] إتحاف الخیرة ، ج 7 ص 210 ح 6683 سایت شامله / قال الحافظ البوصیری : رَوَاهُ إِسْحَاقُ بِسَنَدٍ صَحِیحٍ / وقال إسحاق : أخبرنا أبو عامر العقدی ، عن کثیر بن زید ، عن محمد بن [ عمر ] بن علی عن أبیه ، عن علی رضی الله عنه قال : إن النبی صلى الله علیه وسلم حضر الشجرة بخم ، ثم خرج آخذا بید علی رضی الله عنه قال : ' ألستم تشهدون أن الله تبارک وتعالى ربکم ؟ ' قالوا : بلى . قال صلى الله علیه وسلم : ' ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بکم من أنفسکم وأن الله تعالى ورسوله أولیاؤکم ؟ ' . فقالوا : بلى . قال : ' فمن کان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه ، وقد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله تعالى ، سببه بیدی ، وسببه بأیدیکم ، وأهل بیتی ' .
[4] المطالب العالیة لابن حجر العسقلانی ج 16 ص 142 ح 3943 قال العسقلانی: هذا إسناد صحیح
[5] مسند أحمد، ج 17 ص 172 پاورقی ح 11104 سایت شامله
[6] المطالب العالیه ت الشثری، ج 16 ص 142-144 ح 3943 قال الشثری: حسن بهذا الإسناد
[7] البحر الزخار، ج 8 ص 89 ح 864 حدثنا الحسین بن علی بن جعفر ، قال : نا علی بن ثابت ، قال : نا سعاد بن سلیمان ، عن أبی إسحاق ، عن الحارث ، عن علی ، قال : قال رسول الله صلی الله علیه وسلم : إنی مقبوض وإنی قد ترکت فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی وإنکم لن تضلوا بعدهما
[8] بررسی سند روایت طبق برنامه جوامع الکلم:
الحسین بن علی الکوفی: ثقة / علی بن ثابت الکوفی: صدوق حسن الحدیث / سعاد بن سلیمان التمیمی: مقبول / أبو إسحاق السبیعی: ثقة مکثر / الحارث بن عبد الله الأعور: توثیقش در ادامه می آید:
((أبو بکر بن أبی داود: کان أفقه الناس ، وأفرض الناس ، وأحسب الناس / أبو عیسی الترمذی: فیه مقال ، ضعفه بعض أهل العلم / أحمد بن صالح المصری: ثقة ما أحفظه ، وما أحسن ما روى عن علی وأثنی علیه ، قیل له فقد قال الشعبی : کان یکذب ، قال : لم یکن یکذب فی الحدیث إنما کان کذبه فی رأیه / ابن حجر العسقلانی: قال فی التقریب : کذبه الشعبی فی رأیه ، ورمی بالرفض ، وفی حدیثه ضعف / أحمد بن شعیب النسائی: ذکره فی الضعفاء والمتروکین ، وقال : لیس بالقوی ، ومرة : لیس به بأس / ابن کثیر الدمشقی: کان حافظا للفرائض معتنیا بها وبالحساب / یحیی بن معین: ضعیف ، ومرة : لیس به بأس ، ومرة : ثقة فیما یرویه عن علی بن أبی طالب.))
از این اقوال علمای اهل سنت روشن می شود که حارث کذاب نبوده و بلکه نهایتا ضعیف الحدیث است؛ اما احمد بن صالح المصری و یحیی بن معین احادیث حارث از حضرت علی (ع) را به طور خاص معتبر شمرده اند و این روایت نیز از آن جمله است.
[9] المعرفة والتاریخ ج 1 ص 295 (ح 599) حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده متصل ، رجاله ثقات
[10] أنساب الأشراف ج 1 ص 281 (ح 794) حکم برنامه جوامع الکلم: إسناده حسن رجاله ثقات عدا عبد الملک بن محمد الرقاشی وهو صدوق حسن الحدیث ، وأحمد بن یحیى البلازدی وهو صدوق اختلط بآخره
[11] سنن الترمذی ج 5 ص 663 ح 3788
[12] جزء أبی الطاهر ج 1 ص 50 ح 152 حدثنا القاسم بن زکریا بن یحیى قال حدثنا یوسف بن موسى قال حدثنا عبید الله بن موسى قال أخبرنا یحیى بن سلمة بن کهیل عن أبیه أنه دخل على أبی الطفیل ومعه حبیب بن أبی ثابت ومجاهد وناس من أصحابه فقال أبو الطفیل حدثنی زید بن أرقم أن النبی صلى الله علیه وسلم نزل بین مکة والمدینة عند سمرات خمس دوحات عطاس فکنس الناس لرسول الله صلى الله علیه وسلم ما تحت السمرات ثم راح عسیه فحمد الله وأثنى علیه ثم قال إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا ما اتبعتموهما کتاب الله عز وجل وأهل بیتی عترتی ثم قال الست أولى بالمؤمنین من أنفسهم قالها ثلاث مرات قال الناس بلى قال فمن کنت مولاه فعلی مولاه ثم أخذ بیده فرفعها قال یحیى وکان الناس یجیئون إلى أبی فیقولون إن حبیب بن أبی ثابت
[13] الکامل فی ضعفاء الرجال ج 2 ص 406 رقم 526 حبیب بن أبی ثابت قال لنا بن سعید واسم أبی ثابت هندی الکاهلی کوفی سمع بن عباس وابن عمر وأبا الطفیل
[14] تحریر تقریب التهذیب، ج 1 ص 245 رقم 1084 حَبِیب بن أبی ثابت: قیس - ویقال: هِند - بن دِینار الأَسَدیُّ مولاهُم، أبو یحیى الکُوفیُّ: ثقةٌ فقیهٌ جلیلٌ، وکان کثیرَ الإِرسال والتدلیس، من الثالثة، مات سنة تسع عشرة ومئة. ع.
• قوله: "وکان کثیرَ الإِرسال والتدلیس" فیه نَظَر، فإن هذا القول لا یصحُّ. وقد نَقَمُوا علیه روایة حدیث تَرْک الوُضوء من القُبْلَة، وحدیث المستحاضة، فقالوا: لم یسمعه من عُرْوة، وبعضهم قال: لم یسمع من عروة شیئًا. وهذه دعوى رَدَّها ابنُ عبد البر بأن حبیب بن أبی ثابت قد روى عمن هو أکبرُ من عروة وأقدم موتًا، وقال أیضًا: لا شک أنَّه لَقِیَ عروة. وقال أبو داود فی کتاب "السنن": وقد روى حمزة الزیات، عن حبیب، عن عروة بن الزبیر، عن عائشة حدیثًا صحیحًا. وقول ابن عدیّ فیه یَدُلُّ على أنَّه حجة ثقة، ولم یذکره بتدلیل. ونعتقد أن وصفه بالتدلیس من قبل ابن خزیمة وابن حبَّان إنما هو من أجل هذا الحدیث فقط وحدیث المستحاضة، فکان ماذا؟ ! . أما قول ابن حجر فی "طبقات المدلسین": یُکثِر التدلیس، وَصَفَه بذلک ابنُ خزیمة والدارقطنی وغیرهما، یردُّه کلامُه فی مقدمة "الفتح".
[15] المستدرک على الصحیحین ج 3 ص 118 ح 4577 قال الحاکم: شاهده حدیث سلمة بن کهیل عن أبی الطفیل أیضا صحیح على شرطهما
[16] جزء أبی الطاهر ج 1 ص 50 ح 151
[17] بررسی سند روایت:
القاسم بن زکریا المطرز: ثقة حافظ / محمد بن حمید التمیمی: توثیقش می آید / هارون بن المغیرة البجلی: صدوق حسن الحدیث / عمرو بن أبی قیس الرازی: صدوق حسن الحدیث / شعیب بن خالد البجلی: صدوق حسن الحدیث / سلمة بن کهیل الحضرمی: ثقة / عامر بن واثلة اللیثی: له إدراک / زید بن أرقم الأنصاری: صحابی
توثیق محمد بن حمید الرازی
جمال الدین مِزّی در شرح حال او می نویسد:
«روى عنه : أبو داود ، والترمذی ، وابن ماجة ... وقال عبد الله بن أحمد بن حنبل : سمعت أبی یقول : لا یزال بالری علم مادام محمد بن حمید حیا. قال عبد الله : حیث قدم علینا محمد بن حمید کان أبی بالعکسر . فلما خرج قدم أبی وجعل أصحابه یسألونه عن ابن حمید ، فقال لی : ما لهؤلاء یسألونی عن ابن حمید . قلت : قدم هاهنا فحدثهم بأحادیث لا یعرفونها . قال لی : کتبت عنه ؟ قلت : نعم کتبت عنه جزءا . قال : اعرض علی ، فعرضتها علیه ، فقال : أما حدیثه عن ابن المبارک وجریر فهو صحیح ، وأما حدیثه عن أهل الری فهو أعلم. وقال أبو قریش محمد بن جمعة بن خلف الحافظ : قلت لمحمد بن یحیى الذهلی : ما تقول فی محمد بن حمید ؟ قال : ألا ترانی هو ذا أحدث عنه. قال : وکنت فی مجلس أبی بکر الصاغانی محمد بن إسحاق ، فقال : حدثنا محمد بن حمید. فقلت : تحدث عن ابن حمید ؟ فقال : ومالی لا أحدث عنه وقد حدث عنه أحمد بن حنبل ویحیى بن معین . وقال أبو بکر بن أبی خیثمة : سئل یحیى بن معین عن محمد بن حمید الرازی فقال : ثقة لیس به بأس ، رازی کیس. وقال علی بن الحسین بن الجنید الرازی : سمعت یحیى ابن معین یقول : ابن حمید ثقة ، وهذه الاحادیث التی یحدث بها لیس هو من قبله ، إنما هو من قبل الشیوخ الذین یحدث عنهم. وقال أبو العباس بن سعید : سمعت جعفر بن أبی عثمان الطیالسی یقول : ابن حمید ثقة ، کتب عنه یحیى وروى عنه من یقول فیه هو أکبر منهم. وقال یحیى بن أحمد بن زیاد : ذکر محمد بن حمید عند یحیى بن معین فقال : لیس به بأس.»
ترجمه: «ابو داود ، ترمذی ، ابن ماجه و... از او روایت نقل کرده اند . عبد الله بن احمد بن حنبل گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: مادامی که محمد بن حمید زنده بود ، علم نیز در ری زنده بود . عبد الله می گوید: هنگامی که محمد بن حمید به نزد ما آمد ، پدرم در لشکر بود و هنگامی آمد که او رفته بود و دید که اصحابش درباره ی ابن حمید از او سؤال می کنند ، پس به من گفت: این ها چرا درباره ی ابن حمید سؤال می کنند؟ گفتم: او اینجا آمد و برای آنها احادیثی را نقل کرد که نمی شناختند . پدرم به من گفت: آیا از او حدیث نوشتی؟ گفتم: آری ، یک جلد از او حدیث نوشتم. گفت: بر من عرضه کن و من چنین کردم. پس گفت: حدیثش از ابن مبارک و جریر صحیح است ، اما حدیثش از اهل ری را خودش داناتر است.
و حافظ ابوقریش گفت: به محمد بن یحیی الذهلی گفتم: در مورد محمد بن حمید چه می گویی؟ گفت: آیا مرا نمی بینی که دارم از او حدیث نقل می کنم؟! گفت: در مجلس ابوبکر صاغانی محمد بن اسحاق بودم که گفت: حدیث کرد ما را محمد بن حمید . پس من گفتم: آیا از ابن حمید حدیث نقل می کنی؟ وی گفت: چرا از او حدیث نقل نکنم در حالی که احمد بن حنبل و یحیی بن معین از او حدیث نقل کرده اند .
و ابوبکر بن ابی خیثمه گفته است: از یحیی بن معین درباره ی محمد بن حمید رازی سؤال شد ، پس گفت: ثقه است و اشکالی بر وی نیست ، رازی و دانا است. و علی بن حسین بن جنید رازی گفته است: از یحیی بن معین شنیدم که می گفت: ابن حمید ثقه است ، و این احادیث جعلی که نقل کرده است ، از جانب خودش نیست بلکه از جانب شیوخش است که او از آنها نقل کرده است.
و ابو العباس بن سعید گفت: از جعفر بن ابی عثمان طیالسی شنیدم که می گفت: ابن حمید ثقه است و یحیی از او نوشته و از او روایت کرده که می گوید: او از آن ها بزرگ تر بوده است . و یحیی بن احمد بن زیاد گفته است: در نزد یحیی بن معین از محمد بن حمید یاد شد ؛ پس گفت: اشکالی به او نیست.»
تهذیب الکمال ج 25 ص 99-102 رقم 5167
طبق نقل ابن حجر ، یحیی بن معین ، ابن حمید را در حد و اندازه های ابن ابی شیبه می دانسته است؛
«وقال فضلک الرازی سألت بن معین عن محمد بن حمید الرازی فقال ثقة وسألته عن عثمان بن أبی شیبة فقال ثقة فقلت من أحب إلیک بن حمید أو عثمان فقال ثقتین امینین مأمونین.» ترجمه: «فضلک رازی گفت: از یحیی بن معین درباره ی محمد بن حمید رازی پرسیدم ، گفت: ثقه است. و از او درباره ی عثمان بن ابی شیبه نیز پرسیدم ، گفت: ثقه است . گفتم: چه کسی در نزد تو دوست داشتنی تر است ؟ ابن حمید یا عثمان ؟ گفت: هر دو ثقه ، امین و مأمون هستند.» تهذیب التهذیب ج 7 ص 136
ابو عیسی ترمذی چندین حدیث از او نقل کرده و آن را معتبر دانسته است ؛
«حدثنا محمد بن حمید الرازی حدثنا ... عن أم سلمة قالت کان أحب الثیاب إلى النبی القمیص قال أبو عیسى هذا حدیث حسن غریب.» سنن الترمذی ج 4 ص 237 ح 1762
هیثمی نیز به وثاقت ابن حمید تصریح کرده است ؛
«وفی إسناد البزار محمد بن حمید الرازی وهو ثقة وفیه خلاف وبقیة رجاله وثقوا.» ترجمه: «و در إسناد بزار ، محمد بن حمید رازی وجود دارد که ثقه است و در موردش اختلاف شده است و بقیه ی رجالش توثیق شده اند.» مجمع الزوائد ج 9 ص 290
احمد محمد شاکر در تحقیق تفسیر طبری ، او را در چند جا توثیق کرده است :
«فإن ابن حمید - شیخ الطبری - هو: محمد بن حمید الرازی، سبق توثیقه: 2028، 2253 .» تفسیر الطبری جامع البیان ت شاکر ، ج 3 ص 485 ح 2918
[18] الأمالی ج 1 ص 190
[19] عبد الله بن بکیر الغنوی: مقبول. ذکره ابن حبان فی الثقات / قال زکریا بن یحیی الساجی: من أهل الصدق ولیس بقوی.
[20] توثیق حکیم بن جبیر الأسدی:
ابو زرعه او را راستگو دانسته است؛ حاکم نیشابوری و ذهبی روایاتش را تصحیح کرده اند؛ ضیاء مقدسی از او در صحیحش کتاب الأحادیث المختاره روایت نقل کرده ست، ترمذی نیز روایاتش را حسن دانسته و ابن ابی حاتم نیز در تفسیرش چند روایت از او نقل کرده و حمزه احمد الزین نیز در تحقیق مسند احمد، سند روایات او را حسن دانسته است:
«وفیه حکیم بن جبیر قال أبو زرعة محله الصدق إن شاء الله وفیه کلام کثیر» ترجمه: «و در آن حکیم بن جبیر است که ابو زرعه گفته است: ان شاء الله راستگو است و در مورد او سخن بسیار است.» مجمع الزوائد ج 3 ص 187
المستدرک علی الصحیحین بتعلیق الذهبی ، ج 2 ص 285 ح 3027 و ج 2 ص 578 ح 3959 و ج 2 ص 590 ح 3991
الأحادیث المختارة ج 1 ص 421 ح 299
سنن الترمذی ج 1 ص 292 ح 155 و ج 3 ص 40 ح 650 و ج 5 ص 636 ح 3720
تفسیر ابن أبی حاتم ج 3 ص 827 ح 4582 و ج 6 ص 1908 ح 10111 و ج 8 ص 2689 ح 15127 و ج 8 ص 2691 ح 15140
المسند للإمام أحمد، ج 17 ص 495 ح 24919 قال حمزه احمد الزین: إسناده حسن لأجل حکیم بن جبیر. تکلم فیه لحفظه ولتشیعه لکن الترمذی حسنه
البته حمزه احمد الزین در ادامه قائل به صحیح الحدیث بودن حکیم بن جبیر شده و سند روایاتش را صحیح دانسته است.
المسند للإمام أحمد، ج 17 ص 570 ح 25203 و ج 18 ص 69 ح 25720
حاکم نیشابوری بعد از تصحیح سند روایتی که حکیم بن جبیر در آن قرار دارد ، تصریح میکند که علت تضعیف او ، غلوش در تشیع است _ که ضرری به وثاقت راوی نمی زند _ : «حدثنا أبو بکر بن إسحاق أنبأ بشر بن موسى ثنا الحمیدی ثنا سفیان عن حکیم بن جبیر الأسدی عن أبی صالح عن أبی هریرة رضی الله عنه أن رسول الله قال سورة البقرة فیها آیة سید أی القرآن لا یقرأ فی بیت وفیه شیطان إلا خرج منه أیة الکرسی هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه والشیخان لم یخرجا عن حکیم بن جبیر لوهن فی روایاته إنما ترکاه لغلوه فی التشیع» ترجمه: «از حکیم بن جبیر اسدی از ابی صالح از ابو هریره روایت شده است که رسول خدا فرمودند ... . این حدیث سندش صحیح است ولی بخاری و مسلم آن را نقل نکرده اند و آن دو از حکیم بن جبیر به خاطر وهن در روایاتش روایتی نقل نکرده اند و تنها به خاطر غلوش در تشیع او را ترک کردند.» المستدرک على الصحیحین ج 1 ص 748 ح 2059
[21] المعجم الکبیر ج 3 ص 66 ح 2681
[22] المعجم الکبیر ج 5 ص 166 ح 4971
[23] مسند أحمد بن حنبل ج 3 ص 59 ح 11578 حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا بن نمیر ثنا عبد الملک بن أبی سلیمان عن عطیة العوفی عن أبی سعید الخدری قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم انی قد ترکت فیکم ما ان أخذتم به لن تضلوا بعدی الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی الا وانهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض
[24] سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج 4 ص 357 ح 1761 سایت شامله / قال الألبانی: وهو إسناد حسن فی الشواهد
[25] سنن الترمذی ج 5 ص 662 ح 3786 حدثنا نصر بن عبد الرحمن الکوفی حدثنا زید بن الحسن هو الأنماطی عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جابر بن عبد الله قال رأیت رسول الله صلى الله علیه وسلم فی حجته یوم عرفة وهو على ناقته القصواء یخطب فسمعته یقول یا أیها الناس إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی قال وفی الباب عن أبی ذر وأبی سعید وزید بن أرقم وحذیفة بن أسید قال وهذا حدیث حسن غریب من هذا الوجه
[26] صحیح و ضعیف سنن الترمذی للألبانی ، ج 8 ص 286 ح 3786 سایت شامله / قال الألبانی: صحیح
[27] إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة، ج 6 ص 329 ح 5950 سایت شامله
- ۹۹/۰۳/۱۸